احكام و آداب قبر


1- وقتي انسان كفن خويش را مهيا نمود، شايسته است قبري را كه در آن دفن مي شود نيز آماده نمايد، و اين كار از امور مهم مي باشد، زيرا مشاهده شده كساني كه عهده دار تشيع ميت هستند يا غمزده و مشغول به حزن و اندوه هستند، و يا اجير و مزد بگيرند كه تظاهر و تكلف نموده و به جاي احتياط در تجهيز و اصلاح امور ميت، سرگرم توجه مردم به خود مي شوند.

و نيز گروهي از افراد معتبر اين عمل را انجام داده اند. و در روايت نيز وارد شده است، و خود در روايات (كه ذكر خواهد شد) ديده ام كه: اباجعفر محمد بن سعيد عثمان بن سعيد عمري در حال حيات خويش قبر خود را درست نمود.

2- سزاوار است كه قبر به اندازه ي تمام قد انسان و يا تا استخوان ميان شانه و گلو باشد، و نيز در كناره ي سمت قبله ي قبر «لحد» و جايي به اندازه اي كه بتوان در آن نشست، درست كنند؛ زيرا قبر منزل خلوت و تنهايي است، و به مقدار عمل به اوامر خداوند - جل جلاله - كه موجب قرب و نزديكي به خشنوديهاي الهي مي شود، وسعت پيدا مي كند.

من نيز به جوار حرم مطهر جد و مولايم علي بن ابي طالب عليه السلام شرفياب شدم و جايي را در آن مكان شريف برگزيدم، و به كسي دستور دادم كه قبري برايم بكند، و مقصودم از اين كار آن بود كه به عنوان مهمان و پناهنده بر آن بزرگوار وارد شده، و از او درخواست و آرزو نموده، و به تمام آنچه كه خلايق بدان توسل مي نمايند، توسل بجويم. و آن را در زير پاهاي پدر و مادرم - رضوان الله جل جلاله عليهما - قرار دادم، زيرا خداوند - جل جلاله - امر فرموده كه نسبت به آن دو تواضع و فروتني داشته باشم، و سفارش فرموده كه به ايشان نيكي و احسان نمايم، لذا خواستم تا زماني كه در قبر هستم، سرم در زير پاهاي آن دو باشد.

گفته نشود كه مگر كسي از عارفان پيش از مرگ، قبر خويش را آماده نموده است؟



[ صفحه 145]



زيرا اين مطلب در بسياري از روايات آمده است، از آن جمله:

1- در روايت آمده كه ابوالحسن علي بن احمد دلال قمي مي گويد: «بر ابي جعفر محمد بن عثمان، وكيل مولايمان حضرت مهدي عليه السلام وارد شدم تا بر او سلام كنم، ديدم كه در پيش روي او چوب ساجه [1] و پارچه ي كفني قرار دارد كه آيه هايي از قرآن و نامهاي ائمه عليهم السلام را بر كناره هاي آن مي نويسد.

پرسيدم: اي سرور من، اين چوب چيست؟

فرمود: اين براي قبر من است، و مرا در قبر بر روي آن مي گذارند، (يا فرمود: مرا به آن تكيه مي دهند.) و من اينك نوشتن آن را به پايان بردم، نيز هر روز به داخل قبر مي روم و بخشهايي از قرآن را در آنجا قرائت مي كنم و بيرون مي آيم.

كسي كه اين سخن را از ابوالحسن علي بن احمد دلال قمي نقل نموده مي گويد: به گمانم وي گفت: وكيل حضرت عليه السلام دست مرا گرفت و آن قبر را به من نشان داد و گفت: «هنگامي كه فلان روز از فلان ماه از فلان سال فرارسيد، من به سوي خداوند متعال رحلت مي كنم، و در آنجا دفن مي شوم. و اين چوب در آنجا خواهد ماند.»

وقتي از نزد وي بيرون آمدم، مطلبي را كه ذكر فرموده بود ثبت نمودم، و همواره چشم به راه آن بودم، چيزي نگذشت تا اينكه ابوجعفر بيمار شد و درست در همان روز و ماه و سالي كه ذكر نموده بود رحلت كرد و در همانجا به خاك سپرده شد.»

2- در جزء چهارم كتاب «استيعاب» آمده كه سفيان به حرث بن عبدالمطلب، برادر رضاعي رسول خدا صلي الله عليه و آله، سه روز پيش از مرگش قبر خويش را كند.

3- نيز در جزء هفتم كتاب «طبقات» آمده كه ابوسفيان بن حرث بن عبدالمطلب در حال حيات خويش قبري براي خود كند. [2] .



[ صفحه 146]




پاورقي

[1] ساجه: چوب درخت هندي است كه در برابر رطوبت آب بسيار مقاوم است.

[2] الطبقات الكبري، ج 4 ص 53؛ الاستيعاب، ج 4، ص 239.


بازگشت