استحباب تهيه كفن از لباس احرام


مستحب است كفن از جامه اي باشد كه انسان در آن براي حج احرام بسته، زيرا در روايت آمده كه امام صادق عليه السلام فرمود: «پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در دو پارچه ي يمني، يعني، يك پارچه ي عبري، و يك پارچه ي ظفاري [1] احرام بستند، و ايشان را در همان دو كفن كردند.»

من [مؤلف قدس سره] نيز با به تن كردن دو حوله از جنس پنبه ي سفيد احرام نموده، و در روز جمعه اي از آغاز وقت وقوف در عرفات يعني بعد از نماز ظهر و عصر تا بعد از غروب آفتاب وقوف، و براساس آنچه كه جود خداوند مالك و مهربان به ما آگاهانيد مناجات نمودم. تا اينكه وقتي حج را در آن كاملاً به جا آورده و به پايان بردم،



[ صفحه 140]



بسان ايجاد رابطه حسبي و سببي و به منظور توسل جستن به رحمت خداوند مالك و مهربانتر و گرامي تر، آن دو را بر كعبه ي شريفه و اركان بلند مرتبه و استوار آن و بر حجرالاسود مكرم گسترانيده و پهن كردم.

سپس وقتي به مدينة النبي صلي الله عليه و آله رسيدم، باز به همان منظور و براي توسل جستن به شفاعت سرور و جدم كه بر تمام پيامبران مقدم است و نيز براي آنكه توسط آن بزرگوار و از ناحيه ي ايشان به نهايت آرزوي خويش برسم، باز پشت و روي آن دو را بر حجره ي مبارك محمدي صلي الله عليه و آله پهن كردم، سپس به سوي ائمه ي اطهار عليهم السلام كه در بقيع مدفونند رهسپار شدم، و باز به همان هدف و براي توسل جهت سلامتي از روز بيمناك و رسوا كننده ي قيامت چنين كردم.

و وقتي كه به مشهد مولايمان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام رسيدم، بار ديگر آن را به همان هدف و براي اينكه به نهايت اميد خود از آن بزرگوار نايل گردم، پشت و روي آن دو را بر ضريح و قبر سيد و سرور اوصياء، پدر نيكوكارم پهن كردم. سپس در ايام مصاحبت و زندگي در كربلاي معلي نيز آن دو را به مشهد مولايمان امام حسين عليه السلام بردم و باز براي همان مقصود توسل به حضرتش جهت رسيدن به آرزويم، پشت و روي آنها را بر ضريح و قبر آن بزرگوار پهن كردم، سپس در ضريح و قبر مبارك مولايمان امام كاظم، و مولايمان امام جواد، و در ضريح مولايمان امام هادي، و مولايمان امام حسن عسگري، و در محل غيبت مولايمان امام مهدي - صلوات الله جل جلاله عليهم أجمعين - نيز به همان منظور و براي توسل جستن به شفاعت آن بزرگواران و خرسندي خداوندگار در روز جزا، چنين كردم.

بعد آن را به اندازه ي قطعه هاي كفن بريده و آماده نمودم، و هم اكنون نيز در نزد من است، و بسيار به آن علاقه مندم و اميدوارم كه با آن به محضر مولاي بردبار مهربان نيكوكارم شرفياب، و در دار رضوان وارد شوم، تا اينكه خداوند - جل جلاله - خلعتهايي از محبت و قرب و پذيرايي اش را به صورتي كه رحمت و جود او اقتضا دارد به اين بنده اش عطا فرمايد، و به آنچه كه هنگام وارد شدن و نيل به درگاه او



[ صفحه 141]



مورد نظر و رضاي اوست، مشرف گرداند. ان شاء الله.


پاورقي

[1] «عبر» نام آباديي است، و «ظفار»: نام آباديي است در يمن در نزديكي صنعاء (به نقل از مجمع البحرين، ج 2، ص 1157 و 1137 مادة «ظفر» و «عبر»).


بازگشت