عواقب سوء غفلت در حال دعا


بنابراين هرگاه ديدي، قلب و عقل و نفس تو هنگام تضرع به اين اوصاف متصف است، بدان كه در محضر وجود و جود خداوند قرار گرفته اي، و چه عنايتها، و كليد سعادتمنديها و زود مستجاب شدن دعا كه نصيبت گشته است!

ولي اگر ديدي قلبت به غفلت، و عقلت به فراموشي گرفتار است، و به جاي اشتغال به خداوند - جل جلاله - امور ديگر تو را به خود سرگرم نموده، و در حال دعا به يقين احساس مي كني كه گويي در محضر هيچ كس نيستي، و در پيشگاه خداوند بلند پايه و خداوندگار عالميان قرار نداري، و خاكساري عبوديت و بندگي بر چهره ات نمايان نيست، و هيچ خوف و هراسي از هيبت و شكوه بزرگ خدا نداري، و حداقل حالت جنايت پيشگان و بزهكاران نافرمان را نيز كه هنگام ديدن مولايشان لرزه به اندامشان مي افتد نداري؛ مسلماً بدان كه به واسطه ي گناهانت از خداوندي كه به همه نهانيها آگاه است، محبوب گرديده، و به خاطر عيبها و كاستيهايت از آن مقام دوست داشتني بركنار گشته و به جهت ويران نمودن قلبت از رسيدن به



[ صفحه 80]



خواسته ات ممنوع گرديده اي؛ لذا بترس از اينكه خداوند - جل جلاله - به عدم ايمان تو گواهي مي دهد، زيرا كساني كه خداوند - جل جلاله - به بي ايماني آنان گواهي بدهد به هلاكت و گمراهي مبتلا خواهند شد. آيا مگر خداوند بزرگ و پاكيزه نمي فرمايد:

(انما المؤمنون الذين اذا ذكر الله، و جلت قلوبهم؛ و اذا تليت عليهم آياته، زادتهم ايماناً، و علي ربهم يتوكلون.) [1] .

- تنها كساني مؤمن هستند كه وقتي از خدا ياد مي شود، دلهايشان مي لرزد، و هنگامي كه آيات خدا بر آنان خوانده مي شود، بر ايمانشان افزوده مي گردد، و تنها بر پروردگارشان توكل مي نمايند.

پس بسان بنده اي كه مولايش به سوء بندگي و پليدي درون و شيوه ي ناپسند او آگاهي پيدا كرده، و از درگاهش رانده، و از آستانه اش دور نموده - و از آن جمله او را اين گونه عذاب نموده كه به جاي مشغول نمودن به شرافت مقام رضا و خشنودي خويش، به دنيا سرگرمش نموده است - بر حال نفس خويش گريه كن.

بر اين پايه، اگر با وجود دارا بودن صفات نكوهيده اي كه ذكر نموديم، استجابت دعاهايت به تأخير افتاد، مسلماً گناه از ناحيه ي توست، و تو بودي كه بر اساس باور درست، مولاي خويش را نخوانده، و بر در توفيق او نايستاده اي.



[ صفحه 81]




پاورقي

[1] انفال=(8): 2.


بازگشت