ليلة القدر


وجه تسميه ي ليلة القدر: در اين مسأله اختلاف وجود دارد. برخي معتقدند كه قدر به معناي شرف و جايگاه است. اين شب هم داراي شرف و جايگاه است، از همين رو به آن «ليلة القدر» مي گويند. شرافت و جايگاه اين شب از آن رو است كه در اين شب قرآن صاحب قدر توسط فرشته ي صاحب قدر بر رسول صاحب قدر براي امت صاحب قدر نازل شده است.

برخي ديگر مي گويند از آن جا كه در اين شب كارهاي مردم و رزق و مرگ آن ها تقدير مي شود، به آن «ليلة القدر» مي گويند.

برخي هم «قدر» را به معناي تنگي مي گيرند؛ مثل «و من قدر عليه رزقه» [1] اين دسته مي گويند در اين شب به قدري ملائكه بر زمين فرود مي آيند كه زمين تنگ مي شود. هر كدام از اين وجوه دلايلي دارد كه بررسي آن بحث را به درازا مي كشد.

حقيقت ليلة القدر: تفسير برهان روايتي از امام باقر عليه السلام نقل مي كند. از آن جا كه اين حديث، به معارف زيادي اشاره كرده و از اسرار مهمي پرده برمي دارد، ما در اين بحث به عنوان تيمن آن را ذكر مي كنيم.

امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «خانه ي علي و فاطمه حجره ي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم است و سقف خانه شان عرش رب العالمين؛ در انتهاي خانه هاشان شكافي است كه از آن تا عرش، پرده از معراج وحي برداشته شده و ملائكه، صبح و شام و هر ساعت و هر لحظه با وحي بر آنان نازل مي شوند و رشته ي فوج ملائكه ي فرود آينده قطع نمي شود؛ گروهي فرود مي آيند و دسته اي بالا مي روند. همانا خداوند تبارك و تعالي براي ابراهيم از آسمان ها پرده برداشت تا آن عرش را ديد و خدا بر قوت ديده ي او افزود؛ و همانا خداوند بر قوت ديده ي محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام نيز بيفزود (چنان كه) عرش را مشاهده مي كردند و جز عرش، سرپوشي براي



[ صفحه 206]



خانه هايشان نمي ديدند؛ خانه هاشان به عرش رحمان مسقف است و معراج هاي ملائكه و روح در خانه هاي ايشان است، به اذن پروردگارشان «من كل امر سلام». راوي مي گويد: پرسيدم: «من كل امر سلام؟» فرمود: «بكل امر». عرض كردم: اين چنين نازل شده؟ فرمود: آري. [2] .

تدبر در اين حديث شريف، درهايي از معرفت را به روي اهلش باز كرده و شمه اي از حقيقت ولايت و باطن ليلة القدر را بيان مي كند.

مظاهر شب قدر: همان طور كه شب قدر حقيقت و باطني دارد، صورت و مظهر و بلكه مظاهري در عالم طبيعت دارد. از آن جا كه ممكن است مظاهر ليلة القدر در نقص و كمال با هم فرق داشته باشند، مي توان گفت تمام رواياتي كه درباره ي تعيين شب قدر وارد شده صحيح است و هر كدام از آن شب ها، شب قدر مي باشد؛ با اين تفاوت كه در شرافت و كمال مظهريت با هم متفاوتند. آن شبي كه مظهر تام «ليلة القدر» و شب وصال تام حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد در شب هاي سال، يا شب هاي ماه مبارك رمضان يا در ده شب پاياني اين ماه و يا در شب نوزده، بيست و يك و بيست و سوم، پنهان است. شهاب بن عبد ربه مي گويد: «به امام صادق عليه السلام گفتم: مرا از شب قدر مطلع كن، حضرت فرمود: شب بيست و يك و شب بيست و سوم». [3] .

عبدالواحد بن مختار انصاري مي گويد: «از امام باقر عليه السلام درباره ي شب قدر سؤال كردم. حضرت فرمود: در دو شب است. شب بيست و سوم و شب بيست و يكم. گفتم: يكي از آن دو را به تنهايي بگو؟ فرمود چه مي شود كه در هر دو شب عمل (شب قدر را) انجام دهي كه يكي از آن دو، شب قدر است». [4] .



[ صفحه 207]



حسان بن ابي علي مي گويد: «از امام صادق عليه السلام درباره ي شب قدر پرسيدم. فرمود: آن را در نوزده، بيست و يك و بيست و سوم طلب كن». [5] .

سيد بن طاووس - رضي الله عنه - در كتاب اقبال الاعمال مي گويد: «بدان كه شب بيست و سوم به صراحت در روايات به عنوان شب قدر تعيين شده است؛ مثلا سفيان بن السيط مي گويد: «به امام صادق عليه السلام گفتم: شب قدر را در يك شب براي من تعيين كن. فرمود: شب بيست و سوم». زراره از عبدالواحد بن مختار انصاري نقل مي كند كه گفت: «از امام باقر عليه السلام درباره ي شب قدر سؤال كردم. فرمود: به خدا قسم به تو خبر مي دهم و نمي خواهم از تو پنهان كنم؛ شب قدر اولين شب از هفت شب آخر است». سپس از زراره نقل مي كنند كه آن ماهي كه حضرت تعيين فرمود، بيست و نه روز بود». [6] .

رواياتي در فضيلت شب قدر: برخي از رواياتي كه در فضيلت شب قدر آمده، سيد بن طاووس - رضي الله عنه - در كتاب شريف اقبال نقل فرموده كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «موسي گفت: خدايا! من نزديكي به تو را مي خواهم». خداوند فرمود: «قرب من براي كسي است كه در شب قدر بيدار باشد». گفت: «الهي! رحمت تو را مي خواهم». فرمود: «رحمت من براي كسي است كه در شب قدر به فقرا رحم كند». گفت: «خدايا! من گذشتن از صراط را مي خواهم». فرمود: «اين براي كسي كه در شب قدر صدقه اي بدهد». گفت: «خدايا! از درخت هاي بهشت و ميوه هاي آن مي خواهم». فرمود: «اين براي كسي است كه در شب قدر تسبيح كند». گفت: «خدايا! نجات مي خواهم». فرمود: «نجات از آتش؟» گفت: «آري». فرمود: «اين براي كسي است كه در شب قدر استغفار كند». گفت: «خدايا! رضاي تو را مي خواهم». فرمود: «خشنودي من براي كسي است كه دو ركعت نماز در شب قدر بخواند».



[ صفحه 208]



در همان كتاب از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: «در شب قدر درهاي آسمان گشوده شد؛ پس بنده اي در شب قدر نماز نمي خواند؛ مگر آن كه خداوند متعال به ازاي هر سجده اي در بهشت به او درختي مي نويسد؛ درختي كه اگر سواري صد سال در سايه ي آن راه طي كند سايه تمام نمي شود، و در ازاي هر ركعتي (ركوعي) خانه اي از در و ياقوت و زبرجد و لؤلؤ در بهشت، و در مقابل هر آيه اي تاجي از تاج هاي بهشت، و به هر تسبيحي پرنده اي از بهترين پرنده ها و به هر نشستني، درجه اي از درجات بهشت، و به ازاي هر تشهدي اتاقي از اتاق هاي بهشت و در مقابل هر سلامي حله اي از حله هاي بهشتي براي او مي نويسد. وقتي صبح طلوع مي كند، از زن هاي با انس و الفت كه سينه هاي آن ها از زير جامه برجسته و پيدا است، كنيزهاي خوش اخلاق پاك شده، جوانان گوشواره بر گوش و النگو به دست، پرنده هاي نجيب، ريحان هاي معطر، نهرهاي جاري، نعمت هاي رضايت بخش، تحفه ها و هديه ها، خلعت ها و كرامت ها و آنچه نفس مي خواهد و چشم لذت يابد، عطا مي كند و شما در آن براي هميشه باقي هستيد». [7] .

باز هم در همان كتاب از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود: «كسي كه شب قدر را احيا كند، گناهان او آمرزيده مي شود؛ اگر چه به عدد ستارگان آسمان و وزن كوه ها و كيل درياها باشد». [8] .


پاورقي

[1] «كسي كه دچار تنگي معاش شد». طلاق (65): 7.

[2] البرهان في تفسير القرآن، ج 4، ص 487، ح 25.

[3] مجمع البيان، ج 10، ص 407؛ نور الثقلين، ج 5، ص 628، ح 71.

[4] بحارالانوار، ج 95، ص 149، ح 4.

[5] مجمع البيان، ج 10، ص 407؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 263، ح 21.

[6] اقبال الاعمال، ج 1، ص 345.

[7] همان.

[8] همان.


بازگشت