صفات ثبوتيه، صفات سلبيه؟


حكما براي خداوند «صفات ثبوتيه» و «صفات سلبيه» قائل شده اند. صفات سلبيه را به معناي سلب نقص گرفته اند. برخي هم گفته اند «صفات ثبوتيه» صفات «جمال» و «صفات سلبيه» صفات «جلال» است كه «ذوالجلال و الاكرام» هر دو را دارد.



[ صفحه 193]



اين كلام در هر دو مرحله درست نيست.

اما مرحله ي اول: «صفات سلبيه» جزء صفات نيست؛ چرا كه در ذات مقدس خداوند سلب و سلب السلب راه ندارد؛ زيرا اتصاف به سلب در قضاياي «معدوله» [1] است و نسبت قضيه ي معدوله به خداوند درست نيست؛ به اين دليل كه لازمه ي اين نسبت آن است كه صفات ممكن الوجود و تركيب را درباره ي خدا روا بدانيم. اوصاف سلبيه به صورت سلب مطلق بسيط است. به عبارت ديگر نقايص به صورت سلب بسيط از خدا مبرا است؛ نه آن كه به صورت ايجاب عدولي از او سلب نقص كنيم. پس در حقيقت صفات تنزيه، «صفت» نيستند و خداوند تنها صفات ثبوتيه دارد.

اما مرحله ي دوم: اهل معرفت صفات «جمال» را صفاتي مي دانند كه انس و دل بستگي مي آورد و صفات «جلال» را صفاتي مي دانند كه وحشت و حيرت مي آورد؛ يعني آنچه به لطف و رحمت خدا تعلق دارد، از صفات «جمال» است؛ مثل رحمن، رحيم، لطيف، عطوفت، رب و... آنچه هم كه به قهر و كبرياي حق تعالي متعلق است از صفات جلال محسوب مي شود؛ مثل مالك، ملك، قهار، منتقم و....

البته در سر هر جمال، جلالي وجود دارد؛ چرا كه در باطن هر جمالي حيرت و هيمنه اي هست و در دل هر جلالي رحمتي وجود دارد كه قلب با آن انس باطني مي گيرد. از همين رو است كه دل به صورت فطري همان طور كه مجذوب جمال و جميل مي شود، مجذوب قدرت و عظمت و قادر و عظيم مي گردد. پس اين دو نوع از صفت، صفت ثبوتي است؛ نه سلبي.

حال با توجه به مطالب بالا بايد گفت الله، اسم اعظم و صفات جلال و جمال از تجليات اين اسم است؛ اما گاهي الله به صفات جمال اطلاق مي شود؛ به ويژه اگر در كنار آن صفتي از صفات جلال باشد. در آيه ي شريفه (قل هو الله أحد) ممكن است



[ صفحه 194]



«احد» به يكي از مهم ترين صفات جلال كه مقام بساطت ذات مقدس خداوند است و «الله» به اسم «جمال» اشاره داشته است. پس در اين آيه بنابر احتمالي كه قبل از اين آمد، خداوند متعال بر حسب مقام «احديت» و «واحديت» و تجلي به «فيض اقدس» معرفي شده؛ اما بنابر احتمالي كه در اين جا آمده، نسب خداوند بنا بر مقام اسماء جماليه و جلاليه كه بر همه ي اسماء احاطه دارد، بيان شده است.


پاورقي

[1] [قضاياي معدوله به قضايايي گفته مي شود كه موضوع يا محمول يا هر دوي اين ها در آن داراي حرف سلب باشند؛ مانند خداوند غير ظالم است. ر.ك: المنطق، ص 163].


بازگشت