سوره ي توحيد، نسب خداوند


اين سوره نسب خداوند متعال است. امام صادق عليه السلام فرمود: «يهوديان به رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم گفتند: «نسب پروردگار خود را براي ما بيان كن». حضرت سه روز صبر كردند و جواب آن ها را ندادند. سپس سوره ي قل هو الله تا پايان نازل شد». [1] .

از آن جا كه سوره ي توحيد نسب خداوند است، عقل بشري از فهم حقايق و اسرار آن عاجز مي باشد. به جان دوست قسم كه اين سوره از اماناتي است كسي جز انسان كامل لايق حمل آن نيست؛ اما با اين حال مژده و بشارتي وجود دارد كه چشم آخر الزماني ها را روشن مي كند و آن حديثي است كه امام سجاد عليه السلام فرمود: «همانا خداوند عزوجل مي دانست كه در آخرالزمان اقوامي هستند كه داراي نظرهاي عميق مي باشند؛ به همين دليل سوره ي «قل هو الله» و آيات سوره ي حديد را تا (عليم بذات الصدور) نازل كرد. پس اگر كسي غير از آن را قصد كند هلاك مي شود». [2] .



[ صفحه 189]



از اين حديث استفاده مي شود كه فهم سوره ي توحيد و آيات ابتدايي سوره ي حديد از عهده ي كساني برمي آيد كه داراي انديشه اي عميق و تفكري دقيق باشد. كساني هم كه بهره اي از اسرار توحيدي و معارف الهي ندارند، حق تفكر و نظر در اين آيات را نداشته و نمي توانند اين آيات را عوامانه معنا كنند.

در آيات ابتدايي سوره ي حديد معارف دقيقي از توحيد وجود دارد كه در هيچ كدام از كتاب هاي الهي و نوشته هاي اهل معرفت نظير ندارد. اين آيات براي تصديق نبوت و كمال شريعت حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم كافي است.

بزرگ ترين دليل براي اين كه معارف از حد فكر بشري بيرون مي باشد، آن است كه تا قبل از نزول اين آيات، چنين معارفي در ميان بشر سابقه نداشته است. هم اكنون كتاب ها و نوشته هاي فلاسفه ي بزرگ جهان در دست است. شايد بالاترين و لطيف ترين اين كتابها، كتاب اثولوجيا [3] است. اين كتاب تأليف فيلسوف عظيم الشأن و حكيم بزرگوار ارسطاطاليس مي باشد. حكماي بزرگ مثل شيخ الرئيس ابوعلي سينا كه خود اعجوبه ي دهر و نادره ي زمان خويش بود، در مقابل او سر تعظيم فرود مي آورند. كتاب اثولوجيا درباره ي شناخت پروردگار است. با تمام عظمتي كه نويسنده دارد، از ابتدا تا انتهاي كتاب آيا چيزي كه بويي از سر بزرگ توحيد كه در اين آيه از سوره ي حديد آمده وجود دارد؛ (هو الأول و الآخر



[ صفحه 190]



و الظاهر و الباطن) [4] آيا شبيه اين آيه در تمام سخنان حكما هست كه «و او با شماست هر جا كه باشيد». [5] .

هر كس آنچه را كه در اديان جهان و كتاب هاي فلاسفه ي بزرگ آن ها گفته شده با آنچه در دين اسلام و گفته ها و نوشته هاي حكماي بزرگ اسلامي آمده مقايسه كند، تصديق خواهد كرد كه اين معارف از نور معارف قرآن و احاديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عليهم السلام است. در اين صورت مي فهمد كه حكمت و عرفان اسلامي برگرفته از حكمت يوناني نيست و اصلا شباهتي به آن ندارد. بله برخي از حكماي اسلامي از شيوه ي حكمت يوناني تبعيت كرده اند؛ مثل شيخ الرئيس؛ اما در بازار اهل معرفت حكمت شيخ در باب شناخت خدا و مبدأ و معاد رونقي ندارد و اهل معرفت براي آن ارزشي قائل نيستند. اين كه برخي فلسفه ي امروز حكماي اسلامي را به حكمت يوناني نسبت مي دهند، از اين رو است كه از محتواي كتاب هاي فلاسفه اسلامي؛ مثل صدرالمتألهين قدس سره، استادش محقق داماد قدس سره، شاگرد بزرگوارش فيض كاشاني قدس سره، شاگرد فيض، قاضي سعيد قمي قدس سره اطلاعي ندارند و همچنين از معارف قراني و روايي نيز بي خبرند.

ما در كتاب سر الصلوة و شرح چهل حديث به شمه اي از لطايف اين سوره اشاره كرديم و در اين جا هم مختصري مي نويسيم.


پاورقي

[1] الكافي، ج 1، ص 91، ح 1.

[2] همان، ص 91، ح 3.

[3] لغت نامه ي دهخدا، در ذيل ماده ي «ارسطو» اثولوجيا را از آثار ارسطو به شمار آورده و نوشته است: «اثولوجيا و آن كلام در باب ربوبيت است و آن را فرفوريوس صوري تفسير و عبدالمسيح بن عبدالله الحمصي معروف به ابن ناعمه به عربي نقل كرده است و ابويوسف يعقوب بن اسحق الكندي براي احمد بن المعتصم آن را اصلاح كرده است. در برلين به سال 1882 ميلادي طبع شده و نيز در هامش كتاب قبسات، تأليف ميرداماد در ايران به سال 1314 قمري چاپ شده است». اما در ذيل ماده ي «اثولوجيا» چنين نوشته است: «اثولوجيا، از يوناني «ث ا س ل گس» به معني الهيات، ميامير، نام كتابي از فلوطينس (plotin) كه نزد مسلمين معروف به «شيخ اليوناني» است و آن شامل كتاب چهارم تا ششم تاسوعات است و بعض قدما به غلط اين كتاب را به ارسطو نسبت كرده اند»؛ اما در سال 1314 كتاب اثولوجيا در حاشيه ي كتاب قبسات توسط ابوالقاسم بن آخوند ملارضا كمربني نوشته شده است و در لغت نامه ي دهخدا تاريخ كتابت اشتباها تاريخ چاپ دانسته شده است.

[4] «او است آغاز و انجام و پيدا و نهان». حديد (57): 3.

[5] حديد (57): 4.


بازگشت