معناي عبادت


لغويان «عبادت» را به معناي نهايت خضوع و ذلت ترجمه كرده اند و گفته اند از آن جا كه عبادت بالاترين درجه ي خضوع است، پس شايسته ي كسي است كه بالاترين درجه ي وجود و كمال و نعمت و احسان را داشته باشد. از اين رو عبادت غير خدا شرك است. در فارسي عبادت را به معناي «پرستش» و «بندگي» گرفته اند؛ اما حقيقت عبادت بيش از اين و به معناي خضوع در برابر خالق و خداوند مي باشد.



[ صفحه 177]



لازمه ي اين نوع از خضوع آن است كه معبود به عنوان اله و خداوند گرفته شود. از همين رو است كه عبادت غير خداوند شرك و كفر است؛ اما صرف خضوع بدون اعتقاد به اين كه طرف مقابل اله است، شرك و كفر نيست؛ حتي اگر به نهايت خضوع برسد؛ البته برخي از مصاديق اين خضوع هم حرام است؛ مثل پيشاني به خاك گذاشتن به نيت خضوع. پس احترامي كه انسان ها به بزرگان مذهبي خويش مي گذارند، حرام نيست و شائبه ي شرك و كفر ندارد؛ چرا كه مردم آن ها را بندگاني مي دانند كه در همه چيز محتاج به خداوند بوده و به جهت بندگي حق مورد عنايت خداوند قرار گرفته اند.

به بركت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هيچ گروهي در توحيد و تنزيه خداوند به پاي شيعه ي اثني عشري نمي رسد. كتاب هاي اعتقادي شيعيان؛ مثل اصول كافي و التوحيد و خطبه ها و ادعيه ي معصومين عليهم السلام شهادت مي دهد كه چنين علومي در بشر سابقه نداشته و هيچ كس خداوند را مثل آن ها تقديس و تنزيه نكرده است؛ البته مقام و مرتبه ي اين كتاب ها پس از قرآن است كه وحي الهي مي باشد؛ اما با اين حال برخي از فرقه ها كه نسبت به شيعه و اهل بيت عليهم السلام كينه داشتند، تبعيت كنندگان از اهل بيت عليهم السلام را به شرك و كفر منسوب كردند. چنين نسبتي در بازار معرفت و حكمت هيچ ارزشي ندارد؛ اما از آن جا كه مردم جاهل را به سوي شقاوت سوق مي دهد، جنايتي بزرگ به انسان ها محسوب مي شود كه جبرانش به هيچ وجه ممكن نيست. از اين رو گناه اين مردم قاصر و جاهل برعهده ي آن بي انصاف هايي است كه براي منافع خيالي چند روزه ي دنيا از نشر معارف و احكام الهي جلوگيري كردند. اين ها موجب بدبختي انسان ها شده و در خانه ي خاندان وحي را به روي مردم بستند.


بازگشت