سر برگشت كلام از غيبت به خطاب


از آنچه گفته شد نكته ي برگشتن كلام از حالت غيبت به خطاب مشخص مي گردد. تغيير كلام از غيبت به خطاب، اگر چه يكي از چيزهايي است كه كلام را زيبا و از خستگي مخاطب جلوگيري مي كند، اما چون نماز معراج بنده به سوي خدا است؛ در اين سوره دستور اين سفر عرفاني را مي دهد. بنده در اول سلوك در حجاب هاي ظلماني و نوراني گرفتار است و سفر الي الله، خارج شدن از اين حجاب ها و حضور در نزد پروردگار مي باشد. وقتي در آيه ي شريفه ي (ملك يوم الدين) همه ي عالم را تحت مالكيت و قاهريت خداوند مي بيند، حالت محو از كثرت و حضور در مقابل حضرت دوست به او دست مي دهد و خود خدا را مخاطب قرار مي دهد. شايد به همين دليل باشد كه اين مقصد را با ضمير «اياك» بيان مي كند؛ چرا كه «اياك» ضميري است كه به ذات برمي گردد؛ به ذاتي كه كثرت عالم در آن محو گرديده است. سالك در اين مقام به توحيد ذاتي دست پيدا مي كند و از كثرت اسماء و صفات نيز رو برگردانده و دل به سوي ذات حق، بدون حجاب كثرت مي كند. اين همان كمال توحيد است كه امام عارفان اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: «كمال توحيد عبارت است از نفي صفات از او»؛ [1] زيرا صفت وجهه ي غيريت و كثرت دارد و اين توجه به كثرت - هر چند كثرت اسمائي - باشد از سر توحيد به دور است. به همين دليل هم شايد سر خطاي آدم عليه السلام توجه به كثرت اسمائي باشد كه روح شجره ي منهيه [2] است.


پاورقي

[1] الكافي، ج 1، ص 140 ح 6.

[2] [درختي كه حضرت آدم عليه السلام از نزديك شدن به آن نهي شده بود].


بازگشت