حقيقت نطق


علماي ادبيات و ظاهربين مي گويند «حمد» ثنا گفتن به وسيله ي زبان براي يك امر زيبا است كه به اختيار از كسي صادر شده باشد. اين گروه از همه ي زبان ها به جز زبان گوشتي كه در دهان است، غافل هستند. به همين دليل هم تسبيح و حمد خداوند و مطلق كلام خداوند و تسبيح و تحميد موجودات را مجاز مي دانند.

درباره ي خداوند مي گويند، حضرت حق تكلم نمي كند؛ بلكه كلام را ايجاد مي كند و درباره ي موجودات هم گفته اند كه تسبيح آن ها تكويني است. [1] .

اين ها حقيقت نطق را فقط همان نطق ظاهري دانسته، خداوند و ديگر موجودات



[ صفحه 162]



را ناطق نمي دانند. اين گروه چنين اعتقادي را موجب منزه كردن پروردگار از نقص مي دانند؛ حال آنكه نتيجه ي چنين اعتقادي سلب يك صفت كمالي از خدا است. چگونه است كه مخلوق، قدرت بر نطق داشته باشد؛ اما خالقش چنين كاري نكند؟ بله براي زبان و تكلم و كلام، كتابت و كتاب و حمد و مدح به حسب نشئات وجود مراتبي هست، نطق خداوند مانند نطق انسان نيازمند به ابزاري مانند زبان و دهان نيست؛ اما حقيقت نطق در او وجود دارد.

ما نبايد بدون دليل دست به تأويل قرآن بزنيم. اين كه ما مدح و حمد حقيقي خدا و موجودات را نمي فهميم دليل بر مجاز دانستن نسبت نطق به اين ها نمي شود.

بايد دانست كه تمام عالم هستي داراي شعور است؛ از اين رو تسبيح موجودات هم تسبيحي از روي شعور و ارادي است؛ نه تسبيح تكويني، به جهت اين كه انسان بيش از همه ي موجودات در حجاب هاي طبيعت فرو رفته، نمي تواند اين تسبيح را درك كند؛ اما اگر از اين حجاب ها بيرون بيايد، متوجه اين تسبيح ارادي خواهد شد.


پاورقي

[1] [تسبيح تكويني يعني آن كه موجودات با زبان حال خويش خداوند را تسبيح مي كنند؛ مثل زيبايي يك اثر كه خبر از هنرمندي صاحبش دارد. ر.ك: آشنايي با قرآن، ج 7، ص 121].


بازگشت