نكته ي تكميلي


با توجه به آن حديث قدسي كه پيش تر آمد مي توان گفت كه تمام نماز ميان خدا و بنده تقسيم شده است و اگر «حمد» در آن حديث آمد، فقط به عنوان نمونه بود؛ مثلا تكبيرهاي نماز [1] از آن خداوند است. اگر بنده حق پروردگار را به قدر توانايي خويش ادا كند، خداوند نيز حق عبد را ادا كرده، باب مراوده و مكاشفه را به روي او مي گشايد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «وقتي تكبير گفتي، همه ي موجودات را در نزد كبرياي حق كوچك بشمار». سپس در ادامه مي فرمايد: «قلب خود را ملاك قرار ده؛ اگر شيريني نماز را حس كردي و قلبت با مناجات حق شاد شد، بدان كه خداوند نيز مهر تاييد بر تكبيرت زده و الا اگر لذت مناجات را حس نكردي و شيريني عبادت را نچشيدي، بدان كه اين دليلي است بر اين كه خداوند تو را تكذيب كرده و از درگاهش رانده است» [2] .

پس خداوند در هر يك از حالات نماز، حقي برعهده ي بنده دارد كه اگر آن را به قدر توانايي خويش ادا كند، خداوند نيز او را مورد عنايت خفي و جلي خويش قرار مي دهد؛ اما اگر در حالات مختلف، خود را محروم از عنايات خاص خداوند ديد،



[ صفحه 144]



بايد بداند كه ادب عبوديت را مراعات نكرده است.

براي سالكان متوسط نشانه ي محروميت از عنايات خاص خداوند آن است كه دل، لذت مناجات و شيريني عبادت را نمي چشد. عبادتي هم كه از لذت و شيريني خالي باشد، روح نداشته و براي قلب هم فايده اي ندارد.

پس اي عزيز! قلب را به آداب بندگي مأنوس كن و به كام روح، شيريني عبادت را بچشان. اين مهم در ابتدا به وسيله ي تذكر و انس زياد با ذكر خداوند به دست مي آيد. در اين حالت نبايد ذكر در دل، مرده باشد و غفلت بر آن راه يابد.

وقتي قلب را با تذكر مأنوس كردي، به تدريج عنايات خداوند شامل حالت مي شود و درهاي ملكوت به رويت گشوده مي گردد. نشانه ي اين حالت نيز دل كندن از دنيا و توجه به آخرت و آمادگي براي مرگ قبل از فرا رسيدن آن است.

بارالها! از لذت مناجات و شيريني گفتگوي خويش به ما بهره و نصيبي عنايت فرما و ما را در زمره ي ذاكران و جرگه ي منقطعان به عز قدس خود قرار ده و دل مرده ي ما را حياتي جاويدان بخش و از ديگران منقطع و به خود متوجه فرما.


پاورقي

[1] (-)چه تكبيرهايي كه در ابتدا به صورت واجب يا مستحب گفته مي شود و چه آن ها كه در بين نماز مي آيد.

[2] مصباح الشريعه، ص 87، باب 39؛ المحجة البيضاء، ج 1، ص 385؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 96، ح 9.


بازگشت