وسواس و درمان آن


وسواس انواع گوناگوني دارد؛ اما از همه مضحك تر و عجيب تر وسواس در نيت است؛ چرا كه اگر كسي بخواهد در تمام عمر يك عمل اختياري را بدون نيت انجام دهد نمي تواند؛ اما برخي از انسان هاي ضعيف العقل زماني طولاني را براي نيت نماز معطل مي مانند.اين بيچاره از حقيقت نماز غافل شده و سرمايه ي عمر خود را صرف خدمت و اطاعت شيطان كرده و عقل را محكوم حكم ابليس مي كند.

عبدالله بن سنان مي گويد: «در نزد امام صادق عليه السلام سخن از مردي به ميان آوردم كه در وضو و نماز مبتلا به وسواس بود و گفتم: «او مرد عاقلي است.» حضرت فرمود: «او چه عقلي دارد و حال آن كه از شيطان اطاعت مي كند.» گفتم: «چگونه از شيطان اطاعت مي كند؟» فرمود: «از او سؤال كن كه اين حالت از كجا براي او پديد مي آيد؟ او خواهد گفت از عمل شيطان است»». [1] .

به هر حال به هر زحمتي كه هست بايد ريشه ي وسواس خشكانده شود؛ كه اين بيماري، انسان را از همه ي سعادت ها و كارهاي خير باز مي دارد. با وجود وسواس ممكن است انسان چهل سال عبادت كند؛ اما همه ي عباداتش از نظر ظاهري و فقهي هم باطل باشد.

جالب اين كه برخي از وسواسي ها اعمال همه ي مردم را باطل مي دانند؛ در حالي كه اگر اين وسواسي مقلد باشد، بايد بداند كه مرجع تقليدش مانند عرف مردم عبادت مي كند و اگر اهل علم است بايد بداند طبق روايات، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و ائمه ي هدي عليهم السلام نيز ظاهر عبادتشان مانند معمول مردم بوده است. اتفاقا در ميان مردم اين وسواسي ها هستند كه برخلاف سيره ي اين بزرگواران عبادت مي كنند؛ مثلا احاديثي كه درباره ي وضوي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده متواتر است. حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم يك



[ صفحه 103]



مشت آب به صورت، يكي به دست راست و يكي هم به دست چپ مي ريختند. [2] همه ي فقهاي شيعيان اجماع دارند بر اين كه چنين وضويي صحيح است. حتي برخي از فقها شستن دوم را محل اشكال مي دانند [3] ؛ اما شستن سوم از نظر روايات و فتواي علما بدعت و باطل كننده ي وضو است.

حالا وضوي وسواسي را ببين. بارها و بارها دستش را مي شويد و وضويش را باطل مي كند؛ در حالي كه اين شستن هاي چند باره را احتياط حساب مي كند. با اين توضيحات معلوم مي شود كه چرا امام صادق عليه السلام آن شخص وسواسي را بي عقل معرفي فرمود.

شخصي وسواسي براي درمان اين بيماري خطرناك بايد در اين مطالبي كه گفته شد تفكر كند و عمل خويش را با عمل متدينين و علما و فقها مقايسه كند. اگر عمل او مخالف عمل آن ها بود، با شيطان مخالفت كرده و به وسوسه هاي او بي اعتنايي كند. اگر باز هم شيطان وسوسه كرد، به او بگويد اگر عمل همه ي فقها باطل باشد، عمل من نيز باطل خواهد بود.

اميد است كه با مخالفت شيطان و تضرع به درگاه خداوند، اين بيماري از جانش بيرون رود. در روايات ما نيز براي كسي كه زياد شك مي كند چنين دستوري داده شده است. امام باقر عليه السلام فرمود: «وقتي كه در نماز زياد شك كردي، به شكت اعتنا مكن و نمازت را بخوان، اين شك زياد از سوي هيچ كس؛ جز شيطان نيست». [4] .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام مي فرمايند: «با شكستن نماز شيطان را به عادت نياندازيد كه به شما طمع كند؛ چرا كه شيطان پليد است و به آنچه عادت داده شود، عادت مي كند». زراره مي گويد كه امام در ادامه فرمود: «همان شيطان خبيثي كه



[ صفحه 104]



مي خواهد اطاعت شود؛ وقتي فرمانش زير پا نهاده شد، [مي رود] و ديگر به سوي شما باز نمي گردد». [5] .


پاورقي

[1] الكافي، ج 1، ص 12، ح 10.

[2] همان، ج 3، ص 24، ح 2.

[3] ولي شستن دوم اشكال ندارد؛ اگر چه بعيد است كه مستحب هم باشد.

[4] همان، ص 359، ح 8.

[5] همان، ص 358، ح 2.


بازگشت