مراتب شهادت


شهادت مراتبي دارد كه برخي از آن را در اين جا ذكر مي كنيم.

1. شهادت گفتاري: اين شهادت نيازي به توضيح ندارد؛ اما بايد گفت كه اگر اين شهادت با شهادت قلبي؛ حتي با درجات پايين همراه نباشد، شايسته ي نام شهادت نخواهد بود، بلكه فريب و نفاق است.



[ صفحه 88]



2. شهادت رفتاري: مفهوم آن اين است كه انسان در نوع رفتار و اعمال خويش نشان دهد كه به هيچ مؤثري جز خدا معتقد نيست. لازمه ي اين شهادت آن است كه چشم اميد از هر كسي جز خدا ببندد، در پيش بندگان اظهار نياز نكند و خود را بي نياز و مستغني جلوه دهد. در حديثي آمده است كه: «عزت مؤمن بي نيازي او از مردم است». [1] طبق احكام فقهي نيز اظهار بي نيازي نمودن مستحب و درخواست از مردم مكروه است.

3. شهادت قلبي: اين شهادت، سرچشمه ي شهادت زباني و رفتاري است. تا اين شهادت نباشد، آن دو نيز شكل نمي گيرد. شهادت قلبي آن است كه توحيد افعالي خداوند در قلب چنان تجلي كند كه قلب بفهمد مؤثري در عالم جز خدا نيست و چشم اميد از همه ي موجودات برگيرد. بيشتر رواياتي كه درباره ي يأس از بندگان خدا و اعتماد به خدا آمده، درباره ي همين شهادت است.

امام سجاد عليه السلام مي فرمايد: «ديدم هر چه نيكي است در بريدن طمع از آنچه در دست مردم است جمع آمده و كسي كه در هيچ چيز اميد به مردم نبندد و همه ي امور خود را به خداوند تعالي واگذارد، خداوند متعال در همه چيز حاجت او را برآورد». [2] .

4. شهادت ذاتي: اين شهادت همان شهادت وجودي است كه در اولياي كامل الهي محقق مي شود. در نگاه اولياي الهي در همه ي موجودات اين شهادت هست. شايد اين آيه ي شريفه هم اشاره به اين شهادت داشته باشد كه: «خدا گواهي داد كه خدايي جز او نيست و ملائكه و صاحبان دانش (نيز چنين شهادت دادند)» [3] .

در روايتي آمده است كه در محضر امام صادق عليه السلام از آغاز اذان سخن مي راندند



[ صفحه 89]



تا اين كه آن حضرت فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در سايه ي كعبه خوابيده بود، جبرئيل با طشتي پر از آب بهشت نزد او آمد؛ بيدارش كرد و دستورش داد با آن آب غسل كند. آنگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در محملي كه هزار هزار رنگ از نور داشت قرار گرفت، سپس به آسمان برده شد تا به درهاي آسمان رسيد. وقتي ملائكه او را ديدند، از اطراف درهاي آسمان گريختند و گفتند: «دو خداي هست، يكي در زمين و يكي در آسمان.» پس جبرئيل به امر خداوند گفت: «الله اكبر، الله اكبر.» سپس ملائكه به طرف درهاي آسمان بازگشتند. آن گاه در آسمان باز و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم داخل شد تا اين كه به آسمان دوم رسيد. ملائكه اي كه در اطراف درهاي آن بودند گريختند. جبرئيل گفت: «أشهد أن لا اله الا الله، أشهد أن لا اله الا الله» ملائكه بازگشتند و دانستند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مخلوق است. پس در باز و پيامبر داخل شد....». [4] .

با توجه به اين روايت و رواياتي مانند آن مي توان گفت كه شهادت به الوهيت خداوند موجب گشايش درهاي آسمان و از ميان رفتن حجاب ها و جمع شدن فرشتگان الهي مي شود. حجابي كه با اين شهادت از ميان مي رود، حجاب كثرت افعالي است. كثرت افعالي يعني آن كه انسان اعتقاد به مؤثر بودن موجوداتي غير از خدا داشته و آن ها را در تأثير مستقل بداند. چنين حجابي - كه شرك اعظم است - موجب خواهد شد سالك را در محضر الهي راه ندهند؛ اما اين حجاب با لقلقه ي زبان و ذكر ظاهري از ميان نمي رود و به همين دليل است كه عبادت ما از حد ظاهري بالاتر نرفته و موجب رفع حجاب و گشايش درهاي آسمان نمي شود.


پاورقي

[1] الكافي، ج 2، ص 148، ح 1.

[2] همان، ح 3.

[3] آل عمران (3): 18.

[4] تفسير عياشي، ج 1، ص 157، ح 530.


بازگشت