آداب معنوي غسل


جنابت فرو رفتن در طبيعت و غفلت از جنبه ي روحانيت انسان است. اين حالت نهايت سلطه ي جنبه ي حيوانيت انسان بر او است. در مقابل، غسل پاك شدن از اين حالت و برگشت به جنبه ي روحاني و الهي انسان است. اين بازگشت با شست و شوي تمام بدن كه در جنبه ي طبيعي خويش غرق شده بود، حاصل مي شود.

آداب معنوي غسل آن است كه سالك در هنگام غسل به شست و شوي ظاهر خويش بسنده نكند؛ بلكه به جنابت باطن خويش نيز توجه داشته باشد؛ يعني از تسلط نفس و جنبه ي حيواني بر بعد انساني و الهي خويش پرهيز كرده، باطن خويش را كه از روح الهي در آن دميده شده، از توجه به غير حق دور سازد.

گروهي از يهود نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمدند. داناترين آنان پرسش هايي از آن حضرت كرد. از جمله پرسيد: «براي چه خداوند متعال به غسل جنابت امر فرمود؛ ولي بعد از غائط و بول دستور به غسل نداد؟» رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «وقتي آدم از درخت (ممنوع) خورد، آن درخت در رگ ها و پوست و موي او نفوذ كرد و وقتي مرد با همسرش در آميزد، آب (مني) از همه ي رگ ها و موي بدنش خارج مي شود، از اين رو خداوند عزوجل تا روز قيامت غسل جنابت را بر فرزند آدم واجب فرموده است». [1] .

امام رضا عليه السلام نيز فرمود: «اين كه به غسل جنابت دستور داده شده؛ اما پس از قضاي حاجت - با اين كه نجس تر و پليدتر است - دستور غسل داده نشده است، از اين رو است كه جنابت از نفس آدمي مي باشد و از همه ي بدن چيزي خارج مي شود؛ اما خلا (بول و غائط) از نفس آدمي نيست؛ بلكه غذايي است كه از يك



[ صفحه 52]



در وارد مي شود و از در ديگر خارج مي گردد». [2] .

از ظاهر اين احاديث چنين برمي آيد كه چون نطفه از تمام بدن خارج مي شود؛ پس غسل هم بر تمام بدن تعلق مي گيرد. اين برداشت با عقيده ي برخي از پزشكان و دانشمندان علوم طبيعي نيز سازگار است؛ اما در حديث اول دليل تعلق گرفتن غسل به تمام بدن را خوردن حضرت آدم از درخت ممنوعه دانست و در حديث دوم جنابت را به نفس نسبت داد. از اين دو اشاره مي توان چنين برداشت كرد كه فلسفه ي غسل به چيزي بيش از آن مسأله ي طبيعي و ظاهري مربوط بوده و داراي اسرار باطني و معنوي است.

خلاصه آن كه تو بايد بداني كه زمينه ي لقاء الله داري و هدف آفرينشت معرفت حق است. خداوند تو را براي خود برگزيده و به ملائكه امر نمود، تا بر تو سجده كنند؛ حال اگر بخواهي از جنابت پدر كه اصل تو است بيرون رفته، لايق لقاي حضرت دوست شوي، بايد با آب رحمت حق، باطن دل را غسل دهي و از روي كردن و توجه به دنيا توبه كني. قلبت را كه خانه ي خدا است، از محبت دنيا و مظاهر خبيث آن شست و شو دهي كه بهشت لقاي خداوند جاي پاكان است. «شست و شويي كن و آنگه به خرابات خرام». [3] .


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 1، ص 466، ح 2؛ به نقل از: من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 76، ح 170؛ المجالس، ص 115؛ علل الشرائع، ج 1، ص 282، ح 2.

[2] وسائل الشيعه، ج 1، ص 467، ح 4؛ به نقل از: علل الشرائع، ج 1، ص 281 و عيون اخبار الرضا عليه السلام ج 1، ص 112.

[3] حافظ.


بازگشت