راه علمي مبارزه با حب دنيا


بايد در نتايج حب دنيا و ضررهاي آن تفكر نمود كه در شرح چهل حديث [1] به تفصيل درباره ي آن سخن گفته ام. در اين جا نيز به شرح برخي از احاديث بسنده مي كنم.

امام صادق عليه السلام فرمود: «منشأ هر خطايي دوستي دنيا است» [2] براي انسان بيدار همين حديث كافي است. با قدري تأمل معلوم مي شود كه تقريبا تمام مفاسد اخلاقي نتيجه ي همين حب دنيا است. انساني كه حب دنيا دارد از همه ي فضائل انساني محروم است. فضائلي همچون شجاعت، عفت، سخاوت، عدالت، طمأنينه، عطوفت و رحمت، هيچ كدام با حب دنيا نمي سازد. از آن سوي، ذلت، طمع، حرص، چاپلوسي، بغض و كينه، قطع رحم، نفاق و... همه از لوازم حب دنيا است.



[ صفحه 35]



آن حضرت در جاي ديگر مي فرمايد: «دنيا بسان اندامي است كه سر آن كبر، چشم آن آز، گوش آن طمع، زبان آن ريا و خودنمايي، دست آن شهوت، پاي آن عجب، قلب آن غفلت و بي خبري، بودش نيستي و ثمره اش زوال است. پس هر كس آن را به عنوان دوست بگيرد، كبر و خودبيني به او مي دهد و به هر كه نيكويش بپندارد، حرص و ولع ارزاني مي كند و كسي را كه طالب او گردد، به آز و طمع مبتلا مي كند و بر كسي كه او را بستايد جامه ي ريا مي پوشاند و كسي را كه اراده ي آن كند، گرفتار عجب و خودبيني مي كند و كسي را كه به او اعتماد كند، غافل مي سازد و كسي را كه متاع هاي او مورد پسند وي واقع شود، نابود مي كند و كسي را كه متاع هاي دنيوي جمع كند و بخل بورزد، به جايگاه و قرارگاهش آتش روانه مي سازد». [3] .

اميرمؤمنان علي عليه السلام از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي فرمايد: «در شب معراج خداوند متعال فرمود: «اي احمد! اگر بنده اي نماز اهل آسمان و زمين را بخواند و روزه ي اهل آسمان و زمين را بگيرد و چون ملائكه غذايي نخورد و لباس عابدان را بپوشد؛ اما در قلب او ذره اي از حب دنيا يا سمعه [4] رياست، اشتها يا زينت آن ببينم، در منزل خويش با او مجاورت نخواهم كرد و محبت خود را از دل او بيرون مي كنم. قلبش را تاريك مي نمايم تا مرا فراموش كند و شيريني محبت خود را به او نخواهم چشاند».» [5] .


پاورقي

[1] كتاب شرح چهل حديث از آثار امام خميني قدس سره مي باشد كه تأليف آن در محرم سال 1358 هجري قمري به پايان رسيده است.

[2] الكافي، ج 2، ص 315، ح 1.

[3] مصباح الشريعه، ص 139، باب 65.

[4] سمعه از اقسام «ريا» است و آن عبارت است از اين كه عبادت خود را به گوش مردم برساند براي جلب قلوب آنها.

[5] ارشاد القلوب، ج 1، ص 306.


بازگشت