مراتب مقامات اهل سلوك


اهل سلوك داراي مقامات بي شماري هستند؛ چرا كه به عدد نفس هاي آفريدگان به سوي خدا راه ها وجود دارد. [1] .

مقام اول، مقام علم است. در اين مقام، سالك از راه علم و دلايل فلسفي، ذلت



[ صفحه 9]



بندگي و عزت پروردگاري را ثابت مي كند. در حكمت متعاليه [2] با دلايل عقلي اين امر به اثبات رسيده كه تمام عالم وجود غير از خداوند متعال، ماهيتي جز فقر و نياز ندارد و تنها موجودي كه بي نياز از غير خويش است، حق تعالي مي باشد. حقيقت عرفان و شهود و نتيجه ي رياضت و سلوك نيز كنار رفتن پرده از روي همين حقيقت است. در دعايي كه منسوب به رسول اكرم صلي الله عليه و آله است، آمده: «خدايا! اشياء را آن چنان كه هست نشانم ده». [3] .

اگر سالك با ابزار علم اين مسير را طي كند، به مقام اول انسانيت رسيده است، اما علم، بزرگترين حجاب است. نبايد سالك در پس پرده ي اين حجاب باقي بماند. ماندن در اين مقام خطر استدراج را در پي خواهد داشت. استدراج در اين جا به اين معنا است كه سالك به قدري مشغول استدلالات و شيفته ي فروعات علمي مي شود كه از مقصد اصلي كه فناء في الله است، غافل شده و عمر خود را صرف همين قيل و قال ها مي نمايد. سالك بايد علم را به عنوان مقامي ببيند كه از آن مي تواند به مقام دوم برسد.

مقام دوم، آن است كه سالك آنچه را با عقل به وسيله ي برهان و استدلالات علمي به دست آورده، به قلب برساند و در قلب خويش حقيقت ذلت بندگي و عزت پروردگاري را درك كند. نتيجه ي اين مقام به دست آوردن ايمان به حقايق است. [4] .

مقام سوم، مقام اطمينان و طمأنينه نفس است كه در حقيقت، مرتبه ي كامل ايمان است. خداوند به حضرت ابراهيم عليه السلام مي فرمايد: «مگر باور نداري؟ گفت: چرا ولي



[ صفحه 10]



(اين تقاضايم) براي اين است كه دلم مطمئن شود». [5] شايد اين آيه به همين مقام اشاره داشته باشد.

مقام چهارم، مقام مشاهده است. در اين مقام، نوري الهي در درون سالك به ظهور مي رسد و سر تا پاي قلب او را به نور شهود زينت مي بخشد. خود اين مقام درجاتي دارد كه ذكر آن در اين اوراق نمي گنجد.

هر كدام از اين مقام ها داراي استدراجي است كه اگر سالك بدان مبتلا شود، به هلاكتي عظيم دچار شده است. سالك در اين مقام ها بايد از منيت رها گرديده و خودبين و خودخواه نباشد كه خودبيني و خودخواهي سرچشمه ي بيشتر مفاسد است.



[ صفحه 11]




پاورقي

[1] حديث منسوب به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 8، 95، 121؛ شرح گلشن راز، ص 153؛ نقد النصوص، ص 185؛ منهاج الطالبين، ص 221؛ الاصول العشرة، ص 31.

[2] [حكمت متعاليه، همان فلسفه ي صدرايي است كه در قرن يازدهم هجري از سوي فيلسوف برجسته، محمد بن ابراهيم قوام شيرازي، معروف به صدرالمتألهين پايه گذاري شد. ر.ك: خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 586؛ مقالات فلسفي، ج 3، ص 80؛ اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 1، ص 12].

[3] در عوالي اللئالي، ج 4، ص 132، ح 228، روايت كرده است: «اللهم أرنا الحقايق كما هي» و در تعليق بر آن از تفسير كبير فخر رازي، ج 6، ص 26؛ و مرصاد العباد، ص 309 «أرنا الأشياء كما هي» نقل گرديده است.

[4] (-)به زودي در صفحات بعدي در اين باره به بحث خواهيم نشست.

[5] بقره (2): 260.


بازگشت