تكيه به فضل خداوند، نه به نمازها و اعمال


آنچه خداوند به انسان داده و مي دهد از فضل اوست نه در قبال كارهاي انسان، زيرا:

اولا: خداوند نعمت هاي فراواني حتي قبل از ولادت انسان تا قبل از انجام دادن نماز و اعمال خوبش به او كرامت كرده كه ربطي به اعمال او ندارد.

ثانيا: آنچه هم انسان انجام مي دهد اگر تبديل به پول شود گاهي به اندازه ي قيمت يك منزل مسكوني نمي شود با اين كه خداوند متعال وقتي توصيف بهشت را در قرآن كريم مي كند مي فرمايد:

(سابقوا إلي مغفرة من ربكم و جنة عرضها كعرض السماء و الأرض أعدت للذين آمنوا بالله و رسله ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و الله ذوالفضل العظيم) [1] .



[ صفحه 252]



سبقت بگيريد در به دست آوردن مغفرت پروردگارتان و بهشتي كه عرض آن مانند عرض آسمان و زمين است كه براي كساني كه ايمان به خدا و رسولش دارند آماده شده است، اين فضل خداوند كه به هر كس بخواهد مي دهد و خداوند داراي فضل بزرگ است.

حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد: الدواوين يوم القيامة ثلاثة: ديوان فيه النعم، و ديوان فيه الحسنات، و ديوان فيه الذنوب، فيقابل بين ديوان النعم و ديوان الحسنات فيستغرق عامة الحسنات و تبقي الذنوب؛ [2] .

[براي هر انساني] روز قيامت سه پرونده مي باشد، يكي پرونده ي نعمت هايي كه به او داده شده است، دوم پرونده ي كارهاي خوبش و سوم پرونده ي گناهان؛ پس پرونده ي نعمت ها را با پرونده كارهاي خوب با هم سنجيده و پرونده ي نعمت ها، كارهاي خوب را فرا مي گيرد [و چيزي از كارهاي خوبش زياد نمي آيد، در نتيجه] پرونده ي گناهان باقي مي ماند.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: ما منكم من أحد ينجيه عمله قالوا: و لا أنت يا رسول الله؟! قال: و لا أنا إلا أن تتغمدني في الله برحمته؛ [3] .

هيچ كدام از شما نمي تواند با تكيه بر اعمالش نجات پيدا كند عرض كردند: و شما هم نمي توانيد؟ حضرت فرمودند: حتي من،مگر آن كه رحمت خداوند شاملم شود [و نجات پيدا كنم يعني اگر در برابر آنچه خداوند به من داده از من كار و عبادت خواسته باشد من هم مشكل پيدا مي كنم].



[ صفحه 253]



عن حارث بن المغيرة أو أبيه عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قلت له: ما كان في وصية لقمان؟ قال: كان فيها الأعاجيب و كان أعجب ما كان فيها أن قال: خف الله جل و عز خيفة لو جئته ببر الثقلين لعذبك؛ وارج الله رجاء لو جئته بذنوب الثقلين لرحمك؛ [4] .

شخصي از اصحاب امام صادق عليه السلام از آن حضرت پرسيد در وصيت هاي لقمان چه چيزهايي است؟ حضرت فرمودند: در وصيت هاي لقمان چيزهاي عجيب فراوان است و از همه ي آنها عجيب تر اين سخن لقمان است كه گفته است: از خداوند عزوجل بترس كه اگر اعمال خوب همه ي جن و انس را هم به حضورش ببري تو را [حق عذاب كردن دارد و] عذاب نمايد و به خداوند آن قدر اميدوار باش كه اگر گناهان جن و انس را داشته باشي رحمتش تو را شامل شود.

حضرت مسيح عليه السلام به اصحابشان فرمودند: يا معشر الحواريين كم من سراج أطفأته الريح، و كم من عابد أفسده العجب؛ [5] .

چه بسيار چراغ هايي را كه باد خاموش كرده است [منظور چراغ هاي سابق بوده است كه به وسيله باد خاموش مي شد] و چه بسيار عابدهايي كه به خاطر گرفتار شدن به [بيماري] عجب [6] فاسد شده اند.



[ صفحه 254]



حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد: يدخل رجلان المسجد أحدهما عابد و الآخر فاسق فيخرجان من المسجد و الفاسق صديق و العابد فاسق، و ذلك أنه يدخل العابد المسجد و هو مدل بعبادته و يكون فكره في ذلك و يكون فكرة الفاسق في التندم علي فسقه فيستغفر الله من ذنوبه؛ [7] .

دو نفر يكي عابد و ديگر انسان آلوده ي به گناه وارد مسجد مي شوند وقتي از مسجد خارج مي شوند انسان فاسق و گنهكار در نزد خداوند جزء صديقين است و آن انسان عابد جزء گنهكاران و انسانهاي آلوده، و علتش آن است كه شخص عابد تكيه به عباداتش دارد و به آنها دلخوش است و بر خداوند منت دارد و خود را طلبكار مي بيند و اما آن انسان آلوده خود را شرمنده خداوند مي داند و اظهار پشيماني مي كند و از خداوند طلب مغفرت دارد.

دختر امام خميني قدس سره درباره ي يكي از خاطرات زمان دستگيري ايشان مي گويد: امام براي من تعريف كردند: توي راه من گفتم كه نماز نخوانده ام، جايي نگه داريد كه من وضو بگيرم. گفتند: ما اجازه نداريم. گفتند: شما كه مسلح هستيد و من كه اسلحه اي ندارم. به علاوه، شما با هم هستيد و من يك نفرم، كاري كه نمي توانم بكنم. گفتند: ما اجازه نداريم. فهميدم كه فايده اي ندارد و اينها نگه نمي دارند. گفتم: خوب اقلا نگه داريد تا من تيمم كنم. اين را گوش كردند و ماشين را نگه داشتند، اما اجازه ي پياده شدن به من ندادند. من همين طور كه توي ماشين نشسته بودم از توي ماشين خم شدم و دست خود را به زمين زدم و تيمم كردم نمازي كه خواندم پشت به قبله بود. چرا كه از قم



[ صفحه 255]



به تهران مي رفتيم و قبله در جنوب بود. نماز با تيمم و پشت به قبله و ماشين در حال حركت! اين طور نماز صبح خود را خواندنم. شايد همين دو ركعت نماز من مورد رضاي خدا واقع شود. [8] .



[ صفحه 257]




پاورقي

[1] حديد (57) آيه 21.

[2] بحارالانوار، ج 7، ص 273.

[3] محجة البيضاء، ج 6، ص 282.

[4] نورالثقلين، ج 3، ص 547.

[5] بحارالانوار، ج 69، ص 322.

[6] «عجب»: آن است كه شخص كارش را بزرگ ببيند و احساس شادي خاص نمايد و به كارهاي خود ببالد و خود را طلب كار بداند «بحارالانوار، ج 69، ص 306».

[7] بحارالانوار، ج 69، ص 316.

[8] هزار و يك نكته درباره ي نماز، ص 223 به نقل از امام در سنگر نماز، ص 13.


بازگشت