تجلي نماز عاشورا در نشانه امت اسلامي


نماز اگرچه يك فعل فردي است و هر كسي بايد در انجام آن تلاش كند، ولي كتاب و سنت بدين مطلب تصريح دارند كه نه تنها نمازگزار بايد بدين فريضه عمل كند، بلكه بايد در احياي امر نماز نيز تلاش كند، چرا كه به وسيله ي آن مسلمانان از ديگران ممتاز مي شوند. از اين رو نشانه ي مليت اسلامي است و ترك آن پايه هاي بناي عظيم دين را فرو مي ريزد، حضرت علي عليه السلام در بياني شيوا مي فرمايد:

و اقام الصّلوة فانها الملة

برپا داشتن و اقامه نماز نشانه ي اصلي مليت دين اسلام است.

گروهي از قبايل عرب خدمت حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم رسيدند و عرض كردند: يا رسول اللّه، اگر مي خواهيد ما مسلمان شويم سه شرط داريم كه بايد آن ها را بپذيريد:

1. اجازه بدهيد تا يك سال ديگر هم اين بت ها را پرستش كنيم.

2. نماز بر ما خيلي ناگوار است. اجازه دهيد ما نخوانيم.



[ صفحه 180]



3. از ما نخواهيد كه آن بت بزرگمان را خودمان بشكنيم.

حضرت در جواب فرمودند: «از اين سه پيشنهاد شما فقط سومي پذيرفته مي شود، بقيه محال است. [1] .

حضرت علي در شب بيست و يكم ماه رمضان، پيش از آن كه جان به جان آفرين تسليم كند، ضمن وصيت تاريخي خود به فرزندان گرامي اش فرمود: اللّه اللّه في الصلوة فانها عمودالدين. [2] .

خدا را، خدا را، درباره ي نماز كه نماز استوانه ي خيمه دين شما است.

حكومت جبارانه معاويه و يزيد نماز را از مسير اصلي خود خارج كرد، معاويه نماز جمعه را در روز چهارشنبه مي خواند، عثمان بن عفان نماز عصر را در سفر كامل مي خواند و معاويه دستور مي داد در قنوت، حضرت علي عليه السلام را لعن كنند. لذا در جامعه اي كه فرهنگ نماز جايگاه اصلي خود را دريابد و نماز آن چنان كه شايسته است اقامه شود مليت و آيين و هويت اصلي خويش را هرگز از دست نخواهد داد و در مقابل سيل تهاجم فرهنگي غرق نمي شود. همان كاري كه سيدالشهدا در نهضت عاشورا انجام دادند و در پرتو تجلي اقامه نماز، حر بن يزيد رياحي به فطرت پاك خويش بازگشت كرد و پرده هاي غبارآلودي كه در نتيجه ي معاشرت قوم زر و زور و تزوير مانع از وصول انوار متجلي بر قلبش مي شد، زدود و به نماز ايستاد و به امام اقتدا كرد و اين گونه حضرت نشان داد كه اي امت غفلت زده، من مسلمانم، نه يك خارجي.

در زيارتنامه مي خوانيم:

اشهد انك قد اقمت الصّلوة و آتيت الزكاة [3] .



[ صفحه 181]




پاورقي

[1] حكايت ها و هدايت ها / مرتضي مطهري / ص 23.

[2] نهج البلاغه / فيض الاسلام / ص 978.

[3] مفاتيح الجنان / زيارت وارث.


بازگشت