نماز و شوكت مسلمانان


فرهنگ يكپارچه ي مسلمانان، ريشه در اتحاد و يكدستگي ايشان دارد. پيش تر گذشت كه تشتت و پراكندگي از امور غير قابل تحمل در اسلام است و شارع مقدس در فرصت هاي مختلف، با صراحت به آن اشاره كرده است و آن را مذموم شمرده است. از طرفي اتحاد و يكپارچگي جامعه ي مسلمانان، جلوه اي از هيبت و عظمت اسلام است و شارع مقدس بدان اهتمام تام دارد و بدان تشويق و تحريض كرده است.

دشمنان دين خاتم، هر گاه كه جامعه را چند صدايي يافتند و نيروهاي اصيل اسلامي را پراكنده ديدند، وارد عمل شدند و در پي سوءاستفاده و تفرّق برآمدند. اصولاً يكي از نقشه هاي استعمارگران قديم و جديد دامن زدن به تحزّب و فرقه گرايي است تا از قِبَل آن مسلمانان را پراكنده سازند. يكي از طرح هاي پراكنده ساختن اجتماع پر قدرت و شوكت مسلمانان، طرح كردن بحث شيعه و سني است كه



[ صفحه 174]



«كيسينجر» رئيس جمهور وقت آمريكا در كنفرانس طائف آن را مطرح كرد تا اختلافي عميق بين صفوف مسلمانان بيندازند. ولي هيهات و هيهات، چرا كه امام راحل- قدس سره- با ديده ي تيزبين خويش، اين نقشه شوم را نيز نقش بر آب كردند.

خداوند متعال مي فرمايد

واعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا و اذكروا نعمة اللّه عليكم إذا كنتم أعداءَ فألّف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمتهِ اخوانا و كنتم علي شفا حفرة من النار فأنقذكم منها. [1] .

همگي به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد. به ياد بياوريد نعمت هاي خدا را بر شما، در آن زماني كه با هم دشمن بوديد. ميان قلب هاي شما اُلفت برقرار ساخت و با هم برادر شديد، حال آن كه بر لب پرتگاهي از آتش بوديد، پس شما را از آتش برهانيد.

اين آيه ي شريفه در واقع تعليلي است براي ايجاد وحدت و يكپارچگي و ثمره تفرقه و انفكاك را نيز مفهوماً بازگو مي كند. چه بسا خداوند متعال قصد كرده است كه اين معنا را به عموم مسلمانان القا كند كه شما به واسطه ي تفرقه و جدايي در پرتگاهي از عذاب و آتش بوديد، ولي به واسطه ي الفتي كه خداوند متعال ايجاد كرد، از آن مهلكه نجات پيدا كرديد.

تفرقه در رديف عذاب هاي آسماني و زميني، يك نوع عذاب و مجازات الهي است. در اسلام دروغ گفتن براي ايجاد وحدت جايز و راست گفتن تفرقه انگيز حرام است. [2] .



[ صفحه 175]



يكپارچگي عامل بزرگ پيشرفت اسلام بوده و هست. آن چه باعث صدور اسلام از حجاز به اقطار ديگر شد، يكي همين اتحاد و يكپارچگي مسلمانان بود كه توانستند ديگر دولت ها را به زانو درآورند و آنان را تسليم اسلام كنند. ولي افسوس و هزاران افسوس كه رهبري رهبران نالايق اين نعمت الهي را به نقمت تبديل كرد؛ چرا كه سنت الهي است كه اگر نعمتي را به قومي بدهد، ديگر از آنان مطالبه نمي كند، مگر اين كه خود آن قوم، آن نعمت را به نقمت تبديل كنند.

انّ اللّه لا يغيّر ما بقوم حتّي يغيّروا ما بأنفسهم. [3] .

ديگران دريافتند و مسلمانان يا درك نكردند و يا بسيار سطحي از كنار آن گذشتند.

گوستاو لوبون در اين باره اين طور مي نويسد:

«... و زماني كه قبول اسلام نمودند همگي تحت لواي توحيد مجتمع گرديدند، تمام قواي خود را متوجه بيگانگان نمودند و همين موضوع سبب عمده ي پيشرفت و كاميابي آن ها گرديد و هنگامي هم كه دشمني براي پيكار باقي نماند، عادت مذكور مجبورشان ساخت كه مانند ايام پيشين (دوره ي جهالت) با هم مشغول جنگ شوند و همان مطلبي كه سبب ترقي آن ها بود (بر اثر نداشتن رهبري صحيح در عصرهاي بعد) باعث انحطاط و زوال آن ها گرديد.» [4] .



صد هزاران خيط يكتا را نباشد قوّتي

چون به هم برتافتي اسفنديارش نگسلد





[ صفحه 177]




پاورقي

[1] آل عمران / 103.

[2] تفسير نور / ج 2 / ص 143.

[3] رعد / آيه ي 11.

[4] علل پيشرفت اسلام و انحطاط مسلمين / ص 88.


بازگشت