نماز و فرهنگ استعانت


مسلماً در هر جامعه اي، شرايطي به وجود مي آيد كه مستلزم پايداري و مقاومت است و در اين رهگذر بايد به چيزي استعانت جست، استعانت جستن به چيزي ماوراي علل ظاهري، عامل ظفر و رهايي است، چرا كه بعضي اوقات، شرايطي به وجود مي آيد كه عوامل طبيعي ديگر راهگشا نيستند. اين جا است كه ماديوّن تسليم مي شوند و فرياد نمي دانيم و ناتوانيم سر مي دهند؛ اما مؤمنان در چنين اوضاعي، به



[ صفحه 157]



معدن ذات الهي پناه مي برند و پايداري مي كنند.



حافظ از دست مده دولت اين كشتي نوح

ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت



خداوند رحيم در قرآن كريم به نماز به عنوان معين اشاره مي كند:

يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلاة. [1] .

اي كساني كه ايمان آورديد، از نماز و صبر ياري و كمك بجوييد.

كما اين كه در روايات آمده است: «اميرالمؤمنين، علي عليه السلام هر گاه مسئله مهمي برايشان رخ مي داد، به نماز مي ايستادند و اين آيه را تلاوت مي كردند. [2] .

مرحوم امين الاسلام طبرسي- رحمة اللّه تعالي- در ذيل آيه ي مورد بحث مي فرمايد:

... و بالصلاة لما فيها من الذكر و الخشوع للّه و تلاوة القرآن الّذي يتضمن ذكر الوعد و الوعيد و الهدي و البيان و ما هذه صفته يدعو الي الحسنات و يزجر عن السيئات.

و اما امر به صلات به اين خاطر است كه صلات مشتمل بر ذكر و خشوع براي خداوند متعال و تلاوت قرآن كريم است؛ قرآني كه متضمن ذكر وعده ها و وعيدها و هدايت و بيان آن چيزهايي است كه به حسنات فرا مي خواند و از سيئات و زشتي ها باز مي دارد. [3] .

البته نماز بايد سازنده باشد تا بتوان از آن استعانت جست و مشمول «ان الصّلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر» [4] شد.



[ صفحه 158]



نماز با توجه، انسان را به ياد قدرت بي نهايت مي اندازد و غير او را هر چه باشد كوچك جلوه مي دهد. مهر او را در دل زياد مي كند؛ روحيه را تقويت مي كند؛ از وابستگي هاي مادي انسان مي كاهد و همه ي اين آثار در برابر مشكلات براي انسان كارساز است. [5] .

پيش تر گذشت كه حضرت امير عليه السلام در مهمات و شدائد، به حصن حصين نماز، پناهنده مي شدند. اين رفتار اميرمؤمنان عليه السلام براي همگان در تمامي اعصار و اقطار حجت است.

ابن خلكان در تاريخ خود، در شرح حال شيخ الرئيس مي نويسد:

و كان اذا أشكَلتْ عليه مسألة توضّا و قصد المسجد الجامع و صلّي و دعا اللّه (عزّ و جلّ) ان يُسَهّلها عليه و يفتح مغلقها له.

چون بر بوعلي سينا مسأله ي مشكلي پيش مي آمد، برمي خاست و وضو مي ساخت و قصد مسجد جامع مي كرد و نماز مي گزارد و خدا را مي خواند كه آن مسأله ي مشكل را بر وي آسان كند و آن بسته و پوشيده را به رويش بگشايد. [6] .

از آن چه گذشت معلوم و مسجّل مي شود كه نماز را بايد چون كهفي دانست كه بدان پناه برد و در پيشرفت امور بدان استعانت جست.

شايد بتوان گفت كه گذشته از بُعد معنوي و حقيقي نماز و پرستش و عبادتي كه مخلوق براي خالق مي كند، سرّ اين كه امام حسين عليه السلام و پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان جنگ و كارزار اقامه ي نماز مي كردند و يا آن نماز نشسته اي كه ام المصائب، زينب كبري (س) در شام غريبان كربلا خواند، همين استعانت و ياري جستن از نماز بود.



[ صفحه 159]



مطلب ديگري كه بايد به آن توجه داشت اين است كه مرتبه اي از استعانت در آيه ي شريفه ي «اياك نعبد و اياك نستعين» [7] تبلور يافته است. همان طوري كه بر اهل ذوق و ادب پوشيده نيست، تقديم مفعول در اين كريمه، بر فعل، مفيد حصر است، و خداوند متعال، بدان وسيله از لسان عبد اعلام مي دارد كه تنها استعانت و مدد از جانب خداوند است و ديگران دخلي در اين موضوع ندارند.

توضيح بيش تر آن كه: «حصر عبادت و استعانت در خداي سبحان گاهي تنها در محدوده ي لفظ و مفهوم است و گاهي فراتر از آن و همه ي شؤون اعتقادي، اخلاقي و عمليِ گوينده ي اياك نعبد و اياك نستعين، را در بر مي گيرد.

راه آزمودن استعانت راستين اين است كه انسان همه ي شؤون هستي خود را محاسبه كند. اگر در هيچ يك از شؤون خود به غير خدا تكيه نكرد، او در نماز نيز صادقانه و به حق مي گويد: «اياك نعبد و اياك نستعين. اما اگر در هر پيشامد، ابتدا به غير خدا نظر داشت و پس از سرخوردگي و نااميدي، از همه ي راه ها، به فكر دعا و نيايش افتاد. معلوم مي شود او در نماز و دعا نيز صادق نيست و اگر در بين دعا نيز عاملي او را فريب دهد، دست از نيايش برمي دارد.» [8] .

استعانت به معناي واقعي آن بسيار راهگشا است، و اين معنا نيز حاصل نمي شود مگر در سايه ي استعانت واقعي، يعني از غير خدا بريدن و به درگاهش التجا بردن، از اين رو است كه در روايات، از ظلم كردن به كسي كه دادرسي به غير خداوند متعال ندارد،شديداً نهي شده است.



[ صفحه 160]



امام باقر عليه السلام مي فرمايد:

لمّا حضر علي بن الحسين عليه السلام. الوفاة ضمّني الي صدره، ثم قال: يا بني! اوصيك بما اوصاني به أبي عليه السلام حين حضرته الوفاة و بما ذكر أن أباه أوصاه به، قال:

يا بني! ايّاك و ظلم من لايجد عليك ناصراً الاّاللّه.» [9] .

هنگامي كه وفات پدرم عليه السلام نزديك شد، مرا به سينه اش چسباند و چنين وصيت فرمود: اي پسركم! سفارشت مي كنم به همان كه پدرم هنگام وفاتش بدان مرا سفارش كرده بود و آن اين كه فرمودند: از ظلم كردن به كسي كه ناصر و ياوري جز خداوند متعال ندارد بپرهيز و بر حذر باش.

در تحليل و توضيح اين بيان وزين بايد گفت:

«از وصاياي امامان معصوم عليهم السلام به عزيزترين بازماندگانشان در آستانه ي ارتحال، پرهيز از ستم به مظلوماني است كه پناهگاهي جز خدا براي خود نمي بينند و اولين برقي كه در ذهنشان مي جهد برق استعانت از خداي سبحان است و قلب خود را به فكر استعانت از بيگانه نمي آلايند. ايّاك و ظلم من لايجد عليك ناصراً الاّللّه. چنين متوكلي چون دعايي خالص دارد، يقيناً دعايش مستجاب است. آه مظلومِ بي پناه، بي هيچ مانعي تا ساحت مقدس ربوبي بالا مي رود، و از اين رو است كه حضرت امام حسن عليه السلام در خردسالي در پاسخ به پرسشي درباره ي فاصله ي زمين و آسمان فرمودند:

دعوة المظلوم و مَدُّ البصر



[ صفحه 161]



اگر پرسش تو درباره ي فاصله ي زمين با آسمان ظاهري است، تا آن جا كه چشم مي بيند، و اگر از غيب آسمان ها مي پرسي، دعا و آه مظلوم كه تا ساحت ربوبي پيش مي رود. اگر كسي، جز از خدا چيزي طلب نكرد به يقين خداوند ناصر او است.» [10] .

خلاصه آن كه بايد استعانت جست؛ آن چنان استعانتي كه مظلوم و مضطري كه راه و ياري جز خداوند ندارد، مي جويد. جامعه ي مسلمانان براي رسيدن به كمال و فضائل بايد استعانت بجويند و فرهنگ نماز عهده دار اين معنا است.

پايان اين بخش را با اعتراف يك دانشمند شرقي پايان مي دهيم:

«مهاتما گاندي فقيد كه پس از بودا بزرگ ترين پيشواي هندوستان بود، چنان چه از نيروي استقامت بخش دعا و عبادت الهام و مدد نمي گرفت، به طور يقين از پا درآمده بود. من اين مطلب را از كجا مي دانم؟ از آن جايي كه خودش مي گفت: اگر دعا و نماز نبود، من مدت ها قبل ديوانه و مجنون شده بودم.» [11] .

نقش اصلاح گرايانه ي نماز در اين بخش مي تواند بسيار شگرف و ژرف باشد. شگرف باشد از اين جهت كه اكسيري است كه مس ناكارآمد وجود را چون طلا قيمتي و با ارزش مي كند و موجب پايداري مي شود، و اما ژرف و عميق است از اين رو كه بايد از پوسته ي نماز گذشت و به باطن نماز رسيد، و آن تفسيراستعانت است. گويي نماز عصايي پولادين و آب ديده است كه هر كه بر آن تكيه زند، به عافيت و



[ صفحه 162]



سلامت مي تواند طي طريق كند، و الا پيروز معركه، مشكلات و شدائد است. از اين رو نماز نقش مهمي در اصلاح جامعه دارد.


پاورقي

[1] بقره / 153.

[2] تفسير نور / ج 1 / ص 120.

[3] تفسير مجمع البيان في تفسير القرآن / ج 1 / ص 432.

[4] عنكبوت / 29.

[5] تفسير نور / ج 1 / ص 121.

[6] سيماي فرزانگان / رضا مختاري / ص 171.

[7] حمد / 5.

[8] تفسير تسنيم / ج 1 / ص 446.

[9] ميزان الحكمة / ج 2 / ح 11431.

[10] تفسير تسنيم / ج 1 / ص 447.

[11] كيفر گناه / حجت الاسلام سيد هاشم رسولي محلاتي /به نقل از آيين زندگي / ص 185.


بازگشت