نقش نماز در اصلاحات فرهنگي


فرهنگ مجموعه اي از عقايد و باورهاي دروني است كه در قالب آداب و رسوم نمود پيدا مي كند. فرهنگ زمانه در هر زمان و عصري منشأ بسياري از حركات و جريانات مرسوم زمان خود است.

فرهنگ گاه تا حدود وسيعي ادامه مي يابد و ريشه در دين و آيين مي دواند. به عنوان مثال، قرآن كريم در مواردي از فرهنگ معاصر متأثر شده است. وجود نمونه هايي مانند احكام امضايي اسلام، كمك گرفتن از تشبيهات رايج بين عرب، به كار بردن الفاظي قرضي و عجمي، به كار بردن واژه هايي چون جنّ و مجنون و چشم زخم و... كه ريشه در فرهنگ آن زمان دارد، از اين نمونه ها است.

فرهنگ از آن جايي كه سرچشمه ي حركات است، نقش به سزايي در پيشرفت يا پسرفت جامعه دارد. از اين رو است كه جامعه اگر پاي بند خرافات دروغين و فرهنگ پوچ و تحميلي باشد، هر روز بيش از پيش



[ صفحه 156]



به سوي ضلالت و نيستي پيش مي رود و بالعكس، اگر اين زاويه از جامعه صواب باشد، جامعه در مسير مستقيم و صعود پيش مي رود.

شاهد و نمونه عيني آن، فرهنگ زمانه ي خود ما است. روزگاري جوانان ما با فرهنگ استعماري و غربي رنگ گرفته بودند و عاري از هر گونه مسؤوليت و تعهد بودند؛ اما روزگاري هم آمد كه فرهنگ ما، منطبق بر فرهنگ اسلامي و ديني شد و جوانان غيور و سلحشور اين وادي با فرهنگ، حماسه ها و شورها آفريدند و شعرهاي حماسي در شعورهاي احساسي سرودند. و از اين قبيل است حال عرب جاهليت بعد و قبل از ظهور اسلام.

فرهنگ را بايد جزء امور لاينفك براي هر جامعه اي دانست، لكن بحث در اصلاح و پيشرفت آن است. به قول صائب تبريزي:



غفلت نگر، كه پشت به محراب كرده ايم

در كشوري كه قبله نما، موج مي زند



در اين بخش از نوشتار بر آنيم كه نقش نماز را در اصلاح فرهنگ تعقيب كنيم.


بازگشت