بحران هويت و نماز


«ارتباط نداشتن با خدا، ناشي از اعتقاد نداشتن به مبدأ و معاد است. تنها انسان هايي كه ايمان واقعي به خدا و جهان آخرت ندارند، نماز نمي خوانند و با خداوند هستي رابطه ي متقابل برقرار نمي كنند.براي هر انساني در طول زندگي سؤالاتي اساسي پيش مي آيد كه چگونگي پاسخ



[ صفحه 143]



به آن ها، شخصيت او را مي سازد. سؤالاتي مانند: اصلاً من كي هستم؟ از كجا آمده ام؟ به كجا مي روم؟ نسبت من با اين جهان چيست و... سؤالاتي هستند كه جواب آن ها جهان بيني خاصي را به وجود مي آورد. حال اگر انساني ايمان به خدا و معاد را از زندگي خود حذف كند، ناچار به اين نتيجه مي رسد كه برحسب تصادف و از روي بداقبالي پا به اين دنيا گذاشته است و بايد چند صباحي در اين دنيا زندگي كند و بعد، نيست و نابود شود و هيچ چيز از او باقي نماند. او از طرفي ديگر، تمايلاتي در خود مي بيند از قبيل ميل به جاودانگي كه هيچ تناسبي با واقعيتي كه تصور كرده است ندارد و به اصطلاح كلاهي است كه نه فقط براي سر او كه براي چرخ و فلك گشاد است.» [1] بي تناسبي و تصور نابودي و نيستي كامل، اين فكر را در شخص ايجاد مي كند كه دست كم در اين زندگي كوتاه مدتِ موجود از مواهب دنيا نهايت استفاده و لذت را ببرد.جدا از عواقب وخيم اجتماعي،از قبيل ظلم، تعدي و تجاوز كه در جاي ديگر به مناسبت به آن خواهيم پرداخت، ناكامي در به دست آوردن اين مواهب و سختي ها و مصائب دنيا شخص را دچار بحران مي كند. احساس پوچي و خلاء در زندگي، شخص را منزوي و گوشه گير و يا شرور بار مي آورد و آمار بالاي بيماري هاي رواني، افسردگي و جنون و ميزان بالاي خودكشي در جوامع غربي به خاطر همين احساس پوچي و خلاء است كه از آن به عنوان نيهيليسم تعبير مي شود. اما شخصي كه ايمان دارد، معتقد است كه خدا انسان ها را آفريده است و اين جهان به مثابه ي گذرگاهي است كه بعد از گذر از آن،



[ صفحه 144]



انسان به جهان ديگري پا مي گذارد و متناسب با اعمالش يا در سختي و عذاب و يا در سعادت و خوشبختي، تا ابد جاودانه مي ماند. انسان با ايمان معتقد است كه او، جانشين خدا بر روي زمين است و هر روز بارها و بارها افتخار صحبت با خالق خود را پيدا مي كند.

انساني كه هر روز بارها زمزمه مي كند: الحمدلله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، جواب سؤالات اساسي زندگي خود را با تمام وجود لمس مي كند و اين از آثار بندگي خدا و ارتباط با او است. نماز، اتصال روح انسان به خالق و ارتباط بي واسطه با او است كه به انسان هويت مي بخشد و شخصيت او را شكل مي دهد.


پاورقي

[1] تكامل اجتماعي انسان / استاد شهيد مطهري.


بازگشت