پيشگفتار


يكي از پايه هاي اصلي و اساسي دين اسلام، نماز است.

نماز، معيار سنجش ايمانِ افراد و ملاكِ شناخت پرهيزگاران است.

نماز، پرچم برافراشته ي دين، و نمازگزاران، امان يافتگان سايه ي الهي آن هستند.

نماز، بزرگترين عبادت و برترين تكليف است. در روايت آمده است كه شخصي نزد امام صادق عليه السلام از ديگري تعريف مي كرد، پس از تعريفها و ستايشها، حضرت پرسيد: نمازش چگونه است؟ [1] يعني در انجام اين وظيفه مهم چقدر مي كوشد؟ همه ي آن نيكي ها بسته به مقدار اهميتي است كه او براي نماز قائل است.

در راه برپاداشتن اين فريضه ي الهي، هر چه تلاش شود زياد نيست، بلكه همه ي تلاش انديشمندان اسلام و دلسوختگان مكتب حق و حتي پيكار مجاهدان صحنه ي نبردِ با باطل، در راه برپايي اين عبادت بزرگ بوده است، بنابراين، توجه دادن نسل نو به اهميت نماز و تشويق و ترغيب و راهنمايي و ياري آن عزيزان بلكه واداشتن آنان به نماز آموزي و نمازخواني، وظيفه ي همه ي علاقه مندان به فرداي سعادتمندانه ي جامعه ي اسلامي است، پس برماست كه براي



[ صفحه 8]



بيشتر بها دادن به اين اصل از اصول عملي اسلام اقدام كنيم، و با تهيه و تدوين جزوه ها، كتابها، داستانها، تابلوها، فيلمها و هر شيوه ي شايسته اي، نسل سرگردان در پيچ و خم انديشه هاي پوچ و بي هدف را به كعبه (عامل يكسويي عبادات) ره نماييم تا در هر زمين و هر زمان بانگ تكبير برآيد و روح نماز، هميشه زنده بماند.

گرچه تاكنون، دانشمندان و نويسندگان، در اين راستا زحمتهاي فراواني كشيده اند و هر يك به نوبه خود مفيد بوده و قابل ستايش است ولي شايد اين نوشته هم كه به سبكي نو تدوين شده است، بتواند نوجوانان عزيز را براي آموختن نماز ياري دهد.

به علاوه كه در اين نوشته تلاش شده است تا در ضمن دارا بودن اهمّ مسائل مربوط به فراگيري نماز، حالت اختصار را از دست ندهد تا براي اين عزيزان خسته كننده نباشد، و همچنين از بكار بردن اصطلاحات و لغات مشكل پرهيز گشته است، مگر در حال ناچاري، كه در آن موارد هم، در پاورقي توضيح داده شده است.

ما با ارج نهادن به تمام تلاشهاي پيشين، نوشته ي حاضر را به تمام نوجوانان و جوانان عزيز كه در آغاز بلوغ و تكليف، به فكر سعادت دنيا و آخرت خود مي باشند تقديم مي كنيم. اميد است كه مورد قبول حضرت حق و توجه آنان قرار بگيرد.

ربَّنا تقبَّل مِنَّا انّك أنتَ السَّميعُ العَليم

زمستان 1372

محمّد حسين فلاح زاده



[ صفحه 9]




پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 3، ص 21.


بازگشت