رحمن و رحيم


صفات ديگر خداوند متعال در عبارت بسم الله الرحمن الرحيم، صفت رحمن و رحيم مي باشد.

براساس كلام مولاي بزرگوار عليه السلام رحمن به مفهوم بخشنده اي است كه بخشندگيش تمام انسانها را چه مؤمن و چه كافر دربر مي گيرد. ولي صفت رحيم اشاره به بخشنده بودن خداوند متعال به افرادي است كه به او ايمان قلبي دارند و او را پرستش مي كنند.

بنابراين زماني كه نمازگزار، سوره حمد را آغاز مي كند با نام خدايي شروع مي كند كه معبود تمام موجودات جهان است و بخشنده به تمام مخلوقات خويش، مخصوصا بخشنده به مؤمنين مي باشد.

پس از ذكر نام خدا و اقرار به رحمانيت خداي متعال، نمازگزار مي گويد:

الحمد لله رب العالمين

«سپاس خدايي را است كه پروردگار عالميان مي باشد.»

اين جمله بيانگر تمامي سپاس و ستايش يك انسان در برابر همه ي نعمت هايي است كه منعم بزرگوار، به او ارزاني داشته است، زيرا كه همه ي سپاس يك بنده در مقابل پروردگارش در همين كلام خلاصه شده است.

در تفسير منسوب به مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري عليه السلام آمده است:



[ صفحه 226]



مردي خدمت مولاي بزرگوار، امام رضا عليه السلام آمده و گفت:

يابن رسول الله، الحمدلله رب العالمين را براي من تفسير كنيد.

امام بزرگوار عليه السلام فرمودند: پدرم، از جدم از امام باقر عليه السلام و از امام زين العابدين عليه السلام از پدر بزرگوارش امام حسين عليه السلام نقل فرمودند كه مردي خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و گفت: الحمدلله رب العالمين را برايم تفسير كنيد.

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند:

«الحمدلله» به اين معني است كه خداوند، في الجمله بعضي از نعمت هايش را به بندگانش شناسانده است، زيرا آنها نمي توانند تمام نعمت هاي او را به تفصيل دريابند. لذا خداوند به آنها مي فرمايد بگوئيد: سپاس خدايي را كه پروردگار عالميان است به خاطر نعمت هايي كه بر ما ارزاني داشته است.

و «عالمين» عبارتند از جماعاتي از هر مخلوق، از جن و حيوان مي باشد. حيوانات را به قدرت خود مي چرخاند و از رزق و روزي شان آنها را تعذيه مي نمايد و در حمايت خود آنها را حفظ مي كند و هر كدام را براساس مصلحتش رهبري مي نمايد.

جمادات را با قدرت خود نگاه مي دارد، آنهايي كه به يكديگر متصلند، از گسيختن و ناپيوستن نگاه مي دارد.

و آسمان را از اينكه بر زمين بيفتد حفظ مي كند (مگر به اذن خودش)

و زمين را از فرو رفتن نگاه مي دارد مگر با امر و فرمان خود، زيرا كه به بندگانش رئوف و مهربان است.

سپس امام عليه السلام فرمودند: «رب العالمين» يعني مالك و خالق آنها، كسي كه روزيشان را به طريقي كه خود مي داند و نيز از طرقي كه متوجه نمي شوند، به سويشان سوق مي دهد. رزق و روزي تقسيم شده است و به سراغ انسان خواهد آمد و فرقي نمي كند كه انسان در زندگي چه روشي داشته باشد. نه تقوي افراد متقي روزيشان را زياد مي كند، و نه فسق و فجور افراد نابكار موجب نقصان در رزقشان مي گردد. بين انسان و روزي او حجابي است و او طالب و در پي روزي خود است. اگر كسي از روزي اش فرار مي كند. روزي،



[ صفحه 227]



به دنبالش خواهد آمد، همان گونه كه مرگ به دنبالش خواهد آمد.» [1] .

خداوند مهربان در مقابل تمام نعمت هايي كه به انسانها ارزاني داشته است، تنها فرموده است. بگوئيد «الحمدلله رب العالمين»، زيرا نعمت هاي خداوند متعال براي انسانها قابل شمارش و قابل شناسايي نيستند. اگر كسي قدرت و توانايي آن را داشته باشد كه تمام نعمت هاي خدا را بشناسد و در مقابل هر نعمت، شكري ادا نمايد، باز نمي تواند شكر نعمت خدا را به جاي بياورد؛ زيرا همين آگاهي از وجود نعمت و اداي شكر در مقابل نعمت، خود نعمتي است كه نياز به شكر و سپاس مجدد دارد.

بدين ترتيب هر اندازه انسان در راه شناخت نعمت هاي الهي قدم بردارد و سپاس آنها را به جاي آورد، باز شكري بجاي مانده است.

الرحمن الرحيم

«خداوندي كه بخشنده به تمام انسانها و بخشنده براي مؤمنين است.»

مالك يوم الدين

«مالك روز جزا و روز حساب است».

در تفسير اين جمله، از زبان مولاي بزرگوار، امام رضا عليه السلام چنين مي خوانيم:

«با ذكر اين جمله، بنده اقرار مي كند به اينكه در قيامت برانگيخته خواهد شد و مورد حساب خواهي از همه اعمال و افعال و ترك افعال خود قرار خواهد گرفت و براساس آن جزا خواهد ديد.



[ صفحه 228]



و نيز اعتراف و اقرار مي كند به اين كه پادشاهي يا مالكيت روز جزا و آخرت از براي خداوند متعال مي باشد هم چنانكه پادشاهي دنيا را نيز مخصوص او مي داند و به اين امر اعتقاد دارد.» [2] .

بنده ي نمازگزار پس از سپاس و ستايش خداوند و اقرار به رحمان و رحيم بودن او، اقرار به پادشاهي وي در روزي مي كند كه هيچ كس را ياراي قد برافراشتن در مقابل حضرتش نيست بنده ي نمازگزار با اين جمله اقرار مي كند كه در آن روز در حضور حق تعالي خواهد ايستاد و به حساب اعمالش به طور دقيق رسيدگي خواهد گرديد.

اگر كسي قلبا چنين اقراري داشته باشد، بدون ترديد هرگز به سوي گناه نخواهد رفت زيرا مي داند كه روزي، در پيشگاه حضرتش قرار خواهد گرفت و تمام اعمالش بدون درنگ مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.

اياك نعبد

«خدايا تنها تو را مي پرستيم»

نمازگزار پس از اقرار به توحيد خداي تعالي و اقرار به حضور در روزي كه فرمانروايش جز خالق متعال نيست، با قلبي مملو از خوف و رجا مي گويد: پروردگارا اينك تنها تو را مي پرستيم.

مولاي بزرگوار امام رضا عليه السلام در توضيح اين آيه ي شريفه مي فرمايند:

«(گفتن اين عبارت) علامت ميل و رغبت و روي آوردن و نزديكي جستن به خداوندي است كه نام و يادش بلند مرتبه است و بيان اخلاص و پاكي نيتي در عمل براي خداوند متعال است نه ديگري جز او.» [3] .

سپس نمازگزار با اخلاص مي گويد:

و اياك نستعين

«و تنها از تو ياري مي جوئيم»

نمازگزار با ذكر اين جمله، تمام قدرت هاي جهان را زير پا مي گذارد و خداوند متعال را



[ صفحه 229]



قادرترين موجود جهان دانسته و مي گويد: پروردگارا تنها از تو ياري مي جوئيم.

مولاي بزرگوار، امام رضا عليه السلام در تبيين اين جمله مي فرمايند:

«اين لفظ، بيان زياده طلبي و افزون خواهي از توفيق خداوند براي انجام عبادت است، زيرا بنده مي داند كه به عبادت پروردگارش روي آورده و به ياري او موفق به اين عمل شده، پس افزوني اين مراتب و دوام آن، و پياپي بودن آن نعمتها را مي خواهد كه خداوند به او كرامت فرموده و ياري اش نموده است.» [4] .

جمله ي «اياك نعبد و اياك نستعين» نقطه عطفي ميان بنده و خالق متعال مي باشد، زيرا نمازگزار تا جمله اياك نعبد به ستايش و تقديس خداوند متعال مي پردازد ولي با ذكر جمله اياك نستعين و بعد از آن، از او طلب ياري مي نمايد.

در يك حديث قدسي اين موضوع به گونه اي بسيار عارفانه توضيح داده شده است.

مولاي بزرگوار، امام رضا عليه السلام از پدران بزرگوارشان از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود:

از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مي فرمودند:

خداي تعالي فرموده، فاتحة الكتاب را بين خود و بنده ام تقسيم كرده ام، نصفش از من و نصف ديگرش از بنده ي من است و بنده ام هر چه بخواهد به او مي دهم.

چون بنده مي گويد:

«بسم الله الرحمن الرحيم»

خداي عزوجل مي فرمايد: بنده ام عمل خود را با نام من آغاز كرد و بر من است كه امور او را در آن، تمام و كامل كنم و در احوالش بركت دهم.

و چون بنده گويد:

«الحمدلله رب العالمين»

پروردگار متعال فرمايد: بنده ي من مرا سپاس گفت و اقرار كرد نعمت هايي كه در اختيار دارد از ناحيه ي من است و بلاهايي كه به وي نرسيده به لطف و تفضل من است و من شما ملائك را گواه مي گيرم كه نعمت هاي دنيا و آخرت او را زياد نموده و بلاهاي آخرت را



[ صفحه 230]



از او دور كنم، همان طور كه بلاهاي دنياي او را از او دور كردم.

و چون بنده گويد:

«الرحمن الرحيم»

خداي عزوجل فرمايد: بنده ام شهادت داد كه من رحمان و رحيم هستم. من نيز شما ملائك را گواه مي گيرم كه بهره او را از نعمت و رحمت خود فراوان ساخته، نصيبش را از عطاي خودم جزيل و بسيار كنم.

و چون بنده گويد:

«مالك يوم الدين»

خداي تعالي فرمايد: شما شاهد باشيد كه بنده ام اعتراف كرد به اينكه من مالك روز جزا هستم و در آن روز كه روز رستاخيز است حساب او را آسان كنم و حسنات او را قبول نموده و از گناهانش صرف نظر كنم.

و چون بنده گويد:

«اياك نعبد»

خداي عزوجل فرمايد: بنده ام راست گفت و به راستي مرا عبادت كرد. به همين جهت شما را گواه مي گيرم در برابر عبادتش پاداشي دهم كه هر كس در عبادت، راه مخالف او رفته، به حال او رشك برد.

و چون بنده گويد:

«و اياك نستعين»

خداي تعالي فرمايد: بنده ام از من استعانت جست و به سوي من پناهنده گشت من نيز شما را گواه مي گيرم كه او را در امورش كمك و ياري كنم و در شدائد و بلاهايش به دادش برسم و در گرفتاري هايش دست او را بگيرم.

و چون بنده گويد:

«اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين»

خداي عزوجل فرمايد: همه اين ها و آنچه غير از اينها بنده ام درخواست كند برآورده است. من همه ي خواسته هايش را اجابت كردم و آنچه آرزو دارد برآورده نمودم و از آنچه



[ صفحه 231]



مي ترسد ايمني بخشيدم.» [5] .

در اين روايت بسيار ارزنده، خداوند متعال سوره ي حمد را دو بخش قرار داده، بخشي از آن، مربوط به ستايش و حمد و بزرگداشت خود او است كه توسط بنده ي نمازگزار اجرا مي گردد و بخش دوم مربوط به خداي جل جلاله مي باشد كه نشانه ي فضل و بخشش او مي باشد كه در مقابل اقامه ي نماز عارفانه بندگانش به آنان عطا مي فرمايد.

لازم است نمازگزار بخش اول سوره را آن چنان كه شايسته ي خداي تعالي است به خوبي برگزار نمايد تا از موهبت خداي تعالي در بخش دوم آن محروم نماند.

در روايتي از مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام از طريق عامه، در تفسير

اياك نعبد و اياك نستعين

مي فرمايند:

تفسير اين آيات آن است كه يعني:

«ما از تو غير تو را نمي خواهيم و عبادتت را در مقابل چيزي انجام نمي دهيم آن گونه كه نادانان به خيال خود تو را عبادت مي كنند در حاليكه در دلشان به ياد همه چيز هستند



[ صفحه 232]



جز ياد تو.» [6] .

كلام مولاي بزرگوار عليه السلام مبني بر اخلاص نمازگزار در حال نمازش مي باشد. زماني كه بنده با اداي اين جملات، مفاهيم عرفاني سوره ي حمد در ذهنش باشد، امكان ندارد در چنين حالتي در ذهن و قلب او تفكر ديگري جز توجه به خداي تعالي وجود داشته باشد؛ زيرا نمازگزار در اين حالت، خداوند متعال را مستقيما مورد خطاب قرار داده و مي گويد:

پروردگارا ما از تو غير تو را نمي خواهيم و عبادتت را در مقابل چيزي انجام نمي دهيم، تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوئيم.

در چنين لحظاتي نبايد در ذهن نمازگزار عواملي چون رسيدن به پول و ثروت و... و ساير مسائل مادي باشد.

علت اينكه يك نمازگزار در حال نمازش بايد با حضور قلبي و خشوع باشد اين است كه وقتي از پروردگارش حاجتي را مستقيما درخواست مي كند، در ذهن و قلبش چيزي جز پروردگار متعال نباشد.

نمازگزار با استعانت جستن از خالق متعال، مرحله اي از نمازش را پشت سر گذاشته كه در آن به توحيد خداي متعال و نيز به حضور در روز بازپسين و رسيدگي به اعمال خود در آن روز، اقرار نموده است و اينك از همان كسي كه او را ستوده و ستايش نموده، دست ياري به سويش دراز كرده و او را مستقيما مورد خطاب قرار مي دهد.

همان گونه كه در حديث قدسي بيان گرديد، نمازگزار اگر بخش اول اين سوره را با خشوع قلبي كامل، انجام داده باشد، خداوند متعال تعهد نموده است كه تمام خواسته هاي او را مورد قبول قرار دهد. نمازگزار با پشت سر گذاشتن بخش اول سوره، بخش دوم آن را مي خواهد آغاز كند. او در اين مرحله مي خواهد درخواست عارفانه اي از خداي تعالي داشته باشد.

فرازي ديگر در خواندن سوره ي حمد آغاز شده است، مرحله درخواست و ياري و كمك از خداي بي نياز و بي همتا، نمازگزار در اين مرحله از نمازش مي خواهد خواسته هايش را كه



[ صفحه 233]



به خاطر آن قيام كرده است، از خدا طلب نمايد اكنون زمان حاجت خواستن است، اكنون زمان آن رسيده است، آنچه را كه از هر چيز بالاتر است از او درخواست كند.

اگر در مقابل فردي بسيار سخي و بخشنده قرار گرفته باشيد و از شما بخواهند كه بهترين و عالي ترين نيازتان را از او درخواست كنيد، چه چيزي از او درخواست مي كنيد؟

احتمال دارد بنده ي نادان در چنين لحظه ي سرنوشت ساز، جز مال و ثروت و... از او چيزي نخواهد.

بنده ي نمازگزار نادان چه مي داند كه عالي ترين و ارزنده ترين چيزي را كه مي خواهد از خداي رحمان و رحيم طلب كند، چه چيزي مي تواند باشد؛ زيرا كه او به صلاح نهايي خود آگاهي ندارد، او جز به زمان حال و آينده بسيار نزديك نمي انديشد. بدين سبب است كه سعادت و خوشبختي را در مال و ثروت مي داند!

اما خداي مهربان، بندگانش را به ناداني شان رها ننموده است، او به ناداني بندگانش به خوبي واقف است بدين لحاظ بنده اش را در نماز راهنمايي مي فرمايد كه از او چيزي را طلب كند كه بالاتر از آن، وجود نداشته باشد. بنده اش را راهنمايي مي كند به اينكه از او چيزي بخواهد كه ارزنده تر از آن، در جهان نباشد. پس مي فرمايد: بخوان:

اهدنا الصراط المستقيم

«پروردگارا ما را به راه راست هدايت فرما».

بنده ي نمازگزار با اداي اين جمله در نمازش، بي آنكه خودش آگاهي داشته باشد كه چه مي گويد، عالي ترين و ارزنده ترين چيزي كه ممكن است در عالم وجود داشته باشد، از خداي بي نياز و بي همتا طلب نموده است.

اگر نمازگزار بداند كه با اداي اين جمله كوتاه چه مقام عظيمي را از خداوند متعال درخواست نموده است، خود از درخواست خود حيران مي ماند؛ زيرا او مقامي را از خداوند متعال درخواست نموده است كه چيزي بالاتر از آن، امكان پذير نمي باشد.

مركز ثقل خواسته يك نمازگزار، به وقوع پيوستن اين كلام است، اگر چه خود از راز خواسته ي خود آگاهي نداشته باشد!

روح و قلب و پيام نماز، تحقق اين هدف است و نمازگزار بايد بداند كه نهايت آرزويش رسيدن به آن است.



[ صفحه 234]



حال ببينيم كه راز اين جمله ي نوراني چيست و بنده ي نمازگزار در نمازش چه چيزي از خداي متعال درخواست مي نمايد:

مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري عليه السلام مي فرمايند:

«امام صادق عليه السلام در تفسير اهدنا الصراط المستقيم فرموده اند:

خدايا ما را به راهي هدايت فرما كه به منزل مقصود و محبت و دين تو برساند و ما را از پيروي هواهايمان باز بدارد تا پوچ و تباه نگرديم.» [7] .

براي رسيدن به چنين هدفي عظيم كه رسيدن به عظمت دين و محبت خدا است، بايد چه راهي را پيمود؟ طريق رسيدن به اين هدف كدام است؟

نكته ي جالب توجه و بسيار دقيق، آن است كه خداوند متعال خود در قرآن كريم به توضيح مفهوم صراط مستقيم پرداخته و مي فرمايند:

صراط الذين انعمت عليهم

«(پروردگارا) ما را به راه كساني هدايت فرما كه به آنان نعمت بخشيده اي».

نمازگزار با بيان اين عبارت از درگاه حضرت باريتعالي، راهي را طلب مي كند كه افراد سعادتمند ديگري نيز بدين طريق هدايت يافته اند. مسلم است كساني را كه خداوند متعال آنان را به اين صراط هدايت فرموده باشد، بدون ترديد از راه يافتگان واقعي هستند.

براي فهم دقيق اين راه، روايتي از مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري عليه السلام مورد بررسي قرار مي دهيم:

يوسف بن محمد و علي محمد از پدرانشان و از امام عسگري عليه السلام روايت كرده اند كه آن حضرت در تفسير صراط الذين انعمت عليهم چنين فرمودند:

يعني: «گويند ما را به راه كساني راهنمايي فرما كه آنان را به نعمت دين و فرمانبرداريت كامياب كرده اي و آنان همان كساني هستند كه خداوند عزوجل درباره ي آنان فرموده است:

و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين



[ صفحه 235]



و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا (نساء 69)

«كساني كه خدا و پيغمبرش را اطاعت نمايند همراه با اشخاصي هستند كه خداوند نعمت خود را به آنان مرحمت فرموده است و آنان عبارت از پيامبران، راستگويان، شهيدان و شايستگان مي باشند و چه دوستان و همراهان خوبي هستند»

سپس امام بزرگوار عليه السلام فرمودند: اين نعمت، ثروت دنيا و يا تندرستي بدن نيست اگر چه تمامي اينها از نعمت هاي آشكار خداوند است. آيا نمي بيني گاهي كافران بي دين داراي اين نعمت ها هستند؟! ولي شما را تشويق نفرموده است كه دعا كنيد تا شما را به راه آنها هدايت كند بلكه فقط دستور داده كه بخواهيد به راه اشخاصي كه نعمت ايمان و تصديق پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم و ولايت خاندان پاكيزه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به آنان عطا گشته است، هدايت شويد...» [8] .

با توجه به تفسيري كه امام بزرگوار عليه السلام از عبارت

صراط الذين انعمت عليهم

بيان فرمودند، متوجه مي شويم كه صراط حقيقي طريقي است كه خداوند متعال پيامبران و راستگويان و شهيدان و شايستگان را به آن هدايت فرموده است و نمازگزار در نمازش از خداوند متعال همان صراط را درخواست مي نمايد.

بنابراين صراط مستقيم راهي است كه خداوند متعال پيامبران را بدان هدايت نموده و بندگانش را نيز بدان طريق سفارش فرموده است و در حقيقت صراط مستقيم راه پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد كه ما آن را از درگاه با عظمتش خواستاريم.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم در بيان مفهوم صراط مستقيم مي فرمايند:



[ صفحه 236]



«صراط مستقيم، همان راه پيامبران است و آنان همان كساني هستند كه خدا بر آنها نعمت داده است.» [9] .

بدون ترديد هر پيامبري در هر عصري، صراط مستقيم زمان خود محسوب مي شود و كساني كه در زمان او زندگي مي كنند، لازم است از دستورات او كه دستور خداوند متعال است، پيروي نمايند. بدين لحاظ، كساني كه از دستورات وي پيروي نمايند، در صراط مستقيم هستند و اگر از دستورات وي سرپيچي نمايند، بدون ترديد، از صراط مستقيم منحرف گشته اند.

در زمان ما كه در عصر آخرين پيامبر خدا زندگي مي كنيم، پيروي از دستورات آن بزرگوار بر ما لازم است و اگر از دستورات او كه فرمان خداوند متعال مي باشد، پيروي نماييم، مي توان گفت كه در صراط مستقيم قرار گرفته ايم.

بر همين اساس، اوصياي پيامبر بزرگوار كه ائمه ي معصومين عليهم السلام مي باشند، صراط مستقيم زمان ما محسوب مي شوند؛ زيرا آن بزرگواران تنها كساني هستند كه دستورات پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم را بر ما ارائه نموده اند و بدين ترتيب، اگر ما از دستورات پيامبر بزرگوار و ائمه ي معصومين عليهم السلام پيروي نمائيم، در صراط مستقيم قرار داريم و اگر از دستورات آن بزرگواران سرپيچي نمائيم، بدون ترديد از صراط مستقيم منحرف گرديده ايم.

بنابراين صراط مستقيمي كه نمازگزار، آن را از خداوند متعال مسئلت و درخواست مي نمايد، راه پيامبران و صديقين و شهيدان و صالحان و به تبع آن ولايت است؛ زيرا كه ولايت، ادامه راه نبوت است.

در روايتي ارزنده از مولاي بزرگوار، امام باقر عليه السلام چنين مي خوانيم:

«ما را با ورع و اجتناب از گناهان ياري كنيد، زيرا كساني كه خدا را با ورع ملاقات كنند گشايشي خواهند يافت. زيرا خداوند فرموده است:

و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا (نساء، 69)

«كساني كه خدا و پيغمبرش را اطاعت نمايند همراه با اشخاصي هستند كه خداوند



[ صفحه 237]



نعمت خود را به آنان مرحمت فرموده و آنان عبارت از پيامبران، صديقان و شهيدان و صالحان مي باشند و چه دوستان و همراهان خوبي هستند».

و سپس امام بزرگوار عليه السلام فرمودند:

نبي از ما است و صديق از ما است و شهدا و صالحين نيز از ما هستند.» [10] .

اين روايت به خوبي ثابت مي كند كه ولايت، ادامه همان صراطي است كه خداوند متعال مفهوم آن را در سوره ي نساء بيان داشته است.

بنابراين زماني كه نمازگزار در نمازش از خداوند متعال درخواست مي نمايد كه

«خدايا ما را به راه راست هدايت فرما، راه كساني كه نعمت به آنان عطا فرموده اي»

منظور راهي است كه نمازگزار از خداوند متعال درخواست مي نمايد كه او را به راه پيامبر و ولايت عليهماالسلام راهنمايي فرمايد.

روايت صريح و روشني از مولاي بزرگوار امام صادق عليه السلام بيان گرديده است كه ياري گر ما در اين زمينه مي تواند باشد.

مفضل گويد: از مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام پرسيدم: صراط چيست؟

آن بزرگوار فرمودند:

«صراط راهي به سوي شناخت خداي عزوجل مي باشد و آن دو صراط است:

يكي صراطي در دنيا و ديگري صراطي در آخرت.

اما صراط دنيا، عبارت از امامي است كه اطاعتش بر همه خلق واجب گشته است. و اما صراط آخرت، پلي است كه بر روي جهنم زده شده، هر كس در دنيا از صراط دنيا به درستي رد شود، يعني امام خود را بشناسد و او را اطاعت كند، در آخرت نيز از صراط، به آساني مي گذرد. و كسي كه در دنيا امامش را نشناسد، در آخرت نيز قدمش بر صراط



[ صفحه 238]



مي لغزد و به درون جهنم سقوط مي كند.» [11] .

اين روايت بي نظير، صراط مستقيم را، پيروي نمودن از ولايت و امامي واجب الاطاعه بيان مي نمايد، به طوري كه هر كس در اين دنيا اطاعت از دستوراتي كه آن امام بيان داشته است بنمايد، در صراط آخرت نيز به آساني از آن عبور خواهد نمود و اگر غير از اين باشد جايگاهش در دوزخ خواهد بود.

اهميت صراط مستقيم را، اين روايت به خوبي بيان مي دارد؛ زيرا كه صراط مستقيم راه ولايت است، راه اطاعت از امام عليه السلام است.

بنابراين اهميت ولايت در نماز به درستي آشكار مي شود و بدين نتيجه مي رسيم كه چرا روزانه حداقل ده بار و يا بيش از صد بار! همواره از خداوند متعال درخواست مي كنيم كه ما را در صراط مستقيم قرار دهد؛ زيرا كه سعادت ابدي ما در پيروي و محقق گشتن راه ولايت است.

به درستي كه شناخت ولايت، شناخت خداي تعالي است زيرا راه خداشناسي از راه ولايت مي گذرد. رسيدن به عرفان حقيقي و خالص شناخت ولايت است.

كساني كه گمان مي كنند بدون شناخت امام، به عرفان حقيقي مي رسند به سختي در اشتباهند و راهي را كه در پيش گرفته اند به طور مطمئن، طريق انحراف است؛ زيرا عرفان حقيقي پايه و اساسش، شناخت ولايت است.

بايد ديد كه چرا شناخت ولايت در زندگي انسان نقش اساسي دارد و چرا كساني كه از طريق ولايت به دور افتاده اند در گمراهي به سر مي برند؟

روايتي از مولاي بزرگوار، امام سجاد عليه السلام به اين حقيقت پاسخ مي گويد:

ثابت ثمالي گويد: مولاي بزرگوار، سيد العابدين علي بن حسين عليه السلام فرمودند:

ميان خدا و حجت او حجابي نيست، پس خداوند پيش روي حجت خود حجابي



[ صفحه 239]



نيفكنده است. مائيم درهاي (علم) خدا، و مائيم صراط مستقيم، و مائيم مخزن علم او، و مائيم بازگو كننده و شرح دهنده ي وحي خدا، و مائيم اركان توحيد او، و مائيم گنجينه ي اسرار نهاني او.» [12] .

مولاي بزرگوار عليه السلام در اين كلام زيبا، راهنماي رسيدن به صراط مستقيم را، پيروي از ولايت معرفي مي فرمايند، زيرا كه پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهم السلام حاملان علم خدا مي باشند، و از اسرار علم خداي تعالي آگاهي دارند و بدون ترديد جز آنان كسي نمي تواند راهنماي انسان در طريق عبوديت باشد.

علت اينكه آن بزرگواران شايسته ي پيروي و تبعيت پيروان خود مي باشند، دارا بودن آنان به علم واقعي، و آگاهي آنان به علم تفسير واقعي قرآن مي باشد كه بر هيچكس جز پيامبر بزرگوار و ائمه معصومين عليهم السلام آن علم عطا نگرديده است. آن بزرگواران، مفسران حقيقي و واقعي قرآن كريم مي باشند و علمشان بر مبناي علمي است كه از قرآن كريم دريافت نموده اند.

كلامي از مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام اين حقيقت را ثابت مي نمايد:

جماعتي از اصحاب كه عبدالاعلي و ابوعبيده و عبدالله بن بشر خثعمي از آن جمله بودند از مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام شنيدند كه فرمودند:

من بين آنچه در آسمان ها و زمين است مي دانم، و آنچه در بهشت و جهنم است مي دانم، و گذشته و آينده جهان را مي دانم.

سپس اندكي درنگ كردند و مشاهده كردند كه اين سخن بر شنوندگان گران آمد، لذا فرمودند:

من اين مطالب را از كتاب خداي عزوجل مي دانم. خداي عزوجل فرموده است:

تبيانا لكل شي ء (نحل 89)



[ صفحه 240]



«(قرآن) بيانگر همه چيز مي باشد.» [13] .

ولايت، طريق مستقيم و برگرفته از وحي الهي است و يگانه طريق رسيدن بر عبوديت خالص و مطلق خداي تعالي است. ولايت چشمه ي جوشان خالص علم الهي است كه هر تشنه اي را كه لياقت كاميابي از آن را داشته باشد، سيراب مي سازد. كسي كه از اين چشمه زلال و شفاف قطره اي نوشيده باشد مي داند ولايت يعني چه؟!

بنابراين صراط مستقيم، عبارت است از اجراي دستورات احكام پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم كه توسط اهل بيت عليهماالسلام به ما رسيده است. اگر كسي موفق به انجام دادن اين دستورات گردد بدون ترديد عبور از صراط آخرت نيز برايش بسيار آسان خواهد شد.

غير المغضوب عليهم

«نه راه آناني كه بر آنها غضب نموده اي»

نمازگزار در اين بخش از سوره ي حمد، از خداوند متعال مسئلت مي نمايد كه او را جزء كساني كه مورد غضب خود قرار داده است، قرار ندهد.

مولاي بزرگوار، امام رضا عليه السلام در تفسير اين عبارت مي فرمايند:

«(مفهوم اين آيه) پناه جستن و استمداد بنده براي بيزاري او است از اينكه جزء معاندان و كافران باشد و عظمت و قدرت و اراده الهي را كوچك انگارد و امر و نهي فرمان هاي او را ناچيز بشمارد. [14] .

و لا الضالين

«و نه راه گمراهان را»

و پناه مي برد به پيشگاه مقدس الهي، كه از جمله راه گم كردگان باشد، و از آن كساني كه بدون شناخت و ناآگاهانه از راه خداوند به بيراهه افتاده و گم شده اند، در حاليكه



[ صفحه 241]



مي پندارند كه بدون هيچ شكي تنها خودشان نيكوكارند.» [15] .

در اين روايت امام بزرگوار عليه السلام عبارات مهم و پاياني سوره حمد را مورد تفسير قرار داده و مي فرمايند كه منظور از كساني كه مورد غضب خداوند قرار مي گيرند كساني هستند كه قدرت و عظمت و اراده و فرمان الهي را ناديده مي انگارند و به همين خاطر در زمره ي معاندان و كافران قرار مي گيرند.

و گمراهان كساني هستند كه بدون شناخت و براساس ناآگاهي و ناداني، در طريق شناخت حق به بيراهه رفته و گمراه گشته اند، اما به ناداني خود اقرار نمي كنند، بلكه خود را داناترين و آگاه ترين افراد عالم بشمار مي آورند.

تفسير اجمالي سوره حمد كه براساس روايات ائمه معصومين عليهم السلام ارائه گرديد، مي تواند ما را در فهم و شناخت اين سوره ي بسيار مهم قرآن، ياري نمايد.

براي بررسي بيشتر و بهتر و فهم عميق اين سوره، تفسير كوتاه ديگري از سوي مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام ارائه گرديده است كه مطالعه و بررسي آن مي تواند ما را در شناخت اين سوره عظيم ياري نمايد.

با مطابقت دادن اين روايت، با تفسيري كه انجام گرفت، بهتر مي توانيم به هدف اين سوره پي ببريم و به فهم آن نايل گرديم.

مولاي بزرگوار عليه السلام خطاب به يك عابد مسيحي مي فرمايند:

مفهوم كلام خداوند متعال كه مي فرمايد:

«الحمدلله رب العالمين»

اين آيه ثنا و ستايش ما براي پروردگار تبارك و تعالي به نسبت نعمت هايي است كه به ما ارزاني داشته است.

و مفهوم كلام خداي تعالي كه مي فرمايند:

«مالك يوم الدين»



[ صفحه 242]



يعني او زمام تمام مخلوقات را روز قيامت در اختيار دارد، هر كس در دنيا (نسبت به او) شك داشته باشد، يا ستمگر و جبار باشد، او را به آتش مي افكند و نمي تواند از عذاب خداوند رهايي يابد. اما هر كس مطيع و فرمانبردار و پيوسته مراقب اطاعت خدا بوده باشد، داخل بهشت مي شود.

و مفهوم كلام او كه مي فرمايد:

«اياك نعبد»

يعني (تنها) خدا را مي پرستيم و براي او شريكي قائل نيستيم

«و اياك نستعين»

يعني ما (تنها) از خدا كمك مي خواهيم كه ما را ياري نمايد كه شيطان منفور ما را گمراه نكند.

«اهدنا الصراط المستقيم»

عبارت از راه روشني است كه هر كس در دنيا عمل صالح انجام دهد، در قيامت از آن راه به بهشت رهسپار مي گردد.

«صراط الذين انعمت عليهم»

اين همان نعمتي است كه خداوند بر پيامبران گذشته عنايت فرموده است و از خدا مي خواهيم كه ما را نيز مانند آنها مشمول نعمت خويش بگرداند.

«غير المغضوب عليهم»

منظور يهودياني هستند كه نعمت خدا را به كفر تبديل نمودند. خداوند بر آنها خشم گرفت و به صورت ميمون و خوك درآمدند. ما از خدا درخواست مي كنيم كه بر ما خشم نگيرد.

«و لا الضالين»

عابدان مسيحي صليب به دست هستند كه پس از عيسي بن مريم عليه السلام گمراه شدند. ما از



[ صفحه 243]



خداوند درخواست مي نمائيم كه ما را چون آنان گمراه نسازد.» [16] .

تفسير امام بزرگوار عليه السلام از سوره ي حمد كه به طور خلاصه بيان فرموده اند، حاوي تمام نكاتي است كه قبلا به تفصيل مورد بررسي قرار گرفت و مطابقت دادن اين روايت با روايات قبلي مي تواند ما را در فهم اين سوره ي مهم ياري نمايد.

نكته مهمي كه در تفسير اخير وجود دارد آن است كه امام بزرگوار عليه السلام در تفسير عبارت «غير المغضوب عليهم و لا الضالين»

كه آن را شامل افرادي چون يهوديان و مسيحياني كه از راه حق منحرف گشته اند و گمراه شده اند، بيان فرموده اند.

بايد توجه داشت كه چون خطاب امام بزرگوار عليه السلام در اين روايت، يك عابد مسيحي گمراه مي باشد بدين جهت با او اينگونه سخن مي گويند.

بدون ترديد هر فردي كه اوامر و نواهي خداوند متعال را ناديده بگيرد و با پيامبر و اهل بيت او عليهماالسلام دشمني ورزد، همانند يهوديان گمراه خواهد بود.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم در روايتي تكان دهنده مي فرمايند:

«هر كس ما اهل بيت را دشمن بدارد، خداوند او را يهودي وارد محشر مي كند و هر آينه كسي هزار سال بين ركن و مقام خدا را عبادت كرده باشد، سپس بدون ولايت به قيامت



[ صفحه 244]



وارد شود، خداوند او را به رو در آتش خواهد افكند.» [17] .

اين روايت به خوبي بيان مي دارد كه گمراهان و مغضوبين تنها شامل يهوديان و مسيحيان منحرف نيستند اگرچه آنان از مصاديق بارز آن مي باشند اما هر كس كه اعمالش براساس دستورات اهل بيت عليهماالسلام و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نباشد اگر چه هزار سال در بهترين و محترم ترين مكانهاي دنيا به عبادت خداوند متعال مشغول گردد، از او قبول نخواهد گرديد و در صراط آخرت در جهنم فروافكنده خواهد شد.

روايت ديگري از مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام اين موضوع را مورد تأكيد قرار مي دهد.

آن بزرگوار مي فرمايند:

«پيشوايي كه اطاعتش واجب است مائيم، انكار كننده ي رهبري ما يهودي و يا نصراني خواهد برد. به خدا قسم، پس از مرگ آدم عليه السلام زمين بدون پيشوايي بر حق نمانده است، پيشوايي كه مردم را به سوي خدا هدايت كند. پيشوايي كه حجت خدا باشد. آري كسي كه هدايت امام را رها كند، هلاك شده و هر كس كه زندگيش بر محور رهبري حق باشد، نجات يافته است.» [18] .

به طور مسلم، هدايت و رهبري جامعه، فردي را مي طلبد كه از نظر علمي و عقلي سرآمد همه مردم باشد و آگاهيش نسبت به آحاد افراد جامعه برتر باشد. چنين ويژگي را تنها مي توان در حضور ائمه معصومين عليهماالسلام جستجو نمود. زيرا آن بزرگواران داراي علمي مي باشند كه سرچشمه اش وحي الهي مي باشد.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم كه درس ناخوانده بود اما به وسيله ي وحي، قلبش لبريز از علم بود و هيچ كس را ياراي آن نبود كه از نظر علمي بر آن بزرگوار برتري داشته باشد.

اهل بيت آن بزرگوار نيز كه وارثان علم ايشان مي باشند، داراي چنين ويژگي هايي هستند



[ صفحه 245]



و علمشان برگرفته از چشمه زلال وحي مي باشد.

بنابراين آن بزرگواران تنها افراد شايسته اي هستند كه داراي صلاحيت رهبري جامعه مي باشند و بر افراد جامعه لازم است كه همواره خود را تحت رهبري آگاهانه آن بزرگواران قرار دهند و بدين وسيله به سعادت دو جهان نائل گردند.


پاورقي

[1] الحمد لله هو ان عرف عباده بعض نعمه عليهم جملا، اذا لا يقدرون جميعها بالتفصيل، لانها اكثر من ان تحصي او تعرف، فقال لهم قولوا: الحمد لله علي ما انعم به علينا رب العالمين و هم الجماعات من كل مخلوق من الجمادات و الحيوانات، و اما الحيوانات فهو يقلبها في قدرته و يغذوها من رزقه و يحوطها بكنفه و يدبر كلا منها بمصلحته و اما الجمادات فهو يمسكها بقدرته، و يمسك المتصل منها ان يتهافت، و يمسك المتهافت منها ان يتلاصق، و يمسك السماء ان تقع علي الارض الا باذنه و يمسك الارض ان تنخسف الا بامره انه بعباده لرؤف رحيم.

و قال عليه السلام: رب العالمين مالكهم و خالقهم و سائق ارزاقهم اليهم من حيث يعلمون و من حيث لا يعلمون، فالرزق مقسوم و هو يأتي ابن آدم علي اي سيرة سارها من الدنيا، ليس تقوي متق بزائده و لا فجور فاجر بنا قصه و بينه و بينه ستر و هو طالبه فلو ان احدكم يقر من رزقه لطلبه رزقه كما يطلبه الموت. (عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 575).

[2] اقرار له بالبعث و الحساب و المجازات و ايجاب ملك الآخرة له كايجاب ملك الدنيا (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 481).

[3] رغبة و تقرب الي الله تعالي ذكره و اخلاص له بالعمل دون غيره. (همان، ج 1، ص 481).

[4] استزادة من توفيقه و عبادته و استدامة لما انعم الله عليه و نصره. (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 482).

[5] قال الله جل جلاله: قسمت فاتحة الكتاب بيني و بين عبدي فنصفها لي و نصفها لعبدي و لعبدي ما سئل، اذا قال العبد: بسم الله الرحمن الرحيم، قال الله جل جلاله: بدأ عبدي باسمي و حق علي ان اتمم له اموره و ابارك له في احواله. فاذا قال: الحمدلله رب العالمين، قال الله جل جلاله: حمدني عبدي و علم ان النعمة التي له من عندي و ان البلايا التي دفعت عنه فبطولي، اشهدكم اني اضيف له الي نعم الدنيا نعم الآخرة و ادفع عنه بلايا الاخرة كما دفعت عنه بلايا الدنيا، فاذا قال الرحمن الرحيم، قال الله جل جلاله شهدلي عبدي اني الرحمن الرحيم اشهدكم لاوفرن من رحمتي حظه و لاجزلن من عطائي نصيبه. فاذا قال: مالك يوم الدين، قال الله جل جلاله: اشهدكم كما اعترف اني مالك يوم الدين لاسهلن يوم الحساب حسابه و لاجاوزن عن سيئاته. فاذا قال: اياك نعبد، قال الله: صدق عبدي اياي يعبد اشهدكم لاثيبنه علي عبادته ثوابا يغبطه كل من خالفه في عبادته لي. فاذا قال: و اياك نستعين، قال الله: بي استعان و الي التجأ. اشهدكم لاعيننه علي امره و لاغيثنه في شدائده و لآخذن بيده يوم القيامة. فاذا قال: اهدنا الصراط المستقيم الي آخر السورة قال الله: هذا لعبدي و لعبدي ما سئل قد استجبت لعبدي و اعطيته ما امل و امنته مما منه و جل. (عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 607 - كليات حديث قدسي، ص 234).

[6] لا نريد منك غيرك و لا نعبدك بالعوض و البدل كما يعبدك الجاهلون بك المغيبون عنك (تفسير الميزان، ج 1، ص 72).

[7] يقول ارشدنا (الي) الصراط المستقيم، ارشدنا للزوم الطريق المؤدي الي محبتك، و المبلغ (الي) دينك و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب، او نأخذ بآرائنا فنهلك (معاني الاخبار، ج 1، ص 71).

[8] اهدنا الصراط الذين انعمت عليهم بالتوفيق لدينك و طاعتك و هم الذين قال الله عزوجل «و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا» ثم قال عليه السلام: ليس هؤلاء المنعم عليهم بالمال و صحة البدن و ان كان كل هذا نعمة من الله ظاهرة، الا ترون ان هؤلاء قد يكونون كفارا او فساقا؟ فما ندبتم الي ان تدعوا بأن ترشدوا الي صراطهم، و انما امرتم بالدعاء بان ترشدوا الي صراط الذين انعم عليهم بالايمان (بالله) و تصديق رسوله و بالولاية لمحمد و آله الطاهرين و اصحابه الخيرين المنتجبين. (معاني الاخبار، ج 1، ص 79).

[9] الصراط المستقيم، صراط الانبياء و هم الذين انعم الله عليهم (تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 21).

[10] اعينونا بالورع فانه من لقي الله منكم بالورع كان له عند الله فرجا فان الله عزوجل يقول «و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا» ثم قال فمنا النبي و منا الصديق و الشهداء و الصالحون. (اصول كافي، ج 3، ص 124).

[11] هو الطريق الي معرفت الله عزوجل، و هما صراطان: صراط في الدنيا و صراط في الاخرة. و اما الصراط الذي في الدنيا فهو الامام المفترض الطاعة، من عرفه في الدنيا و اقتدي بهداه مر علي الصراط الذي هو جسر جهنم في الآخرة و من لم يعرفه في الدنيا زلت قدمه عن الصراط في الاخرة فتردي في نار جهنم. (معاني الاخبار، ج 1، ص 69).

[12] ليس بين الله و بين حجته حجاب، فلا لله دون حجته ستر، نحن ابواب الله و نحن الصراط المستقيم و نحن عيبة علمه و نحن تراجمة وحيه و نحن اركان توحيده و نحن موضع سره. (معاني الاخبار، ج 1، ص 76).

[13] اني لاعلم ما في السماوات و ما في الارض و اعلم ما في الجنة و اعلم ما في النار و اعلم ما كان و ما يكون. فقال: علمت ذلك من كتاب الله عزوجل ان الله عزوجل يقول: «تبيانا لكل شي ء» (اصول كافي، ج 1، ص 388).

[14] استعاذة من ان يكون المعاندين الكافرين المستخفين به و بامره و نهيه (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 482).

[15] اعتصام من ان يكون من الذين ضلوا عن سبيله من غير معرفة و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا، فقد اجتمع فيه من جوامع الخير و الحكمة من امر الآخرة و الدنيا ما لا يجمعه شي ء من الاشياء (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 482).

[16] و اما قوله: الحمدلله رب العالمين: فذلك ثناء منا علي ربنا تبارك تعالي بما انعم علينا و اما قوله: مالك يوم الدين: فانه يملك نواصي الخلق يوم القيامة و كل من كان في الدنيا شاكا او جبارا ادخله النار و لا يمتنع من عذاب الله شاك و لا جبار، و كل من كان في الدنيا طائعا مديما محافظا اياه ادخله الجنة برحمته و اما قوله: اياك نعبد: فانا نعبد الله و لا نشرك به شيئا و اما قوله: و اياك نستعين: فانا نستعين بالله عزوجل علي الشيطان الرجيم لا يضلنا كما اضلكم و اما قوله: اهدنا الصراط المستقيم: فذلك الطريق الواضح، من عمل في الدنيا عملا صالحا فانه يسلك علي الصراط الي الجنة و اما قوله: صراط الذين انعمت عليهم: فتلك النعمة التي انعمها الله عزوجل علي من كان قبلنا من النبيين و الصديقين، فنسأل الله ربنا ان ينعم علينا كما انعم عليهم و اما قوله غير المغضوب عليهم: فاولئك اليهود بدلوا نعمت الله كفرا فغضب عليهم فجعل منهم القردة و الخنازير، فنسأل الله تعالي ان لا يغضب علينا كما غضب عليهم و اما قوله: و لا الضالين: فانت و امثالك يا عابد الصليب الخبيث ضللتم من بعد عيسي بن مريم عليه السلام فنسأل الله ربنا لا يضلنا كما ضللتم. (بحارالانوار، ج 10، ص 61).

[17] من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا و لو ان عبدا عبدالله بين الركن و المقام الف سنة ثم لقي الله بغير ولايتنا لاكبه الله علي منخريه في النار. (ديار عاشقان، ج 4، ص 51).

[18] منا الامام المفروض طاعته، من جحده مات يهوديا او نصرانيا، والله ما ترك الارض منذ قبض الله عزوجل آدم عليه السلام الا و فيها امام يهتدي به الي الله حجة علي العباد من تركه هلك و من لزمه نجا حقا علي الله (ثواب الاعمال، ص 459).


بازگشت