نفاق


يكي ديگر از صفات رذيله اي كه در رفتار اجتماعي بعضي از انسانها به خوبي قابل مشاهده مي باشد، عارضه نفاق است.



[ صفحه 180]



كسي كه به زبان، ديگران را به حق دعوت مي كند ولي خود بدان عمل نمي نمايد، فردي است كه صفت نفاق در دل وي وجود دارد؛ زيرا سخن افراد منافق، مخالف آن چيزي است كه در دل دارند و بر زبان جاري مي سازند.

خداوند متعال ويژگي هاي افراد منافق را در قرآن كريم به خوبي بيان نموده است.

در سوره بقره، آيه 14، مي خوانيم:

و اذا لقوا الذين ءامنوا قالوا ءامنا و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انا معكم، انما نحن مستهزئون

«و چون با مؤمنان روبرو شوند، گويند ما ايمان آورده ايم و چون با پيشوايان خويش تنها شوند، گويند ما با شما هستيم، ما فقط آنان را ريشخند مي كنيم.»

بنابراين، صفت نفاق، بدترين صفت رذيله اي است كه يك فرد مي تواند داراي آن باشد.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام ويژگي فرد منافق را در كلامي ارزشمند اينگونه بيان مي فرمايند:

«آشكارترين منافق كسي است كه مردم را به طاعت خدا فراخواند و خودش بدان عمل نكند و مردم را از معصيت بازدارد و خودش از آن باز نايستد.» [1] .

تاريخ گواهي مي دهد كه منافقان، براساس ديدگاهي كه دارند، در هر زمان مهلك ترين ضربه ها را بر پيكر اسلام وارد ساخته اند و اسلام از ناحيه آنان، ضربه هاي سختي خورده است.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام در كلامي ديگر مي فرمايند:

«رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمودند:

من براي امتم نه از مؤمن مي ترسم و نه از مشرك؛ زيرا مؤمن را خداوند بواسطه ايمانش جلوگيري مي كند و مشرك را به سبب شركش از پاي درمي آورد.

اما ترس من براي شما از منافق زبان بازي است كه مطابق اعتقادات شما سخن مي گويد



[ صفحه 181]



و برخلاف آنچه معتقديد، عمل مي كند.» [2] .

نفاق با آنكه يك صفت رذيله محسوب مي شود، اما يك نوع بيماري قلبي نيز تلقي مي گردد؛ زيرا فرد منافق، زماني كه نفاق مي ورزد، براساس بيماري قلبي است كه در ضمير ناخودآگاه وي وجود دارد.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام در اين زمينه مي فرمايند:

«نفاق فرد ناشي از حقارتي است كه در نفس خود احساس مي كند.» [3] .

براساس كلام مولاي بزرگوار عليه السلام مي توان دريافت كه نفاق نيز يكي از بيماري هاي روحي است كه در رفتار فرد ظاهر مي گردد و اگر فرد ريشه اين عارضه را جستجو كند، در اعماق ضمير ناخودآگاه خود علت آن را خواهد يافت.

پيامبر بزرگوار عليه السلام تكوين نفاق را در ضمير انسان به طرز بسيار جالب علمي مورد بررسي قرار داده و مي فرمايند:

«نفاق، (در قلب) ابتدا بصورت نقطه اي سياه ظاهر مي شود و هر چه نفاق بيشتر شود، آن نقطه بزرگتر مي گردد و چون نفاق به مرحله كمال رسيد، قلب به كلي سياه مي شود.» [4] .

علت رفتاري فرد منافق را بايد در عدم شناخت واقعي او از اسلام و پايه گذاران آن دانست؛ زيرا اگر كسي به طور حقيقي اسلام را بشناسد و بر اين اساس، پايه گذاران آن را نيز براساس تحقيق مورد شناسايي قرار دهد، به طور يقين به آن بزرگواران ارادت پيدا مي كند و در نتيجه صفت نفاق از قلب او بيرون مي رود.

بنابراين شناخت حقيقي اسلام و شناخت پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهم السلام مي تواند عامل زدودن اين صفت رذيله از قلب انسان باشد.



[ صفحه 182]



بدين جهت، پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم فرموده اند:

«صلوات فرستادن بر من و اهل بيتم، صفت نفاق را از بين مي برد.» [5] .

كلام پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مبني بر شناخت واقعي آن بزرگواران مي باشد؛ زيرا صلوات، زماني داراي ارزش است كه انسان با آگاهي كامل به خواندن اين ذكر عظيم بپردازد؛ زيرا در چنين شرايطي است كه نفاق از قلب فرد زدوده مي شود.


پاورقي

[1] أشد الناس نفاقا من أمر بالطاعة و لم يعمل بها، و نهي عن المعصية و لم ينته عنها (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 1013).

[2] اني لا أخاف علي امتي مؤمنا و لا مشركا، أما المؤمن فيمنعه الله بايمانه، و اما المشرك فيقمعه الله بشركه، ولكني أخاف عليكم كل منافق الجنان، عالم اللسان، يقول ما تعرفون، و يفعل ما تنكرون (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 1013).

[3] نفاق المرء من ذل يجده في نفسه (همان، ص 1011).

[4] ان النفاق يبدو لمظة سوداء، فكلما أزداد النفاق عظما أزداد ذلك السواد، فاذا استكمل النفاق أسود القلب (همان، ص 1011).

[5] الصلاة علي و علي أهل بيتي تذهب بالنفاق (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 1013).


بازگشت