سميع


از صفات ديگر خداي متعال كه در جهان خلقت به خوبي قابل مطالعه و مشاهده مي باشد صفت سميع (شنوا) بودن خداي يگانه مي باشد.

محمد بن عبيد گويد؛ مولاي بزرگوار، امام علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمودند:

«... چون از «سميع» بودن خداوند متعال سؤال كنند، خداي عزوجل خود فرموده است: و هو السميع العليم

يعني؛ او شنواي دانا و سخن كننده با مردمان است به آنچه مي شناسند.» [1] .

شنوايي خداوند متعال با قدرت شنوايي انسان ها كاملا متفاوت است. انسان ها به وسيله ي ابزارهاي صوتي خود كه شامل گوش و اعصاب حسي و مغز است قادر به شنيدن اصوات مي باشند. محركات صوتي پس از عبور از هوا كه عامل اصلي انتقال صوت مي باشد، به اندام شنوايي مي رسد و به وسيله ي اعصاب حسي، به بخشي از مغز كه مخصوص شنوايي است، منتقل مي گردد و سپس ما به وسيله روح خود آن صدا را ادراك مي كنيم. اما شنوا بودن خداوند متعال نياز به ابزار ندارد، و خداوند متعال همچنان كه بينا است شنوا نيز مي باشد. زيرا نياز به ابزار، از مشخصات نيازمند بودن است.

مولاي بزرگوار، امام رضا عليه السلام در اين زمينه مي فرمايند:

«او با همان چيزي كه مي بيند، مي شنود و با همان چيزي كه مي شنود مي بيند...

به لحاظ اينكه هيچ گونه لغت و زباني بر او پوشيده نيست و شنيدن چيزي او را از شنيدن (همزمان) چيزي ديگر بازنمي دارد، مي گوئيم كه؛ او شنوا است اما نه مانند شنوايي مخلوقات.» [2] .

شنيدن خداوند متعال با ابزار حسي نمي باشد؛ زيرا كه او شبيه مخلوقات خود نيست. كلام ارزنده ديگري از مولاي بزرگوار عليه السلام بيانگر اين حقيقت است.



[ صفحه 88]



آن بزرگوار مي فرمايند:

«... و پروردگار ما شنوا است ولي نه با عضوي از بدنش كه با آن بشنود ولي نتواند ببيند آنچنانكه ما با آن عضوي كه مي شنويم نمي توانيم ببينيم ولي خداوند عزوجل فرموده است كه هيچ صدايي بر او پوشيده نيست و (شنوائي اش) مثل ما نيست.» [3] .

صداهايي كه در محيط زندگي، ما وجود دارند بسيار زياد است ولي ما بخشي از آن صداها را مي توانيم بشنويم و از شنيدن بقيه ي صداها كه قابل ادراك شنوايي ما نيست، ناتوانيم.

گوش انسان به بخش محدودي از امواج صوتي كه بين 20 الي 20000 هرتز (دور بر ثانيه) است، حساس است و قادر است صداهاي محدودي را بشنود و از شنيدن صداهاي مادون صوت و ماوراي صوت ناتوان است. اما شنوا بودن خداوند متعال به اين معني است كه او قادر است تمام اصواتي را كه در جهان هست با هر شدتي كه باشد، بشنود.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند:

«خداوند به آواز و ناله ي حيوانات وحشي در بيابانها و گناهان پنهاني بندگان خود در خلوتها آگاه است، خداوند به آمد و شد ماهيها در درياهاي بزرگ و به تلاطم امواج آنها كه بر اثر وزش بادهاي سخت پديد مي آيد، عالم است.» [4] .

گوش انسان قادر است صداهايي را كه داراي فركانس محدودي باشد، بشنود. اگر صداهايي كه داراي فركانس پائين تر باشند، گوش انسان قادر به شنيدن آنها نمي باشد و اگر صداهايي با فركانس بالاتر به گوش انسان برسد، گوش انسان تحمل شنوايي آن را نخواهد داشت، اما خداوند متعال قادر است تمام اصوات جهان را بشنود.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند:

«هر شنوايي غير از خداوند متعال نمي تواند صداهايي ظريف را بشنود و صوتهاي قوي



[ صفحه 89]



گوش او را كر مي سازد.» [5] .

مولاي بزرگوار عليه السلام در اين كلام، ضمن اينكه قانون علمي صوت را به زباني ساده بيان مي فرمايند، محدود بودن قدرت شنوايي انسان را مورد توجه قرار داده و نامحدود بودن شنوايي خداوند متعال را نيز مورد تأكيد قرار مي دهند؛ زيرا شنوايي خداوند متعال حد و مرزي ندارد.

رفتارهايي كه از انسان سر مي زند و قابل مشاهده مي باشد، براساس عواملي است كه روان او را تحريك مي كنند. به عبارت ديگر، روان انسان متأثر از محركاتي است كه بصورت خودآگاه و ناخودآگاه به او ارائه مي گردد.

تمام محركاتي كه روان را تحت تأثير قرار مي دهند، برخاسته از ضمير قلبي انسان مي باشد؛ زيرا ضمير انسان جايگاه تمام اطلاعاتي است كه فرد بصورت خودآگاه و ناخودآگاه از آن آگاهي دارد.

اطلاعاتي كه در ضمير قلب انسان وجود دارد، در ذهن او نيز مي تواند حضور داشته باشد.

اينگونه اطلاعات را، خاطرات خودآگاه گويند.

اما گاهي اطلاعاتي در ضمير انسان وجود دارند كه فرد به ظاهر از آنها آگاهي ندارد. چنين خاطرات را ناخودآگاه گويند.

رفتارهاي ناخودآگاه انسان، بيشتر از همان اطلاعاتي سرچشمه مي گيرند كه در ضمير قلبي وي بصورت نهفته باقي مانده است و بصورت رفتارهاي سمبليك ظاهر مي شوند.

بنابراين تمام اطلاعات انسان در قلب وي وجود دارند كه جايگاه آن ضمير قلب او مي باشد و هرگز از بين نمي رود. اما اين اطلاعات راهي براي ظاهر شدن ندارند، زيرا همه آنها در قلب انسان بايگاني شده اند.

اطلاعاتي كه در ذهن انسان وجود دارد، در ضمير قلب او نيز موجود است. در اين لحظه مي توان گفت كه رابطه اطلاعاتي بين ذهن و ضمير قلب، برقرار است و انسان به تمام آن اطلاعات آگاهي كافي دارد.



[ صفحه 90]



اما هيچ كس قادر نيست كه به اطلاعات ضمير خود دسترسي داشته باشد.

تنها خداوند متعال قادر است آنچه را كه در ضمير قلبي انسان ها پنهان است و حتي خود انسانها قادر به شنيدن آنها نيستند، آگاهي داشته باشد.

خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد:

و ان تجهر بالقول فانه يعلم السر و اخفي (طه 7)

«اگر سخن به آشكارا گويي، خداوند از سخنان مخفي و مخفي تر تو آگاه است»

سخنان بسيار نهفته، كه كسي قادر به شنيدن آن نمي باشد و حتي گاهي خود فرد نيز از شنيدن آن عاجز است، براي خداوند متعال، كاملا قابل شنيدن است و خداوند متعال همه ي آن صداهايي كه در قلب هاي انسانها وجود دارد، مي شنود.

محمد بن مسلم گويد: از مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام معني

يعلم السر و اخفي

را سؤال كردم.

آن بزرگوار فرمودند:

«سر، آن چيزي است كه در نفس خود آن را پنهان نگاه مي داري و اخفي، آن چيزي است كه زماني به ذهنت خطور كرده و سپس آن را فراموش كرده اي.» [6] .

همه ي مفاهيمي كه در ذهن انسان وجود دارد و براساس آن سخن مي گويد، ابتدا در ضمير او موجود است. انسانها به تمام آن اطلاعاتي كه در ضميرشان نهفته است آگاهي ندارند. قوانيني وجود دارد كه براساس آن، بعضي از آن اطلاعات از ضمير به ذهن مي رسد و انسان ها آنچه را كه به ذهنشان رسيده است بازگو مي نمايند. (مانند قانون تداعي معاني)

آنچه كه به ذهن انسانها خطور مي كند تمام آن اطلاعاتي نيست كه در ضمير قلبشان وجود دارد، زيرا اطلاعات ضمير انسان بيش از آن است كه انسان بتواند آنها را بازگو نمايد.

خداوند متعال به تمام آن اطلاعاتي كه در ضمير انسانها وجود دارد، آگاهي دارد بدون آنكه خود انسانها به آن آگاهي داشته باشند.

اگر انسان باور و آگاهي داشته باشد كه خداوند متعال شنونده آنچه كه در ضمير قلبي وي



[ صفحه 91]



مي باشد كه خود نمي تواند آن را بشنود، بدون ترديد چنين آگاهي در رفتار و اعمال فرد تأثير بسزايي مي تواند داشته باشد؛ زيرا انسان براساس اينكه آگاهي ندارد كه خداي تعالي از اسرار نهاني وي آگاهي دارد، مرتكب اعمال زشت مي گردد و اگر بداند كه او بر تمام افكار و ضمير و اعمال وي حاكم است، قدرت گناه كردن از وي سلب مي شود.

مولاي بزرگوار عليه السلام در كلامي ديگر در زمينه شنوايي خداوند متعال مي فرمايند:

«هر كه سخن بگويد، خدا گفتارش را مي شنود و هر كه خاموش ماند؛ او آنچه را كه در درونش مي گذرد، مي داند. [7] .

كلام ارزنده مولاي بزرگوار مبني بر اين است كه خداوند متعال نه تنها گفتارهاي ظاهري؛ بلكه به آنچه كه در ضمير انسانها نهفته است، آگاهي دارد و هيچ عاملي را نمي توان يافت كه از خداوند متعال مخفي بماند.

بدين جهت است كه در دعاي تعقيبات نمازها مي خوانيم:

يا من لا يشغله سمع عن سمع...

«اي آنكه هر شنيدني از شنيدني ديگر تو را بازنمي دارد... [8] .

آنچه كه بيان گرديد گوشه اي از سميع بودن خداوند را بيان مي دارد در حاليكه وسعت سميع بودن خداوند متعال خيلي وسيع تر است.


پاورقي

[1] و اذا سألوك عن السمع فقل كما قال الله عزوجل: «و هو السميع العليم» فكلم الناس بما يعرفون (التوحيد، ص 95).

[2] انه يسمع بما يبصر، و يري بما يسمع... و لما لم يشتبه عليه ضروب اللغات و لم يشغله سمع عن سمع، قلنا؛ سميع، لا مثل سمع السامعين (ميزان الحكمه، ج 8، ص 3657).

[3] و سمي ربنا سميعا لا بجزء فيه يسمع به الصوت و لا يبصر به، كما ان جزءنا الذي نسمع به نقوي علي النظر به، ولكنه عزوجل اخبر انه لا تخفي عليه الاصوات. (عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 297).

[4] يعلم عجيج الوحوش في الفلوات، و معاصي العباد في الخلوات، و اختلاف النينان في البحار الغامرات و تلاطم الماء بالرياح العاصفات. (نهج البلاغه، ص 635، خطبه 189).

[5] و كل سميع غيره يصم عن لطيف الاصوات و يصمه كبيرها (نهج البلاغه، ص 155، خطبه 64).

[6] السر ما كتمته في نفسك و اخفي ما خطر ببالك ثم انسيته. (اسماء الحسني، ص 83).

[7] من تكلم سمع نطقه، و من سكت علم سره (ميزان الحكمه، ج 8، ص 3655).

[8] مفاتيح الجنان، دعاي تعقيبات مشتركه.


بازگشت