چگونه مخلص شويم؟
براي رسيدن به اخلاص، بايد در بينش و اعتقاد و باورهاي ديني دقت كرد. نوع بينش در نيت انسان مؤثر است.
اگر باور داشته باشيم كه:
انسان، برترين مخلوقات و جانشين خدا در زمين و عصاره ي هستي و هدف آفرينش است.
طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست كه پاداش مي دهد و حتي كارهاي جزئي را در صورت نيت پاك، اجري
[ صفحه 42]
بزرگ مي دهد،
هيچ كار كوچك و بزرگي در حساب خدا گم نمي شود و انسان در دنيا و آخرت، نتيجه ي اعمال خود را خواهد ديد،
خداوند، كارهاي فاسد و عيوب ما را مي پوشاند و خوبي هاي ما را آشكار مي سازد،
ارزش و قيمت انسان، «بهشت» است و انسان غير از بهشت، خود را به هر كه بفروشد، ضرر كرده است، و بد تجارتي است كه انسان، «دنيا» را بهاي خود قرار دهد. [1] .
مشتري اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله مي كند و با او طرف حساب است،
هر چه داريم از خداست، او «ولي نعمت» و صاحب اختيار و پروردگار مهربان ماست،
انسان در يك دل، محبت دو امر متضاد را نمي تواند داشته باشد، [2] يا خدا دوستي يا دنياطلبي، يا عشق به الله يا عشق به دنيا،
دنيا، شكوفه اي زودگذر است، غنچه اي است كه براي كسي باز
[ صفحه 43]
نشده و به كسي وفا نكرده است، و خداوند، دنيا را كالاي غرور و متاعي اندك به حساب آورده است.
در قيامت، همه ي واسطه ها و شفيع ها از كار مي افتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود مي بخشد و در آن روز، هر كس به فكر خود است و از اين و آن كه در دنيا به محبت هايشان دل مي بنديم، كاري ساخته نيست و هر فردي نتيجه ي كار خود را مي بيند و محصول خويش را درو مي كند، رياكاران، اگر در دنيا هم مردم را فريب دهند، ولي در آخرت رسوا خواهند شد و اعمال خود را بر باد رفته و تباه خواهند ديد.
آري، اگر اين باورها را در دل داشته باشيم، به خلوص نزديك تر مي شويم و كمتر براي غير خدا كار مي كنيم و نظر و پسند مردم، براي ما مهم نخواهد بود. محرك و انگيزه ي قوي تر ما، اين خواهد شد كه خدا مي خواهد و خدا مي پسندد و خدا پاداش مي دهد.
اگر ما خدا را نمي بينيم، او كه ما را مي بيند.
اگر عذابي هم در كار نباشد، به خاطر نعمت هاي او، بايد شكرگزار باشيم و خالصانه عبادت كنيم و از نافرماني بپرهيزيم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نبايد گناه كرد.
[ صفحه 44]
جهان، سفره ي گسترده ي نعمت هاي الهي براي ماست، رو به ديگران كردن و ريا و تظاهر نمودن، ناسپاسي در برابر خداي رحمان و نعمت هاي بي پايان اوست. عبادت را، حتي نه براي رسيدن به بهشت يا ترس از جهنم، بلكه به خاطر آنكه خداوند، شايسته ي پرستش است، بايد انجام داد، و اينگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است كه اميرالمؤمنين، خدا را اين گونه عبادت مي كرده است.
كسي به مقام اخلاص مي رسد كه به مرحله ي يقين رسيده باشد. و به تعبير حضرت علي عليه السلام اخلاص، ميوه ي يقين است:
«الاخلاص ثمرة اليقين» [3] .
اگر يقين داشته باشيم كه در محضر خدائيم و او همه ي كارهاي ما را مي بيند و از نيت هاي قلبي ما آگاه است و هرگونه عزت و ذلت به دست اوست، و رضاي او در مقابل دنياي زودگذر، ارزش بيشتري دارد،... بيشتر و سريعتر به اخلاص مي رسيم و ديگر از ديگران، توقع تعريف و ستايش و چشمداشت تقدير و تشكر نداريم.
آن گونه كه خانواده ي اميرالمؤمنين، به خاطر خدا سه روز، افطار
[ صفحه 45]
خود را به يتيم و اسير و مسكين بخشيدند، بي آنكه اميد سپاس و توقع تشكر داشته باشند، [4] خداوند هم به پاس انفاق و اطعام مخلصانه ي آنان، سوره ي «هل اتي...» را نازل كرد و از آن اهلبيت، تجليل نمود.
انسان مخلص، در راه انجام وظيفه، با تعريف يا انتقاد مردم، كند يا تند نمي شود.
بي توجهي مردم، او را دلسرد و پشيمان از كار نيك نمي سازد. هر كار را به خاطر اداي تكليف شرعي انجام مي دهد،
به خاطر نظر اين و آن، برنامه هايش را متفاوت نمي سازد.
مال و مقام، مانع او از اجراي فرمان خدا نمي شود، ظاهر و باطنش يكي است.
در راه خدا و دين، ملامت ها و بي مهري ها را تحمل مي كند.
از تعصب و خودخواهي به دور است،
به كارهاي اشتباه، اصرار نمي كند و ادامه نمي دهد.
مطيع «تكليف» است، نه مجري دلخواه خود يا پسند مردم!
[ صفحه 46]
پاورقي
[1] لبئس المتجر أن تري الدنيا لنفسك ثمنا (نهج البلاغه، خطبه 32).
[2] سوره ي احزاب، آيه 4.
[3] فهرست غررالحكم، واژه اخلاص.
[4] سوره ي انسان، آيه 9.