بندگي، هدف خلقت


بسم الله الرحمن الرحيم

آيا تاكنون، در مقابل نيكي ها و كمك ها و دوستي هاي ديگران، تشكر كرده ايد؟ البته كه آري.

چرا؟

چون عقل و وجدان انسان، به سپاسگزاري از نيكان و نيكوكاران و تشكر از محبت ها و خوبي هاي ديگران، فرمان مي دهد.

پس نعمت، سپاس را به گردن انسان مي گذارد، و درك و شعور و وجدان، عامل اصلي سپاسگزاري انسان است. حتي اگر دوستي، كمك درسي به ما كند، كتاب و دفترش را به ما امانت دهد، سئوال هاي درسي ما را جواب داده، راهنمايي كند، در جبران عقب ماندگي ها ما را ياري كند، وسيله ي درس خواندن ما را فراهم سازد، مشكل ما را برطرف سازد و... در همه ي اين موارد،



[ صفحه 10]



خود را به او مديون و بدهكار مي دانيم و سعي مي كنيم تا به نحوي، نيكي هاي او را جبران و تشكر كنيم.

بدون شك، بالاترين و بهترين نعمت ها را خداوند در اختيار ما گذاشته است:

به ما عقل و جان و اراده و فكر و استعداد بخشيده،

در راه زندگي، راهنماياني براي سعادتمندي ما فرستاده،

هستي و حيات ما، در دست اوست.

همه چيز ما از آفريدگار ماست.

او خالق است و ما بنده و مخلوق او.

او بي نياز و تواناست، ما بنده اي نيازمند و ناتوان و محدود و ناچيز.

اگر هم درسي مي خوانيم و دانشي مي آموزيم، در سايه ي لطف و مهرباني اوست كه به ما نيروي فراگيري دانش و استعداد فهميدن داده است.

اگر نفسي مي كشيم و به حيات خود ادامه مي دهيم، به خاطر امكاناتي است كه آن خداي خوب و دوست داشتني و زيبا و كامل، براي ما فراهم كرده است.

از يك «بنده ي محتاج» چه انتظاري مي رود، جز عبادت و



[ صفحه 11]



پرستش؟

از يك «مخلوق ناتوان»، چه توقعي است، جز نيايش و توجه و خضوع و اظهار بندگي و كوچكي و نياز، در آستان آن خالق بزرگوار؟

از يك انسان بهره مند از همه گونه نعمت هاي آشكار و نهان خداوند، چه انتظاري است، جز تشكر از صاحب نعمت، كه خداوند است؟

ما عاقليم و با وجدان، حق شناسيم و سپاسگزار، بنده ايم و نيازمند، و اگر در پيشگاه آفريدگارمان، سر بر خاك مي نهيم و «عبادت» مي كنيم و «نماز» مي خوانيم و «نياز» مي طلبيم و «راز» مي گوييم، براي اين است كه، «خدايي او» و «بندگي خود» را آشكار و ابراز كنيم.

اگر عبادت نكنيم، از هدف اصلي خلقت دور شده ايم. چرا كه كمال آفرينش ما، پرستش خداوند است كه مي فرمايد:

«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» [1] .

من جن و آدمي را نيافريدم مگر براي آنكه مرا بندگي كنند.

و در آيه ي ديگري فرموده است:



[ صفحه 12]



«و أن اعبدوني، هذا صراط مستقيم» [2] .

مرا عبادت كنيد، راه راست همين است.

پس اگر بندگي خدا نكنيم و مطيع فرمانش نباشيم و از آئين آسماني و جاويد او پيروي نكنيم، هم ناسپاسي كرده ايم هم از رحمت او دور مي شويم و هم غفلت خود را از هدف زندگي و شناختن صاحب نعمت، نشان داده ايم.

آنكه خدا را بندگي نكند، به بند شيطان و دام ابليس ها و طاغوت ها و قدرت هاي ضد خدايي مي افتد.

بندگي خدا، انسان را چنان عزيز مي كند كه از بردگي قدرت هاي جبار، رها مي سازد.



[ صفحه 13]




پاورقي

[1] سوره ي ذاريات، آيه 56.

[2] سوره ي يس، آيه 61.


بازگشت