آداب سلام


بدان كه عبد سالك چون از مقام سجود، كه سر او «فنا» است، به خود آمد و حالت صحو و هشياري براي او دست داد و از حال غيبت از خلق به حال حضور رجوع كرد، سلام دهد به موجودات، سلام كسي كه از سفر و غيبت مراجعت نموده. پس در اول رجوع از سفر، سلام به نبي اكرم دهد؛ زيرا كه پس از رجوع از وحدت به كثرت، اول حقيقت تجلي حقيقت ولايت است «نحن الاولون السابقون». [1] و پس از آن، به اعيان ديگر موجودات به طريق تفصيل و جمع توجه كند.

و كسي كه در نماز، غايب از خلق نبوده و مسافر الي الله نشده، براي او سلام حقيقت ندارد و جز لقلقه ي لسان نيست. پس، ادب قلبي سلام به ادب جميع صلوة است؛ و اگر در اين نماز، كه حقيقت معراج است، عروجي حاصل نشده و از بيت



[ صفحه 98]



نفس خارج نشده، سلام براي او نيست. و نيز در اين سفر اگر سلامت از تصرفات شيطان و نفس اماره بود، و در تمام اين معراج حقيقي قلب را علتي نبود، سلام او حقيقت دارد و الا لا سلام له.

آري، سلام بر نبي صلي الله عليه و آله و سلم بنابراين، سلام با حقيقت است؛ زيرا كه او در اين سفر معراجي و در اين سير الي الله صعودا و نزولا متصف به سلامت است و در تمام سير از تصرفات غير حق عاري و بري است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 15، ص 15: فنحن الاولون و نحن الاخرون. صحيح مسلم، ج 2، ص 585 و صحيح بخاري، ج 1، ص 36: نحن الاخرون و نحن السابقون نقل كرده اند.


بازگشت