روايتي از امام صادق درباره ي اسرار ركوع


عن مصباح الشريعه، قال الصادق عليه السلام: «لا يركع عبد لله ركوعا علي الحقيقة، إلا زينه الله تعالي بنور بهائه، و أظله في ظلال كبريائه، و كساه كسوة اصفيائه. و الركوع اول، و السجود ثان؛ فمن اتي بمعني الاول، صلح للثاني. و في الركوع ادب، و في السجود قرب؛ و من لا يحسن الادب، لا يصلح للقرب. فاركع ركوع خاضع لله بقلبه، متذلل وجل تحت سلطانه، خافض له بجوارحه خفض خائف حزن علي ما يفوته من فائدة الراكعين. و حكي ان الربيع بن خثيم كان يسهر بالليل الي الفجر في ركعة واحدة؛ فاذا هو اصبح، رفع (تزفرـخ) و قال: آه، سبق المخلصون و قطع بنا واستوف ركوعك باستواء ظهرك. و انحط عن هتمك في القيام بخدمته إلا بعونه. و فر بالقلب من وساوس الشيطان و خدائعه و مكائده. فان الله تعالي يرفع عباده بقدر تواضعهم له؛ و يهديهم الي اصول التواضع و الخضوع بقدر اطلاع عظمته علي سرائرهم». [1] .



[ صفحه 92]




پاورقي

[1] هيچ بنده اي براي خدا به حقيقت ركوع نكند مگر آنكه خداوند تعالي او را به نور جمال خود بيارايد و در سايه ي كبريايش جاي دهد و جامه ي برگزيدگانش بپوشاند. ركوع اول است، و سجود دوم. هر كس حقيقت اول را به جاي آرد، شايستگي دومي را يافته است. در ركوع ادب (عبوديت) است و در سجود قرب (به معبود)؛ و كسي كه به نيكي ادب نگزارد، قرب را نشايد. پس ركوع كسي را به جاي آر كه با دل خاضع براي خدا و تحت سلطه ي او ذليل و بيمناك است و اعضاي خود را از اندوه و ترس آنكه از بهره ي ركوع كنندگان بي نصيب گرديده فرود مي آورد. و حكايت شده كه ربيع بن خثيم با يك ركوع شب را به صبح مي رساند و چون بامداد مي شد قامت راست مي كرد [خ ل: ناله مي كرد] و مي گفت: «آه، مخلصان پيشي گرفتند و ما از راه مانديم.» و ركوعت را كامل كن به اينكه پشت خود را راست نگاه داري؛ و از سر اينكه به همت خويش قيام به خدمت او كني درگذر كه جز به ياري او (اين تو را ميسر نگردد). و قلبا از وساوس شيطان و خدعه ها و نيرنگ هايش بگريز كه خداوند تعالي مرتبه ي بندگان خود را به قدر تواضع ايشان بلند مي دارد؛ و بدان اندازه كه عظمت او بر باطن بندگان آشكار گردد به راه هاي فروتني و كرنش (در برابر خود) هدايتشان مي فرمايد. مصباح الشريعه، ص 12، بحارالانوار، ج 82، ص 108.


بازگشت