آداب قلبيه ي «قنوت» ، فضيلت ادعيه ي وارده در قنوت، و حال و مقام نمازگزار در قنوت


بدان كه «قنوت» يكي از مستحبات مؤكده است كه ترك آن شايسته نيست، بلكه احتياط در اتيان به آن است؛ زيرا كه بعضي از اصحاب قائل به وجوب شده اند، و ظاهر بعض روايات نيز وجوب است، گرچه اقوي در صناعت فقهي عدم وجوب است، چنانچه مشهور بين علماء اعلام است. و آن به همين كيفيت خاصه كه بين اماميه رضوان الله عليهم متعارف است.



[ صفحه 374]



مي باشد؛ يعني، متقوم است به بلند نمودن دست را در حذاء وجه، و بسط باطن كفها را طرف آسمان و خواندن ادعيه ي مأثوره يا غير مأثوره. و جايز است دعا نمودن به هر زبان، عربي يا غير آن. و عربي احوط و افضل است.

و فقها فرموده اند افضل ادعيه در آن، دعاي «فرج» است. [1] و دليل فقهي معتدبهي به نظر نويسنده نرسيده بر افضليت؛ ولي مضمون دعا دال بر فضيلت تامه ي آن است، زيرا كه مشتمل بر «تهليل» و «تسبيح» و «تحميد» است كه روح توحيد است؛ چنانچه بيان آن شد. و نيز مشتمل بر اسماء بزرگ الهي است از قبيل: «الله»، «الحليم»، «الكريم»، «العلي»، «العظيم»، «الرب»؛ و نيز مشتمل بر ذكر ركوع و سجود است؛ و نيز مشتمل بر اسماء ذات و صفات و افعال است؛ و نيز مشتمل است بر مراتب تجليات حق جل وعلا؛ و نيز مشتمل است بر سلام بر مرسلين، گرچه احتياط ترك آن است، ولي اقوي جواز است؛ و نيز مشتمل است بر صلوات بر پيغمبر و آل او عليهم السلام. گويي اين دعاي شريف با اين اختصار مشتمل به تمام وظايف ذكريه ي صلوة است.

و از گفته ي فقها رضوان الله عليهم نيز اثبات افضليت توان كرد، يا به واسطه ي تسامح در ادله ي سنن [2] ؛ گرچه نويسنده را در آن تأملي است. و يا به واسطه ي كشف دليل معتبري، كه به نظر ما نرسيده، كه مبناي اجماع در نظر متأخرين است.

و از ادعيه ي شريفه كه بسيار فضيلت دارد و نيز مشتمل بر آداب مناجات



[ صفحه 375]



بنده با حق است و مشتمل بر تعداد عطاياي كامله ي الهيه است كه با حال قنوت كه حال مناجات و انقطاع به حق است تناسبي تام دارد و بعضي از مشايخ بزرگ رحمه الله بر آن تقريبا مواظبت داشت، دعاي يا من اظهر الجميل است كه از كنوز عرش است، و تحفه ي حق براي رسول خدا است؛ و براي هر يك از فقرات آن فضايل و ثوابهاي بسيار است؛ چنانچه در توحيد شيخ صدوق رحمه الله است. [3] .

و بهتر در ادب عبوديت آن است كه در حال قنوت، كه حال مناجات و انقطاع به حق است در خصوص صلوة، كه همه اش اظهار عبوديت و ثناجويي است، و در اين حالت كه ذات مقدس حق جل وعلا بالخصوص فتح باب مناجات و دعا به روي عبد فرموده و او را به اين تشريف شرافت داده، بنده ي سالك نيز ادب مقام مقدس ربوبيت را نگاه دارد، و از ادعيه ي خود مراقبت كند كه مشتمل بر تسبيح و تنزيه حق تعالي و متضمن ذكر و ياد حق باشد؛ و چيزهايي كه از حق در اين حال شريف مي خواهد از سنخ معارف الهيه و طلب فتح باب مناجات و انس و خلوت و انقطاع به سوي او باشد؛ و از طلب دنيا و امور خسيسه حيوانيه و شهوات نفسانيه احتراز كند، و خود را در محضر پاكان شرمسار ننمايد و در محفل ابرار بي مقدار نكند.

اي عزيز، قنوت دست شستن از غير حق و اقبال تام به عز ربوبيت پيدا كردن است، و كف خالي و سؤال به جانب غني مطلق دراز نمودن است؛ و در اين حال انقطاع، از بطن و فرج سخن راندن و از دنيا ياد كردن كمال نقصان و تمام خسران است.

جانا، اكنون كه از وطن خود دور افتادي و از مجاورت احرار محجور شدي و گرفتار اين ظلمتكده ي پررنج و محن گرديدي، خود چون كرم ابريشم بر خود متن.

عزيزا، خداي رحمن فطرت تو را به نور معرفت و نار عشق تخمير



[ صفحه 376]



نموده، و به انواري چون انبياء و عشاقي مانند اولياء مؤيد فرموده، اين نار را به خاك و خاكستر دنياي دني منطفي نكن؛ و آن نور را به كدورت و ظلمت توجه به دنيا كه دار غربت است مكدر ننما؛ باشد كه اگر توجهي به وطن اصلي كني و انقطاع به حق را از حق طلب كني و حالت هجران و حرمان خود را با دلي دردناك به عرضش برساني و احوال بيچارگي و بينوايي و گرفتاري خويش را اظهار كني، مددي غيبي رسد و دستگيري باطني شود و جبران نقايص گردد، اذ من عادته الاحسان و من شيمته التفضل. [4] .

اگر از فقرات مناجات «شعبانيه ي» امام متقين و اميرمؤمنين و اولاد معصومين او عليهم السلام، كه امامان اهل معارف و حقايقند، در قنوت بخواني، خصوصا آن جا كه عرض مي كنند: الهي هب لي كمال الانقطاع اليك [5] - الخ، ولي با حال اضطرار و تبتل و تضرع نه با دل مرده چون دل نويسنده، بسيار مناسب اين حال است.

بالجمله، مقام «قنوت» در نظر نويسنده چون مقام «سجود» است: آن يك، توجه و اقبال به ذل عبوديت و تذكر مقام عز ربوبيت است؛ و اين يك، اقبال به عز ربوبيت و تذكر عجز و ذل عبوديت است. و اين به حسب مقام متوسطين است. و اما به حسب مقام كمل، چنانچه «سجود» مقام فناي عبد و ترك غير و غيريت است، «قنوت» مقام انقطاع به حق و ترك اعتماد به غير است كه روح مقام توكل است. و بالجمله، چون «قيام» مقام توحيد افعالي است و اين توحيد در ركعت دوم تمكين شود، در قنوت اظهار نتيجه ي آن كند كه كشكول گدايي را پيش حق برد و از خلق منقطع شود و گريزان گردد.



[ صفحه 377]




پاورقي

[1] لا اله الا الله الحليم الكريم... وسائل الشيعة، ج 4، ص 906، «كتاب الصلوة»، «ابواب القنوت»، باب 7، حديث 4. مستدرك وسائل الشيعة، «كتاب الصلوة»، «ابواب القنوت»، باب 6، حديث 4 و 9.

[2] روايات متعددي - در حد استفاضه - وارد شده است كه اگر به كسي خبر برسد (بشنود يا در جايي بخواند) كه انجام عملي ثواب و پاداش دارد و او آن عمل را انجام بدهد، بدان عمل مثاب و مأجور خواهد بود اگر چه آن خبر صحيح نباشد. اين روايات به «اخبار من بلغ» معروف است؛ و مفاد مضمون آنها را «تسامح در ادله ي سنن» گويند. رجوع شود به بحارالانوار، ج 2، ص 256، «كتاب العلم»، باب 30. اصول كافي، ج 3، ص 139، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب من بلغه ثواب من الله علي عمل».

[3] التوحيد، «باب اسماء الله تعالي»، باب 29، حديث 14.

[4] «از عادت او نيكويي كردن است و از خوي او تفضل».

[5] پاورقي 1.


بازگشت