سر جملي سجود و آداب قلبيه ي آن


و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترك خويشتن و چشم بستن از ماسوي؛ و به معراج يونسي - كه به فرورفتن در بطن ماهي حاصل شد - متحقق شدن به توجه به اصل خويش بي رؤيت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤيت جمال جميل است در باطن قلب خاك و اصل عالم طبيعت.

و آداب قلبيه ي آن، يافتن حقيقت خويش و اصل ريشه ي وجود خود است، و نهادن ام الدماغ، كه مركز سلطان نفس است و عرش الروح است، به ادني



[ صفحه 357]



عتبه ي مقام قدس، و ديدن عالم خاك است عتبه ي مالك الملوك.

پس، سر وضع سجودي، چشم از خود شستن است؛ و ادب وضع رأس بر تراب، اعلي مقامات خود را از چشم افكندن و از تراب پست تر ديدن است. و اگر در قلب از اين دعاوي كه به حسب اوضاع صلاتي اشارت به آنها است علتي باشد، پيش ارباب معرفت نفاق است. و چون خطر اين مقام بالاترين خطرات است، سالك الي الله را لازم است به جبلت ذاتي و فطرت قلبي متمسك به ذيل عنايت حق جل وعلا گردد و با ذلت و مسكنت عفو تقصيرات را طلب كند، كه اين مقامي مخطور است كه از عهده ي امثال ما خارج است.

و ما چون در رساله ي سر الصلوة اين مقامات را به تفصيل ذكر نموديم، در اين رساله خودداري كنيم، و به روايت شريفه ي مصباح الشريعة براي آداب آن اكتفا نماييم.


بازگشت