اقوال و احتمالات درباره ي وجه تسميه ي «ليلة القدر»


اما مطلب اول، كه به معني صاحب منزلت و قدر بودن است. پس بدان كه كلامي در اين مقام است كه مطلق زمان و مكان كه بعضي شريف و بعضي غير شريف و بعضي سعد و بعضي نحس است، آيا از خود ذات زمان يا تشخصات ذاتيه ي آن است. و همين طور در مكان. يا آنكه به واسطه ي وقوع وقايع و حصول امور شريفه و خسيسه، بالعرض داراي آن مزيت شوند. و اين گرچه مبحث مهم شريفي نيست و بحث در اطراف آن چندان مفيد نيست، لكن ما به طريق اختصار از آن ياد كنيم.



[ صفحه 325]



وجه ترجيح احتمال اول آن است كه ظاهر اخبار و آياتي كه براي زمان و مكان شرافت يا نحوست اثبات نمودند، آن است كه صفت خود آنها است نه صفت به حال متعلق. و چون مانع عقلي ندارد، حمل آنها بر ظاهر خود متعين است.

وجه ترجيح احتمال دوم آن است كه حقيقت زمان و مكان حقيقت واحده بلكه شخصيت آنها نيز شخصيت واحده است؛ و از اين جهت، ممكن نيست شخص واحد در حكم متجزي و مختلف شود. بنابراين، ناچار آنچه وارد شده در شرافت يا نحوست، محمول بر وقايع و قضاياي حاصله در آنها است. و اين وجه برهاني نيست؛ زيرا كه زمان گرچه شخص واحد است، ولي چون متدرج و ممتد است و حقيقت مقداريه است، مانع ندارد كه بعضي اجزاء آن با بعضي ديگر در حكم و اثر مختلف باشد. و برهاني قائم نشده است كه هر شخص به هر طوري هست داراي دو حكم و دو اثر نمي شود، بلكه خلاف آن ظاهر است. مثلا، افراد انسان با آن كه هر يك شخص واحد هستند، معذلك، در صورت جسميه ي آنها اختلافات كثيره هست؛ مثلا، جليديه و دماغ و قلب شريفتر و لطيفترند از اعضاي ديگر، و همين طور قواي باطنه و ظاهره ي آن بعضي اشرف از بعضي هستند. و اين براي آن است كه در اين عالم انسان به نعت وحدت تامه ظاهر نيست، گرچه شخص واحد است؛ ولي چون به نعت كثرت ظاهر است، احكام او نيز مختلف شود.


بازگشت