مفاد بسم الله سوره ي «توحيد» و اشارات هو، الله، احد


پس گوئيم: بسم الله اين سوره اگر متعلق به خود سوره باشد - چنانچه احتمال داديم در سوره ي مباركه ي حمد - اشاره به آن شايد باشد كه شرح نسب حق و بيان اسرار توحيد را با انانيت خود و زبان منسوب به خود نتوان نمود؛ بلكه تا سالك از حجاب خود بيرون نرود و متحقق به مقام مشيت مطلقه و حضرت فيض مقدس نشود و فاني در هويت مطلقه نگردد، سراير توحيد را درك نكند.

و قل امر است از حضرت احديت جمع به مقام برزخيت كبري و مرآت جمع و تفصيل؛ يعني، بگو اي محمد،اي مرآت ظهور احديت جمع، در مقام تدلي ذاتي يا مقام مقدس «او ادني» - كه شايد اشاره به مقام «فيض اقدس» باشد - با زبان فاني از خود و باقي به بقاء الله: هو الله احد.

بدان اي سالك سبيل معرفت و توحيد و عارج معارج تنزيه و تجريد كه ذات مقدس حق تعالي، من حيث هي، منزه است از تجليات ظاهره و باطنه و مبرا است از اشاره و رسم و صفت و اسم. دست آمال اهل معرفت از دامن كبريائش كوتاه، و پاي سلوك اصحاب قلوب از وصول به بارگاه قدسش راجل است. غايت معرفت اولياء كمل ما عرفناك، و نهايت سير اصحاب اسرار ما عبدناك است. [1] سرحلقه ي اهل معرفت و امير اصحاب توحيد در اين مقام رفيع كمال الاخلاص نفي الصفات عنه [2] فرمايد؛ و پيشواي اهل سلوك و سيد ساجدين و عارفين در اين پيشگاه منيع ضلت فيك الصفات، و تفسخت دونك النعوت. [3] سرايد.

اصحاب سلوك علمي و اصطلاحات، ذات مقدس را «غيب مصون» و «سر مكنون» و «عنقاء مغرب» و «مجهول مطلق» خوانند. و گويند كه ذات بي حجاب اسماء و صفات، تجلي در هيچ مرآتي نكند و در هيچ نشئه از



[ صفحه 306]



نشئات وجود و عالمي از عوالم غيب و شهود ظهوري ندارد؛ ولي به حسب كل يوم هو في شأن، [4] از براي ذات مقدسش اسماء و صفات و شئون «جماليه» و «جلاليه» است؛ و از براي او اسماء ذاتيه اي است در مقام احديت كه مقام غيب است؛ و آن اسماء را «اسماء ذاتيه» بايد گفت. و به تعين «اسماء ذاتيه» تجلي به «فيض اقدس» فرمايد؛ و از اين تجلي در كسوه ي اسماء ذاتيه، مقام «واحديت» و حضرت «اسماء و صفات» و مقام «الوهيت» تعين و ظهور پيدا كند.

پس، معلوم شد كه بعد از ذات مقدس، من حيث هي، سه مقام و مشهد ديگر است: مقام غيب «احدي»؛ و مقام تجلي «به فيض اقدس»، كه شايد «عما» كه در حديث نبوي است [5] اشاره به آن باشد؛ و مقام «واحديت» كه به احديت جمع مقام اسم اعظم است، و به كثرت تفصيلي مقام اسماء و صفات است. و تفصيل اين مقامات محتاج به بسطي است كه از حوصله ي اين اوراق خارج است.

پس از معلوم شدن اين مقدمه، گوييم كه ممكن است كه هو اشاره باشد به مقام «فيض اقدس» كه تجلي ذات به تعين «اسماء ذاتيه» است. و الله اشاره به مقام احديت جمع اسمائي كه حضرت «اسم اعظم» است. و احد اشاره به مقام «احديت» باشد. و بنابراين، آيه ي شريفه درصدد اثبات آن است كه اين مقامات ثلاثه در عين حال كه در مقام تكثير اسمائي كثرت دارند، به حسب حقيقت در غايت وحدت هستند؛ و تجلي به «فيض اقدس» به حسب مقام ظهور الله است و به حسب مقام بطون «احد» است.

و شايد هو اشاره به مقام ذات باشد. و چون هو اشاره ي غيبيه است، در حقيقت اشاره به مجهول است. و الله واحد اشاره به مقام «واحديت» و «احديت» باشد. پس ذات را، كه مجهول مطلق است، معرفي فرمايد به



[ صفحه 307]



اسماء ذاتيه و اسماء واحديه ي صفاتيه. و در حقيقت اشاره به آن است كه ذات غيب است، و دست آمال از آن كوتاه است و صرف عمر در تفكر در ذات موجب ضلالت است؛ و آنچه مورد معرفت اهل الله و علم عالمين بالله است، مقام «واحديت» و «احديت» است: «واحديت» براي عامه ي اهل الله، و «احديت» براي خلص از اهل الله است.


پاورقي

[1] اشاره است به روايتي از رسول صلي الله عليه و آله: ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك. پاورقي 272.

[2] نهج البلاغة، فيض الاسلام، خطبه ي 1.

[3] «صفتها در تو گم گشته و اوصاف در حضرتت مندك گرديد.» صحيفه ي سجاديه، دعاي 32.

[4] «او هر روز در شأني است.» (الرحمن / 29).

[5] قال صلي الله عليه و آله حين سئل عنه اين كان ربنا قبل خلق السماوات و الارض؟ -: كان في عماء. - عوالي اللئالي، ج 1، ص 54، فصل چهارم، حديث 79.


بازگشت