روايتي راجع به آداب قلبيه ي سالك هنگام توجه به آب براي طهارت


و در اين باب حديث شريف مصباح الشريعه را ذكر و ترجمه مي كنيم تا قلوب صافيه ي اهل ايمان را از آن نورانيتي حاصل شود.

في مصباح الشريعة قال الصادق عليه السلام: اذا اردت الطهارة



[ صفحه 62]



و الوضوء، فتقدم الي الماء تقدمك الي رحمة الله. فان الله تعالي قد جعل الماء مفتاح قربته و مناجاته و دليلا الي بساط خدمته. و كما ان رحمة الله تطهر ذنوب العباد، كذلك النجاسات الظاهرة يطهرها الماء لا غير. قال الله تعالي: هو الذي ارسل الرياح بشرا بين يدي رحمته و انزلنا من السماء ماء طهورا. و قال الله تعالي: و جعلنا من الماء كل شي ء حي، افلا يؤمنون. فكما احيا به كل شي ء من نعيم الدنيا، كذلك برحمته و فضله جعل حيوة القلوب الطاعات. و تفكر في صفاء الماء و رقته و طهره و بركته و لطيف امتزاجه بكل شي ء. و استعمله في تطهير الاعضاء التي امرك الله بتطهيرها [خ ل: و تعبدك بادائها]. و آت بآدابها في فرائضه و سننه؛ فان تحت كل واحدة منها فوائد كثيرة؛ فاذا استعملتها بالحرمة، انفجرت لك عيون فوائده عن قريب. ثم عاشر خلق الله كامتزاج الماء بالاشياء: يؤدي كل شي ء حقه و لا يتغير عن معناه، معتبرا لقول رسول صلي الله عليه و آله: مثل المؤمن المخلص [خ ل: الخاص] كمثل الماء. ولتكن صفوتك مع الله تعالي في جميع طاعتك كصفوة الماء حين انزله من السماء و سماه «طهورا». و طهر قلبك بالتقوي و اليقين عند طهارة جوارحك بالماء. [1] .

در اين حديث شريف لطايف و دقايقي است و اشارات و حقايقي است كه قلوب اهل معرفت را زنده كند و ارواح صافيه ي اصحاب قلوب را حيات بخشد. فرمايد:

چون اراده ي طهارت و وضو كردي، متوجه آب بشو آن سان كه متوجه رحمت حق شوي، زيرا كه حق تعالي قرار داده آب را كليد تقرب به خود و مناجات خويش و راهنماي بساط خدمت خود. و چنانچه رحمت خدا پاك مي كند گناهان بندگان را همانطور نجاسات ظاهره را آب پاك مي كند نه غير آن. خداي تعالي فرمايد: «اوست آن كس كه فرستاد بادها را براي بشارت در جلو رحمتش و نازل نموديم از آسمان آب پاكيزه را.» [2] و فرمود خداي



[ صفحه 63]



تعالي: «و قرار داديم از آب هر چيز زنده را.» [3] .

و اين كه در اين حديث آب را به رحمت حق تشبيه، بلكه تأويل، نموده يكي از نكاتش آن است كه آب يكي از مظاهر بزرگ رحمت حق است كه در عالم طبيعت آن را نازل فرموده و مايه ي حيات موجودات آن را قرار داده؛ بلكه رحمت واسعه ي الهيه را كه از سماء رفيع الدرجات حضرت اسماء و صفات نازل و اراضي تعينات اعيان به آن زنده گرديده، اهل معرفت به «آب» تعبير نمودند. و چون در آب ملكي ظاهري جلوه ي رحمت واسعه ي الهيه از ديگر موجودات دنيائي بيشتر است، حق تعالي آن را براي تطهير از قذارات صوريه قرار داد و مفتاح باب قرب و مناجات خود مقرر فرمود و راهنماي بساط خدمت خويش، كه باب الابواب رحمتهاي باطنيه است، قرار داد. بلكه آب رحمت حق در هر نشئه اي از نشئات وجود و در هر مشهدي از مشاهد غيب و شهود نزول و ظهور كند، تطهير ذنوب عباد الله نمايد موافق با آن نشئه و مناسب آن عالم؛ پس با آب رحمت نازل از سماء احديت ذنوب غيبت تعينات اعيان تطهير شود؛ و با آب رحمت واسعه از سماء واحديت ذنوب عدميت مهيات خارجيه تطهير شود؛ و در هر مرتبه از مراتب وجود مطابق آن مرتبه. و در مراتب نشئات انسانيه نيز آب رحمت را ظهوراتي است مختلفه؛ چنانچه از آب نازل از حضرت ذات به تعينات جمعيه ي برزخيه ذنوب سر وجودي تطهير شود (وجودك ذنب لا يقاس به ذنب). [4] و با آب نازل از حضرات اسماء و صفات و حضرت تجلي فعلي رؤيت صفت و فعل تطهير شود. و با آب نازل از سماء حضرت حكم عدل قذارات خلقيه باطنيه تطهير شود. و با آب نازل از سماء غفاريت ذنوب عباد تطهير شود. و با آب نازل از سماء ملكوت قذارات صوريه تطهير شود. پس معلوم شد كه حق تعالي آب را مفتاح قرب و دليل بساط رحمت خويش قرار داده. پس از آن، در حديث شريف دستور ديگري دهد و



[ صفحه 64]



راه ديگري براي اهل سلوك و مراقبه مفتوح فرمايد. مي فرمايد:

و تفكر نما در صفاي آب و رقت و طهارت و بركت آن و لطافت ممزوج شدن آن با هر چيزي. و استعمال كن آن را در تطهير آن اعضائي كه خداوند امر فرموده تو را به پاكيزه نمودن آنها. و ادا كن آداب آنها را در فريضه ها و سنت هاي الهي؛ زيرا كه در تحت هر يك از آنها فايده هايي است بسيار كه چون استعمال نمائي آنها را به احترام، منفجر شود از براي تو - در نزديكي - چشمه هاي فايده هاي آن.

اشاره فرموده در اين حديث شريف به مراتب طهارت به طريق كلي. و چهار مرتبه ي كلي آن را بيان فرموده، كه يكي از مراتب آن اين است كه تا اين جاي حديث شريف مذكور است و آن تطهير اعضاء است. و اشاره فرموده به اينكه اهل مراقبه و سلوك الي الله نبايد واقف به صور و ظواهر اشياء شوند، بلكه بايد ظاهر را مرآت باطن قرار دهند و از صور حقايق را كشف كنند و به تطهير صوري قناعت نكنند كه آن دام ابليس است. پس، از صفاي آب پي به تصفيه ي اعضاء برند؛ و آنها را با ادا نمودن فرائض و سنن الهيه تصفيه كنند و صفا دهند؛ و از رقت آنها اعضاء را ترقيق كنند و از غلظت تعصي بيرون آورند و طهور و بركت را در جميع اعضاء سرايت دهند؛ و از لطف امتزاج آب با اشياء كيفيت امتزاج قواي ملكوتيه ي الهيه را با عالم طبيعت ادراك كنند و نگذارند قذارات طبيعت در آنها اثر كند. و چون اعضاء را به سنن و فرائض الهيه و آداب آنها متلبس نمودند، فوائد باطنيه كم كم ظاهر شود و چشمه هاي اسرار الهيه منفجر شود و لمحه اي از اسرار عبادت و طهارت براي او منكشف گردد. و چون از مرتبه ي اول طهارت و دستور آن فراغت حاصل شد، به دستور ثانوي شروع فرمود، و مي فرمايد:

پس از آن معاشرت كن با خلق خدا مثل ممزوج بودن آب با اشياء كه ادا مي كند حق هر چيزي را و از معناي خود تغيير نمي كند؛ و تأمل كن قول رسول خدا صلي الله عليه و آله را كه مي فرمايد مثل مؤمن خالص [خ ل: خاص] مثل آب است.



[ صفحه 65]



دستور اول مربوط بود به معامله ي انسان سالك با قواي داخليه و اعضاي خود؛ و دستور دوم، كه در اين فقره از حديث شريف است، مربوط است به معامله ي انسان با خلق خدا. و اين دستور جامعي است كه كيفيت معاشرت سالك را با مخلوق بيان فرموده؛ و ضمنا از آن، حقيقت خلوت نيز استفاده شود. و آن، چنان است كه سالك الي الله در عين حال كه با هر دسته از مردم معاشرت به معروف كند و حقوق خلقيه را رد نمايد و با هر يك از مردم به طور مناسب حال او مراوده و معامله كند، از حقوق الهيه نگذرد و معناي خود را كه عبارت از عبوديت و توجه به حق است از دست ندهد؛ و در عين حال كه در كثرت واقع است در خلوت باشد، و قلب او كه منزلگاه محبوب است خالي از اغيار و فارغ از هر نقش و نگار باشد. پس، دستور سومي را ذكر فرموده كه آن كيفيت معامله ي سالك است با خداي تعالي، مي فرمايد:

بايد صفاي تو با خداي تعالي در همه ي طاعاتت مثل صفاي آب باشد در وقتي [كه] نازل نمود آن را از آسمان و ناميد آن را «طهور».

يعني بايد سالك الي الله خالص از تصرف طبيعت باشد و كدورت و ظلمت آن را در قلب او راهي نباشد، و جميع عبادات او خالي از جميع شرك هاي ظاهري و باطني باشد. و همانطور كه آب در وقت نزول از آسمان طاهر و پاكيزه است و دست تصرف قذارات به آن دراز نشده، قلب سالك، كه از سماء غيب ملكوت طاهر و پاكيزه نازل شده، نگذارد در تحت تصرف شيطان و طبيعت واقع شده به قذارات آلوده گردد. و پس از اين دستور، آخرين دستور جامع را براي اهل رياضت و سلوك بيان فرمود، مي فرمايد:

پاكيزه كن دل خويشتن را به پرهيزگاري و يقين در وقت پاكيزه نمودن اعضاء خود را به آب.

و در اين، اشاره به دو مقام شامخ اهل معرفت است: يكي تقوا، كه كمال آن ترك غير حق است؛ و ديگري يقين، كه كمال آن مشاهده ي حضور محبوب است.



[ صفحه 66]




پاورقي

[1] مصباح الشريعة، «الباب العاشر، في الطهارة».

[2] (فرقان / 48).

[3] (انبياء / 30).

[4] «وجود تو گناهي است كه هيچ گناهي با آن قابل قياس نيست.».


بازگشت