رواياتي راجع به حضور قلب و مراتب آن


در ذكر شمه اي از احاديث اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم راجع به ترغيب حضور قلب.

و ما در اين جا به ترجمه ي متن بعضي از روايات اكتفا مي كنيم:

از حضرت رسول ختمي صلي الله عليه و آله روايت است كه «عبادت



[ صفحه 38]



كن خداي تعالي را چنانچه گويا او را مي بيني؛ و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند.» [1] .

از اين حديث شريف استفاده ي دو مرتبه از مراتب حضور قلب مي شود: يكي، آنكه سالك مشاهد جمال جميل و مستغرق تجليات حضرت محبوب باشد به طوري كه جميع مسامع قلب از ديگر موجودات بسته شده و چشم بصيرت به جمال پاك ذي الجلال گشوده گرديده و جز او چيزي مشاهده نكند. بالجمله، مشغول حاضر باشد و از حضور و محضر نيز غافل باشد.

و مرتبه ي ديگر، كه نازلتر از اين مقام است، آن است كه خود را حاضر محضر ببيند و ادب حضور و محضر را ملحوظ دارد. جناب رسول اكرم فرمايد: «اگر مي تواني از اهل مقام اول باشي عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الا از اين معنا غافل مباش كه تو در محضر ربوبيتي.» و البته محضر حق را ادبي است كه غفلت از آن از مقام عبوديت دور است. و اشاره به اين فرموده است. در حديثي كه جناب ابوحمزه ي ثمالي رضي الله عنه نقل مي كند، مي گويد: «ديدم حضرت علي بن الحسين سلام الله عليهما را كه نماز مي خواند. عباي آن حضرت از دوشش افتاد. آن را راست و تسويه نفرمود تا آن كه از نماز فارغ شد. سؤال كردم از سببش، فرمود: «واي بر تو، آيا مي داني در خدمت كي بودم؟» [2] .

و نيز از حضرت رسول صلي الله عليه و آله منقول است كه «دو نفر از امت من به نماز مي ايستند در صورتي كه ركوع و سجودشان يكي است و حال آن كه ميان نماز آنها مثل ما بين زمين و آسمان است.» [3] .

و فرمودند: «آيا نمي ترسد كسي كه صورت خود را در نماز برمي گرداند صورت او چون روي حمار شود.» [4] .



[ صفحه 39]



و فرمودند: «كسي كه دو ركعت نماز بجا آورد و در آن به چيزي از دنيا متوجه نشود، خداي تعالي گناهان او را مي آمرزد.» [5] .

و فرمودند: «بعضي از نمازها قبول مي شود نصفش يا ثلثش يا ربعش يا خمسش - تا عشرش. و بعضي از نمازها چون جامه ي كهنه پيچيده مي شود و به روي صاحبش زده مي شود. و از نماز تو مال تو نيست مگر آن كه به قلبت اقبال به آن كني.» [6] .

و حضرت باقر عليه السلام فرمودند: «رسول خدا فرمود: «وقتي بنده ي مؤمن به نماز بايستد خداي تعالي نظر به سوي او كند - يا فرمودند خداي تعالي اقبال به او كند - حتي منصرف شود. و رحمت از بالاي سرش سايه بر او افكند و ملائكه فروگيرند اطراف و جوانب او را تا افق آسمان و خداي تعالي ملكي را موكل او كند كه بايستد بالاي سر او و بگويد:اي نمازگزار، اگر بداني كي نظر مي كند به سوي تو و با كي مناجات مي كني، توجه به جايي نمي كني و از موضعت جدا نمي شوي هرگز.» [7] .

و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه «جمع نمي شود اشتياق و خوف در دلي مگر آن كه بهشت بر او واجب شود. پس وقتي نماز مي خواني، اقبال كن به قلب خود به خداي عزوجل؛ زيرا كه نيست بنده ي مؤمني كه اقبال كند به قلبش به خداي تعالي در نماز و دعا مگر آن كه قلوب مؤمنين را خداي تعالي به او اقبال دهد و با دوستي آنها او را تأييد كند او را به بهشت برد.» [8] .

و از حضرت باقر و صادق عليهماالسلام مروي است كه فرمودند: «نيست از براي تو از نمازت مگر آنچه را كه اقبال قلب داشته باشي در آن؛ پس، اگر به غلط بجا آورد تمام آن را يا غفلت از آداب آن كند، پيچيده شود



[ صفحه 40]



آن و به روي صاحبش زده شود.» [9] .

و از حضرت باقرالعلوم عليه السلام روايت شده كه «همانا بالا مي رود از نماز بنده از براي او نصف يا ثلث يا ربع يا خمسش؛ پس، بالا نمي رود براي او مگر آنچه را اقبال به قلب نموده است بر آن. و ما مأمور شديم به نافله تا تتميم شود نقص فرايض به آن.» [10] .

و از جناب صادق مروي است كه فرمود: «وقتي احرام بستي در نماز، اقبال كن بر آن، زيرا كه وقتي اقبال نمودي خداوند به تو اقبال فرمايد و اگر اعراض نمايي خداوند از تو اعراض كند. پس گاهي بالا نمي رود از نماز مگر ثلث يا ربع يا سدس آن به آن قدر كه نمازگزار اقبال به نماز نموده و خداوند عطا نمي فرمايد به غافل چيزي.» [11] .

و از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت است كه به ابي ذر فرمودند: «دو ركعت متوسط با فكر بهتر است از ايستادن يك شب در صورتي كه قلب غافل باشد.» [12] احاديث در اين باب بسيار است و براي اصحاب اعتبار و قلوب بيدار اين قدر كفايت كند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 74، ص 74، «كتاب الروضة»، باب 4، حديث 3، مكارم الاخلاق، ص 459.

[2] وسائل الشيعة، ج 4، ص 688، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 3، حديث 6.

[3] بحارالانوار، ج 81، ص 249، «كتاب الصلوة»، باب 16، حديث 41.

[4] مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 2، حديث 20.

[5] منبع پيشين، حديث 13.

[6] بحارالانوار، ج 81، ص 260، «كتاب الصلوة»، باب 16، حديث 59.

[7] مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 2، حديث 22.

[8] وسائل الشيعة، ج 4، ص 687، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 3، حديث 3.

[9] منبع پيشين، حديث 1.

[10] علل الشرائع، ج 2، ص 327، باب 24، حديث 2.

[11] مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 3، حديث 7.

[12] پاورقي 57.


بازگشت