ادب «حضور قلب» كه نتايج و فوايد مهمه ي عبادات بدون آن حاصل نگردد


يكي از مهمات آداب قلبيه كه شايد كثيري از آداب مقدمه ي آن باشد و عبادت را بدون آن روح و رواني نيست و خود مفتاح قفل كمالات و باب الأبواب سعادات است و در احاديث شريفه از كمتر چيزي اين قدر ذكر شده و به كمتر ادبي اين قدر اهميت داده شده، حضور قلب است. و ما گرچه در رساله ي سر الصلوة [1] و هم در كتاب اربعين [2] از آن مستوفي ياد نموديم و



[ صفحه 32]



درجات و مراتب آن را بيان نموديم، لكن در اين جا نيز براي تتميم فائده و تحرز از حواله ذكري از آن مي نماييم.

چنانچه سابق بر اين ذكر شد، عبادات و مناسك و اذكار و اوراد در وقتي نتيجه ي كامله دارد كه صورت باطنه ي قلب شود و باطن ذات انسان به آن مخمر گردد و دل انسان صورت عبوديت به خود گيرد و از خودسري و سركشي بيرون آيد. و نيز مذكور شد كه از اسرار و فوائد عبادات يكي آن است كه اراده ي نفس قوي شود و نفس بر طبيعت چيره شود و قواي طبيعت مسخر تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده ي نفس ملكوتي در ملك بدن نافذ گردد، بطوري كه قوا چون ملائكة الله نسبت به حق تعالي شوند كه «عصيان آن نكنند لمحه اي، و عمل كنند به آنچه فرمان براي آنها صادر مي شود.» [3] .

و اكنون گوئيم كه يكي از اسرار عبادات و فوائد مهمه، كه همه مقدمه ي آن است، آن است كه جميع مملكت باطن و ظاهر مسخر در تحت اراده ي الله و متحرك به تحريك الله شود و قواي ملكوتيه و ملكيه ي نفس از جنود الله شوند و همگي نسبت به حق تعالي سمت ملائكة الله را پيدا كنند. و اين خود يكي از مراتب نازله ي فناي قوا و ارادات است در اراده ي حق. و كم كم نتايج بزرگ بر اين مترتب شود و انسان طبيعي الهي گردد و نفس ارتياض به عبادت الله پيدا كند و جنود ابليس يكسره شكست خورده منقرض شوند و قلب و قواي آن تسليم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز كند. و نتيجه ي اين تسليم اراده به حق در دار آخرت آن شود كه حق تعالي اراده ي او را در عوالم غيب نافذ فرمايد و او را مثل اعلاي خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدس هر چه را بخواهد ايجاد كند به مجرد اراده موجود شود، اراده ي اين بنده را هم آن طور قرار دهد؛



[ صفحه 33]



چنانچه بعضي از اهل معرفت روايت نمودند از رسول اكرم صلي الله عليه و آله راجع به اهل بهشت كه ملكي مي آيد پيش آنها؛ پس از آن كه اذن ورود مي طلبد وارد مي شود و نامه اي از جناب ربوبيت به آنها مي دهد بعد از آن كه از خداي تعالي به آنها سلام ابلاغ نمايد. و در آن نامه است براي هر انساني كه مخاطب به آن است:

من الحي القيوم الذي لا يموت الي الحي القيوم الذي لا يموت. اما بعد، فاني اقول للشي ء كن فيكون، و قد جعلتك تقول للشي ء كن فيكون. فقال صلي الله عليه و آله: فلا يقول احد من اهل الجنة للشي ء كن الا و يكون. [4] .


پاورقي

[1] پاورقي 2.

[2] كتاب اربعين (شرح اربعين حديث) از آثار جناب مؤلف قدس سره الشريف مي باشد كه نوشتن آن در محرم 1358 هجري قمري به انجام رسيده است. در مقدمه ي اين كتاب شريف بعد از حمد و صلوة و دعا آمده است: «و بعد، اين بنده ي بي بضاعت ضعيف مدتي بود با خود حديث مي كردم كه چهل حديث از احاديث اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام كه در كتب معتبره ي اصحاب و علماء رضوان الله عليهم ثبت است جمع آوري كرده و هر يك را به مناسبت شرحي كند كه با حال عامه مناسبتي داشته باشد، و از اين جهت آن را به زبان فارسي نگاشته كه فارسي زبانان نيز از آن بهره برگيرند؛ شايد ان شاء الله مشمول حديث شريف ختمي مرتبت (ص) شوم كه فرموده است: من حفظ علي امتي اربعين حديثا ينتفعون بها بعثه الله يوم القيامة فقيها عالما. تا بحمدالله و حسن توفيقه موفق به شروع آن شدم و از خداي تعالي توفيق اتمام مي طلبم - انه ولي التوفيق.».

[3] معناي آيه ي شريفه است كه درباره ي ملائكه مي فرمايد لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون (تحريم / 6).

[4] «از حي قيومي كه نمي ميرد به [سوي] حي قيومي كه نمي ميرد. اما بعد، من چون به (هر) چيز گويم «باش»، پس (موجود) مي شود. تو را (نيز) چنان قرار دادم كه به (هر) چيز بگويي «باش» موجود شود. آن گاه رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: «احدي از اهل بهشت به چيزي نمي گويد «باش» مگر آنكه (موجود) شود.» علم اليقين، ج 2، ص 1061 (با اندكي اختلاف).


بازگشت