مراتب چهارگانه ي مقامات اهل سلوك: علم، ايمان، اطمينان، مشاهده


بدان كه اهل سلوك را در اين مقام و ساير مقامات مراتب و مدارجي است بي شمار، و ما به ذكر بعضي از آن مراتب به طور كلي مي پردازيم. و اما احاطه به جميع جوانب و احصاء همه ي مراتب آن از عهده ي اين ناچيز بيرون است: الطرق الي الله بعدد انفاس الخلائق [1] .

يكي از آن مراتب مرتبه ي «علم» است. و آن، چنان است كه به سلوك



[ صفحه 11]



علمي و برهان فلسفي ثابت نمايد ذلت عبوديت و عزت ربوبيت را. و اين يكي از لباب معارف است كه در علوم عاليه و حكمت متعاليه به وضوح پيوسته كه جميع دار تحقق و تمام دايره ي وجود صرف ربط و تعلق و محض فقر و فاقه است. و عزت و ملك و سلطنت مختص به ذات مقدس كبريا است و احدي را از حظوظ عزت و كبريا نصيبي نيست، و ذل عبوديت و فقر در ناصيه ي هر يك ثبت و در حاق حقيقت آنها ثابت است. و حقيقت عرفان و شهود و نتيجه ي رياضت و سلوك، رفع حجاب از وجه حقيقت و رؤيت ذل عبوديت و اصل فقر و تدلي است در خود و در همه ي موجودات. و دعاي منسوب به سيد كائنات صلي الله عليه و آله: اللهم ارني الاشياء كما هي. [2] شايد اشاره به همين مقام باشد؛ يعني، خواهش مشاهده ي ذل عبوديت كه مستلزم شهود عز ربوبيت است نموده.

پس، اگر سالك راه حقيقت و مسافر طريق عبوديت با قدم سلوك علمي و مركب سير فكري اين منزل را طي كرد، در حجاب علم واقع شود و به مقام اول انسانيت نائل شود، ولكن اين حجاب از حجب غليظه است كه گفته اند: العلم هو الحجاب الاكبر [3] و بايد سالك در اين حجاب باقي نماند و آن را خرق كند. و شايد به اين مقام اگر قناعت كند و قلب را در اين قيد محبوس نمايد، در استدراج واقع شود. و استدراج در اين مقام آن است كه به تفريعات كثيره ي علميه پرداخته و به جولان فكر براي اين مقصد براهين كثيره اقامه كند و از منازل ديگر محروم ماند، و قلبش به اين مقام علاقه مند شود و از نتيجه ي مطلوبه كه وصول الي فناء الله است غافل شود، و صرف عمر خود را در حجاب برهان و شعب آن نمايد؛ و هر چه كثرت فروع بيشتر شود، حجاب بزرگتر و احتجاب از حقيقت افزون گردد. پس، سالك نبايد گول شيطان را در اين مقام خورده از



[ صفحه 12]



حق و حقيقت به واسطه ي كثرت علم و غزارت آن و قوت برهان محجوب شود و از سير در طلب بازماند؛ و دامن همت به كمر زند و از جديت در طلب مطلوب حقيقي غفلت نورزد و خود را به مقام ديگر كه مقام دوم است برساند.

و آن، چنان است كه آنچه را عقل با قوت برهان و سلوك علمي ادراك كرده با قلم عقل به صفحه ي قلب بنگارد و حقيقت ذل عبوديت و عز ربوبيت را به قلب برساند و از قيود و حجب علميه فارغ گردد. و ما اشاره به اين مقام در آتيه ي نزديكي مي نماييم ان شاء الله. پس نتيجه ي مقام دوم حصول ايمان به حقايق است.

مقام سوم، مقام «اطمينان و طمأنينه ي نفس» است كه در حقيقت مرتبه ي كامله ي ايمان است. قال تعالي مخاطبا لخليله: او لم تؤمن؟ قال بلي ولكن ليطمئن قلبي [4] و شايد اشاره به اين مرتبه نيز پس از اين بيايد.

مقام چهارم، مقام «مشاهده» است كه آن نوري است الهي و تجلي اي است رحماني كه تبع تجليات اسمائيه و صفاتيه در سر سالك ظهور كند و سر تا پاي قلب او را به نور شهودي متنور نمايد. و در اين مقام درجاتي است كثيره كه ذكر آنها از حوصله ي اين اوراق خارج است. و در اين مقام نمونه اي از قرب نوافل (كنت سمعه و بصره و يده) [5] بروز كند و سالك خود را مستغرق بحر لايتناهي بيند؛ و پس از آن بحري است بسيار عميق كه از اسرار «قدر» در آن شمه اي كشف شود.

و هر يك از اين مقامات را استدراجي است خاص به خود كه سالك را در آن هلاكت عظيم است، و سالك بايد در تمام مقامات خود را تخليص از انانيت و انيت كند و خودبين و خودخواه نباشد كه سرچشمه ي اكثر مفاسد است خصوصا براي سالك. و پس از اين اشارتي به اين مطلب مي نماييم، ان شاء الله.



[ صفحه 13]




پاورقي

[1] «به عدد نفسهاي آفريدگان به سوي خدا راههاست.» حديث منسوب به پيامبر (ص) است. جامع الاسرار و منبع الانوار، سيد حيدر آملي، ص 8، 95، 121. و نيز شرح لاهيجي بر گلشن راز، ص 153 و نقد النصوص، ص 185. و منهاج الطالبين، ص 221. و الاصول العشرة ص 31.

[2] «خدايا، اشيا (و امور) را آنچنانكه هستند نشانم بده.» در عوالي اللئالي، ج 4، ص 132، روايت كرده است: اللهم ارنا الحقائق كما هي. و در تعليق بر آن، از تفسير كبير فخر رازي، ج 6، ص 26، و مرصاد العباد، ص 309، ارنا الاشياء كما هي نقل گرديده است.

[3] «دانش بزرگترين حجاب است.».

[4] «خداي تعالي خطاب به خليل خود (ابراهيم) فرمود: «آيا ايمان نياورده اي؟» گفت: «چرا، اما (اين تقاضايم) براي اين است كه قلبم اطمينان و آرامش يابد.» (بقره / 260).

[5] پاورقي شماره 17.


بازگشت