توجه به مسجد حتي اگر مخروبه باشد


از گفتار راشد در مورد پدرش مرحوم ملا عباس تربتي رحمة الله عليه است كه، به سبب پيش آمدهاي آن چند سال، مردم در همه جا نسبت به امور ديني كم اعتنا گشته بودند و از اين رو هنوز كسي براي نوسازي مسجدي كه ويران شده بود، اقدام نكرده بود و آوارهاي فرو ريخته، همچنان تپه خاكي، در كف مسجد باقي بود. پدرم حاج آخوند تربتي در زير همان قسمت كه نيمي از آن فرو ريخته بود مقداري از آوارها را كنار زده و حصير را پاكيزه كرده بود و سه نوبت نمازش را مي رفت در همانجا مي خواند. روزي من به ده آمده بودم، نهار خوردم و خواستم استراحت بكنم، پدرم برخاست و وضو گرفت و به مسجد رفت. من نيز غنيمت دانستم كه نمازي پس از چند سال با آن مرد بخوانم. وضو گرفتم و به مسجد رفتم. از جانبي وارد شدم كه او مرا نديد و آهسته جلو رفتم. در ركعت دوم نماز بود و خدا مي داند كه ميان اين نمازش در



[ صفحه 129]



حال تنهايي، در ميان آواره هاي فرو ريخته مسجد اين ده با نمازي كه آن روز در مسجد گوهرشاد به او اقتدا كردم و نيمي از صحن مسجد گوهرشاد و تمامي يك شبستان از جمعيتي كه به او اقتداء كرد، پر بود، از لحاظ طمأنينه و قرائت و همه ذكرهاي واجب و مستحب ذره اي تفاوت نداشت. يعني آن داعي يا نيت يا عشق يا شوق كه او را وادار به نماز مي كرد، در هر دو جا يكسان بود و آن جز خدا نمي تواند باشد كه: «و هو معكم أينما كنتم». [1] .


پاورقي

[1] فضيلت هاي فراموش شده ص 124.


بازگشت