حرف (م)


ماجدي، منيره استان: خراسان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: بيرجند

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

اميد بخش ترين آيه ي قرآن

نماز در چشم و دل امير مؤمنان (ع)

نماز در قرآن

درسي از نهج البلاغه

حقّ نماز

لذّت نماز

استخفاف نماز

نماز اوليا

كلام علي (ع)

ماجدي» پژوهش خويش را از آثاري هم چون قرآن عزيز، نهج البلاغه، كشف الاسرار، بحارالانوار، از ژرفاي نماز، و راز نماز، گردآورده، آن را با كلمات گهربار مولا (ع) پايان داده است.

بدان كه تمام اعمال تو، تابع نمازت خواهد بود.

هر چيزي، سيمايي دارد و سيماي دين، نماز است.

نماز، رحمت الهي را نازل مي كند.

نماز، گناهان را، مانند برگ درختان فرو مي ريزد.

نماز، قلعه و دژ محكمي است كه نمازگزار را، از حملات شيطان، مصون نگاه مي دارد.



[ صفحه 46]



مالاميري كجوري، صغري استان: تهران

عنوان اثر: نماز شهرستان: تهران

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«در غروب تنهايي، در شهر تيره ي غم، گويي شقايق هاي هميشه عاشق مرده اند!

و پرستوهاي مهاجر، كوله بار خود را بسته اند و به دياري مي كوچند، كه خود خبر ندارند.

هم چو باد سركشي در خروشند،

و هم چو اسب سپيد، كه سوار خويش از دست داده،

و هم چو طغياني كه از خشم موج برمي آيد.

در اين ميان، شقايق هاي خسته ي دلم، فرسوده شدند؛

نفس مي خواهند، تا زنده شوند،

نور مي خواهند، تا پاينده شوند...

اما درد، مجال نمي دهد...

اگر پَستي، دل را فرا گيرد، چگونه برايش آواز بخوانم؟

چگونه غرورم را، زير پا بگذارم و محبّتم را ابراز كنم؟

اگر دل، حقيقت را نپذيرد، من در ثانيه هاي زمان، گم مي شوم.

اگر دل به جاي رمز و راز هستي، در منجلات گناه و مستي، اسير شود، با كدامين ريسمان، از مرداب، بيرونش آورم، تا معناي عشق و محبّت را دريابد؟

اگر دل، دربند هوس گردد، با كدامين اميد، سوي سجده گاه، ره سپارم؟

براي يافتن خويشتن خويش، به كدامين اوج بكوچم؟



[ صفحه 47]



از كدامين نسل و نژاد بايد باشم؟»

متوني خواندني را در دفتر «مالاميري» مي خوانيم.

او نثرهايش را با بهره گيري از صور ادبي به قطعه هاي ادبي و شعر، نزديك كرده است.



[ صفحه 48]



مالكي فارساني، زهرا استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع) شهرستان: فارسان

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

بخش اوّل؛ عبادت

بخش دوم؛ ابعاد عبادت

بخش سوّم؛ سيره و فطرت

بخش چهارم؛ سيره و روش حضرت علي (ع)

بخش پنجم ؛ صفات امام علي (ع)

بخش ششم؛ رمز شخصيّت و برجستگي امام علي (ع)

بخش هفتم؛ عشق واقعي امام علي (ع)

بخش هشتم؛ به كارگيري سيره ي عبادي امام علي (ع) در جوانب ديگر

«مالكي» صفحه ـ صفحه ي پژوهش خويش را به احاديثي زيبا از امام علي (ع) آراسته، آن را با «ستايش» و «مقدّمه»اي كوتاه، همراه كرده است.

با مردم چنان باشيد كه اگر مرديد، بر شما بگريند و اگر زنده مانديد، به شما مهرباني ورزند.

تمام اعمال تو، تابع نمازت است.

زبان خردمند، در پس دل اوست و دل نادان، پس زبان او.

قناعت، مالي است كه پايان نيابد.

پارسايي، زيور درويشي است، و سپاس، زيور توانگري.

حكمت، گم شده ي مؤمن است؛ حكمت را فراگير، هر چند از منافقان باشد.



[ صفحه 49]



مالكي فارساني، شهناز استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: فارسان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1359

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين پژوهش در 10 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ عشق به معبود

فصل دوم؛ نماز در خلوت شب

فصل سوّم ؛ نماز و زندگي

فصل چهارم؛ آن گاه كه نماز مي خوانم

فصل پنجم؛ نماز و جواني

فصل ششم؛ نماز و آگاهي

فصل هفتم؛ دعا و نماز

فصل هشتم؛ نماز در اسلام

فصل نهم؛ نماز و تعليم و تعلّم آن

فصل دهم؛ اسرار نماز

در فرازي از مقدّمه ي گردآورنده مي خوانيم:

«مي خواهم از نماز، سخن بگويم؛ از چشمه ي معرفت و شناخت الهي؛ از ستون و پايه ي دين؛ از آرامش دل ها... انسان چگونه مي تواند آفرينش خويش را به دست فراموشي بسپارد؟ خداوند، خوشبختي ما را در دنيا و آخرت مي خواهد و رحمت و نعمت هاي خود را همواره بر بندگان خود، فرو مي بارد...»



[ صفحه 50]



مالمير، كبري استان: همدان

عنوان اثر: غروبي به رنگ خدا شهرستان: نهاوند

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1359

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«غروب بود؛ هوا ابري و دلگير، و باد سردي، برگ هاي زرد درختان را در رقصي ناباورانه بر خاك مي ريخت.

غروب بود و آسمان، خيال گريستن داشت؛ انگار بغضي هزار ساله را بايد گريه مي كرد. شاهين، كوفته از شكست هاي بسيار، نااميد به ادامه زندگي و وامانده از زندگاني، خيابان هاي طويل شهر را قدم زنان طي مي كرد.

با هر قدمي كه بر مي داشت، يكي از شكست هاي زندگي اش را مروري دوباره مي كرد و مرور همين دردها بود، كه يكباره امانش را بريد و سيل اشك را از چشم هايش جاري كرد. ديگر تحمّلش را از دست داده بود. ديگر طاقت و صبرش تمام شده بود. يك روز پدرش را از دست داد؛ ديگر روز، سايه ي ناپدري را بر سر خود ديد؛ فردايي ديگر پشت سدّ عظيم كنكور مانده؛ نه شغلي، نه اميدي، نه كورسوي پناهي.

باد، برگ ها را بي رحمانه بر سر و صورتش مي كوبيد؛ تا به او بفهماند كه زندگي يعني همين؛ يعني درد، غصّه، عذاب، شكنجه،... حرف هاي سعيد ـ كه ظاهراً از او بدبخت تر به نظر مي رسيد ـ چون پتكي بر سرش كوبيده مي شد، كه: پسر! ما بدبخت بيچاره ها را، چه به زندگي؟ مگر انسان هاي بي سرنوشت مي توانند زندگي كنند؟ مگرها بخت برگشته ها هم فردايي داريم؟ اصلاً ما فراموش شده ايم و بود و نبودمان فرقي نمي كند...

شاهين، همه را با خود بيگانه مي ديد. اشك مي ريخت و مدام سر بر آسمان مي كرد و آهي از ته دل مي كشيد... هوا در حال تاريك شدن بود وخيابان ها كم كم از عابران، تهي



[ صفحه 51]



مي شد. لحظه اي ايستاد و با خود انديشيد كه خدايا! در اين تاريكي شب و سرماي طاقت فرسا به كجا پناه ببرم؟ شايد سعيد راست مي گفت: ما بيچاره ها همان بهتر كه سر بر زمين بگذاريم و بميريم. ديگر صدايي به گوش نمي رسيد، جز صداي اتومبيل هايي كه گاه و بيگاه از خيابان رد مي شدند.

از دور، نور چراغ هايي كه زيبايي خاصّي به خيابان بخشيده بود، نظرش را جلب كرد. همين طور كه گام بر مي داشت، صدايي او را از خود بي خود كرد. دوباره گوش كرد. چند قطره اشك از چشمانش سرازير شد. شاهين تازه فهميده بود كه چقدر از ياد خدا غافل مانده است... مثل سايرين در صف قرار گرفت و از خدايش خواست تا بعد از نماز، راهي را نشانش دهد.

ركوع، سجود و بعد هم سلام نمازش را داد. برگشت تا به طرف در خروجي برود، امّا... نمي توانست باور كند! ناپدري اش بود.

ـ قبول باشد.

ناپدري اش ديگر دست او را رها نكرد.

ـ بهتر است زودتر برويم، وگرنه مادرت بيش تر از اين دلواپس مي شود. و دست در دست يك ديگر، مسجد را ترك كردند. شاهين لحظه اي برگشت و با نگاهي سرشار از اميدواري، به مسجد نگاهي كرد. سپس سر به آسمان بلند كرد و تنها چيزي كه گفت، اين بود: خدايا! شكر.»



[ صفحه 52]



متشابهي، فاطمه استان: مركزي

عنوان اثر: سجّاده نشينان هميشه سبز شهرستان: اراك

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«به راستي كه نماز، حبل متين و استوار بين بنده ي حقير و پروردگار بزرگ و آفرينده ي هستي است. نماز اين نيايش زيبا، رابطه اي چنان نيرومند ميان انسان و خالق هستي ايجاد مي كند، كه توان جلوگيري از اعمال بد، كژي ها وناراستي ها را مي يابد. امّا انسان تا خود را از لوث آلودگي ها پاك نسازد و قلبش را از كينه ها و... نرهاند و عشق پروردگار را در قلبش جايگزين نكند، هرگز نمي تواند به نماز بايستد؛ آن نمازي كه موجب دوري انسان از بدي ها و پليدي هاست و در نهايت شخص را به مقامي مي رساند كه موجب سعادت و رستگاري دنيا و آخرتش مي گردد.

پس بايد قلب هامان را پاك كنيم و روزنه هاي غبار گرفته اش را بتكانيم. بايد مراقب اعمالمان باشم؛ چرا كه ورود شرك و ردّ پاي ريا به اعمال انسان، طبق حديث از حركت مورچه در شبي تاريك، روي سنگي سياه و سخت، بي نمودتر و مخفي تر است.

بايد دل را به دست خدا بسپاريم؛ زيرا به تعبير امام صادق (ع): «دل، حرم خداست و در اين حرم و حريم نبايد غير خدا راه يابد.» وقتي قلب هامان را پاك كنيم و گل هاي محمّدي حوض قلب مان را آب دهيم، دوباره به دنيا مي آييم و متولّد مي شويم. نماز به ما كمك مي كند تا راز گل سرخ را كشف كنيم.»

«متشابهي» قلمي شيوا و روان دارد و با الهام از آثاري هم چون خلوتگه راز، قلم در نيايش و زندگاني حضرت ابا عبداللّه الحسين (ع) مجموعه اي خواندني پديدآورده است.



[ صفحه 53]



مجرّد، حميد استان: مركزي

عنوان اثر: نماز و رهبري اسلامي شهرستان: ساوه

موضوع: نماز و رهبري اسلامي تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين تحقيق جامع و خواندني در 3 بخش و فصولي چند تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ بررسي تفصيلي نماز در قرآن

بخش دوم؛ بررسي تفصيلي پيرامون رهبري اسلامي

بخش سوّم؛ بررسي ارتباط نماز و رهبري اسلامي

اهمّيّت نماز در قرآن، فضل نماز و ثمره هاي آن، روح نماز و حقيقت آن، خشوع در نماز، اركان نماز در قرآن، اذكار نماز، شرايط نماز در قرآن، سنن و مستحبّات وارد شده پيرامون نماز در قرآن، نمازهاي وارد شده در قرآن، دعاهاي قرآني پيرامون نماز، آيات مربوط به مساجد در قرآن، دلايل نمازهاي پنج گانه و اوقات آن، آداب نماز، واژه هاي معرّف رهبران اسلامي در قرآن، ادلّه ي لزوم تشكيل حكومت اسلامي، فلسفه و اهداف حكومت اسلامي، اوصاف مدينه ي فاضله از ديدگاه قرآن، اوصاف و شرايط رهبران اسلامي، وظايف رهبران اسلامي، نماز در گفتار و عمل رهبران اسلامي، ثمره ها و آثار نماز براي رهبران اسلامي، و ظهور و جلوه ي توجّه به رهبري اسلامي در نماز، عناوين برخي فصل ها و قسمت هاي اين مجموعه با الهام و بهره گيري از آثاري هم چون لسان العرب، مفتاح الفلاح، روان جاويد در تفسير قرآن مجيد، تسنيم، ولايت فقيه، ولايت در قرآن، امام شناسي، صحفيه ي نور، رساله ي نوين، شرح چهل حديث، امام (ره) در سنگر نماز، از ژرفاي نماز، دولت آفتاب، نهج البلاغه، مصباح المنير، دولت اسلامي، پرواز در ملكوت، منتهي الآمال، پرتوي از اسرار نماز، اصول كافي، پيام قرآن، راهيان



[ صفحه 54]



كوي دوست و برخي منابع ارزش مند ديگر است.

در بخشي از مقدّمه ي «نماز و رهبري اسلامي» مي خوانيم:

«خداوند متعال به مقتضاي ربوبيت خود، براي تربيت بشر و رساندن او به كمال شايسته خويش يك سلسله عبادات و وظايف اخلاقي، معيّن فرموده است تا آدمي در پرتو عمل به آن عبادات و به كار بستن وظايف اخلاقي به كمالي كه براي آن آفريده شده است برسد و بهره ي خود را از لذايذ روحي و معنوي در عالم دنيا و جهان آخرت به دست بياورد...

پيامبران و سفيران الهي، راه تكامل را تنها در عبوديّت و بندگي تعيين كرده اند، كه براي برقراري ارتباط با خداي جهان و استحكام مباني بندگي، «نماز» نقش اساسي و محوري دارد...

از آن جا كه مسأله ي امامت و ولايت از مهم ترين مسايل حياتي است و با شناخت اين واقعيّت، تمام جهات استعداد آدمي در مدارج و معارج كمال، رشد و نمو مي كند و با نشناختن و پيروي نكردن از اين حقيقت، استعدادها و قابليت ها، همه در مسير انحراف قرار گرفته، در لنجزار ماديّات و شهوات، مضمحل و منعدم مي شود، لذا جايگاه امامت به حدّي عظيم و والاست كه به عنوان ثقل اصغر در كتاب ثقل اكبر (قرآن كريم) قرار گرفته است...»



[ صفحه 55]



مجرّد، محسن استان: مركزي

عنوان اثر: نماز و رهبري اسلامي شهرستان: ساوه

موضوع: نماز و رهبري اسلامي تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين تحقيق جامع و خواندني در 3 بخش و فصولي چند تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ بررسي تفصيلي نماز در قرآن

بخش دوم؛ بررسي تفصيلي پيرامون رهبري اسلامي

بخش سوّم؛ بررسي ارتباط نماز و رهبري اسلامي

اهمّيّت نماز در قرآن، فضل نماز و ثمره هاي آن، روح نماز و حقيقت آن، خشوع در نماز، اركان نماز در قرآن، اذكار نماز، شرايط نماز در قرآن، سنن و مستحبّات وارد شده پيرامون نماز در قرآن، نمازهاي وارد شده در قرآن، دعاهاي قرآني پيرامون نماز، آيات مربوط به مساجد در قرآن، دلايل نمازهاي پنج گانه و اوقات آن، آداب نماز، واژه هاي معرّف رهبران اسلامي در قرآن، ادلّه ي لزوم تشكيل حكومت اسلامي، فلسفه و اهداف حكومت اسلامي، اوصاف مدينه ي فاضله از ديدگاه قرآن، اوصاف و شرايط رهبران اسلامي، وظايف رهبران اسلامي، نماز در گفتار و عمل رهبران اسلامي، ثمره ها و آثار نماز براي رهبران اسلامي، و ظهور و جلوه ي توجّه به رهبري اسلامي در نماز، عناوين برخي فصل ها و قسمت هاي اين مجموعه با الهام و بهره گيري از آثاري هم چون لسان العرب، مفتاح الفلاح، روان جاويد در تفسير قرآن مجيد، تسنيم، ولايت فقيه، ولايت در قرآن، امام شناسي، صحيفه ي نور، رساله ي نوين، شرح چهل حديث، امام (ره) در سنگر نماز، از ژرفاي نماز، دولت آفتاب، نهج البلاغه مصباح المنير، دولت اسلامي، راهيان كوي دوست و برخي منابع ارزش مند ديگر است.



[ صفحه 56]



در بخشي از مقدّمه ي «نماز و رهبري اسلامي» مي خوانيم:

«خداوند متعال به مقتضاي ربوبيت خود، براي تربيت بشر و رساندن او به كمال شايسته ي خويش يك سلسله عبادات و وظايف اخلاقي، معيّن فرموده است تا آدمي در پرتوي عمل به آن عبادات و به كار بستن وظايف اخلاقي به كمالي كه براي آن آفريده شده است برسد و بهره ي خود را از لذايذ روحي و معنوي در عالم دنيا و جهان آخرت به دست بياورد...

پيامبران و سفيران الهي، راه تكامل را تنها در عبوديّت و بندگي، تعيين كرده اند كه براي برقراري ارتباط بنده با خداي جهان و استحكام مباني بندگي، «نماز» نقش اساسي و محوري دارد...

از آن جا كه مسأله ي امامت و ولايت از مهم ترين مسايل حياتي است و با شناخت اين واقعيّت، تمام جهات استعداد آدمي در مدارج و معارج كمال، رشد و نمو مي كند و با نشناختن و پيروي نكردن از اين حقيقت، استعدادها و قابليت ها، همه در مسير انحراف قرار گرفته، و در لنجزار ماديّات و شهوات، مضمحل و منعدم مي شود، لذا جايگاه امامت به حدّي عظيم و والاست كه به عنوان ثقل اصغر در كنار ثقل اكبر (قرآن كريم) قرار گرفته است...»



[ صفحه 57]



مجلسي، عاطفه استان: اصفهان

عنوان اثر: شعله ي سركش عشق شهرستان: شهرضا

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«اي در نگاهت، تابش خورشيد!

اي در صدايت، گرمي اميد!

من براي آمدن تو، لحظه ها را در خود مي كشم، اي همه نويد!

اي شكوه طلايي صبح صادق!

اي سرا پايت مهر!

اي سرا پا نور!

اي سرا پا خورشيد!

اي سرا پايت شور!

اي نگاهت، غزل سبز بهار!

دستانت، دو كبوتر در باد!

من، كبوترهاي دستانت را

به قفس دستانم دعوت مي كنم.»

چه كس اين راز را مي داند؟، ظهور حقيقت، از انگور تا شراب، عشق من، طلوع عشق، تولّدي ديگر از نماز، فصلي تازه از روح خدا، نگاه خدا، براي تو، طلوع عشق صادق، آن روز و... عناوين برخي نثرهاي شاعرانه ي «مجلسي» است، كه گاه با تصاويري عاطفي، همراه مي شود.

«مهتاب» بايد بداند تا آفتاب، راه درازي در پيش است؛ راهي دشوار و پرخطر!



[ صفحه 58]



محبوب، فاطمه استان: خراسان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: بجنورد

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«زندگي بي ياد خدا، تاريك است و انسان بدون تكيه گاه، هراسان. هر كس در زندگي به چيزي دل مي بندد و اميدوار مي شود و تكيه مي كند، امّا خداشناسان و يكتاپرستان به خدا دل مي بندند. مگر نماز چيزي جز تكيه و اميد و خواهش و عرض نياز به آن ذات بي نياز است؟

زندگي ما غرق در موهبت ها ونعمت هاي خدايي است؛ نفسي كه مي كشيم، غذايي كه مي خوريم، عقل و احساسي كه داريم، ايمان و انديشه اي كه ما را به تلاش وا مي دارد، تندرستي و قواي جسمي ما و... آنچه به وصف و شماره نمي آيد و از حد و حساب بيرون مي آيد، همه از عطاهاي خداوند به ماست؛ عطايي كه شايسته اش نيستم، نعمتي كه توفيق و توان شكرش نداريم... باري، نماز، اظهار بندگي و اداي سپاس به درگاه آن بي همتاي بخشنده و تواناي مهرباني است كه به ما لطف دارد و كمال ما را مي خواهد. فرد نماز خوان، بيمه شده ي الهي است. جامعه ي نماز خوان، مصون از بسياري فسادها و تبهكاري هاست. نماز، تسلاّبخش و آرامشگر دل هاي مضطرب و خسته، و مايه ي صفاي باطن و روشني روان است...»

آغاز و اهمّيّت نماز، چرا عبادت؟ چگونه عبادت كنيم؟، روحيّه ي عبادت، چگونه مخلص شويم؟، ابعاد عبادت، آفات عبادت، تحمّل سختي هاي عبادت، شرايط قبولي عبادت، نماز در نزد پيشينيان، نماز در مكتب وحي، نماز در نهج البلاغه، رابطه ي نماز و قرآن، سيماي نماز در قرآن، نماز در روايات، دانستني هايي پيرامون نماز، جامعيّت نماز، نمازهاي مردود، ادب و آداب نماز و برخي مطالب ديگر در اين نوشتار با الهام از آثاري گران سنگ هم چون راز نماز، آشنايي با نماز، پرتوي از اسرار نماز، تفسير نماز و... گردآوري و نقل شده است.



[ صفحه 59]



محبوب نيا، سيّدحسن استان: قزوين

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: قزوين

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1357

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«نماز در فرهنگ الهي، ريشه و بنيان و براي صورت حيات به منزله ي جان و بهترين دستور و حكم قرآن و امر واجب حضرت سبحان و اجرايش بر همه كس سهل و آسان و نور صفابخش دل با ايمان و ميوه ي باغ عرفان و از جانب حق به بندگان، عالي ترين احسان و صحفيه ي حق را بهترين عنوان و دردها را علاج و درمان و راه انسان به سوي رضوان اللّه اكبر است.

اميد است همان گونه كه سالار شهيدان، سرحلقه ي عاشقان، اميد عارفان، عشق محبّان، نواي بي نوايان، يار مستمندان، دواي دردمندان، حضرت حسين بن علي (ع) در ظهر عاشورا، در آن لحظه اي كه «ابوتمامه صيداوي» از حضرت خواست نماز ظهر را در آن باران اسلحه در حال جماعت با آن حضرت به جاي آورد و آن جناب به او فرمود: «خداوند، تو را جزو نمازگزاران محسوب بدارد.» همه ي ما و فرزندان ما را، موفّق به نماز واقعي و در قيامت كبري در صف نمازگزاران قرار دهد.»

اين مجموعه با مقدّمه اي به نقل از «عرفان اسلامي» آغاز مي شود و در برگيرنده ي مطالبي هم چون فلسفه ي ايمان و وجوب نماز، توصيه پيرامون نماز، سيره ي رسول خدا (ص) در امر نماز و تشبيهي از رسول خدا (ص) است كه از آثاري مانند صحفيه ي نور، اسرار عبادات، تبيين براهين اثبات خدا، داستان هاي پراكنده از آيت اللّه دستغيب، ديوان حافظ، مظالم، عرفان اسلامي، تفسير نمونه، قلب سليم، ياد معاد و برخي منابع ديگر، گردآوري شده است.



[ صفحه 60]



محزوني، زهرا استان: تهران

عنوان اثر: نماز و عبادت هاي علي (ع) شهرستان: كرج

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ عبادت

فصل دوم؛ نماز و عبادت علي (ع)

فصل سوّم؛ مقام علي (ع) در عرش اعلي

«اي بي نهايت، اي رحيم و رحمان!

هرگاه به آخر خط مي رسم و جايي ندارم؛ هرگاه از خانه ي همه، نااميد باز مي گردم، ناگاه در گوشه اي از قلبم نوري ظاهر مي شود. به من پيام نور نوردي مي دهد و مي گويد:

«لباس نور بپوش و حركت كن. بيا، بازگرد و در خانه ي عشق را بزن.»

برمي گردم، امّا آن در، كجاست؟ آري، در، در رحمت ايزد متعال است در همان لحظه، صدايي گوش نواز به من مي رسد: «اللّه اكبر...» چقدر موزون و زيبا! صدا مرا به سوي خود مي كشد. مي روم با آب زلال عشق، وضو مي سازم و رو به كعبه ي محبّت و پرستش مي ايستم. نماز را مي آغازم، حمد و ستايشش را به جاي مي آورم و به يگانگي اش شهادت مي دهم. در برابرش سرتعظيم فرود مي آورم و سر برسجده ي بندگي مي نهم...»

اين پژوهش با «مقدّمه»اي ادبي آغاز مي شود و با «نيايش» و فهرست منابع و مآخذ پايان مي گيرد.



[ صفحه 61]



محقّقي، عمران استان: همدان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: فامنين

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1354

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در 3 فصل، فراهم آمده است:

فصل اوّل؛ نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان در جامعه

فصل دوم؛ نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان در جهان

فصل سوّم؛ بررسي و شرح اركان و اجزاي نماز

«جهاد، ميدان عمل و آزمايش است. آدمي، پا به عرصه ي وجود مي گذارد، تا در اين دنياي پرتكاپو و پرفراز و نشيب، سير تكاملي خويش را تكميل كند و اصالت خود را در ميان موجودات عالم به نمايش بگذارد.

پرستش در ابتداي خلقت آدم ابوالبشر بوده، آدمي از بد و خلقت هميشه در جوش و خروش و پاسخ به نداي دروني خويش بوده است، تا پاسخي به هيجان ضمير ناخودآگاه خود ـ كه در پي اصل خويش بود ـ دهد. پرستش، جوششي است از اعماق ذرّات عالم، كه عطر جان بخشش همه جا گسترده، پرتوش تمام هستي را روشن ساخته است. آري، پرستش، پاسخي است به نداي فطرت انسان.

انسان مسلمان، دنيا را گذرگاه ترقّي و كمال خود مي داند و هدفي والا و مقدّس را پيش روي خود مي بيند و از هر امري براي رشد و تعالي خويش و هويّت انساني اش بهره مي گيرد.»

اين پژوهش با مقدّمه ي گردآورنده آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 62]



محمّدپور، محمّدصادق استان: مازندران

عنوان اثر: روزي كه من مُردم شهرستان: بابل

موضوع: پژوهشي درباره ي نماز رزمندگان تاريخ تولّد: 1365

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

داستان اوّل؛ روزي كه من مُردم!

داستان دوم؛ برزخ

داستان سوّم؛ غير از خدا هيچ كس نبود

«با سر و صداي آدم ها از خواب برخاستم. دور تا دور اتاق، ريش سفيدان محل، نشسته، آرام سر به زير انداخته بودند. آقا ضياي قاري، بالاي سرم قرآن مي خواند و پدرم، آرام آرام اشك مي ريخت. از تعجّب نزديك بود شاخ دربياورم. توي اين بعدازظهر پاييزي، حضور اين همه آدم در منزلمان چه مفهومي مي توانست داشته باشد؟

... وحشت زده بيرون آمدم. حاج شيخ رمضان و جماعت پيرمردان از اتاق بيرون آمده بودند. چند نفر از ميانسالان براي نقل و انتقال من به تابوت، وارد اتاق شده بودند. فوراً به داخل اتاق رفتم، تا براي لحظه اي، فقط به اندازه ي چند دقيقه به من مهلت دهند تا نمازم را بخوانم. امّا آن ها توجّهي به من نداشتند. ناچار داد و فرياد راه انداختم و دست و پا زدم. چشمم را كه باز كردم، همان چند نفر را ديدم كه حيرتزده نگاهم مي كنند، و بعد فرياد كشيدند و از اتاق گريختند...

بلافاصله برخاستم. به طرف شير آب رفتم. قيل و قال خوابيده بود. من همان طور كه وضو مي گرفتم، نگاهي به پشت سرم انداختم. برادرم تنها در حياط، متعجّب به من نگاه مي كرد. خواهر و مادرم بي هوش به زمين افتاده بودند و من آخرين نفر از آدم هايي را كه



[ صفحه 63]



پا برهنه فرار مي كرد، ديدم...

فرداي آن روز كه همراه مادربزرگ و پدربزرگ براي اداي نذر مادربزرگ به خاطر سلامتي من، به پابوس امام رضا (ع) مي رفتيم، مادر بزرگ برايم تعريف كرد وقتي براي نماز صدايم زد و جوابي نشنيد، به دنبال دكتر فرستادند و آقاي دكتر، حكم بر مردنم داده بود، آن وقت...»



[ صفحه 64]



محمّدطاهري، مرضيه استان: تهران

عنوان اثر: آواي مهر شهرستان: تهران

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«در تمنّاي نگاه مهربان توام،

و عشق، آخرين افق آرزويم است؛

بيا و مرا از ژرفاي عميق تنهايي، رهايي ده...

با تو، آينه ي وجودم آبي تر از هميشه است،

و خورشيد، طلايي ترين طلوعش را به من خواهد بخشيد.

و من، به اميد ديدارت، آسمان سياه شب را، ورق مي زنم،

شايد تك ستاره ي اميدم را بيابم.»

آسمان نماز، نسيم نماز، آينه ي نماز، اميد قبول، رزمنده ي نماز، سيره ي عبادي، غربت عبادت، شهيد نماز، آن گاه كه نماز مي خوانم، و نجواي بندگي، عناوين قطعات ادبي «محمّد طاهري» در اين مجموعه است، كه زير نظر سركار خانم «شادكام» به رشته ي تحرير درآمده است.

نجواي بندگي، سر مي دهيم:

«پنجره ي سكوت دلم را، به سوي آسمان مهتابي وجودت گشودم،

اگر دستم را نگيري، ديگر بر شاخ و برگ هاي خسته ي درخت عمرم، گلي نمي رويد.

مي داني اگر صدايم نكني، درياي اميدم خشك مي شود،

و خورشيد وجودم، با سردي غروب مي كند.

من به وجود كبوتران، غبطه مي خورم؛

پس از تو، مهر بي كران،

دو بال سپيد مي خواهم، تا پرگشايم و به سويت بيايم،

و نجواي بندگي، سر دهم.»



[ صفحه 65]



محمّدگردش كنان، حميد استان: آذربايجان غربي

عنوان اثر: يا علي (ع) شهرستان: اروميه

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: شعر ميزان تحصيلات: ديپلم

---



«نماز، اي روح وحدت بخش هستي!

نماز، اي جلوه ي زيباي مستي!

جمال حضرت حق، در تو مستور

كه بر هر مسلمي، گرديده دستور

نماز من، نياز من، دل من!

ز تو، گرديده محكم، اين گل من

ز تو، چشم نبي (ص) گرديده روشن

ز تو، صحراي دنيا، گشته گلشن...»



2 شعر از سراينده، در اين مجموعه آمده است.



«... شيعه يعني راست، چون تيغ علي (ع)

شيعه يعني طاعت از امر ولي

شيعه، راز «لافتي الّا علي» ست

هر كه اين معنا نداند، شعيه نيست

شعيه يعني غربت آل بقيع

طائران بي پر و بال بقيع

شيعه يعني منتظر، در هجر يار

شيعه يعني غربت، اندر اين ديار

يا علي! داني كه كوفي نيستيم

جاهليم و، ليك صوفي نيستيم

يا علي! اين عقده را، از دل، گشا

وين دل درمانده را، درمان نما...»



[ صفحه 66]



محمّدي، پروا استان: همدان

عنوان اثر: نماز شهرستان: همدان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

فلسفه ي نيايش، پرستش، فلسفه ي عبادت، نشانه هاي مؤمن، نماز در آيينه ي تاريخ حيات انسان، معناي نماز، برخي آثار و فوايد نماز در روايات و احاديث، نماز در سخنان و آثار رهبر كبير انقلاب اسلامي (ره)، نماز در سخنان و آثار مقام معظّم رهبري، شباهت نماز به احوال قيامت، حالات نمازگزار و رحمت خداوند، عناوين برخي موضوعات اين نوشتار است كه توسّط گردآوردندگان از منابعي هم چون راز نماز، فرهنگ نماز، پرتوي از اسرار نماز، هزار و يك نكته درباره ي نماز و تفسير نماز، گردآوري شده است.

در بخشي از «مقدّمه» مي خوانيم:

«نماز، راز آفرينش هستي و معراج اهل ايمان است. اين چشمه ي جوشان معرفت، بهترين هديه ي الهي است كه دل و جان آدمي را آرامش مي بخشد و او را از ناپاكي و عصيان باز مي دارد. عبادت و پرستش پروردگار، يكي از مهم ترين ويژگي هاي اديان الهي است و نماز، قلّه ي عبادت هاست كه پيامبران برگزيده و امامان شيعه (ع) همواره به آن وصيّت كرده اند.

نماز، ياد يار و سرود سبز ديدار است كه جان آدمي را آرامش مي بخشد و او را هم دوش عرشيان مي كند. اين هديه ي ناب آسماني، زمزمه ي دل نشين پرستش است كه در هنگامه ي وصال، شيفتگان حضرت دوست را به زيارت فرا مي خواند و روح عطشناكشان را از شهد شهود، سيراب مي سازد. پرواز دل در فضاي قرب حق، جز با نماز و راز و نياز ممكن نيست.»



[ صفحه 67]



محمّدي، چنور استان: كردستان

عنوان اثر: نماز شهرستان: مريوان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: شعر ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

بركت الهي، گلي براي فرشتگان الهي، هديه ي خداوند، گل سرخ، راز نماز، غروب خورشيد، روح آسماني، غم و شادي نماز، روز اتّحاد، نور خدا، و وقتي به نماز مي ايستم، عناوين برخي اشعار «محمّدي» در اين دفتر است كه بايد با اصلاحاتي از سوي سراينده همراه گردد.



«وقتي به نماز مي ايستم،

انگار دنيا را به من داده اند.

وقتي به نماز مي ايستم،

اندوه ها مي روند...

وقتي به سجده مي روم،

ديگر نمي خواهم نماز، تمام شود.»



فرازهايي از اشعار «محمّدي» آينده اي خوش در شعر و ادب را براي وي نويد مي دهد.



«شهيد مي كنند او را

هنگام سجده در مسجد

هنگام راز و نياز با خدا...

خورشيد، غروب مي كند

آسمان مي غرّد...

او فرشته بود.»





[ صفحه 68]



محمّدي، سيّد روح اللّه استان: يزد

عنوان اثر: نماز شهرستان: زارچ

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم؛

ذرّه ذرّه ي جانم آكنده از خضوع و خشوع مي شود.

بوي اخلاص، وجودم را در بر مي گيرد.

تنم تطهير و خوشبو مي گردد، و وضوي عشق مي سازم.

از كران نياز، تا بي كران بي نياز، با يك تكبير، ره مي گيرم.

عَجَب شكوهي دارد، حمد و سوره اش؛

گستره اي از عجز و ناتواني، در درگاه خداوندگار قهّار عظيم و عزيز.

عشقبازي بنده ي عشق با خداي عشق، چه شور و حالي دارد!»

«سيد روح اللّه» و «وجيهه السادات»، كشكولي از اشعار و مقالات ادبي را، با عناوين و موضوعاتي گوناگون در اين مجموعه فراهم آورده اند.



«... آفتاب از حسرت ديدار او، در غم نشست

تار و پود آسمان، در هجر او از هم گسست



هادي امّت، شه جنّت، عليّ مرتضي (ع)

او كه سوز غربتش، قلب زمين را هم شكست»



و باز مي خوانيم:

«مرداني از تبار خورشيد، و انواري درخشنده از سپاه نور؛

مرداني كه با سلاح ايمان، سوار بر مركب اخلاص، از پل حماسه گذشتند و علَم اسلام را بر بلنداي قلّه ي رفيع پيروزي به اهتزاز درآوردند.

دلاوراني از سلاله ي پاك مولي الموحّدين، كه در پناه ذوالفقار فاتح خيبر، مرحبيان گرگ ـ صفت و زبون را در سياه چال پليدي ها به زنجير كشيدند...»



[ صفحه 69]



محمّدي، عبداللّه استان: فارس

عنوان اثر: نماز؛ نياز زمان شهرستان: شيراز

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين مجموعه، شامل 4 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ فرار

داستان دوم؛ كارون

داستان سوّم؛ زوزه ي گرگ ها

داستان چهارم؛ وقتي كه نماز مي خوانيم...

«كارون، غوغا مي كند هيچ كدام از پيش بيني ها درست در نيامده است. موج ها يكي پس از ديگري به قايق هاي كنار سنگر روي آب برخورد مي كند و قايق ها محكم به هم مي خورند. اصلاً نمي توان در اين آب با قايق حركت كرد. باد شديدي در نيزارهاي كارون مي وزد. ني ها به هم مي خورند و با هم به اين سو و آن سو مي روند. انگار ني ها مي رقصند؛ آن هم در اين شب حسّاس...

در يك طرف، چند تا از بچّه هاي رزمنده دور هم نشسته اند. هيچ كس حرفي نمي زند. همگي زانوي غم به بغل گرفته اند. فقط گاهي نگاهشان به هم مي افتد، و فوري نگاهشان را از هم مي دزدند. سكوت، تنها حرفي است كه ميان آن ها رد و بدل مي شود...

صداي گريه ي آرامي از ميان نيزارهاي كارون مي آيد و با صداي موج هاي پرتلاطم كارون درهم مي آميزد. سيّد مصطفي در ميان اتاقكي كه بر روي رودخانه ساخته شده، ايستاده است... نمازش تمام شده است. صداي رگبار عراقي ها به گوش مي رسد. از جا بلند مي شود. چشم هايش قرمز شده اند. رو به روي كارون مي ايستد. نگاهي به آسمان



[ صفحه 70]



مي كند. رودخانه هم چنان خروشان است. نگاهي به آب هاي كارون مي كند و با خشم مي گويد: «كارون! يا آروم بگير و يا واگذارت مي كنم به حضرت زهرا (س)!»

صداي پارو زدن آرامي از ميان نيزارها بلند است و به گوش مي رسد. سيّد مصطفي به آرامي با پارو، قايق را به سمت جلو مي راند. نسيم ملايمي مي وزد. ماه در وسط آسمان، انگار به كارون مي نگرد. كارون، آرام آرام است، مثل جسد يك مُرده!»

اين داستان، برگرفته از خاطرات يكي از رزمندگان هشت سال دفاع مقدّس است. ديگر داستان هاي اين مجموعه نيز جملگي خواندني و زيبايند.



[ صفحه 71]



محمّدي، علي استان: مازندران

عنوان اثر: تلألو كعبه شهرستان: چالوس

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1355

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

اين پژوهش در 4 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ عرفان

فصل دوم؛ زهد

فصل سوّم؛ عبادت

فصل چهارم؛ دعا و نيايش

مؤلّف، نوشتار خويش را با مقدّمه اي مسبوط و خواندني پيرامون عبادت و مفهوم آن آغاز كرده، از مطالبي گوناگون هم چون عرفان علي (ع)، آفرينش انسان، تعقّلات فلسفي در خداشناسي، رهبانيت، زهد در منطق اسلام، دنيا در منظر مولا (ع)، دنيا ستيزي، عبادت آزادگان، لذّت عاشقان، اهمّيّت شب زنده داري، نقش دعا، خوف علي (ع)، سفارش پيامبر (ص)، خشنودي خدا، نماز شب، نيايش علي (ع) و شوق وصال، سخن رانده است.

«محمّدي» در تهيّه و تدوين پژوهش خود را آثاري ارزش مند هم چون آفتاب ولايت، اصول كافي، آيين پارسايي و فلسفه ي نماز در اسلام، انسان كامل، امام علي (ع) پيشواي صدّيقين، حق و باطل، خطّ سبز سلوك، سخنان علي (ع)، شكواي سبز، علي (ع) كيست؟، فروغ ولايت، قطره اي از فرات عاشورا، ميراث امامان، نداهاي قرآن، نهج البلاغه، امام علي (ع) الگوي زندگي، نيايش امام حسين (ع) و برخي منابع ديگر، بهره جسته است.



[ صفحه 72]



محمّدي، محبوبه استان: اصفهان

عنوان اثر: نماز؛ عطر جان بخش زندگي شهرستان: اصفهان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه در 3 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ نماز، كليد مسلماني

بخش دوم؛ آن گاه كه نماز مي خوانم

بخش سوّم؛ نماز و مسلمان

«آن گاه كه نماز مي خوانم؛

وجودم را در عالمي ديگر، تصوّر مي كنم. با سفينه ي ايمان، سفري دور و دراز را مي آغازم. در راه به ساحل ايمان مي رسم. در آن جا وضو مي سازم و به سوي بي كران ها پرواز مي كنم.

احساس مي كنم با بال نماز مي توانم به هر سو بروم... بار ديگر به ستايش پروردگار جهانيان، لب مي گشايم. آن گاه دستان نيازمند خويش را به درگاه بي نيازش دراز مي كنم و از او ـ كه پروردگار تمام عالميان است ـ مي خواهم توبه ي همه ي آنان را كه به نَفْس خويش ظلم كردند، بپذيرد. از درگاهش طلب بخشش مي كنم و...»

«محمّدي» مي تواند در پرتو آشنايي با روش نگارش بيش تر و بهتر بنگارد و با حضور در انجمن هاي ادبي، آثار خويش را در معرض نقد استادن ادب و اديبان ديار خويش قرار دهد. باشد تا از وي آثاري بس گران بهاتر و خواندني تر بخوانيم و نماز را عطر جان بخش زندگي بدانيم.



[ صفحه 73]



محمّدي، وجيهه السادات استان: يزد

عنوان اثر: نماز شهرستان: زارچ

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ــ

---

«آن گاه كه مي خوانم؛

ذرّه ذرّه جانم آكنده از خضوع و خشوع مي شود.

بوي اخلاص، وجودم را در برمي گيرد.

تنم تطهير و خوشبو مي گردد، و وضوي عشق مي سازم.

از كران نياز، تا بي كران بي نياز، با يك تكبير، ره مي گيرم.

عَجَب شكوهي دارد، حمد و سوره اش؛

گستره اي از عجز و ناتواني، در درگاه خداوندگار قهّار عظيم و عزيز.

عشقبازي بنده ي عشق با خداي عشق، چه شور و حالي دارد!»

«وجيهه السادات» و «سيّد روح اللّه»، كشكولي از اشعار و مقالات ادبي را، با عناوين و موضوعاتي گونا گون در اين مجموعه فراهم آورده اند.



«... آفتاب از حسرت ديدار او، در غم نشست

تار و پود آسمان، در هجر او از هم گسست



هادي امّت، شه جنّت، عليّ مرتضي (ع)

او كه سوز غربتش، قلب زمين را هم شكست»



و باز مي خوانيم:

«مرداني از تبار خورشيد، و انواري درخشنده از سپاه نور؛

مرداني كه با سلام ايمان، سوار بر مركب اخلاص، از پل حماسه گذشتند و علَمَ اسلام را بر بلنداي قلّه ي رفيع پيروزي به اهتزاز درآوردند.

دلاوراني از سلاله ي پاك مولي الموحّدين، كه در پناه ذوالفقار فاتح خيبر، مرحبيان گرگ صفت و زبون را در سياه چال پليدي ها به زنجير كشيدند...»



[ صفحه 74]



محمّدي امين، صالح استان: قم

عنوان اثر: شرق در پلك هاي كليم شهرستان: قم

موضوع: ـ تاريخ تولّد: 1353

قالب: شعر ميزان تحصيلات: ليسانس

---



«نيمه شب شد كه از اشراق تو، توتي برسد

باز از مائده ي سبز تو، قوتي برسد



بر درخت صلوات تو، دلم بار دهد

فصل پر سوختن از سوز قنوتي برسد



نيمه شب شد كه همه، قاصدكي تازه شوند

تا كه اسرار نهان، از ملكوتي برسد



مي نشينم كه در اين شب؛ شب دلسوختگي

شعله ي بال تو، از بين سكوتي برسد



پُر بكن بارش من را، ز طمأنينه ي خود

تا به اين جاري موّاج، ثبوتي برسد



شده ام اين همه طاووس، كه در شب هايم

بهجتي از تو، به دست برهوتي برسد»



خلوتي رنگين، گلگشت تو، گيسوي توفاني، در تكاپو، مست و تشنه، از تو سرودن، مستي اقيانوس، دشت اسرار، نماز عشق، ادراك تو، مناجات لاهوت، طراوت مشرق، بوي سيب و در پنج نوبت، عناوين برخي سروده هاي زيباي «محمّدي امين» است.



[ صفحه 75]



محمّدي تبار، زينب استان: يزد

عنوان اثر: نماز شهرستان: صدوق

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: شعر ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

نماز

كعبه ي دل

معبود

عشق خدايي

افسوس نوبهار

روح زدايي

ايثار

شكر خداوند

علم دل

يا علي (ع)!

«روزگاري، نو بهاري داشتيم

با دل خود، سازگاري داشتيم

در كنار ماه روشن پوش شب

با اشارت ها، قراري داشتيم...»



[ صفحه 76]



محمّدي زاده، سكينه استان: زنجان

عنوان اثر: مردي از تبار عشق شهرستان: خدابنده

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن زمان كه در انوار نقره فام مهتاب، نگاهم در نگاهت گره خورد، روح توانايت يك صحنه را برايم تداعي كرده؛ پر از تسلّي و اطمينان در ملكوت، با گام هايي استوار و نفس هايي گرم و وجودي مملو از حقيقت مطلق و كلامي نافذ و پر تلألو.

و اين صحنه، از حرارت ايمانت مي گفت؛ حرارتي كه برايم عشق را ترسيم كرد، همراه همّتي بلند و دلي پاك و نفس مطمئنّه اي كه تو، به آن دست يافته بودي و راز «الا بذكراللّه تطمئن القلوب» را برايم مي گفت و تو با او همنوا و همساز گشته بودي.

مي خواهم بدانم از حوداث و گريز و آرامش و تنش؛ حوادثي كه مي خواستند تو را از پاي درآورند، امّا از رو رفتند؛ قبل از اين كه ثابت كنند وجود دارند.

چشم كه گشودي، انتها را ديدي؛ انتهايي پر از تاريكي و روشني، و در دل تو، روشني غالب گشته بود. تو كوشيدي و سخت مبارزه كردي، تا استوار در شفق پيروزي بايستي و عاشق و شيدا، سرخي نجابت را هم آغوش شوي.

و تو براي اين كه به غنچه ها بياموزي چگونه زندگي كنند، نيرويي عظيم مي خواستي و اين نيرو را در ركوع و سجودت مي طلبيدي، و او چه بي دريغ، اعطا مي كرد...»

بي كرانه، با شقايق، هميشه سبز، چشم هاي مرطوب، سايش و رويش، تپش سرخ، گوهر عشق، اثبات سلام، انتظار، اطلس آبي، ساحل فرشته هاي آبي، و باران نور، عناوين متون ادبي گردآورندگان «مردي از تبار عشق» است.



[ صفحه 77]



محمّدي زاده، فرشته استان: زنجان

عنوان اثر: مردي از تبار عشق شهرستان: خدابنده

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: كارداني

---

«آن زمان كه در انوار نقره فام مهتاب، نگاهم در نگاهت گره خورد، روح توانايت يك صحنه را برايم تداعي كرده؛ پر از تسلّي و اطمينان در ملكوت، با گام هايي استوار و نفس هايي گرم و وجودي مملو از حقيقت مطلق و كلامي نافذ و پرتلألو.

و اين صحنه، از حرارت ايمانت مي گفت؛ حرارتي كه برايم عشق را ترسيم كرد، همراه همتّي بلند و دلي پاك و نفس مطمئنّه اي كه تو، به آن دست يافته بودي و راز «الا بذكراللّه تطمئن القلوب» را برايم مي گفت و تو با او همنوا و همساز گشته بودي.

مي خواهم بدانم از حوداث و گريز وآرامش و تنش؛ حوادثي كه مي خواستند تو را از پاي درآورند، امّا از رو رفتند؛ قبل از اين كه ثابت كنند وجود دارند.

چشم كه گشودي، انتها را ديدي؛ انتهايي پر از تاريكي و روشني، و در دل تو، روشني غالب گشته بود. تو كوشيدي و سخت مبارزه كردي، تا استوار در شفق پيروزي بايستي و عاشق و شيدا، سرخي نجابت را هم آغوش شوي.

و تو براي اين كه به غنچه ها بياموزي چگونه زندگي كنند، نيرويي عظيم مي خواستي و اين نيرو را در ركوع و سجودت مي طلبيدي، و او چه بي دريغ، اعطا مي كرد...»

بي كرانه، با شقايق، هميشه سبز، چشم هاي مرطوب، سايش و رويش، تپش سرخ، گوهر عشق، اثبات سلام، انتظار، اطلس آبي، ساحل فرشته هاي آبي، و باران نور، عناوين متون ادبي گردآورندگان «مردي از تبار عشق» است.



[ صفحه 78]



محمودزاده، محبوبه استان: تهران

عنوان اثر: وقتي نماز مي خوانيم شهرستان: تهران

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن هنگام كه بشر، خسته از زندگي و دنياست، تنها تو آرامش بخش قلب هايي؛ تنها تو قلب هاي خسته را آرام و دل هاي نااميد را اميدوار مي كني.

آن هنگام كه بشر، همه ي درها را به روي خود بسته مي بيند، آن هنگام كه سياهي و ظلمت، همه جا را فرا مي گيرد، تو گشاينده ي درها و روشنايي بخش ظلمتي.

آن هنگام كه بشر شكست خورده در لبه ي پرتگاه زندگي، هراسان و نااميد به راه خود ادامه مي دهد، تنها تويي كه پل پيروزي را بر روي پرتگاه نمايان مي سازي.

آن هنگام كه بشر، ترسان و وحشت زده از خطر مي گريزد، تنها تو پناه وحشت زدگاني. آن هنگام كه بشر از تمام نزديكان و دوستان، رنجيده و تنها و آشفته، گريان در گوشه اي خزيده، تنها تو همدم تنهايي رنجيدگاني.

و آن هنگام كه...

پس بشر در گوشه اي آرام، و بي صدا، فارغ از دنيا و وابستگي هايش دست هاي نااميد خود را به سوي اميدواركننده اي چون تو، دراز كرده، و اين گونه است كه تنها محبوب و تنها معبود را ستايش و از او طلب مغفرت مي كند.

پروردگارا!

ما جز تو كسي را نداريم و جز تو پناهي نداريم. پس تنها به تو پناه مي آوريم و تنها از تو ياري مي جوييم. دستمان را بگير و با گرما و نور وجودت، وجود تاريك و غم زده ي ما را اميدوار، و راه درست را براي ما آشكار كن.»

آغاز پرستش، هدف از پرستش، ركوع، سجود، قنوت، تسبيحات اربعه، تشهد، سلام و... عناوين برخي مطالب اين مجموعه است كه با مقدّمه ي مؤلّف آغاز مي شود و با مناجات، پايان مي گيرد.



[ صفحه 79]



محمود نسب، رقيّه استان: تهران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: كرج

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1357

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

در اين مجموعه ـ كه به خط «صادق ريزوندي» آراسته گرديده است ـ مي خوانيم:

آن گاه كه نماز مي خوانم

روزي، قاصدي آمد و...

سنگ صبور

در گنج تنهايي

زبانم قاصر از بيان است

اي مهر هميشه تابان!

زمزمه هاي شبانه

وقتي تو را دارم، چه باك از دام بلا

نماز، بهار هميشه جاودان

نماز، نور چشم نبّي اكرم (ص)

نماز و قيام امام حسين (ع)

شوق وصال

آبروي عشق و ايمان، تويي

در كوچه پس كوچه هاي نيايش

محبوب من



[ صفحه 80]



محمودي، اعظم استان: فارس

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: استهبان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1358

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«براي رسيدن به آن كه دوستش داري، جان دادن، ارزنده ترين هديه است؛ و براي رسيدن به خدا، نماز.

نماز، آرامش ابدي است؛ تا قدرش را نداني، اين آسايش را نداري.

براي همزباني با خداوند، نماز بهترين وسيله است؛

و براي همدلي و همزباني خداوند، با تو، قرآن بهترين ترانه.

سجّاده ي نماز، پناهگاهي است براي رهايي از شيطان.

وقتي نماز مي خوانيم، خداوند، ابليس را از ما دور مي كند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، وجودم سرشار از تهي عشق به دنيا مي شود.

آن گاه كه نماز مي خوانم، عقده هاي دلم خالي مي گردد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، همانند دلداده اي هستم كه پس از سال ها به دلبرش رسيده است.

آن گاه كه نماز مي خوانم، دوست دارم پرواز كنم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پي به حقارت دنيا مي برم و نماز را بزرگ و عظيم مي يابم.»

زبان ادبي نگارنده، گاه تا افلاك، اوج مي گيرد، و گاه نيز در كوير واژه ها، رؤياي سراب مي بيند! هرگز نبايد در به كارگيري واژه ها، شتاب كرد، بلكه وسواس در اين باره، بسي سودمند است!



[ صفحه 81]



محمودي، فريده استان: مركزي

عنوان اثر: خانه تاريك است شهرستان: اراك

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1357

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين مجموعه شامل 3 داستان كوتاه است؛

داستان اوّل؛ خانه تاريك است

داستان دوم؛ خدا هم آدامس مي خورد

داستان سوّم؛ راز وضو

«همه چيز در من فرو ريخته بود؛ انگار با شيطان، دست به گريبان بودم. چه بايد مي كردم؟ دلم مي خواست بميرم. مادرم بي خبر از همه چيز، گوشه ي اتاق، زير پتوي پلنگي به خواب رفته بود. مهري انگار بيني اش كيپ شده بود و به زور نفس مي كشيد. فقط من بيدار بودم. خوابم نمي برد. دلم مي خواست از خدا بخواهم كمكش كند، امّا وقتي يادم مي افتاد به خاطر چه كاري رفته، از خدا شرمم مي شد!

اشك، مثل باران بهاري از چشم هايم مي ريخت. چرا آن شب سحر نمي شد؟ فكر لقمه ي حرام، آتش به جانم ريخته بود. نمازهاي مادر و سجده هاي مهري، همه نوعي كار عبث در چشمم جلوه مي كرد. دلم مي خواست پدرم مي مرد! امّا از طرفي هم رگ و ريشه ي من بود. ميان نفرت و عشق، آواره بودم. فكر فردا استخوان هايم را مي لرزاند...»

«محمودي» داستان را خوب مي شناسد و مي تواند آثاري درخور و شايسته پديد آورد.

«حالا چند سال از آن شب نمناك و از آن سفره ي نذري گذشته است. خوب به ياد دارم كه قبل از برگشتن پدر و بعد از آن سفره ي نذري، مهري سه روز و سه شب در تب



[ صفحه 82]



سوخت. روز چهارم من بي خواهر شده بودم. به قول عمّه صديق، مادرم هم بالاخره دق مرگ شد. وقتي پدرم با حبيب داشتند از اتاق بغلي، نقشه مي كشيدند كه قالي هاي مسجد را چطور بدزدند من در اتاق خودم نماز مي خواندم. اصلاً نفهميدم چگونه نماز خواندم. امّا دانستم قصّه ي آن شب نمناك سرد، دوباره تكرار خواهد شد. از خدا خواستم تا پدر و حبيب، گير بيفتند... شب بعدش نمازم را با خيالي آسوده خواندم و احساس كردم خانه چقدر تاريك است.»



[ صفحه 83]



محمودي، مهناز استان: زنجان

عنوان اثر: علل گرايش جوانان به اقامه ي نماز شهرستان: زنجان

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1352

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

يكي از پايه هاي اصلي و اساسي دين اسلام، نماز است.

نماز، سنجش ايمان افراد و ملاك شناخت پرهيزكاران است.

نماز، پرچم برافراشته ي دين، و نمازگزاران، امان يافتگان سايه ي الهي آن هستند.

نماز، بزرگ ترين عبادت و برترين تكليف است.

اين پژوهش درباره ي علل گرايش جوانان به اقامه ي نماز، و از بين دانشجويان پيام نور مركز «زنجان» به عمل آمده است. تعداد جامعه ي آماري 50 نفر، و از بين زنان و مردان، هر كدام 25 نفر است.

«محمودي» در اين تحقيق درصدد يافتن پاسخ به چنين پرسش هايي است:

1. آيا ميزان پايبندي دانشجويان به اقامه ي نماز در پايگاه هاي اجتماعي متعدّد والدين، متفاوت است؟

2. آيا دانشجويان دختر، نسبت به دانشجويان پسر، پاي بندتر به نمازند؟

3. تأثير نمازخوان بودن والدين در گرايش ديني و پاي بندي دانشجو به اقامه ي نماز چگونه است؟

4. آيا دانش آموزان و دانشجوياني كه دوستان مذهبي و مقيّد به نماز دارند، خود نيز پاي بندترند؟

5. آيا نوع و ميزان عضويت در تشكّل هاي اسلامي، در پاي بندي دانشجو به اقامه ي نماز، مؤثّر است؟



[ صفحه 84]



6. آيا دانشجوياني كه از اطّلاعات و آگاهي هاي مذهبي بالايي برخوردارند، نسبت به ديگران پاي بندترند؟

وي تحقيق خود را در 5 فصل تنظيم كرده، از اهداف تحقيق، فرضيات، متغيّرها، تعريف واژه هاي موجود در تحقيق، پيشينه ي تحقيق، مباني نظري تحقيق، جامعه ي آماري، تجزيه و تحليل داده ها و نتايج و يافته هاي تحقيق، سخن رانده است.

در فرازي از تحقيق مي خوانيم:

«از منظر كلّي به اداي فريضه ي نماز در بين قشر دانشجو چنين تلقّي مي شود كه دانشجويان به جهت قرار گرفتن در سيستم هاي جمعي نظير خانواده، دانشگاه و جامعه، و روابط اجتماعي متأثّر از نظام اسلامي و ماهيت و بافت مذهبي آن، داراي برنامه و تقيّد به احكام اسلامي هستند؛ گرايش به اقامه ي نماز داشته، به لحاظ بافت سنّتي ـ مذهبي خانواده ي ايراني و برنامه هاي مذهبي ـ پرورشي دانشگاه و... مقيّد به اداي فريضه ي نماز هستند، ولي واقعيّت موجود، چيز ديگري است و پاي بندي دانشجويان به اقامه ي نماز با عوامل متعدّدي از جمله پاي بندي والدين به نماز، امكانات اقامه ي نماز دانشگاه و گرايش ديني دوستان و... ارتباط مستقيم دارد.»



[ صفحه 85]



محمودي، نفيسه استان: تهران

عنوان اثر:جلوه ي نمازدر اشعارحافظ و مولانا و امام خميني شهرستان: تهران

موضوع: آزاد تاريخ تولّد 1364

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش زيبا و خواندني ـ زير نظر استاد راهنما، سركار خانم مريم قيطاني ـ در 6 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ جلوه ي نماز و اركان آن در شعر فارسي

فصل دوم؛ جلوه اي از احاديث و آيات در شعر فارسي

فصل سوّم؛ معناي سوره ي حمد در اشعار فارسي

فصل چهارم؛ معناي سوره ي اخلاص در شعر فارسي

فصل پنجم؛ وصال و عشق

فصل ششم؛ ذكر و دعا در شعر فارسي

«محمودي» ماه ها كوشيده، تا پژوهش خويش را به ادب دوستان و مخاطبان اثر خود، ارائه كند، برخي پرسش هاي او را در بخش «ضمائم» مرور مي كنيم:

آيا شما به شعر، علاقه داريد؟

بيش تر چه نوع اشعاري را مطالعه مي كنيد؟

به نظر شما اشعار حافظ، تا چه اندازه مي تواند بر انسان تأثيرگذار باشد؟

به نظر شما حافظ چگونه گرايشي نسبت به خدا دارد؟

وي در صفحه ي «شكرانه» از ياورانش ياد مي كند:

مريم قيطاني

فاطمه عرفاني

و پژوهش خويش را به خانم «ثريّا قيطاني» تقديم مي كند؛ كه برگ برگ «حافظ» را در سينه دارد و ابيات «مولانا» را، بر لب.



[ صفحه 86]



مختاري، سپيده استان: گيلان

عنوان اثر: فراق شهرستان: بندر انزلي

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1359

قالب: شعر ميزان تحصيلات: ديپلم

---



«چه بگويم ز دل خسته، خودت مي داني

از چه با عشق نپيوسته، خودت مي داني



ره اين بنده، نه سهل است و نه مشكل، امّا

كار من از چه فرو بسته، خودت مي داني



آنچه را مي طلبم بعد نماز، از در تو

چه به فرياد، چه آهسته، خودت مي داني



مرغ دل، پر زد و از بام وجودم بگريخت

آخر اين مرغ، كجا جَسته؟ خودت مي داني



سر سجّاده ي تسليم تو، بعد از غم هجر

چه بگويم من دلبسته؟ خودت مي داني



آن قدر خواندمت اي دوست! كه درمان بشود

دردهاي دل بشكسته، خودت مي داني...»



مجموعه اي خواندني از شعرهاي كوتاه و بلند «مختاري» در قالب هاي غزل، مثنوي، شعر نو، چهارپاره، دو بيتي و... فرا رويم است، كه اگر برخي سهوها و غفلت هايش زدوده گردد، دفتري خواندني از شاعر جوان «آبكنار» فراهم آيد!



«جان و دل من، فداي يارم

آن غنچه ي تازه در بهارم



در باغ شكوفه ي دل انگيز

بي دوست مگر، چه كار دارم؟





[ صفحه 87]





بر خلق، اميد خاطرم نيست

بر درگه تو، اميدوارم



بر هر طرفم، عدو نشسته

از هر طرفم، نگاه دارم...»



«شب تنهايي» را، مي خوانيم:



«شب، عَجَب فرصت ارزش مندي ست

كه به ديدار تو، آهسته تر از رقص نسيم

پر و بالي بزنم

توي تاريك ترين قسمت هر كوچه، قدم بگذارم

عشق را بردارم...»



و ترانه هاي عاشقي:



«خواهم كه زمان، تو را صدايي برسد

بر ما، نفحات آشنايي برسد

خواهم كه دل جوان من هم روزي

در مقدم عاشقت به جايي برسد

جان، روي غروب، خط مجهول كشيد

پر از در خانه، طبق معمول كشيد

امشب كه نماز من به تأخير افتاد

ديدار من و تو هم كمي طول كشيد»





[ صفحه 88]



مدّاح محمّدآبادي، راحله استان: كرمان

عنوان اثر: نماز شهرستان: زرند

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نماز، كليد قفل همه ي درهاي بسته ي زندگي است.

نماز، جواز ورود به سراي خلد برين است.

نماز، تار و پود حبل محكم قرب الهي است.

نماز، چون آبي است كه آتشي را فرو مي نشاند.

نماز، خون پاك چشمه ي جاري در رگ حيات ماست.

نماز، مرهم هر زخم، و هم دواي درد بي درمان است.

نماز، به پيكره و تنديس خاكي آدمي، چون روح و جان است.

نماز، اعتراف بندگي به درگاه ربّ الارباب است.

نماز، مهر تابان،آبروي زندگي و سرمايه ي حيات است.

نماز، آينه ي تمام نماي انسانيّت است.

نماز، فرياد بلند براي بيداري خفتگان در جهل است.

نماز، آب زلال و پاك تطهير روح و جان آدمي است.

نماز، طريق كوتاه پيوستگي از فنا به بقاست.

«مدّاح» كشكولي از اشعار، داستان هاي كوتاه و قطعه هاي ادبي خود و ديگران را در اين مجموعه نگاشته گردآورده، با مقدّمه اي كوتاه، همراه كرده است.



[ صفحه 89]



مدرّسي، معصومه استان: كرمان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: زرند

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نخستين نمازگزار، اوّلين شهيد محراب، اهمّيّت نماز، نماز در نظر علي (ع)، وقت شرعي نماز، اوقات نمازهاي پنجگانه، امام جماعت و رعايت حال نمازگزاران، اوّلين نمازگزار پس از رسول خدا (ص)، بهترين وسيله براي تقرّب به خدا، جايگاه والاي نماز، بالاتر از نماز، نماز را با آگاهي بخوانيد، جنگ براي نماز، زن و نماز، آيه ي اميدبخش، نماز كلاغي، تأويل نماز، امانت الهي و رمضان آخر، عناوين برخي مطالب نوشتار «مدرّسي» به نقل از آثاري خواندني هم چون انسان كامل، خلوتگه راز، راز نماز، از ژرفاي نماز، قطره اي از دريا، در باغ خاطره ها، و منابع ديگر است.

«حضرت علي (ع) سراينده ي نهج البلاغه، شاگرد برازنده و تربيت شده ي پيغمبر اسلام است، كه فرمود: «نماز، نور چشم من است» و در تمام دوران حيات پيغمبر (ص) هم چون سايه دنبال او بود، چگونه مي تواند به نماز تا آن حد اهمّيّت ندهد؟ مگر او به تمام معنا مقلّد پيغمبر خاتم (ص) نبود؟ مگر نه اين است كه در نهج البلاغه و نيز گفتار و رفتارش همه جا، پيامبر (ص) را اسوه و متقداي خويش قرار مي دهد و حاضر نيست سر مويي از افكار و گفتار پيامبر (ص) تخطّي كند؟

آري، مولود كعبه و خانه زاد خدا و اوّل نمازگزار اسلام و قهرماني كه در ميدان جنگ و حسّاس ترين لحظات زندگي، نماز را بر هر كار ديگري ترجيح مي دهد و حاضر نيست لحظه ي اوّل وقت آن را كه ثوابي چون دريا دارد، به تأخير بيفتد، سرانجام نيز در خانه ي خدا، يعني مسجد كوفه و محراب عبادت هنگام نماز به خدا پيوست...»

اين نوشتار با مقدّمه ي گردآورنده آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 90]



مراد بيگي، زهره استان: مركزي

عنوان اثر: نماز و پيرامون آن شهرستان: اراك

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1351

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«هنگامي كه نماز مي خوانيم، به عظمت پروردگار متعال، پي مي بريم.

به معاد، اعتقادي وافر مي يابيم.

پي به اصل خلقت هستي و هدف ها و ملاك هايش مي بريم.

نماز، همانند مسافرتي است، كه انسان، راهي آن مي شود.

به وسيله ي وضو، خود را از هر گونه آلودگي و ناپاكي، مطهّر مي سازيم.

تقرّب خاصّ خويش را مي جوييم.

سپس آماده ي سفر مي شويم.

چمدان هاي اذان و اقامه را مي بنديم.

سپس وارد هواپيما مي شويم.

عازم سفري كوتاه، امّا مفيد و سازنده مي گرديم.

با تكبير مؤذّن، سفر را مي آغازيم.

با نيّت، روي صندلي مي نشينيم.

با خواندن حمد و سوره، با صفات و القاب آن يگانه ي هستي، آشنا مي شويم.

با قنوت خالصانه و عاشقانه، از او ياري مي خواهيم...»

«مراد بيگي» در مقاله ي خود، از موضوعاتي گونا گون نگاشته، آن را با مناجاتي دل نشين، پايان داده است.



[ صفحه 91]



مرادي، پاكزاد استان: لرستان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: كوهدشت

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1358

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 2 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ اسلام و عبادات

فصل دوم: شهيدان نماز

در آغازه ي اين تحقيق چنين مي خوانيم:

«پروردگار متعال، تعاليم خود را گام به گام پيش برده است و انسان ها را مرحله به مرحله به سوي آگاهي ـ كه همانا گستن از قيود و وابستگي هاست ـ رهنمون گردانيده است. محبّت هاي صادقانه نسبت به خداوند و بندگان او كه عالي ترين روش براي تعالي يافتن و عصاره ي رسالت تمام انبيا (ع) است انوار رهايي بخش خويش را بر دل ها خواهد تابانيد و با نزديك شدن ملكوت بر زمين، بخش عظيمي از اهداف پيامبران (ع) در چنان بهاري به شكوفه خواهد نشست، تا آخرين فرستاده ي خداوند، ظهور كند و اختلاف اديان و نژادها براي هميشه پايان يابد، و اين در صورتي خواهد بود كه پيامبري از جنس نور بر زمين و آسمان، روشنايي بخشد...»

گردآوردندگان، پيامبر اكرم (ص) را چنين وصف و ستايش مي كنند و با الهام و اقتباس از آثاري گران بها، نوشتاري خواندني فراهم مي آورند، كه با ويرايش و بازنگري، بي گمان تبديل به اثري مانا خواهد شد بنابراين آشنايي با روش تحقيق و تأليف، جهت ارائه ي آثاري ارزش مندتر، براي اين خواهر و برادر مهربان و اهل تحقيق، بسي ضروري است؛ يعني براي:

1ـ پاكزاد مرادي سرجويي

2ـ طيّبه مرادي سرجويي



[ صفحه 92]



مرادي، پروانه استان: خوزستان

عنوان اثر: مانند ققنوس شهرستان: ايذه

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1361

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ قاصدك! دير نكني

داستان دوم؛ مانند ققنوس

داستان سوّم راز گل سرخ

«قفنوس، مرغ خوش رنگ و خوش آوازي است كه منقار او سيصد و شصت سوراخ دارد. بر كوه بلندي در مقابل باد مي نشيند و صدايي عجيب از منقار خود برمي آورد. هزار سال مي زيد و چون سال هزارم فرا مي رسد و مرگش نزديك مي گردد، هيزم فراواني گرد خويش مي آورد و آهنگي شيرين مي سرايد. آن گاه بال ها بر يك ديگر مي زند؛ آن گونه كه از بالش آتشي مي جهد و در هيزم مي افتد و او در آتش خود مي سوزد. از خاكسترش تخمي پديدارمي گردد و از آن، ققنوسي ديگر برمي آيد... ايران نيز هم چون آن مرغ بي همتا، بارها در چنين آتشي سوخته و باز از خاكستر خويش زاده است. اين دو موجود شگفت انگيز همانندند.»

«مرادي» مجموعه ي خويش را با فرازهايي از مناجات نامه ي خواجه عبداللّه انصاري، بخشي از شعر زيباي «در سايه سار ولايت» از استاد موسوي گرمارودي و مقدّمه اي از خويش مي آغازد و به نقل خاطراتي از شهيدان نماز مي پردازد؛ شهيد حسن باقري و حاج ابراهيم همّت... زمان عمليات مسلم بن عقيل... همان روزها كه من نيز مي ديدمش!... اين ها حقيقت است؛ افسافه نيست. هرگز آن ظهر و نمازش را از ياد نمي برم، كه شهيد همّت به چادر ما آمد و لبخندش... دفتر «مرادي» را مي بندم؛ چشم هايم را نيز!



[ صفحه 93]



مرادي، رابعه استان: كردستان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ديواندرّه

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«هميشه با خودم، فكر مي كنم اگر خداي مهربان، نماز را بر ما واجب نمي كرد، چه مي شد؟!

انسان ـ اين موجود، كه اشرف مخلوقات است تمام ايّام و لحظات، مشغول كارهاي دنيوي است، ولي نماز باعث مي شود كه براي چند لحظه دلش را به خدا بسپارد و با او حرف بزند.

نماز. مثل ناقوسي است كه تمام وجود انسان را تكان مي دهد. واقعاً نماز واقعي بايد اين خصوصيّت را داشته باشد.

وقتي نماز مي خوانم، دلم پر از غوغا مي شود، كه واقعاً وقت آن رسيده است كه مي توانم با خدا، حرف بزنم. من قلبم پر از اندوه و درد است؛ وقتي نمازم را شروع مي كنم، دلم خالي از هر درد و رنجي مي شود.

وقتي به سجّاده مي نگرم، انگار نوري بر چشم هايم مي تابد، كه آرامش بخش روح و روان من است. در آن لحظات سبز و عرفاني، انگار تازه متولّد شده ام و به اين دنياي بي كران، پاي نهاده ام. كاشكي انسان ها هماره در آن لحظه ها مي ماندند و همه، عاري از هر گناهي بودند.

وقتي نماز مي خوانم، مي خواهم پيوسته در آن عالم، باقي بمانم و هرگز به اين دنيا بازنگردم...»

«مرادي» را به بسيار خواندن، فرا مي خوانيم؛ از متون ادبي كهن و معاصر و همچنين



[ صفحه 94]



روان نويسي را توصيه مي كنيم. گفتني است كه رواني و زلالي، آن است كه نگارنده از پيچيدگي (تعقيد) و نيز سطحي گرايي بپرهيزد و يكي از راهكارهاي روان نويسي، انتخاب كلمات و الفاظ ساده است، امّا اين دليل نمي شود كه يكباره تمامي واژه ها و تعابير سنّتي را كنار نهيم و يا محاورات عوام و مردم را يكسره بر قلم جاري سازيم. بايد به گونه اي نگاشت كه عوام، آن را بفهمند و خواص، آن را بپسندند.



[ صفحه 95]



مرادي، زهرا استان: گيلان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: رشت

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«من دست هاي نيازم را، بي ريا گشودم.

بالا و بالاتر بردم.

دامانش را گرفتم.

عاجزانه، عاشقانه و خالصانه، او را طلبيدم.

گريستم.

خدايا!

اگر با ديده ي گريان، قلب پريشان و دست لرزان، هديه اي مي آورم، بدان آن را با تاروپود وجودم، تزيين كرده، در سايه هاي خوش باوري خزيده ام.

در زيباترين بهار، كه پايان انتظار است، كوله بار عشق را، تا پاي جان كشيده ام و در نوروز وصال، هفت سين به يغما رفته ام را يافتم.

با قلب پر از اشتياق، با يك سبد گل انتظار در سنگفرش هاي نقره اي جاده ي آشنايمان، رخش خوش خرام خويش را، زين زرّين مي نهم... بر سجّاده ي رنگينم به انتظار مي نشينم، تا آخرين طبيبم، شفاي دردم را هديه نمايد.»

دست هاي نياز، ترانه ي عشق، اقتدا به نسيم، وصال، هلال عشق، توبه، دعاي دل، تضمين سعادت، كلبه ي عشق، و سلام بر سلام نماز، عناوين مقالات ادبي «مرادي» در اين دفتر است.

«نماز، بهانه ي زندگي است،

و قلب، براي تپش، بهانه ي قرآن را مي گيرد...

از نردبان عشق، بالا رفته ايم؛

تا ملاقات خدا، فاصله اي نمانده است.»



[ صفحه 96]



مرادي، طيّبه استان: لرستان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: كوهدشت

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1357

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 2 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ اسلام و عبادات

فصل دوم: شهيدان نماز

در آغازه ي اين تحقيق چنين مي خوانيم:

«پروردگار متعال، تعاليم خود را گام به گام پيش برده است و انسان ها را مرحله به مرحله به سوي آگاهي ـ كه همانا گسستن از قيود و وابستگي هاست ـ رهنمون گردانيده است. محبّت هاي صادقانه نسبت به خداوند و بندگان او كه عالي ترين روش براي تعالي يافتن و عصاره ي رسالت تمام انبيا (ع) است انوار رهايي بخش خويش را بر دل ها خواهد تابانيد و با نزديك شدن ملكوت بر زمين، بخش عظيمي از اهداف پيامبران (ع) در چنان بهاري به شكوفه خواهد نشست، تا آخرين فرستاده ي خداوند، ظهور كند و اختلاف اديان و نژادها براي هميشه پايان يابد، و اين در صورتي خواهد بود كه پيامبري از جنس نور بر زمين و آسمان، روشنايي بخشد...»

گردآوردندگان، پيامبر اكرم (ص) را چنين وصف و ستايش مي كنند و با الهام و اقتباس از آثاري گران بها، نوشتاري خواندني فراهم مي آورند، كه با ويرايش و بازنگري، بي گمان تبديل به اثري مانا خواهد شد. بنابراين آشنايي با روش تحقيق و تأليف، جهت ارائه ي آثاري ارزش مندتر، براي اين خواهر و برادر مهربان و اهل تحقيق، بسي ضروري است؛ يعني براي:

1ـ طيّبه مرادي سرجويي

2ـ پاكزاد مرادي سرجويي



[ صفحه 97]



مرادي، علي اصغر استان: فارس

عنوان اثر: سيري در دنياي جوانان در پرتو نيايش شهرستان: كوار

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

فصل اوّل؛ سيري در دوران جواني

فصل دوم؛ نماز از ديدگان قرآن

فصل سوّم؛ نماز، كارخانه ي انسان سازي

فصل چهارم؛ منشور، نماز، انقلاب، رهبري

فصل پنجم؛ نماز و اديان

فصل ششم؛ نيايش از ديدگاه انديشه مندان

فصل هفتم؛ جوان، گذشته، حال، آينده

فصل هشتم؛ جوان، استكبار، تهاجم فرهنگي

فصل نهم؛ جوان، نيايش، آزادي

فصل دهم؛ گلچين اشعار

«مرادي» نوشتار خويش را از آثاري ارزش مند هم چون جوان و راز خوشبختي، سيري در نماز، فرهنگ نماز، شمع سحر، قصّه ها و راز و رمزهاي نماز، نماز چيست؟ پرتوي از اسرار نماز، از ژرفاي نماز، نماز در نهج البلاغه، فرازهايي از نماز، درياب جواني را، صحفيه ي نور، معراج سبز، گل تسبيح خدا و برخي منابع ديگر گرد آورده، در قالبي خواندني به مخاطبان خويش ارائه كرده است.



[ صفحه 98]



مرادي پور، بهمن استان: لرستان

عنوان اثر:سيره ي عبادي امام علي (ع) شهرستان: خرّم آباد

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1354

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 11 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ اهمّيّت عبادت از ديدگاه اميرالمؤمنين (ع)

فصل دوم؛ برگزيده ي نكاتي پيرامون نماز، از زبان اميرالمؤمنين (ع)

فصل سوّم؛ داستان ها و گفتارهايي درباره ي عبادت هاي علي (ع)

فصل چهارم؛ احاديثي از اميرمؤمنان (ع) درباره ي ياد خدا

فصل پنجم؛ گزيده اي از دعاهاي امام اوّل

فصل ششم؛ علي (ع) و ستايش پروردگار

فصل هفتم؛ اميرالمؤمنين (ع) و مسجد

فصل هشتم؛ آثار شب زنده داري

فصل نهم؛ علي (ع) و قرآن

فصل دهم؛ علي (ع) در جنگ

فصل يازدهم؛ وصيّت نامه ي اميرالمؤمنين (ع)

«مرادي پور» پژوهش زيبا و خواندني خويش را با الهام و بهره گيري از سيماي اميرالمؤمنين (ع)، علي (ع) كيست؟ مسجد در آيينه ي قرآن و روايات، تربيت اسلامي، نكته هاي نوراني، نماز در قرآن و برخي آثار ديگر به رشته ي تحرير درآورده است.



[ صفحه 99]



مرتضوي، سيّده امّ البنين استان: قزوين

عنوان اثر: دختر اسرارآميز شهرستان: قزوين

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ دختر اسرارآميز

داستان دوم؛ عاشقان وصال يار

داستان سوّم؛ مادر بزرگ

«به تقويم، نگاه كردم. پنج شنبه بود. بايد بعدازظهر به ديدن مريم مي رفتم. سوار اتوبوس شدم... گنبد فلزي باغ رضوان از دور نمايان شد. احساس مي كردم از قيد و بند زندگي، رها شده ام... ناگهان با صداي كمك راننده، كه آخرين ايستگاه را اعلام مي كرد، به خود آمدم. روزهاي پنج شنبه باغ رضوان، شلوغ بود؛ مخصوصاً قطعه ي شهدا!

ناگهان چشمم به مريم افتاد. او هم فرزند شهيد است و پدرش با من دوست بود. پدر مريم، مردي بود شجاع و عاشق امام و وطنش. همين طور آرام آرام جلو رفتم. مريم مشغول شستن سنگ مزار پدرش بود. با ديدن من سلام كرد. جوابش را دادم. چهره ي معصوم اين دختر كوچك بسيار نافذ و گيرا بود. طوري صحبت مي كرد، كه در عين ملايمت و ظرافت كودكي به نظر مي رسيد كه سرد و گرم روزگار را چشيده است.

بعد از آن كه صحبت هاي مريم با پدر تمام شد، گفتم:

ـ مريم جان! اوّل مي رويم سينما، بعد هم از مادرت اجازه مي گيريم، تا چند روزي پيش من و خاله زينب بماني.

مريم، لبخند زيبايي بر لبانش نقش بست. هنگامي كه به سوي سينما مي رفتيم،



[ صفحه 100]



يكي از دوستانم را ديدم كه همراه فرزندش بود.

ـ كجا مي روي؟

با ناراحتي جواب داد:

ـ اين بچّه را مي برم توانبخشي. راستي اين دختر خانم قشنگ كيه؟

ـ دختر سيّد.

رو به مريم كرد و گفت:

ـ براي پسرم دعا كن كه حالش خوب شود...

بعد از سينما، پيش مادر مريم رفتيم و مريم را به خانه ي خودمان آورديم. همين كه اذان گفتند، مريم از جايش بلند شد و وضو گرفت. چه زيبا نماز مي خواند. من و زينب، مات و مبهوت به نماز خواندن او مي نگريستيم. بعد از نماز، دست هاي كوچكش را به طرف آسمان دراز كرد... سر سفره ي شام نشسته بوديم كه تلفن زنگ زد.

ـ احمد! پسرم راه افتاد. خودش مي گويد دختر كوچكي كه چادر سفيدي بر سر داشت، به خوابش آمده!

از تعجّب زبانم بند آمده بود. يعني دعاي مريم؟! در آن چند روز كه مريم، مهمان ما بود، تمام مشكلاتمان حل مي شد. زينب بعد از سال ها انتظار ـ با اين كه دكترها از بچّه دار شدنش قطع اميد كرده بودند ـ باردار شد. براي تشكّر از او تصميم گرفتيم روز تولّدش او و مادرش را به مشهد بفرستيم. هنگام رفتن به من گفت:

ـ عمو احمد! اگر برنگشتيم، ما را حلال كن. آرزو دارم پيش پدرم بروم.

و لبخندي زد و رفت. سه روز بعد از تلويزيون شنيديم مرقد امام رضا (ع) توسّط منافقان، بمب گذاري شده... مريم و مادرش نيز در حالي كه مشغول راز و نياز با خداي خود بودند به شهادت رسيدند...»



[ صفحه 101]



مرتضوي، سيّده ساجده استان: اصفهان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: خوراسگان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين نوشتار در 4 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ اهمّيّت نماز و نقش آن در هويّت يابي انسان

بخش دوم؛ موانع دست يابي به هويّت

بخش سوّم؛ آيات و احاديث نماز

بخش چهارم؛ آداب نماز

و موضوعاتي گونا گون هم چون چگونه نماز بخوانيم؟، نماز و تشريفات، نماز و دعا، مراتب و درجات اهل نماز، خضوع در نماز، لزوم تحصيل هويّت در انسان مسلمان، شناسايي قبله، نماز و نشاط، و... را در برمي گيرد. پديدآورندگان اين مجموعه با بهره گيري از فرهنگ نماز، حضور قلب در نماز، داستان هاي نماز، پرواز در ملكوت و برخي آثار ديگر، پژوهشي گردآورده اند كه در پرتو آشنايي با روش هاي تحقيق، نگارش و تلخيص ايشان مي تواند ماندگار گردد.

بخشي از مقدّمه ي اديبانه ي اين نوشتار را مرور مي كنيم:

«خسته ام، دل شكسته ام؛ از اين همه تكرار. درهم و افسرده ام، از اين بي عشقي و بي عاشقي! اكنون در حوالي بيابان ذهن، گام برمي دارم و از جاي پاي خود بر خاكريزها و سنگ هاي تكّه تكّه شده فيلم برداري مي كنم...»



[ صفحه 102]



مرحمتي، رقيّه استان: آذربايجان شرقي

عنوان اثر: نماز شهرستان: ميانه

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه در 5 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ عبادت و عبوديّت

فصل دوم؛ فلسفه ي نماز

فصل سوّم؛ شرايط كمال نماز

فصل چهارم؛ استخفاف به نماز

فصل پنجم؛ مصاحبه

پرستش چيست؟ عبادت چيست؟، اذعان دانشمندان غرب بر خداجويي بشر، سيماي عبادت، نماز در مكتب وحي، نماز در نهج البلاغه، موضع نماز در دين، رابطه ي نماز و قرآن، شرط قبولي نماز، نماز و همراهايش، ولايت، نماز اوّل وقت، رعايت آداب نماز، راه تحصيلي حضور قلب، جلوه هاي نماز علي (ع)، تفكّر و تعمّق در نماز، و تأخير نماز از وقت فضيلت، عناوين برخي مطالب اين نوشتار، با الهام و بهره گيري از آثاري ارزش مند هم چون نماز و فرشتگان، نماز در نهج البلاغه، نماز در خانواده، نماز چيست؟، نمازگزار از ديدگاه قرآن و عترت، كليد بهشت، نماز از ديدگاه قرآن و حديث، راز نماز در نهج البلاغه، حضور قلب در نماز از ديدگاه عالمان ربّاني و عارفان الهي، پرتويي از اسرار نماز و برخي منابع ديگر و هم چنين ياري مسؤولان امور تربيتي و پرورشي آموزش و پرورش، ناحيه ي مقاومت بسيج، بسيج خواهران، رئيس و دبير پرورش دبيرستان حكمت از شهرستان «ميانه» است.



[ صفحه 103]



اين پژوهش خواندني، با يادداشت هايي از سوي سركار خانم «اشرف قلعه اي» و «وظيفه» به ترتيب دبير پرورشي و ادبيات «مرحمتي» همراه است و با مصاحبه هايي با «خديجه جانمحمّدي» و «مرتضوي» مسؤولان محترم تبليغات حوزه ي مقاومت بسيج خواهران و معاون پرورشي اداره آموزش و پرورش ميانه پايان مي يابد.



[ صفحه 104]



مرزوق فرحاني، زهرا استان: خوزستان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: آبادان

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: ـــ

قالب:تحليلي ميزان تحصيلات:پيش دانشگاهي

---

«هدف از گردآوري اين مطالب، آن است كه رشته ي ارتباط و پيوند نوجوانان و جوانان با زندگي اميرالمؤمنين (ع) و استفاده از احاديث و رهنمودهاي درخشان ايشان محكم تر گردد و متعاقب آن با فراگيري درس اخلاق و انس و علاقه با شخصيّت آن امام همام و آشنايي با كتاب ثقيل و ارزش مند نهج البلاغه، آينده اي روشن و درخشان پيش روي داشته باشند.»

برخي سخنان اميرمؤمنان علي (ع) درباره ي نماز را به نقل از آثاري خواندني، مرور مي كنيم:

هنگامي كه انسان مشغول نماز است، بدن و لباسش و آنچه اطراف اوست، تسبيح خدا مي گويند.چه خوب عبادتي است، ركوع و سجود.

نماز، وسيله ي نزول رحمت و آمرزش الهي است.

كسي كه نماز شب را، ضايع كند، اعمال ديگرش را بيش تر ضايع خواهد كرد.

طولاني كردن قنوت و سجده ي نماز، آدمي را از آتش دوزخ مي رهاند.

خدا، ايمان را واجب كرد براي پاكي از شرك ورزيدن، و نماز را براي پرهيز از خود بزرگ ديدن.

بپرهيزيد از پرخوري، كه وسيله ي سخت دلي و سستي و تنبلي در نماز و تباه كننده ي بدن است.



[ صفحه 105]



همانا بهترين چيزها، كه نزديكي خواهان به خداي سبحان، به آن توسّل مي جويند، ايمان به خدا و پيامبر (ص) و... برپاداشتن نماز است، كه آن ستون دين است.

كار ـ گزاردن ـ نماز را بر عهده گيريد و نگاهداشت آن را بپذيريد، و آن را بسيار به جا آريد، و با نماز، خود را به خدا نزديك داريد...

«مرزوق فرحاني»، نوشتار خويش را از آثاري ارزش مند، هم چون نهج البلاغه، ثواب الاعمال، سيري در نهج البلاغه و هزار و يك نكته درباره ي نماز، گردآورده است.



[ صفحه 106]



مرشدي، علي استان: اصفهان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: فريدن

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1365

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ آن گاه كه نماز مي خوانم

داستان دوم؛ اوّلين چادر نماز

داستان سوّم؛ نماز عشق

«آن گاه كه نماز مي خوانم به ياد خدا مي افتم؛ خدايي كه ما را آفريد و اين همه نعمت را در اختيار ما قرار داد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، دنيا و ماديّات، برايم پوچ و بي ارزش مي شود. احساس مي كنم سبك شده ام و در آسمان پرواز مي كنم. وقتي نماز مي خوانم، آنچه مي بينم، نيكي است؛ دنيايي را مي بينم، كه در آن، بدي، هيچ جايي ندارد. وقتي نماز مي خوانم، به خدا نزديك مي شوم؛ آن قدر نزديك، كه اگر دست هايم را دراز كنم، آسمان را مي توانم در دستانم جاي دهم...»

نه! اشتباه نكنيد؛ اين انشاي «امين» است؛ در نخستين داستان كوتاه «مرشدي»:

«وقتي انشايم را براي پدر و مادرم خواندند، فهميدند كه با رفتن به مسجد و نماز خواندن، انشايم خيلي بهتر از قبل شده است و مرا تشويق كردند. سر كلاس بعد از اين كه چند نفر انشايشان را خواندند، معلّم، مرا صدا زد. وقتي انشايم را خواندم، مرا تشويق كرد و به انشايم نمره ي بيست داد! دانش آموزان مرا تشويق كردند و معلّم به من شاخه گلي قرمز داد و من بعد از گذشت چند سال هنوز آن را به يادگار نگه داشته ام...»

«مرشدي» داستان هاي خود را بر اساس آثاري هم چون شاگرد اوّل كربلاي پنج، مهمان ملايك و ستاره اي در زمين، پيرامون خاطرات شهيد حاج شيخ عبداللّه ميثمي، شهيد يداللّه كلهر و شهيد حاج محمّد ابراهيم همّت، به رشته ي تحرير درآورده است.



[ صفحه 107]



مستعليشاه، فاطمه استان: سمنان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: دامغان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين تأليف در 10 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ اهمّيّت نماز

بخش دوم؛ سيماي نماز در آيينه وحي

بخش سوّم؛ فلسفه و روح نماز

بخش چهارم؛ ابعاد معنوي و محتوايي نماز

بخش پنجم؛ حضور قلب در نماز

بخش ششم؛ نماز، شناسنامه ي معنوي مسلمان

بخش هفتم؛ نكات قرآني

بخش هشتم؛ نكات تربيتي نماز

بخش نهم؛ نياز به نماز

بخش دهم؛ تعقيب نماز

«فاطمه» نوشتار خويش را از آثاري هم چون صلاة الخاشعين، پرتوي از اسرار نماز، يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز، راز نماز، اسرار الصّلوة و نماز در آيينه ي قرآن، گردآورده، آن را با مقدّمه اي زيبا ـ به نقل از اثري خواندني ـ آغاز كرده است.



[ صفحه 108]



مسعودپور، زهره استان: كرمان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: زرند

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

نخستين نمازگزار

نماز، فريضه ي ثابت

راز نماز

نماز، پرواز به سوي خداست

آثار نماز

نماز، نشانه ي تواضع

نماز شب

آثار ترك نماز

نماز و توبه

«بهترين خصيصه اي كه در يك جامعه ي اسلامي بايد وجود داشته باشد، عبوديّت خداي تعالي و نفي كفر و شرك است. انسان مؤمن و موحّد در چنين جامعه اي معتقد است كه خداوند، هم صاحب انعام و احسان و رحمت و گذشت، و هم داراي عدالت است؛ از اين رو، هم شاكر است و هم اهل پرهيز و تقوا...»

اين نوشتار، به نقل از منابعي هم چون از ژرفاي نماز، نماز در نهج البلاغه، اسرار نماز، سيماي نماز، درس هايي از نماز، چهل حديث در اهمّيّت نماز، پرتوي از اسرار نماز، راز نماز در نهج البلاغه و برخي آثار ديگر است.



[ صفحه 109]



مشرفي، فرزانه استان: اصفهان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: نجف آباد

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

كلام تو

مسافر

فرداي روشن

آن گاه كه نماز مي خوانم

مقصّر

دست هاي رباينده ي غم

نداي عشق

انتظار

پناهگاه من

دنياي زودگذر

«آن هنگام كه نماز مي خوانم، آشكارا مي بينم:

كلامت، طولاني ترين بوسه است، هنگام وداع؛

امين ترين چاره است، براي گريز،

بلندترين حصار است، براي گوشه نشيني در سكوت شب،

آرام ترين و ساكت ترين وعده خانه است.

بام خانه ي رنگين چشمانم را، در عمق درياي كلامت نظاره مي كنم؛

كلامت، كوتاه ترين زمانه است، براي اميدواري،

و سايه ساري آرام بخش، براي فراغ...»



[ صفحه 110]



مصدّقيان، حسينعلي استان: اصفهان

عنوان اثر: سيماي نماز در نهج البلاغه شهرستان: اصفهان

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1353

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ـ

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

نياز عصر ما به ايمان

ضرورت توجّه به خدا در نهج البلاغه

اصل عبادت

سيماي نماز

اهمّيّت و فوايد نماز

توصيه هاي حضرت علي (ع) به نمازگزاران

نماز و گناهان

نماز و سقوط نكردن

اوقات نماز

اهمّيّت اوقات نماز

رابطه ي نماز با اعمال انسان

نماز شب

آثار ترك نماز شب

عبادت جاهلانه

مؤلّف، تمامي اين موضوعات را به زيبايي در درياي نهج البلاغه به نظاره نشسته، تحقيق خويش را به مقدّمه اي زيبا آراسته است.



[ صفحه 111]



مصطفوي، مجيد استان: گيلان

عنوان اثر: تا بهشت شهرستان: رشت

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: ـــ

قالب: داستان بلند ميزان تحصيلات: ـــ

---

داستان «تا بهشت» خواندني است؛ با مقدّمه اي زيبا و به ياد ماندني؛

«امروز، يكي از روزهاي ماه فروردين است. شما متولّد كدامين روز ماه هستيد؟ مهم نيست كه متولّد چه ماهي باشيد. مهم اين است كه خودتان را بشناسيد. الان چند سال داريد؟ باز اين مهم نيست. مهم اين است كه الان اين كتاب را به دست گرفتيد تا زندگي جديدي را شروع كنيد. اگر تا الان فقط زنده بوده ايد، امروز بايد زندگي كنيد. اگر از كسي دلخور هستيد، زياد به خودتان سخت نگيريد. سعي كنيد خودتان را فراموش كنيد.

بياييد به جاي اين كه ديگران را زير ذرّه بين ببريم، با خود اين كار را بكنيم. بعد آن وقت متوجّه خواهيد شد قضاوت در مورد خود به مراتب سخت تر از قضاوت درباره ي ديگران است. در مورد خود، بهترين ها را گلچين مي كنيم، امّا درباره ي ديگران فقط نقاط ضعف و پست را به تصوّر در مي آوريم. اين همان كاري است كه ديگران با ما مي كنند.

بياييد يك بار هم شده، مهرباني را تجربه كنيد؛ مهرباني اي كه خداوند در تمام قرآن به آن اشاره كرده است؛ «به نام خداوند بخشنده و مهربان». بياييد از خالق هستي خود ياد بگيريم كه زندگي زيباست؛ همان طور كه طبيعت پيرامون ما زيباست. سال 2000 با آنچه آينده نگران پيش بيني كرده بودند فرا رسيد، با تمام نقاط ضعف و قوّت خود، آنچه در اين ميان و در عصر ماشين و دود، توجّه انسان ها را به خود جلب كرد، فقدان عشق محبّت بود؛ محبّتي كه خداوند به وديعه در اختيار ما قرار داده است...»



[ صفحه 112]



«مصطفوي»، قلمي شيوا و روان دارد، و دلي از جنس آسمان؛

«اگر مي بينم پيرو آن ابرمرد تاريخ، كسي كه براي او اشك مي ريزد، كسي كه محبّت او در قلبش موج مي زند، سرنوشتش و سرنوشت جامعه اش دردناك است، معلوم مي شود كه علي (ع) را نمي شناسد و تشيّع را نمي فهمد؛ هر چند ظاهراً شيعه باشد. در شخصيت او بايد ارزش هاي انساني را جست وجو كنيم، نه ارزش هاي فرشته اي را...

درد علي (ع) دو گونه است: يك درد، دردي ست كه از زخم شمشيران ابن ملجم در فرق سرش احساس مي كند و درد ديگر، دردي ست كه او را تنها در نيمه شب هاي خاموش به دل نخلستان هاي اطراف مي كشاند و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردي مي گرييم كه از شمشير ابن ملجم در فرقش احساس مي كند. دردي كه چنان روح بزرگي را به ناله درآورده، «تنهايي» است، كه ما آن را نمي شناسيم. علي (ع) درد شمشير را احساس نمي كند، و ما درد علي (ع) را...»

فرازي ديگر، ره توشه ي عاشقي مان باد:

«كدام مان شب را با دانه اي خرما سر مي كنيم؟ او هم به پيروانش وصيّت نمود: «مبادا مثل من زندگي كنيد و رياضت بكشيد» امّا ما مي توانيم به روي نااميدي، در بسته را باز كنيم؛ چرا كه مولاي متّقيان، تمام شب ها را صرف اين كار مي كرد.»



[ صفحه 113]



مصطفي لو، ساره استان: گلستان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: مينودشت

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، دوست دارم سفري را آغاز كنم:

حركتي شبانه، به دور دست هاي آسمان،

به باغ خدا.

آه، كه چقدر تشنه ام، و چه دور از درياي وجود!

آه، كه چقدر بيگانه ام؛ با آنچه پلي است بين روح و عشق.

آن گاه كه نماز مي خوانم، به بهشت جاويد مي نگرم.

بهشت، باغي است در آسمان؛

بوستاني كه تا ابد، سبز و پويا خواهد بود.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پيچك انتظار از ديوار دلم بالا مي رود.

پر از تمنّا مي شوم؛

و پر از عطر خوش ريحان، كه در سبزه زار وجود روييده است.

پيچك انتظار، چه غوغايي مي كند.

باز هم پر از تمنّا مي شوم؛

پر از گل هاي سوسن و گل هاي نرگس.

اينك از صداي پاي ظهور است، كه سرشار مي شوم؛



[ صفحه 114]



سرشار از موج، سرشار از ماه، ستارگان و خورشيد.»

«مصطفي لو» نوشتاري تحليلي از پرستش آگاهانه، نماز در سيماي خانواده، راز نماز، پرتوي از اسرار نماز، آشنايي با نماز، حكمت و فلسفه ي نماز و روزه، گرد آورده، با نقل متوني ادبي از برخي نشريات، به آن جلوه اي ادبي بخشيده است.



[ صفحه 115]



مصلحيان، زينب استان: فارس

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: شيراز

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1367

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ـــ

---

«بهترين خصيصه اي كه در يك جامعه ي اسلامي بايد وجود داشته باشد، عبوديّت خداي متعال و نفي كفر و شرك است. يك انسان مؤمن و موحّد در چنين جامعه اي معتقد است كه خداوند، هم صاحب انعام و احسان و رحمت و گذشت، و هم داراي عدالت و مجازات و غضب و عذاب است؛ از اين رو هم شاكر است و سپاس گزار، هم متّقي و پرهيزكار. و نيز مي داند لازمه ي شكرگزاري از خداوند منّان و سپاس از نعمت هاي بي پايانش، عبادت و پرستش او، و دوري از گناه است.»

سبقت در نماز، نماز و تواضع، اوقات نماز، اقامه ي نماز در بهترين اوقات و رعايت ضعيف ترها، زن و نماز و روزه، اقسام عبادات، پرهيزكاران، امر كردن خانواده به نماز، نماز شب، نماز بر پايه ي دين، اهمّيّت دادن به واجبات، اهمّيّت نماز جمعه، مكان نماز، و نماز مقبول، عناوين برخي مطالب اين پژوهش به نقل از آثاري ارزش مند هم چون نماز در نهج البلاغه، نگاهي به اركان اسلام در نهج البلاغه، شگفتي هاي نهج البلاغه، درس هايي از قرآن، جلوه ي تاريخ در شرح نهج البلاغه، تفسير نمونه، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، تعليم و تربيت در اسلام، تربيت در نهج البلاغه، به سوي مدينه ي فاضله، اقامه ي نماز در دوران كودكي و نوجواني، اصول كافي، و برخي منابع ديگر است.

«وقتي دلتنگ و خسته از خاك، معراج و سير عالم پاك را آرزو مي كني،

بالي از نماز، وام گير،

و گستره ي همه ي آسمان ها را سفر كن؛ كه

الصّلوة معراج المؤمن...»



[ صفحه 116]



مطعم اصل، آرش استان: آذربايجان شرقي

عنوان اثر: نماز شهرستان: اهر

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1365

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نماز ما، نياز ماست.

نماز ما، وحدت ماست.

نماز ما، عشق علي (ع) تا اوج خداست.

نماز ما، نور هدي، و طاعت ماست.

رهبر ما، عاشق است و حامي عدالت.

رهبر ما، حق است و مظهر ولايت.

رهبر ما، رهرو راه علي (ع) است و نور هدايت.

رهبر ما، حافظ دين است و حافظ ولايت.

بسيجي، اميد عارفان است و رهرو راه عاشقان.

بسيجي، گلي در گلستان است و شجاع و پر توان.

بسيجي، ريشه در عشق دارد، و چون ماه، تابان.

علي (ع) هماره در محراب عبادت بود و مظهر سخاوت.

دست هاي علي (ع) نوازشگر يتيمان بود و حامي عدالت.

علي (ع) حيدر كرّار است و روشنگر طريق سعادت.»

دلنوشته هاي نگارنده، بيش تر جنبه ي جوششي دارد؛ احساس و عاطفه است، كه بايد با كوشش، همراه شود!



[ صفحه 117]



مطلّبي، سهيلا استان: فارس

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: آباده

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نماز، زيباترين رنگ زندگي است.

نماز، تمنّاي يك تلاطم است.

نماز، هر چه را در دل هاست، به خداي دل ها مي رساند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، احساس مي كنم در استتار عقربه هاي زمان قرار گرفته ام.

آن گاه كه نماز مي خوانم، تپش قلبم آرام تر از هميشه است.

آن گاه كه نماز مي خوانم، احساس مي كنم گل هاي اقاقي، لبخند مي زنند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، در كلبه ي رزها و شقايق ها آرام مي گيرم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، صدايي درونم را مي لرزاند و مرا به خود مي آورد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، زندگي سياه دنيوي را سراسر شور و شوق و نشاط مي يابم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، «عشق» لبخند مي زند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، سينه ام مالامال از عشق مي شود...

انشاي «مطلّبي» خوب است. اين نويسنده ي جوان، حرف هاي خوبي از جنس احساس براي گفتن دارد، پس بايد بخواند و بنويسد؛ بسياري از لحظه هاي زندگي اش را... و دَمي غافل از نگارش نماند.



[ صفحه 118]



مطهّري، بتول استان: قم

عنوان اثر: براق شهرستان: قم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

آن گاه كه محمّد (ص) در خلوت «حرا»ست...

آن گاه كه علي (ع) در محراب عبادت است...

آن گاه كه ملايك، سجّاده ي فاطمه (س) را مي گشايند...

آن گاه كه امام حسن (ع) در نماز است...

آن گاه كه از نماز حسين (ع) مي گويند...

آن گاه كه رهبرم در نماز است...

آن گاه كه در صفوف نماز جمعه ام...

آن گاه كه عطر اذان از مأذنه ها مي آيد...

آن گاه كه راهي مسجدم...

آن گاه كه نماز مي خوانم...

«آن گاه كه نماز مي خوانم، گويي صف به صف ملايك پشت سرم قامت مي بندند. اگر چه آن چنان كه بايد نمي دانم به كدامين معراج مي روم و نمي دانم در اوج اين پرواز در برابر كدامين عظمت ايستاده ام، امّا احساس غريبي دارم. گويي با هر كلمه ي اذان كه بر زبان گنه كاري چون من مي آيد، عنايتي عظيم از ملكوتيان بر خاكيان فرو مي بارد، تا غفلت زده اي چون مرا فرا گيرد...»



[ صفحه 119]



مظاهري، نرگس استان: اصفهان

عنوان اثر: گفتند: خلايق... شهرستان: اصفهان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين نوشتار، در 9 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ نماز در خانواده

بخش دوم؛ چه كسي سود مي برد؟

بخش سوّم؛ برخي از سودهاي نماز

بخش چهارم؛ عشق به خدا

بخش پنجم؛ سيري در معاني نماز

بخش ششم؛ نماز از ديدگاه ائمّه (ع)

بخش هفتم؛ سفارش هايي از بزرگان

بخش هشتم؛ گوشه هايي از نماز

بخش نهم؛ سستي در نماز

«قسمتي از نامه ي شهيد محلّاتي به فرزندش» را، مرور مي كنيم:

«بدانيد كه اين زندگي با تمام جلوه هاي آن تمام مي شود و من و شما به پيشگاه خدا مي رويم و آنچه براي ما مي ماند، ايمان به خدا و عمل صالح است. بايد تقوا را پيشه ي خود سازيد، واجبات ديني را به جا آوريد و از جميع گناهان پرهيز كنيد. مخصوصاً نماز را در اوّل وقت با خلوص بخوانيد و ساير عبادات را به جا آوريد و ارتباط خود را با خداوند ـ دايم ـ برقرار كنيد و خودتان را به او بسپاريد و در گرفتاري ها به او پناه ببريد...»

اين دفتر، با مقدّمه ي مؤلّف آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي گيرد.



[ صفحه 120]



مظفّري عراقي، نسرين استان: مركزي

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: اراك

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1358

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

علي (ع) در محراب عشق الهي، حق و ارزش نماز، نماز بر پايه ي يقين، درجات نمازگزاران، نماز با معرفت، نماز و روحيّه ي بردباري، نماز و وقت شناسي، نماز و توفيق توبه، نماز و خانواده، زن و نماز، اعتدال در نوافل، نماز جماعت و رعايت حال ضعيفان، ترس از خدا و نماز شب، نماز جمعه، قدرشناسان نماز، اصلاح بين مردم برتر از نماز و اسرار نماز در لسان شعر، عناوين برخي مطالب اين نوشتار به نقل از آثاري ارزش مند و خواندني است.

«هر آيين و مذهب و ديني براي استواري اش نياز به ستون و پايه اي دارد؛ در دين مبين اسلام، اساس و ستون استواري اش نماز است. نماز، نوبر احكام اسلامي و ساخته شده از وظايف روحاني و جسماني است. اگر چه نماز، جزء اصول دين نيست، ولي با وجود اين از جمله فروعي است كه در شريعت آدم و ابراهيم و موسي و عيسي (ع) و ديگر پيامبران به گونه اي وجود داشته است.

نماز، روح آدمي را، جلا و صفا مي دهد و او را از آلودگي ها بازداشته و قلب پژمرده و مضطرب بشر را طراوت و آرامش مي بخشد. نماز، معجوني ساخته شده و دارويي تركيب يافته براي شفاي تمامي دردهاي روحي بشر است و بايد اصلي ترين جايگاه را در زندگي مردم داشته باشد.

حيات طيّبه ي انسان در سايه ي حاكميت دين خدا وقتي حاصل خواهد شد، كه انسان ها دل خود را با ياد خدا زنده بدارند و به كمك آن بتوانند با همه ي جاذبه هاي شر و فساد مبارزه كنند و دست تطاول همه ي شيطان هاي بروني و دروني را از وجود خود قطع كنند.اين ذكر و حضور دائم فقط به بركت نماز حاصل مي شود.»



[ صفحه 121]



معاريف غياثوند، زينب استان: قزوين

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: قزوين

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در 8 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ دعا

فصل دوم؛ چرا برخي دعاها مستجاب نمي شود؟

فصل سوّم؛ توبه

فصل چهارم؛ نماز از ديدگاه عقل و وجدان

فصل پنجم؛ چگونه بايد نيايش كرد؟

فصل ششم؛ سلامتي هاي نماز

فصل هفتم؛ سيماي نماز در آيينه ي وحي

فصل هشتم؛ نماز در خانواده

«عبادت، عنوان عامي است كه نمونه ها و مصداق هاي فراواني را در برمي گيرد و تنها در نماز، خلاصه نمي شود. حج، روزه، امر به معروف، نهي از منكر، جهاد، طلب روزي حلال، خدمت به همنوعان، درس خواندن و درس گرفتن، عزاداري بر شهيدان كربلا، نيكي به پدر و مادر، يتيم نوازي، پرداخت خمس و... همه ـ به شرط خدايي بودن نيّت ـ عبادت است، ولي در ميان اعمال عبادي، نماز، برجستگي و درخشندگي خاصّي دارد و جلوه ي روشن ترين عبادت و پرستش خدا به حساب مي آيد.»

«معاريف» پژوهش خويش را از آثاري ارزش مند، هم چون همراه با نماز، آداب نماز، پرتوي از اسرار نماز، خودسازي انقلابي، نماز، راز نماز و برخي منابع ديگر گردآورده است.



[ صفحه 122]



معافي مدني، سيّده زهرا استان: مازندران

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع) شهرستان: تنكابن

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«معافي»، مطالبي زيبا و خواندني پيرامون نماز اميرمؤمنان، علي (ع) گردآورده است.

در روايات بسيار آمده است: هنگامي كه اميرمؤمنان حضرت علي (ع) در مسجد مشغول نماز بود، سائلي از مردم، درخواست كمك كرد. كسي به او چيزي نداد. علي (ع) در حالي در ركوع نماز بود، انگشتر خود را به او بخشيد. سپس آيه ي 55 سوره ي مائده نازل شد.

هنگامي كه حضرت علي (ع) مي خواست مشغول نماز شود، اندامش به لرزه مي افتاد و رنگ رخسارش تغيير مي كرد و مي فرمود: آمد وقت امانتي كه بر هفت آسمان و زمين، عرضه كردند و طاقت آن نداشتند.

وقتي علي (ع) ده ساله بود و به رسول خدا (ص) ايمان آورده بود، پيامبر (ص) او را همراه خود به صحرا و اطراف مكّه (جايي كه كسي آنان را نبيند) مي برد؛ آن گاه هر دو مشغول نماز مي شدند.

«نوف بكالي» درباره ي اميرمؤمنان حضرت علي(ع) مي گويد: نشان سجده بر پيشاني او، هم چون داغ شتر بر سر زانو بود.

حضرت علي (ع) براي هر نماز، وضويي جداگانه مي گرفت.

امام باقر (ع) فرمود: حضرت علي (ع) پانصد درخت خرما داشت و در كنار هر درخت، دو ركعت نماز مي خواند.



[ صفحه 123]



امام صادق (ع) مي فرمايد: هرگاه براي علي (ع) مشكلي پيش مي آمد، به «نماز»، پناه مي برد و دو ركعت نماز مي خواند.

امام صادق (ع) مي فرمايد: علي (ع) هرگاه به نماز برمي خاست، مي گفت: رو به سوي كسي كردم كه آسمان ها و زمين را آفريد، و رنگش تغيير مي كرد؛ به طوري كه در چهره اش آشكار بود.

حضرت علي (ع) گاهي در سجده ي شكر، بيهوش مي شد.

امام صادق (ع) مي فرمايد: حضرت علي (ع) ركوع خود را به قدري طول مي داد كه عرق از ساق مباركش جاري، و زير قدم هاي مباركش تر مي شد.

«جعفر بن محمّد» مي گويد: حضرت زهرا (س) به شهادت رسيد. علي (ع) بر جنازه ي ايشان نماز خواند و در آن، بيست و پنج تكبير گفت.

علي (ع) وقتي لباسي مي خريد، با آن لباس، نماز مي خواند.

علي (ع) در مكاني كه حضرت مريم (ص)، حضرت عيسي (ع) را به دنيا آورده بود، نماز خواند.

«معافي» پژوهش خويش را از آثاري ارزش مند، هم چون منتهي الآمال، هزار و يك نكته درباره ي نماز، سيرت رسول اللّه (ص)، داستان نماز عارفان، تفسير نمونه، اسلام و مقتضيات زمان، تفسير نماز، پرتوي از اسرار نماز، نمازشناسي، سيماي علي (ع) به روايت اهل سنّت، نور مبين در فضايل اميرالمؤمنين(ع)، نهج البلاغه، شرح زندگي علي(ع)، فضايل پنج تن (ع) و بسياري منابع ديگر، گردآوري كرده است.



[ صفحه 124]



معقولي، رقيّه استان: مركزي

عنوان اثر: سجاده و اشك شهرستان: ساوه

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1352

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

---

اين مجموعه، شامل 2 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ تسبيحات نماز پدر

داستان دوم؛ سجاده و اشك

«چهارشنبه ي هر هفته، مسجد صاحب الزّمان (عج) اعزام داشت. اين چهارشنبه نيز هم چون هفته هاي قبل، عطر گلاب و اسفند، به قلب هاي عاشقان، نويد مي داد كه: برخيزيد، روز وصال رسيده است!

عاشقان، دست از جان كشيده، با توشه ي عشق و محبّت، با لبّيك به «ارجعي» معشوق، پروانه وار، گرد اتوبوس هاي پارك شده در مقابل مسجد صاحب الزّمان (عج) مي چرخيدند و آن ها كه دست از اين وصال، كوتاه داشتند، با اشك و آه به بدرقه ي ملكوتيان زمين آمده بودند. عدّه اي مسافر بودند و عدّه اي براي بدرقه آمده بودند. آن ها كه مسافر بودند، مي خنديدند و گاهي خون جوشيده شان به نام اشك در چشمانشان حلقه مي زد...

رئيس و مرؤوسشان مشخّص نبود؛ همه چون سادات، سبز پوشيده بودند و دور گردن، چارقدي به نام «چفيه» پيچيده، ساك هايي به رنگ هاي مختلف در دست داشتند...

يك دستش ميزبان دست پدر بود و با دست ديگر، چادر گل گلي اش را گرفته بود. جثّه ي كوچكش نشان مي داد به سنّ بلوغ نرسيده، امّا حجابش مي گفت از امّت



[ صفحه 125]



فاطمه ي زهرا (س) است. پدر، خم شد. از زمين بلندش كرد. دور سرش چرخاند. سپس او را در آغوش گرفت و بر پيشاني اش بوسه زد؛

ـ دخترم! هر كس در زندگي اش الگويي دارد؛ الگوي تو نيز فاطمه ي زهرا (س) است.»

«فاطمه» از آغوش پدر، جدا گرديد و به دامان مادر، پناه آورد. پدر به ديار عاشقان رفت و چندي بعد به اسارت عشق، دربند بعثيان كافر...

تمام اعضاي خانواده تا مرز خسروي براي استقبال آمده اند. فاطمه كوچولو براي خودش خانمي شده است. چادر سياهي به سر كرده، دسته گلي در دستش... به طرف پدر دويد و دسته گل را به سويش دراز كرد، امّا پدر...

ـ فاطمه ام! شرمنده ام از اين كه نمي توانم دسته گلت را بگيرم؛ از اين كه نمي توانم دستانت... و فاطمه، كه هنوز فاطمه بود؛ بوسه اي نثار دستان بريده ي پدر نمود...»

داستان هاي اين مجموعه، زيبا و خواندني هستند؛ هر چند «معقولي» مي تواند داستان هاي بهتري نيز به رشته ي تحرير درآورد. اشعاري از لسان الغيب به خطّ «عبدالرضا افشاري» نيز اين مجموعه را چشم نواز ساخته است.



[ صفحه 126]



مقدّسي، فاطمه استان: اصفهان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: فريدون شهر

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1354

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

والاترين عشق ها، حبّ جاودانگي، نداي فطرت، والاترين محبّت ها، امراض روح و چگونگي درمان آن، علّت بي هويّتي جوانان ما و انفجار شادي ها، نياز به ايمان و معنويت، برترين شناخت ها، آثار بي ايماني، لزوم دين، چگونه نفس خويش را بشناسيم؟، آثار غفلت بر نفس، اوّل قدم در راه تربيت و خودسازي انسان، درجات عبادت ها، نماز و گناه زاديي، علم و ايمان دو وجه تمايز بين انسان و حيوان، نماز در نهج البلاغه، راه رسيدن به اخلاص، ارتباط با خداوند، و فرق نمازگزار واقعي و انسان بي نماز، عناوين برخي مطالب خواندني اين مجموعه است.

«مگر اين نماز چيست كه باعث هدايت انسان مسلمان مي شود؟ و با دل انسان، چه مي كند كه دارويي بهتر از آن نيست؟

نماز، عشق، بلكه والاترين عشق هاست. مكالمه با خداست. خدا با ما حرف مي زند؛ اگر قدري جلو برويم، يك معاشقه با خداست. خدا با ما حرف مي زند! بالاتر از اين لذّت مي شود؟ هستند كساني كه با يك «اللّه اكبر» پشت پا مي زنند به دنيا و آنچه در دنياست.»

«مقدّسي» مجموعه ي خويش را از آثاري ارزش مند هم چون راز نماز، يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز، برداشتي از نماز، سيري در نهج البلاغه، بهترين راه شناخت خدا، تفسير نماز، پرتوي از اسرار نماز و... نيز سخنراني هايي بس گران سنگ، گردآورده است.



[ صفحه 127]



مقصودي، محبوبه استان: كرمان

عنوان اثر: چقدر دلم براي خدا تنگ شده است شهرستان: راور

موضوع:بررسي نقش نيايش در آرامش روحي و رواني جوانان تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ـــ

---

اين پژوهش در 5 فصل فراهم آمده است:

فصل اوّل؛ تعريف واژه هاي كليدي

فصل دوم؛ ادبيّات تحقيق

فصل سوّم؛ تجزيه و تحليل داده ها

فصل چهارم؛ چكيده و خلاصه ي پژوهش

فصل پنجم؛ ضمائم

در بخشي از مقدّمه ي «مقصودي» مي خوانيم:

«جوانان، دلي پاك و روحي لطيف دارند. آنان در بحراني ترين دوران زندگي به سر مي برند و نيازمند توجّه، هدايت و همدلي اند.

جوان مي خواهد براي انجام كارهايش پشتوانه اي محكم داشته باشد، تا بعد از انجام آن كار، احساس آرامش كند و «ارتباط با خدا» بهترين و مطمئن ترين پشتوانه ي اوست. اگر او احساس كند كه دست هاي ناتوانش را دستي مهربان، قدرت مي بخشد و هماره چشمان لطف پروردگارش نگران اوست، براي انجام كارهايش اميد فزون تري مي يابد و هر بار كه به سراغ نردبان آبي نيايش مي رود، احساس مي كند چقدر دلش براي خدا تنگ شده است.»

«مقصودي» با الهام و بهره گيري از آثاري ارزش مند، هم چون مقدّمه اي بر جهان بيني اسلامي، چه بايد كرد؟، نيايش جوان و بزرگسال از نظر افكار و تمايلات، الهي نامه و برخي منابع ديگر، نوشتاري سودمند و خواندني پديد آورده است.



[ صفحه 128]



مقيمي، فاطمه استان: تهران

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: تهران

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش سودمند و خواندني در 3 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ انسان شناسي

بخش دوم؛ شناخت هويّت

بخش سوّم؛ نقش نماز در عوامل تأثيرگذار بر جنبه هاي مختلف هويّت انسان مسلمان

«يكي از موضوعاتي كه در جهان بيني هر مكتب، مورد توجّه قرار دارد، شناخت انسان است. انسان از جنبه هاي گوناگون، موضوع علوم مختلف قرار مي گيرد. روان شناسي، جامعه شناسي، تاريخ، اخلاق، دانش پزشكي و زيست شناسي، علومي هستند كه هر يك وجود انسان را از ديدگاهي ويژه مورد بررسي قرار مي دهند، امّا چيزي كه در اين ميان از اهمّيّتي ويژه برخوردار است، شناخت پيچيدگي هاي روحي و اسرار دروني انسان است.

همان گونه كه مي دانيم همه ي تلاش هاي علمي و عملي انسان براي دست يابي به «سعادت» است و راه هاي دست يافتن به سعادت انسان، بدون شناخت او، و اين كه از كجا آمده است و به كجا مي رود و داراي چه ويژگي هاي اساسي است، ممكن نيست به همين جهت شناخت انسان بر همه ي مسايل، مقدّم است و حتي مي توان گفت بدون شناخت انسان، تلاش هاي او در زمينه هاي گوناگون به نتيجه ي لازم نمي رسد.»

«مقيمي» پژوهش خويش را با الهام از انسان شناسي، خودسازي، سيري در نهج البلاغه، راز نماز، طهارت روح، هزار و يك نكته درباره ي نماز، سيماي مؤمنان و... پديد آورده است.



[ صفحه 129]



ملّا آقايي، فيروزه استان: تهران

عنوان اثر: ساده امّا بي ريا شهرستان: شميرانات

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 7 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ در مدح نماز

فصل دوم؛ نماز چيست؟

فصل سوّم؛ فوايد و فضيلت هاي نماز

فصل چهارم؛ شرايط خواندن نماز

فصل پنجم؛ نمازهاي مستحب

فصل ششم؛ آياتي از قرآن مجيد درباره ي نماز

فصل هفتم؛ پيش خدا، با نماز

گردآورندگان اين نوشتار، عبارت اند از:

فيروزه ملّاآقايي روزبهاني

ليلي (زهرا) لساني فريد



[ صفحه 130]



ملّا اميني نصرآبادي، زهرا استان: اصفهان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: كاشان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«اين سجّاده ي سبز نماز، قاليچه ي سليمان من است.

مي خواهم امشب از زمين، پرواز كنم و در كنار گنبد سبز قشنگت بنشينم.

چشم به طاق آسمان مي دوزم.

هزار هزار ستاره ي سرخ، چشمك زنان با هر قطره ي اشك من از آسمان مي چكند.

امشب، بهشت ياد تو، مرا به مهماني خوانده است.

كتابي را از كنار سجّاده ي نمازم برمي دارم. كليدهاي بهشت در آن است.

آن را مي بوسم؛

كليدي را، كه قفل بسته ي يادت را بگشايد، بايد بوسيد.

«بسم اللّه» كه مي گويم، طلسم تاريك دنيا مي شكند.

دنيا، پر از نور مي شود.

آسمان نيز به زمين، نزديك مي گردد.

زمزمه اي آشنا از در و ديوار، به گوش مي رسد.

حتّي سنگريزه هاي گلدان ها هم، با صدايي نرم و نازك به ستاره ها سلام مي كنند؛

كه: «بسم اللّه الرحمن الرحيم»

آن گاه كه نماز مي خوانم، آسمان مي شكافد؛

و من خود را در عرش مي بينم، كه خدايم است و من.

جاي جاي سجّاده ام، پر از ستاره مي شود.

آن گاه كه نماز مي خوانم، قلبم آرام مي گيرد...»

و اگر تو نيايي، مي ميرد!



[ صفحه 131]



ملّاتقي، عباس استان: قم

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: قم

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1354

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ليسانس

---

اين مجموعه در 12 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ هويّت واقعي و شخصيّت انساني

فصل دوم؛ فلسفه ي نماز و هويّت ملكوتي مسلمان

فصل سوّم؛ تمدّن اسلامي و هويّت مسلمانان

فصل چهارم؛ رفع مشكلات مادّي و معنوي توسط نماز

فصل پنجم؛ نماز، موازنه كننده ي روح و جسم...

فصل ششم؛ آثار روحي و اجتماعي نماز بر هويّت فرد

فصل هفتم؛ نقش تربيتي نماز در شكل گيري هويّت اسلامي

فصل هشتم؛ نماز و هويّت اجتماعي فرد مسلمان

فصل نهم؛ نماز در نوجواني؛ شكل دهنده ي هويّت دايمي

فصل دهم؛ آثار شخصيّتي مقدّمات و تعقيبات نماز

فصل يازدهم؛ هويّت يابي با نماز در مقابل تهاجم فرهنگي...

فصل دوازدهم؛ چهارده توصيه در قالب حكايت

اين مجموعه با عنوان «نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان» در زمستان 1380 در شمارگان 3000 نسخه از سوي ستاد اقامه ي نماز، منتشر شده است.



[ صفحه 132]



ملّايي، بهمن استان: گيلان

عنوان اثر: نماز در متن زندگي علي (ع) شهرستان: اَملَش

موضوع: تبلور نماز در سيره ي عملي اميرمؤمنان (ع) تاريخ تولّد: ـــ

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

در اين پژوهش مي خوانيم:

شمّه اي از تولّد و زندگي امام علي (ع)

ايثار و از خودگذشتگي امام علي (ع)

انفاق علي (ع) هنگام ركوع

نماز به عنوان درمان اخلاقي

حالات نماز علي (ع)

حضور قلب علي (ع) در نماز

اهمّيّت نماز اوّل وقت از ديدگاه علي (ع)

نماز؛ ستون دين

استقامت در نماز

آگاهي در عبادت

نمونه اي از شجاعت علي (ع)

برنامه ي علي (ع) به مالك اشتر، پيرامون نماز جماعت

نماز؛ كمال آدمي

«ملّايي» پژوهش كوتاه خود را با «مقدّمه»اي كوتاه آغاز كرده، با فهرست منابع و مآخذ، پايان داده است.



[ صفحه 133]



ملكان، سمانه استان: گلستان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: مينودشت

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نماز، اعلام خداپرستي و برقراري ارتباط با خداست.

نماز، قرار گرفتن يك بنده ي مؤمن در جهت جاذبه ي مغناطيس نيرومند الهي است.

نماز، كوشش يك قطره ي جدا مانده از دريا براي پيوستن به آن، و دريا شدن است.

نماز، ستون دين است.

نماز، مهم ترين برنامه ي تربيتي و عبادي اسلام است.

نماز، يك مكتب عملي براي پرورش ايمان و تعهّد است.

شما با «قصد قربت» به همه ي اهداف مادّي، پشت مي كنيد.

با «اللّه اكبر» همه ي قدرت ها را تحقير مي كنيد.

با «الحمدللّه» خود را از بله قربان گويي هاي اين و آن مي رهانيد.

با «ربّ العالمين» يك قدرت را بر تمام هستي، حاكم مي دانيد.

با «الرّحمن الرّحيم» سرچشمه ي هستي را، رحمت مي دانيد.

با «مالك يوم الدين» مسير و آينده را روشن مي كنيد.

با «اياك نعبد» مسير خود را ـ كه فقط رضايت و بندگي اوست ـ روشن مي كنيد.

با «اياك نستعين» استقلال در مسير و روش خود را اعلام مي كنيد.

با «اهدنا الصّراط المستقيم» بزرگ ترين خواسته ها را مطرح مي كنيد

با «صراط الذين انعمت عليهم» الگوها را مشخّص مي نماييد.

با «غيرالمغضوب عليهم و لاالضّالين» نسبت به گروه هاي انحرافي ـ كه انسان هاي پاك را اغفال مي كنند ـ هشدار مي دهيد...»



[ صفحه 134]



ملكان، صدّيقه استان: گلستان

عنوان اثر: حكومت نفس شهرستان: گاليكش

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ حكومت نفس

داستان دوم؛ راز نماز

داستان سوّم؛ تلاش براي بزرگ شدن

«زهرا كلاس اوّل دبستان بود و تنها با پدرش زندگي مي كرد. آن روز صداي جيك جيك پرنده ها از حياط پردرخت و پرطراوت به گوش آن ها مي رسيد. زهرا و پدرش در حال صبحانه خوردن بودند.

ـ بابا! چرا منو براي نماز صبح بيدار نكردي؟ قول داده بودي نماز خواندن را به من ياد بدي.

پدر، لبخندي زد و گفت:

ـ مي خواستم بيدارت كنم، امّا حيفم اومد؛ مخصوصاً كه هنوز نماز به تو واجب نشده...

ـ پس كي واجب مي شه؟

ـ وقتي 9 ساله شدي.

ـ كي 9 ساله مي شم؟

ـ وقتي تونستي كارهاي خوب انجام بدي؛ خودت از عهده ي كارهايت بربيايي و به ديگران...

ـ يعني وقتي 9 ساله شدم، مي تونم خوب بشم؟ به ديگران كمك كنم.

ـ نه، دختر بابا! از همين امروز مي توني شروع كني...»

ما نيز بايد تلاش كنيم؛ تلاش براي بزرگ شدن! «ملكان» قلمي شيوا و روان دارد؛ او نيز بايد بيش تر تلاش كند.



[ صفحه 134]



ملك عابدي، مصطفي استان: خراسان

عنوان اثر: در كوچه هاي رو به تجلّي شهرستان: مشهد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1356

قالب:شعر ميزان تحصيلات: دانشجوي دندانپزشكي

---



نقطه ي ابتداي حيراني ست

هر كه در عشق گفت پاياني ست



پشت آرامشي كه در پيش است

دل پريشي ست، دل پريشاني ست



لحظه اي آب هاي دل، آرام

لحظه اي بعد، سخت طوفاني ست



كشش بين عاشق و معشوق

حاصل جذبه هاي روحاني ست



انتهايش، رسيدني سيّال

اگر اين راه، دور و طولاني ست



دل عاشق، هميشه چشم به راه

چشم عاشق، هميشه باراني ست



احتمال حضور، در پيش است

كوچه ي چشم ها، چراغاني است



تا ابديّت، از كدام آينه بايد به تماشاي تو رفت؟، باغ تنهايي، حيرت آلوده، غزل آرزو، اقرار، پشت كدام پنجره، سرانگشت اشارت، دست توسّل، نامه، لب ايوان شهود، در هيچ. جست وجو به شوق تو، به نام دوست، عطر زلال، در مه و حكايت، عناوين برخي غزل ها، دو بيتي ها و نو سروده هاي «ملك عابدي» در اين دفتر است.



شط غيرت، از آب و تاب افتاد

كه دريا، در كف مرداب افتاد



چه خواهد كرد تقدير، آن تَرك را

كه بر پيشاني محراب افتاد؟!







[ صفحه 136]





شب و بغضي بدون چاه، مانده

من و پاهاي بي همراه مانده



كمك كن رد شوم از خود، خدايا!

دلم در ابتداي راه مانده



كريما! التفاتي، گاه گاهي

عناياتي، اشاراتي، نگاهي



به دنبال توام، هر روز و هر شب

گرفتار توام، خواهي نخواهي





[ صفحه 137]



ملك محمودي، سعيده استان: مازندران

عنوان اثر: پايان خزان شهرستان: بهشهر

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: داستان بلند ميزان تحصيلات: ديپلم

---

آغازه ي «پايان خزان»:

«پدر، نام آشنايي كه مفهومي غريب برايم داشت. دستان گرم و پينه بسته ي پدر، اليتام بخش خستگي هايم بود... هماره با اين پرسش كهنه روبه رويم: چرا وقتي نگاهم به دستان زخمي و صورت چروكيده اش مي افتد، در دلم آشوب به پا مي شود و بغض سنگيني كه گلويم را مي فشارد، پشت نقاب خنده هاي ظاهري گم مي شود؟

حرف هاي عارفانه و غزل گونه اش عطر و بوي خاصّي داشت، كه باعث مي شد گام هايم در فراز و نشيب زندگي، استوارتر شود. انگار كلامش سحر و جادو بود. وقتي در گوشم طنين مي افكند، تمام وجودم را تسخير مي كرد...»

از «ملك محمودي» داستان كوتاه «ستاره اي براي من» را در نخستين مسابقه به ياد دارم؛ داستاني زيبا و كوتاه، از نويسنده اي جوان و آگاه، از گلوگاه، خيابان روح اللّه روبه روي بهترين پناهگاه... و اينك داستان زيباي «پايان خزان»:

«تمهيدي است بر سطر سطر نوشته ها، براي نسل شاداب و نوجو و آرمان گرا، در مراحل متفاوت زندگي.

مقتضيات سنّي اين گروه (نوجوانان و جوانان) نمونه هايي را مي طلبد، تا با استفاده از راه و رسم آنان، در فراز و نشيب زندگي، استوارتر گام بردارند.

غربت «سارا» در پايان خزان براي برخي «اغراق» و براي گروه ديگر «عبرت آميز» است؛ شايد تشنگي شان را سيراب گرداند...»

«ملك محمودي» پايان خزان را به مهربانان خويش پيشكش مي كند:

«تقديم به: پدرم به خاطر همه ي مهرباني هايش، و مادرم كه سنگ صبوري آشناست. اميدوارم چون هميشه دعاي خيرشان بدرقه ي راهم باشد.»



[ صفحه 138]



ملكي، ابراهيم استان: كرمان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: كنگاور

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

«نماز و نيايش، ارتباط صميمانه اي است ميان انسان و خدا، آفريده و آفريدگار. نماز، تسلّي بخش و آرامشگر دل هاي مضطرب و خسته و به ستوه آمده و مايه ي صفاي باطن و روشني روان است. پيمان و انگيزه ي تحرّك و بسيج و آمادگي است، در حالتي صميمانه و دور از رنگ و فريب؛ براي نفي هر بدي و زشتي است و تدارك هر نيكويي و زيبايي.

برنامه اي است براي بازيافتن و آگاه ساختن خويش، و كوته سخن، رابطه اي مداوم است با سرچشمه و پديدآورنده ي همه ي نيكي ها، يعني خدا. ياد خدا، از طرفي «هدفي» را كه همانا ناپيوستن به او ـ يعني به بي نهايت خوبي و كمال ـ است همواره مدّ نظر قرار مي دهد و مانع از گم كردن جهت گيري مي شود و رهرو را درباره ي راه و وسيله، حسّاس و هوشيار مي دارد، و از طرفي به او قوّت قلب و نشاط مي بخشد و او را از سرخوردگي و فريفته ي پديده هاي مشغول كننده شدن، يا بيمناك گشتن از ناهنجاري ها و ناهمواري ها محافظت مي كند.

يكي از عمل هايي كه سرشار از انگيزه ي ياد خداست و مي تواند انسان را يكسره غرق در ياد خدا كند و مي تواند بيدارباش و خويش آورنده باشد، و مي تواند هم چون شاخص و علامتي، رهروان راه خدا را بر روي خط مستقيم بدارد و از گيجي و گمي حفظ كند و مي تواند از لحظه اي غفلت در زندگي آدمي، مانع شود، نماز است.»

اين نوشتار با فرازي از كتاب ارزش مند «از ژرفاي نماز» آغاز مي شود و در برگيرنده ي مطالبي هم چون حقيقت نماز چيست؟، ساعاتي كه نماز مي خوانم، آداب نماز، تواضع نمازگزار، تقواي نمازگزار، شرايط كمال نماز، تفكّر و تعمّق در نماز، خشوع و حضور قلب، مراتب حضور قلب، به نقل از آثاري مانند نماز از ديدگاه قرآن و حديث، حضور قلب در نماز، نماز از ديدگاه قرآن و عترت، اخلاق نمازگزاران و برخي منابع ديگر است.



[ صفحه 139]



ملكي، زهرا استان: اصفهان

عنوان اثر: قايق توبه شهرستان: كاشان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---



«وقتي تو باشي

چه غم،

دارم، يا ندارم

وقتي تو باشي

چه درد،

مرهمي باشد، يا نباشد

وقتي تو باشي

چه رنج،

دوستم مرا نقّاشي كند، يا بفهمد

وقتي تو باشي

چه وهم از اين كه

ستاره ها باشند، يا نه

چشمك بزنند، يا برقصند

وقتي تو باشي...»



اين مجموعه در 2 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ نو سروده ها و قطعه هاي ادبي

بخش دوم؛ مقالات ادبي



[ صفحه 140]



«آن گاه كه نماز مي خوانم، فارغم از فرشتگاني كه سال هاست بر شانه هايم خانه كرده اند:

پول هايم را مي شمارم. كارخانه هايم را مي سازم. ماشينم را عوض مي كنم. من چقدر ثروتمندم. چه خانه ي شيكي. اگر اين اندازه پول داشتم، بهشت را براي خودم مي ساختم؛ اصلاً خود بهشت را مي خريدم!

آن گاه كه نماز مي خوانم، فارغ از وجدانم:

به آخرين فيلم سينمايي كه ديده ام، فكر مي كنم. به سينما و تلويزيون. اگر من كارگردان بودم، چنين مي كردم و چنان، فردا به ديدن كدام فيلم بروم؟ امشب تلويزيون، چه برنامه اي دارد. بايد سريع نمازم را بخوانم... درسته كه تكراريه، امّا عجب صحنه اي بود! الان فوتبال شروع مي شود، بايد عجله كنم. اگر نمازم را كمي تندتر خوانده بودم، حتماً به برنامه ي كودك مي رسيدم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، فارغ از احساسات پاكم:

به تصفيه حساب مي پردازم. با دوستانم دعوا مي كنم. خون، راه مي اندازم! برنده مي شوم. مدال مي آورم. روي سكّو مي ايستم. دسته گل به گردنم مي اندازند و جايزه مي گيرم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، فارغ از دين و مذهبم:

امروز ناهار، چي درست كنم؟ خورش يا كباب؟ سالاد يا ماست؟ نوشابه يا دوغ؟ بايد اتاق ها راجارو كنم...

گويي نماز، سدّي بوده مقابل انبوهي از كارهاي دنيايي ام؛ كارهايي كه هيچ كدام باعث ترميم و محكم شدن پل نمازم نمي شوند.»

«ملكي» مجموعه داستاني نيز با عنوان «آه، سيّد!» نگاشته، كه بسيار خواندني است.



[ صفحه 141]



ملكي، سيف اللّه استان: آذربايجان شرقي

عنوان اثر: جايگاه مسجد در تمدّن اسلامي شهرستان: ملكان

موضوع: جايگاه مسجد در تمدّن اسلامي تاريخ تولّد: 1366

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«عصر حاضر، عصر فن آوري و پيشرفت علم و صنعت است و براي حفظ اصالت فرهنگي و ديني بايد با برنامه ريزي و انسجام پيش رفت. برخورد تمدّن ها و برتري و يا اخذ يك تمدّن بر تمدّن هاي ديگر در دهكده ي جهاني، يك امر معمولي است و براي رساندن پيام به طرف مقابل و حفظ اصالت و ارزش هاي جامعه ي خود، ناگزير بايد به غني سازي تمدّن اسلامي اقدام نمود... در زمينه ي ديني و تاريخي، «مسجد» يكي از بهترين مسايل براي گفت وگو خواهد بود. مسجد به عنوان محلّ عبادت و سياست، قضاوت و معماري اسلامي، محلّ تبلور عيني تمدّن اسلامي است. در اين ميان، شناخت جايگاه مسجد و راه كارهاي آن و وظيفه ي توده ي مردم و مديريت و برنامه ريزي مرتّب مي تواند ما را به سوي هدف رهنمون سازد.»

تعريف مسجد، نخستين مسجد، ساختمان مسجد پيامبر (ص)، مسجد در آينه ي قرآن، سيري در نهج البلاغه، مسجد در آينه ي روايات، مسجد در كشاكش تاريخ، حضور مسجد در تاريخ اسلام، نهضت عظيم مسجدسازي، معماري مساجد، ماهيّت كاركردي و كالبدي مسجد، تعليم و تعلّم و فعال شدن مسجد، مساجد كشورهاي اسلامي و غير اسلامي، گلبانگ انقلاب اسلامي از مساجد، برنامه ي استعماري مبارزه با مساجد، سازمان و مديريت مسجد، ويژگي هاي مبلّغ مساجد، راه كارهاي جذب جوانان به مساجد و گفت وگوي تمدّن ها، عناوين برخي مطالب اين نوشتار به نقل از آثاري ارزش مند، هم چون درس هايي از مكتب اسلام، سازمان و مديريت مساجد، اسلام شناسي، تاريخچه ي احكام مساجد و مشاهد، مسجد مقدّس جمكران تجلّيگاه صاحب الزّمان (عج)، تاريخ جوامع اسلامي و برخي منابع ديگر است كه با فهرست مطالب و مقدّمه ي مؤلّف آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 142]



ملكي، فهيمه استان: گيلان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: رودسر

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«هر عامل يا عواملي مي تواند در شخصيّت يك فرد مؤثّر باشد. نماز نيز در ساختن بعد معنوي و كامل كردن شخصيّت انسان از لحاظ معنوي تأثير بسزايي دارد چنانچه همه ي عوامل، دست به دست هم بدهند و هويّت فرد را بسازند، امّا نماز در آن نقشي نداشته باشد، باز هم او، انسان كامل نشده و به هويّت اصلي خويش دست نيافته، سرانجام به خذلان و نابودي كشيده مي شود. اين جاست كه آدمي به اهمّيّت نماز و ياد خدا، پي مي برد.

اگر نظري به جوامع غربي داشته باشيم، در مي يابيم اگر چه اين جوامع از نظر علم و صنعت و خودكفايي در مرحله ي بي نيازي به سر مي برند، امّا به همان اندازه نيز بي روح، و هويّت اصلي آن ها كه همانا انسان بودن است روز به روز در حال سقوط و فروپاشي است. ديگر جوانان، ميل به زندگي ندارند. خانواده ها براي ساختن نسلي نو براي آينده هيچ تلاشي نمي كنند. پدرها از مادرها جدا شده، در شهرها و خيابان ها آواره و سرگردان هستند.

هرگاه جوامع، معنويات را بر ماديّات ترجيح دهند، بي ترديد تمام نيازهاي روحي و اجتماعي آن ها برآورده مي شود، امّا افسوس كه برخي ملل، خود را از اين نعمت الهي محروم مي سازند و بيراهه را از راه، باز نمي شناسند و در روز روشن، فانوس به دست گرفته، به دنبال خورشيد مي گردند. اين به آن سبب است كه با جهل و نابودي، دست و پنجه نرم مي كنند و در منجلاب فساد، غوطه ور هستند و پي به هويّت اصيل خويش نبرده اند.»

اين مجموعه از آثاري ارزش مند، نقل گرديده، با شتاب گردآورنده، در نگارش و تنظيم، همراه است. باشد تا آثاري پربارتر از او را شاهد باشيم.



[ صفحه 143]



منصوري، حميد استان: تهران

عنوان اثر: نداي عشق شهرستان: تهران

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«گاه، گاه نماز است،

ايستاده ام با تكبيرةالاحرام درخت، با تكبير گويي عندليب، با اقامه ي چكاوك.

ايستاده ام، در صف تسبيح گويان زمين.

ايستاده ام، در جماعت عشّاق اثيري.

ايستاده ام، در صفِ صف شكنان كفر.

ايستاده ام، به اذن نداي دل.

ايستاده ام،به اذن نداي وحي.

ايستاده ام، به اذن نداي عشق...»

نداي عشق، كام جويي، نجواگر، نشانه، زمان، نام، بي نياز، من آسماني، خويشتن، ساحل تمنّا، بي نهايت، اصل انسانيّت، و آزمايش، عناوين قطعه هاي ادبي اين دفتر است، كه گاه به زبان «شعر» نزديك مي شود، و گاه...؟

«گاه، گاه شكفتن

گاه، گاه عشق ورزيدن

گاه، گاه رها شدن

گاه، گاه تحمّل

گاه، گاه تأمّل

گاه، گاه از خود برون شدن

گاه، گاه نماز است...»



[ صفحه 144]



منصوري، سميّه استان: اصفهان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: دستجرد بُرخوار

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، احساس مي كنم از آغوش بي احساس بيابان خشك و سوزان غفلت، بيرون آمدم. حس مي كنم، دريايي از شورم، و ساحلي از نور.

شهري مملو از عشقم، و نه كلبه اي سرد و بي روح.

شب، همه جا خاموش است؛

از بركت وجود توست، كه در سكوت شب نيز بيدارم.

حال مي خواهم او كه قلب بي احساسم را عاطفه بخشيد،

او كه شور زيستن را به من آموخت،

و در روحم دميد، تا بيارامم،

و بار ديگر برخيزم،

ستايش كنم.

چادر سپيدم، بوي عطر صبحگاهان دارد؛

و جانمازم، بوي خاك،

بوي هستي، بوي مهر و بوي عطر مهر.

دانه هاي عقيق تسبيحم، چون دُرّ، درخشان است.»



[ صفحه 145]



منصوري، مريم استان: تهران

عنوان اثر: نداي عشق شهرستان: تهران

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1353

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«گاه، گاه نماز است،

ايستاده ام با تكبيرةالاحرام درخت، با تكبير گويي عندليب، با اقامه ي چكاوك.

ايستاده ام، در صف تسبيح گويان زمين

ايستاده ام، در جماعت عشّاق اثيري.

ايستاده ام، در صفِ صف شكنان كفر.

ايستاده ام، به اذن نداي دل.

ايستاده ام،به اذن نداي وحي.

ايستاده ام، به اذن نداي عشق...»

نداي عشق، كام جويي، نجواگر، نشانه، زمان، نام، بي نياز، من آسماني، خويشتن، ساحل تمنّا، بي نهايت، اصل انسانيّت، و آزمايش، عناوين قطعه هاي ادبي اين دفتر است، كه گاه به زبان «شعر» نزديك مي شود، و گاه...؟

«گاه، گاه شكفتن

گاه، گاه عشق ورزيدن

گاه، گاه رها شدن

گاه، گاه تحمّل

گاه، گاه تأمّل

گاه، گاه از خود برون شدن

گاه، گاه نماز است...»



[ صفحه 146]



منصوري درخشان، ناصر استان: آذربايجان شرقي

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: مراغه

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، تنها منم و من؛

كه روح عريانم را رو به روي حضرتت بر خاك مي افكنم.

خداوندا!

تو كيستي، كه اين سان، جهان وجودم به تو آرام مي گيرد، و قلب لرزانم در زير تابش التفات تو، به يقين و پختگي مي رسد؟

چقدر بزرگ و مهرباني، كه من غريب و زبون را، رخصت مي دهي، با تو سخن گويم!

تو، مانند نزديك ترين خويشان، با من مسكين، صميمي مي شوي.

و من به نماز است كه تو را، جرعه ـ جرعه مي نوشم، و با چشم هاي بي فروغم باورت مي كنم...

پس بگذار هم چنان در انتظار و شوق، باقي بمانم؛ كه انتظاري زيباتر از انتظار وصالت نيست.

بگذار با طلوع آفتاب، با تو آغاز كنيم، و با فروغ ماهتاب، با تو انجام گيريم...»

متوني ادبي از «منصوري» در اين دفتر، آمده است؛ كوتاه و خواندني:

«آري، من پرواز مي كنم؛

بال هايم قنوت است...

گاه دلم از خودم بسي مي گيرد؛ من پر از خاك و خسم؛ پر از سنگ و خزان.

كاش دلم بيدار مي شد.»



[ صفحه 147]



منفردي، ليلي استان: كرمانشاه

عنوان اثر: حرف من، شبيه نثرهاي دلتنگي شهرستان: گيلان غرب

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آبي بود، به رنگ رؤيا؛

آن كسي كه در سپيده دم، دست دلم را گرفت...

آبي بود، به رنگ بي كران؛

آن كس كه مرا به دست قنوت لاله ها سپرد

...و رهايم كرد

و من، اينك

چون ستاره ي صبح

در آسمان مهرش، غوطه ورم

و او، با مهرباني اش

مرهم مي گذارد بر دلي

كه تپيدنش به خاطر اوست...»

چيدن پروانه ها، آبي بود به رنگ رؤيا، چلچه هاي بي آرزو، خاك كوچه ي بازي، صداقت كبوتر، پيچك هاي دلتنگي، مرگ پرستوها، سكوت خاطرات، لهجه ي پاك گل ها، راز پروانه شدن، سكوت مرگبار، غبار لحظه هاي زندگي، و سپيدار دل غمگين من، عناوين برخي قطعه هاي ادبي «شقايق» است.

باز هم مي خوانيم:



[ صفحه 148]



«در يادش نبودم،

امّا پس از انتظاري بي پايان

امشب، غمي جانكاه بر دلم نشسته است

نمي دانم از من، چه مي خواهد اين دل

او كه با يك نگاه

رازهاي نگفته را، گويا مي كند

آري؛

هجوم عشق براي اين است

كه مي خواهد به من بفهماند

او، با آن همه مهرباني

و سرشار از صداقت

خالق دل بهانه گيرم است»

«حرف من، شبيه نثرهاي دلتنگي»، حرف هايي زيبا؛ نثرهايي شاعرانه، و قطعه هايي ادبي است كه در برخي فرازها به شعر و داستان و... نزديك مي شوند.



[ صفحه 149]



منيري، مژگان استان: خراسان

عنوان اثر: راه نجات شهرستان: مشهد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ ياد او

داستان دوم راه نجات

داستان سوّم؛ فرصت

«سوسن در خانواده اي زندگي مي كرد، كه از وضع مالي خوبي برخوردار نبودند. پدر به زحمت، خرج و مخارج خانه را تأمين مي كرد. اعضاي خانواده هميشه در رنج و سختي، گرفتار بودند. سوسن و ديگر خواهر و برادرهايش، امّا دم بر نمي آوردند. آن ها يك ديگر را درك مي كردند. سوسن با مادرش هم صحبت مي شد. پاي درد دل هايش مي نشست و در كارها به او كمك مي كرد. به راستي راز اين همه صبر و خوب بودن در چه بود؟

آن ها هر سحرگاه با صداي اذان از خواب بيدار مي شدند و به راز و نياز با معبودشان مشغول مي گريدند و بزرگي و بخشايندگي اش را مي ستودند. روزگار چنين مي گذشت، تا اين كه يك روز سوسن به علّت خستگي، نماز صبحش قضا شد. عصر همان روز در اتاق در حال مطالعه بود و در عين حال با خود مي انديشيد چرا آن ها نبايد پول كافي داشته باشند كه... ناگهان صداي مادرش از حياط به گوشش رسيد:

ـ سوسن! بيا بچّه را نگه دار، تا من جايي بروم و برگردم.

سوسن كه در فكر بود، با صداي مادر از كوره در رفت.

ـ يعني چه مامان؟! دارم درس مي خونم. توي اين خونه يك لحظه هم آسايش نداريم!

و مادر، بي اعتنا بيرون رفت.

و سوسن با خود گفت من كه اين طوري نبودم. اشك در چشمانش جمع شد. انگشت حسرت به دهان گزيد و با خود انديشيد روزي كه با ياد خدا شروع نشود...»



[ صفحه 150]



موحّدي، مريم استان: اصفهان

عنوان اثر: نتيجه ي ياد خداوند شهرستان: نجف آباد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: حوزوي

---

اين مجموعه، شامل 4 داستان كوتاه است:

داستان اول؛ دشمنان توسعه

داستان دوم؛ قضاي نماز، يا غذا به جاي نماز؟

داستان سوّم؛ ماجراي نماز جماعت من

داستان چهارم؛ نتيجه ي ياد خداوند

«تازه به سنّ تكليف رسيده بودم. هميشه نمازم را سر وقت مي خواندم، امّا يك شب برايمان مهمان آمد و من هم كه به مادرم كمك مي كردم، نتوانستم نمازم را بخوانم و قبل از رفتن مهمان ها خوابم برد. فردا صبح كه بيدار شدم، يادم آمد كه شب، نمازم را نخوانده ام. خيلي ناراحت شدم. از مادرم پرسيدم:

ـ چه كار كنم؟

ـ اگر قول بدهي دفعه ي آخرت باشد، به تو مي گويم.

ـ باشد قول مي دهم.

ـ نمازت قضا شده...

و من نمي دانستم قضا، يعني چه.با خودم فكر كردم اگر چيزي از مادر بپرسم، حتماً برادرم كه آن جا بود، مسخره ام مي كند. بنابراين چيزي نگفتم و رفتم آن طور كه فكر مي كردم، عمل كردم. چند روز بعد همين طور نشسته بوديم، گفتم:

چقدر خوب بود، اگر هميشه نمازمان غذا مي شد!



[ صفحه 151]



مادرم ناراحت شد و گفت:

ـ چرا اين حرف را مي زني؟

ـ مادر! چند شب پيش را يادت هست كه گفتي غذا شده؟!

ـ بله، امّا اين چه خوبي دارد؟

ـ مادر! فرداي آن روز كه شما از خانه بيرون رفتيد، كمي تخم مرغ پختم و به جاي نمازم، كه غذا شده بود، خوردم...»

ماجراي نماز جماعت من، يعني نماز جماعت «زهرا» نيز خواندني است:

«دوستي داشتم به نام زهرا. خيلي دلش مي خواست به مسجد برود و نماز جماعت بخواند، امّا مادرش هيچ وقت به او اجازه نمي داد و زهرا هم به خاطر اين مسأله هميشه ناراحت بود. امّا يك روز ديدم زهرا خوشحال است. پرسيدم:

ـ چرا امروز اين قدر خوشحالي؟

ـ ديروز وقتي پدر و مادرم سر كار رفته بودند، نزديك ظهر، تلويزيون را روشن كردم و زود وضو گرفتم. وقتي امام جماعت، «اللّه اكبر» را گفت، به او اقتدا كردم و نمازم را با او خواندم. وقتي مادرم به خانه آمد، ماجراي نماز جماعت خودم را با خوشحالي برايش تعريف كردم. مادرم خنديد.

گفتم:

ـ چرا مي خندي؟

ـ آخر دختر جان! تو، به تلويزيون اقتدا كرده اي.

آن گاه با مادرم به مسجد رفتيم و نماز جماعت خوانديم و ديشب يكي از بهترين شب هاي عمر من بود.»

نقل اين داستان ها نيز زيباست!



[ صفحه 152]



موحدّي نژاد، نرگس استان: اصفهان

عنوان اثر: آخرين نامه شهرستان: كاشان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1353

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

اين مجموعه شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ آخرين نامه

داستان دوم؛ سجاده ي آب

داستان سوّم؛ دست خدا

«از تمام شدن درس و مشق، چند روز مي گذشت. هوا به اندازه ي اواسط تابستان، گرم بود. صبح كه از خواب بيدار شدم، مادر از حياط با صداي بلند گفت:

ـ صبحانه ات را زود بخور، بعد برو سرداب.

بقيه زودتر از من بيدار شده بودند؛ حتّي پدربزرگ. صبحانه را با عجله خوردم. چاي، سرد شده بود. پنير هم باقي نمانده بود. وقتي پلّه هاي سرداب را دو تا يكي مي كردم، هنوز هم شكمم سر و صدا مي كرد... ناگهان غم بزرگي بر سينه ام نشست. تابستان امسال هم مثل تابستان هاي ديگر سرداب بود و قالي و ديگر هيچ...»

اين، آغازه ي داستان زيباي «آخرين نامه» از «موحّدي نژاد» است؛ داستان دختري كه در انتظار «نامه» بود!

«پدر خوب و مهربان همه ي بچه هاي ايران! مدّت كوتاهي است كه به سنّ تكليف رسيده ام. مي خواهم به دستورهاي شما عمل كنم. مي خواستم از شما بپرسم كه بهترين كاري كه يك مسلمان خوب مي تواند انجام دهد، چه چيزي است؟ پرسش هاي من زياد است، ولي وقت شما، كم. بقيّه را براي يك وقت ديگر مي نويسم. راستي قرار است با



[ صفحه 153]



بچّه هاي كلاس به ديدن شما بياييم. من از اين موضوع بسيار خوشحالم. تا آن روز، خدانگهدار.»

و فراز پاياني داستان:

«هنوز اسمم را در آخر نامه نخوانده بودم، كه نسيمي آمد و كاغذ را از دستم گرفت و برد. نور خورشيد، اجازه نداد ببينم تا كجا بالا مي رود. بعد پايين آمد و رفت روي آب حوض. ماهي هاي قرمز و خال خالي به آن نزديك شدند. انگار مي خواستند نوشته ها را بخوانند. بعد از آن رفت زير آب. پايين و پايين تر. ديگر نتوانستم آن را ببينم...

ديگر ظهر شده بود. داشتم براي نماز آماده مي شدم، كه صدايي آشنا، فضا را پر كرد:

حيّ علي خيرالعمل

حيّ علي خيرالعمل...

اذان، تمام شده بود و من هنوز نشسته بودم. همين طور كه به طرف حوض مي رفتم، يك دفعه خشكم زد! بشتاب به سوي بهترين كار؛ بهترين كار... پس از سال ها، صداي مهربانش هنوز هم مي آيد. من پاسخ پرسش هايم را از آخرين نامه اش گرفتم. آخرين نامه در تاريخ پانزدهم خرداد 1368. نامه اي سرگشاده بود، براي هر كسي كه در دلش به او نامه اي نوشته بود.»



[ صفحه 154]



موسوي، صدّيقه استان: خراسان

عنوان اثر: نماز در آيينه ذهن انسان شهرستان: مشهد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نماز، آهنگ رستگاري و انوار تابان و تنديس عبوديّت.

نماز، هجرت و تلاش و راه يابي و آشتي با خدا و حديث پايداري.

نماز، طلوع روشنايي و شروع لحظه هاي ناب و غروب تاريكي ها و نااميدي ها و...

نماز، يك كارخانه ي انسان سازي و پرواز در بي نهايت و رسيدن به خوبي ها است.

غايت كمال انسان، معرفت خداست، و رسيدن به باب معرفة اللّه جز از طريق قرآن و ائمّه ي اطهار (ع) ميسّر نيست. بي شك، آيينه ي جان آدمي جز در پرتو اين دو، فروغ نمي يابد و زنگار دل، جز با كلام ربوبي و مفسّران كلام الهي، زدوده نمي شود.

نماز، وسيله ي شكر و مايه ي پاكي و سعادت انسان است. بخش عظيمي از كلام بزرگان دين به همين فريضه ي مهم تعلّق گرفته و سخنان گهر بار اين عزيزان به انحاي مختلف پيرامون آن پرتو افشاني مي كند.

و حال آن كه نماز در اسلام فوق العاده مهم، و نقش اصل و پايه و اساس را ايفا مي نمايد و جايگاهي والا در دين دارد...»

«موسوي» پژوهش خويش را از آثاري ارزش مند، هم چون نهج البلاغه، عبادت و عبوديّت، نماز و راه حل هاي نجات از بحران تهاجم فرهنگي، نماز از ديدگاه قرآن و حديث، فلسفه ي نماز و روزه و برخي منابع ديگر گردآورده، آن را با مقدّمه اي كوتاه آغاز كرده است.



[ صفحه 155]



موسوي، سيّدمجتبي استان: لرستان

عنوان اثر: معجزه ي نماز شهرستان: خرّم آباد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 4 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ معجزه ي نماز

داستان دوم؛ سجّاده بر خاك

داستان سوّم؛ مكبر مسجد

داستان چهارم؛ آن شب در كعبه

و اشعار راز سعادت، آرام دل، شكر خداوند، چراغ دل، ذكر گريز، نماز علي (ع)، عشق خونين، ملايك، نماز، عطر جان بخش، قبله ي وجود، منزل نور خدا، پرواز كبوتران مسجد و...



«بهشت متروك دلم

با شعله ي ابليس نَفْس

در خود مي سوزد



نرگس صبح، باز

با من

مهربان نيست

چه شده؟





[ صفحه 156]



آيا در ظلمات گمراهي آرميده ام

يا مطيع شيطان؟

با من بگو، اي پرستوي مهاجر!

كليد رهايي كجاست؟



اذان، از صحن دل، آغاز گرديد

شبستان، غرقه در آواز گرديد

خدا، در قلب و جانم عشق باريد

زمان و موسم پرواز گرديد



نماز، آموزگار قلب و جان است

كليد پر كشيدن از جهان است

سوارِ بال او، گر شد دل تو

پرِ پرواز دل، در آسمان است»





[ صفحه 157]



موسوي نسب، طاهره السادات استان: مركزي

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع) شهرستان: كميجان

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1357

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

---

اين پژوهش در 16 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ اهمّيّت نماز

فصل دوم؛ ابعاد معنوي و محتوايي نماز

فصل سوّم؛ زهد علي (ع)

فصل چهارم؛ عبادت حضرت علي (ع)

فصل پنجم؛ خطبه هاي امام علي (ع) در مورد نماز

فصل ششم؛ عبادت و معناي آن

فصل هفتم؛ نقش عبادت در زندگي، و آثار آن در آخرت

فصل هشتم؛ چگونه عبادت كنيم؟

فصل نهم؛ آفات عبادات

فصل دهم؛ شرايط قبولي عبادات

فصل يازدهم؛ نماز در احاديث

فصل دوازدهم؛ نماز و رهبري اسلامي

فصل سيزدهم؛ آنچه انسان را به پرستش خدا وا مي دارد

فصل چهاردهم؛ نقش نماز در اخلاق، سياست و اجتماع

فصل پانزدهم؛ نماز و ولايت

فصل شانزدهم؛ مقايسه ي معراج مؤمن و پرواز خلبان هواپيما (عروج معنوي)



[ صفحه 158]



موعودي، مهدي استان: مازندران

عنوان اثر: رنگين كمان شهرستان: بابل

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«سريع خود را به مسجد رساندم. بچّه ها منتظر بودند... در كنار «محسن» ايستادم و به داخل مسجد، نگاه كردم خيلي تعجّب كردم. مردي با لباس هاي ژوليده در سجده ي خود چنان مي گريست كه انگار...

محمّد گفت:

ـ حسين! پاهايش را نگاه كن؛ انگار از كودكي، كفش نپوشيده!

قبل از بچّه هاي ديگر گفتم:

ـ بچّه ها! اين غريبه كيست؟ حاج رضا كجاست؟

حاج رضا، خادم مسجد و پيرمردي با صفا بود، كه تمام زندگي اش را وقف مسجد كرده بود.

مصطفي گفت:

ـ يك غريبه؛ شايد هم يك مسافر!

با تعجّب پرسيدم:

ـ چرا اين شكلي است؟

محمود گفت:

ـ ما ايستاده بوديم كه ناگهان او از راه رسيد. كوله بارش را بيرون مسجد گذاشت؛ وضو گرفت و از آن هنگام تا كنون در سجده است!

همه چيزش براي من عجيب بود؛ نمازش، اندامش و...



[ صفحه 159]



ـ حاج رضا كجاست؟

ـ مثل اين كه برق مسجد، ايراد دارد، رفته كسي را بياورد.

ـ اگر شما اين جا بوديد، چرا اجازه داديد وارد مسجد شود؟

ـ بنده ي خدا! اين جا، خانه ي خداست، نه خانه ي ما!

نمي دانستم در جواب محمّد، چه بگويم. در همين هنگام حاج رضا از راه رسيد و همگي به سويش دويديم. آن قدر با عجله حرف زديم كه پيرمرد نفهميد.

ـ چه خبرتان است؟ اوّل سلام و احوالپرسي و بعد اين همه آشوب.

از حاج رضا، عذرخواهي كرديم و مصطفي، قضيّه را تعريف كرد.

حاج رضا، فقط با خونسردي گفت:

ـ دلشده به مسجد ما آمده است. چه افتخاري!

حاج رضا، اشك مي ريخت و از «رسول» مي گفت:

ـ او هر كجا برود، بيماران شفا مي يابند و...

ديگر به مسجد رسيده بوديم. مي خواستيم رسول را از نزديك ببينيم، امّا انگار ديگر كوله بارش نبود!»

داستان هاي «حاج مهدي موعودي» خواندني و زيبايند.



[ صفحه 160]



مولوي وردنجاني، شهين استان: چهار محال و بختياري

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: شهركرد

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1359

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

نماز، برنامه ي تكامل الهي و دعوت او به قرب الي اللّه است.

نماز، آبشار زلال چشمه ي توحيد است.

نماز، پايه ي قويم دين و سرچشمه ي زلال معرفت و معنويت است.

نماز چيست؟، نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان، شناسنامه ي انسان چيست؟، آداب نماز مسلمان، كيفيت نماز شب، جاده ي نور و صلاة عشق، تجلّي نماز در محضر مولا علي بن ابي طالب (ع)، اسباب تفرقه ي باطن چيست؟، نماز در آيينه ي احاديث، و راز توحيد، عناوين داستان ها، اشعار و مقالات «مولوي» در اين دفتر است.



«نماز، اي جلوه اي از روح عرفان!

نماز، اي گل، گل بُستان قرآن



مرا عشقم، نماز ذات يكتاست

هم او، كه رحمتش درياست، درياست



الهي! من غريق بحر ذكرم

به جز تسبيح تو، كي بوده فكرم؟



من و شور نماز و سجده ي دوست

كه هر چه دارم، اينك رحمت اوست



من و هر چه كه دارم، از نماز است

دل من، زنده از راز و نياز است...»



اين مجموعه با «پيش گفتار» و «سخن آغازين» آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد. «مولوي» دفتر خواندني خويش را در 3 بخش تنظيم كرده است.



[ صفحه 161]



مولي، فرزانه استان: كرمان

عنوان اثر: سيره ي عبادي حضرت علي (ع) شهرستان: كرمان

موضوع: سيره ي عبادي حضرت علي (ع) تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

تولّد حضرت علي (ع) در خانه ي كعبه، دوران كودكي حضرت علي (ع)، آغاز دعوت به اسلام، فضايل علي (ع) قابل شمارش نيست، از خودگذشتگي حضرت علي (ع)، خويشتن داري حضرت علي (ع)، ماجراي غدير، چند وصيّت از وصاياي پيامبر (ص) به امام علي (ع)، حكومت حضرت علي (ع)، شهادت حضرت علي (ع)، علّت پنهاني بودن قبر اميرالمؤمنين (ع)، برخي معجزات حضرت علي (ع)، اهتمام آن حضرت به نماز اوّل وقت، توصيه ي امام به كميل، اولاد حضرت علي (ع)، زوجات اميرالمؤمنين (ع)، نهج البلاغه و چند حكمت از حضرت علي (ع)، عناوين برخي مطالب اين پژوهش به نقل از آثاري ارزش مند هم چون زندگاني حضرت اميرالمؤمنين (ع)، نهج البلاغه، تحفةالمجالس، آشنايي با معصومين (ع)، چهل داستان درباره ي نماز و نمازگزاران و ديوان لسان الغيب است.

«براي شناختن افرادي كه آدمي، حضوراً آن ها را نديده است، بايد به تاريخ مراجعه كند و يا از گفتار معاصرين و مصاحبين و ملازمين، كسب اطّلاع كند. ما اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) را نديده ايم، ولي بدون اختيار، او را دوست داريم و هر چه با او آشنا شويم، بيش تر فريفته ي او مي گرديم و نمي توانيم او را دوست نداشته باشيم؛ زيرا مي بينيم و مي شنويم و مي خوانيم، هر چه خوبي و نيكويي و خير و فضيلت و كمال است، كامل ترين مراتب آن در علي (ع) است.»

اين مجموعه با مقدّمه ي مؤلّف ـ به نقل از آثاري خواندني ـ آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي گيرد.



[ صفحه 162]



مؤمني دهقي، سكينه استان: اصفهان

عنوان اثر: آنچه قاصدك گفت شهرستان: دهق

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1359

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

داستان اوّل؛ آنچه قاصدك گفت

داستان دوم؛ معلّم وارسته، كبوتر خونين بال

داستان سوّم؛ خداحافظ سردار

«زن به چهارگوش مهتاب، چشم دوخته بود و خوابش نمي برد. شب از نيمه گذشته بود. هيچ شبي را مانند امشب به ياد ندارد.

لحظات از تصوّرات پُر شده بود. مي خواست آن ها را به فراموشي بسپارد، ولي قادر نبود. همه ي اهل خانه در خواب اند و تنها اوست كه اين پرنده گريزان را به آشيانه ي خود راه نمي دهد.

چشم هايش را بر هم مي گذارد، امّا نمي تواند براي يك لحظه هم كه شده، او را ببيند. وقتي چشمانش را روي هم مي گذارد، علي را مي بيند؛ علي كه فقط 14 سال داشت و به جبهه رفته بود! فقط نامه هايش به دست مادر منتظرش مي رسيد و از خودش هيچ خبري نبود.

آن روز را به ياد مي آورد، كه علي هنگام رفتنش تسبيح گِلي را به مادرش داد و گفت:

ـ هر وقت دلت ياد مرا كرد، اين تسبيح را بردار و براي سلامتي بچّه ها...

زن ناگهان از جا مي پرد. چشم هايش را باز مي كند. پلّه هاي ايوان را يكي پس از ديگري آرام پشت سر مي گذارد و كنار حوض آب مي نشيند. دستانش را در آب فرو مي بَرد و با ماهي هاي كوچك و قرمز صحبت مي كند. آن ها هم يادگار علي بودند...»



[ صفحه 163]



مؤمني دهقي، مريم استان: اصفهان

عنوان اثر: سفرهاي سبز شهرستان: دهق

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

رسيدن به يار

نماز؛ شاعرانه ترين لحظه ها

قبله ي دل

آن گاه كه نماز مي خوانم

نگاه سبز خدا

در پرتو مهرباني

با ختم «امن يجيب»

گوهر مقصود

سجّاده ي وصل

در حريم بي پناهان

نور سبز

چشمه سار نيايش

لحظه هاي سبز

به نام او، كه ازلي ست

اين مجموعه شامل برخي اشعار و قطعه هاي ادبي از نگارنده و ديگران است.



[ صفحه 164]



موميوند، مجيد استان: كرمانشاه

عنوان اثر: علي (ع) و شب شهرستان: صحنه

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1364

قالب: شعر ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---



«نيمه شب، زمزمه اي هست بلند

كه مرا مي گسلد، بند از بند



هست جانسوزتر، از ناله ي ني

كرده صد ناله، به يك زمزمه، طي



چه روان بخش صدايي دارد

شور عشق است، و نوايي دارد



نغمه هايي كه ز سازش خيزد

شور، در چنگ دو عالم ريزد



بس كه با شور و نوا، دمساز است

به سماوات، طنين انداز است



آسمان ها، همه با آن عظمت

رفته زين حال، فرو در حيرت



چرخ، سرگشته و آواره ي او

چشم انجم، پي نظّاره ي او



دشت و صحرا، همه در بهت و سكوت

كه بلند است، نواي ملكوت



اين نواي ابديت، ازلي ست

شايد آهنگ مناجات علي (ع)ست..»



«موميوند» اين شعر زيبا را براي ما ارسال كرده؛ باشد هماره در «صحنه» بماند!



[ صفحه 165]



مونس خواه، موسي استان: آذربايجان شرقي

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: مرند

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1365

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نماز، تسلّا بخش و آرامشگر دل هاي مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مايه ي صفاي باطن و روشني روان است. نماز، روح معنويت را در انسان تقويت مي كند و او را از غفلت و آمال و صفات حيواني خارج مي سازد. نماز، سرودي است كه يادآور بزرگي و عظمت خداوند براي سپاس و ستايش است. نمازگزار با اقامه ي نماز در واقع وارد ميهماني خداوند، در مقام مناجات و گفت وگو مي شود و فضايل آن را نيز كسب مي كند.»

نماز و به جا آوردن وضو، اعتراف به قدرت و بزرگي خداوند در نماز، اعتراف به پاكي پروردگار در نماز، حمد و سپاس از خدا و انجام وظيفه ي انساني در نماز، تولّي و تبرّي در نماز، ياد شهدا در نماز، دعا و درخواست حاجت و نياز از خداوند در نماز، گواهي دادن به بندگي و پيام آوري حضرت محمّد (ص) در نماز، اخلاص در نماز و... عناوين برخي مطالب اين تحقيق بر اساس آثاري گران بها هم چون از ژرفاي نماز، استعاذه، اسلام و مقتضيات زمان، انسان معاصر در طلب روح، پرستش آگاهانه، پرورش روح، تفسير صافي، تفسير نمونه، تعليم و تربيت در اسلام، تفسير مجمع البيان، راز نماز، سيري در نهج البلاغه، قرآن و روان شناسي، فروع كافي، كلمات قصار امام حسين (ع)، نماز و زندگي، معارفي از قرآن، گلستان سعدي، گفتارهاي معنوي، يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز و برخي منابع ديگر است.

«آن گاه كه نماز مي خوانم» با مقدّمه ي مؤلّف آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي گيرد. كوشش عاشقانه ي «مونس خواه» از مدرسه ي نمونه ي دولتي «ابوريحان» در گردآوري اين مجموعه ي جامع و خواندني، قابل تقدير است.



[ صفحه 166]



مهاجري، راضيه استان: اصفهان

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع) شهرستان: اصفهان

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع) تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«از آن جا كه آشنايي با زندگي نامه ي حضرت علي (ع) و ديگر پيشوايان راستين حق (ع) بر همه ي عاشقان فضيلت و نوجوانان و جوانان حقيقت طلب مسلمان، واجب است، به ياري خداوند متعال، دست به كار تهيّه ي جزوه اي در مورد حضرت علي (ع) اوّلين پيشواي آسمان رسالت و ولايت زدم. خود مي دانم كه با سرمايه ي اندك، پيمودن اين راه، كاري است بس دشوار؛ چه گنجاندن دريا در كوزه و كوتاه كردن زندگي سراسر مبارزه و حق طلبي و راهنمايي حضرت علي (ع) كاري است بس دشوار.»

سلوك و عبادت، درجات عبادت ها، ياد حق، شب مردان خدا، نقش عبادت در بازيابي خود، نسب اميرالمؤمنين، تاريخ ولادت، نامگذاري، علي در كنار پيامبر (ص)، فداكاري هاي علي، بناي مسجد مدينه و فضيلتي از علي (ع)، برادري رسول خدا (ص) با علي (ع)، علي در جنگ بدر، علي در جنگ خيبر، فتح مكّه، غزوه ي تبوك، آخرين ساعات عمر رسول خدا (ص)، سيماي علي در قرآن پس از پيامبر اكرم (ص)، قتل علي (ع) و پايان حكومتش، امام و امامت، نهج البلاغه، زنان و فرزندان مولا (ع)، از سخنان حضرت علي (ع) و دعاي حضرت علي (ع) عناوين برخي مطالب اين نوشتار، با الهام و بهره گيري از آثاري ارزش مند، هم چون سيري در نهج البلاغه، چهارده اختر تابناك، علي از زبان علي، زندگاني اميرالمؤمنين، احياي فكر ديني و دنيايي كه من مي بينم است.

جهاد و مبارزه، دري از درهاي بهشت است كه خداوند به روي دوستان خويش گشوده است.

در دگرگوني اوضاع، حقيقت و گوهر اشخاص، معلوم مي گردد.

هر روزي كه در آن، نافرماني خدا نشود، آن روز عيد است.

اين مجموعه با دعايي از پيشواي چهره بر خاك سايندگان و زيور و زينت عبادت پيشگان، آغاز مي شود و با دعايي از امام علي (ع) پايان مي گيرد.



[ صفحه 167]



مهدوي، رضوان استان: قزوين

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: قزوين

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

آن گاه كه نماز مي خوانم

نماز و شهادت

نماز باراني

«آزاد و سبك، خود را به او مي سپارم؛

با دلهره اي عاشقانه، در پس اشك هاي ندامت از گناهم غرق مي شوم.

ايستاده ام و زير لب با او نجوا مي كنم،

با ديوانگي، تمام درهاي بهشتش را مي كوبم،

و خدايم را صدا مي زنم.

ايستاده ام، در جوار سرو، با بلبل، هم صدا مي شوم؛

با نسيم به شهر صداقت و ايمان، پرواز مي كنم.

آن جاست كه قانون ريا و دورنگي ها را مي شكنم،

و ناقوس عدالت را به صدا در مي آورم...»

نگارنده، خطّي خوش دارد؛ قلمي ساده و روان، و دلي از جنس آسمان.

«مي نشينم، در حالي كه احساس سبكي مي كنم؛

سر بر خاك مي سايم،

و خود را به او مي سپارم.»



[ صفحه 168]



مهدي زاده، ظريفه استان: آذربايجان غربي

عنوان اثر: نماز، عشق؛ سعادت شهرستان: مياندوآب

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نماز و آرامش، نماز چيست؟، پاداش نماز، نيايش با نماز، بركات نماز، فوايد نماز، حكمت نماز، حالات نماز، برترين جهاد، راه و رسم انبيا (ع)، نماز و شهيد، توسن عشق، خورشيد پرنور، بهانه، روح نماز، نور مؤمن و دلم ابري است، عناوين مقالات، اشعار و داستان هاي كوتاه اين مجموعه، برگرفته از آثاري ارزش مند است.

«مهدي زاده» بايد به لطايف ادبي و ظرايف شعري بيش تر دقّت كند:

«دلم ابري و طوفاني ست امشب

مه اندود و غبار آلود امشب...»

كه مي تواند اين گونه خوانده شود:

دلم ابري و توفاني ست امشب

و چشمانم، چه باراني ست امشب...



[ صفحه 169]



مهدي زاده، وحيد استان: مركزي

عنوان اثر: جلوه هاي نماز در نهج البلاغه شهرستان: محلّات

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

علي (ع) كيست؟، نهج البلاغه چيست؟، سيّد رضي (ره) كيست و چه كرد؟، نماز چيست؟، نظريّات دانشمندان و انديشه مندان جهان درباره ي نماز، نگاهي به نمازهاي علي (ع)،حق شناسان نماز، حالات نمازگزاران واقعي در نماز، اهمّيّت و مراعات نماز، ستوني به نام نماز، نماز در خانواده و استقامت بر آن، آتش در انتظار بي نمازان، نماز جمعه، بالاتر و برتر از نماز، نماز شب بي فايده و نماز با شك يا خواب با يقين؟ عناوين برخي مطالب اين پژوهش، با الهام و بهره گيري از قرآن عزيز، نهج البلاغه، انسان كامل، ديوان حافظ، شناخت نهج البلاغه، كوثر كلام، داستان ها و حكايت هاي نماز، پرتوي از اسرار نماز، خلوتگه راز، سلامت روح، پندهاي كوتاه از نهج البلاغه، آيات قرآن در نهج البلاغه، امام (ره) در سنگر نماز، صحيفه ي نور، بهترين پناهگاه، نهج البلاغه از ديدگاه قرآن و نماز در نهج البلاغه، و نيز راهنمايي هاي آقايان حاج علي سليمي (مدرّس حوزه ي علميّه ي محلّات)، ضياءالحقّ غلامي، رضا علي خاني، اسماعيل مرادي، غلامعلي اميري، بهرامي و... است، كه با مقدّمه اي كوتاه آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.

«جنبه هاي گوناگون سخنان علي (ع) به گونه اي است كه انسان در هر قسمتي از سخنان كه وارد مي شود، مي بيند به دنيايي رفته است؛ گاهي در دنياي عابدان است و گاه در دنياي زاهدان، گاه در دنياي فلاسفه است و گاه در دنياي عارفان، گاه در دنياي سربازان و افسران است و گاهي در دنياي حكّام عادل، گاهي در دنياي قضاوت است و گاه در دنياي مفتي ها. علي (ع) در همه ي دنياها وجود دارد و از هيچ دنيايي از دنياهاي بشريّت، غايب نيست.»



[ صفحه 170]



مهديه، رضوان استان: اصفهان

عنوان اثر: غريب آشنا شهرستان: نجف آباد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات:مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ انتهاي خطا

داستان دوم؛ آن غريبه ي آشنا

داستان سوّم؛ ره وصال

«با ناراحتي و غصّه از خانه بيرون آمدم. دلم مي خواست عقده هايم را سر ديگران خالي كنم. از كنار هر كسي رد مي شدم، چيزي مي گفتم و بعد هم مي خنديدم. طبق معمول با همان قيافه و تيپ هميشگي رفتم. رفتم و رسيدم سر كوچه. همان جا كنار تيربرق نشستم و تكيه دادم. كلاه روي سرم را با دستم جلوتر كشيدم. كت روي شانه هايم را بلند كردم و يقه اش را به گردنم نزديك تر كردم.سوز سردي مي آمد.دستم را روي زانوهايم دراز كردم و زنجيري را كه در دستم بود، دور انگشتم حركت دادم. مدّتي گذشت. هر كسي از كوچه رد مي شد، بي اختيار از او ايراد مي گرفتم:

ـ آقا! ابروهاتو باز كن!

ـ بچّه ندو.

ـ آقا! سيگار نكش.

و همه ي آن ها با نگاهي سرد، از من رد مي شدند و به راه خود ادامه مي دادند. امّا يك نفر داشت مي آمد. از دور، او را خوب برانداز كردم، بلكه بتوانم... خودم را آماده كردم .وقتي پيرمرد نزديك شد، خواستم چيزي بگويم، امّا نشد. هر چه سعي كردم، نتوانستم



[ صفحه 171]



چيزي بگويم. انگار دهانم قفل شده بود. مجذوب سيمايش شده بودم. هم چنان به او نگاه مي كردم. همين طور چشمم دنبال حركات او بود، تا از جلويم رد شد. پير مرد چند قدم كه گذشت، برگشت، ايستاد. انگار متوجّه من و نگاه هاي پرسشگرم شده بود. با گوشه ي چشم هايش به من نگاهي پر محبّت انداخت. لبخند مهر بر لبانش نقش بست. پس از لحظه اي بلند شدم و به طرفش رفتم.

انگار متوجّه شده بود، چيزي در درونم افروخته شده؛ سؤالي از او دارم. پس او هم به طرف من آمد. به من نزديك شد. صورتش گشاده تر شد. سلام كرد. من هم سلام كردم.

ـ جوان! چه شده؟

ـ آقا... آقا! من شما را مي شناسم. شما را جايي ديده ام...

پير مرد، لبخندي زد و رو برگرداند و رفت. فوري به دنبالش دويدم. دستش را گرفتم.

ـ آقا! كجا مي رويد؟ چرا عجله داريد؟

ـ هر كجا رضاي خداوند است. هر كجا خير بنده در آن است. هر كجا نور هدايت است.

ـ كجا؟

ـ خانه ي امن الهي! اميد همه ي انسان ها...

يكدفعه متوجّه شدم دستم از دست هايش جدا شده و خبري از او نيست. به دنبالش گشتم، امّا ديگر ديده نمي شد. تنها من مانده بودم و آرامشي كه درونم بود. برگشتم به گلدسته هاي مسجد، نگاهي كردم. در راه مسجد از خودم مي پرسيدم آن پير وارسته، كه بود؟»



[ صفحه 172]



مهرابي، آدينه استان: اصفهان

عنوان اثر: آن گاه كه به نماز مي ايستم شهرستان: تيران و كرون

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم؛

انگار منم تنهاترين تنهايان، و اوست تنها ياورم.

انگار منم نيازمندترين خلايق، و اوست بي نياز از هر كس.

انگار منم يك ستاره ي تنها در كهكشاني بي انتها؛

كهكشاني كه از هر سويش بنگري، تنها او را مي بيني؛ تنها او.

وقتي به نماز مي ايستم؛

احساس صلابت و ابهّت مي كنم؛ احساس نياز و وابستگي؛ احساس خوشي و آرامش.

چه احساسي! شايد به جرأت بتوانم بگويم: بهترين احساس ها...

اگر انسان، نيك بينديشد، در مي يابد كه اين احساس بسيار زيباست؛ اصلاً نماز ـ خود ـ زيباست؛ حركات موزون، اصوات شعر گونه، اذان و اقامه...»

«آدينه» با بهره گيري از راز نماز، كوثر كلام، معارف اسلامي و آشنايي با نماز، نوشتاري كوتاه پيرامون موضوعاتي گوناگون گرد آورده، با قلمي ساده و روان، به آن جلوه اي ادبي بخشيده است.

«آري، دست آورد نماز، خضوع و خشوع است؛

درك است؛

فهم و عقل است؛

و گذشت و ايثار...»



[ صفحه 173]



مهرابيان، آسيه استان: كرمان

عنوان اثر: زندگاني حضرت علي (ع) شهرستان: كرمان

موضوع: آزاد تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«بي گمان، مرداني در سراسر جهان، ظاهر شدند كه در دوران حيات خود را از جهات مختلف مادّي و معنوي، مقام ممتازي به دست آورده اند. شايستگي اين مردان ارزنده، تا ديرزمان مورد نظر آيندگان بوده، همواره نام آن ها در ذهن مردم جهان با حسن احترام و عظمت همراه بوده است.

ولي به جرأت مي توان گفت كه درخشندگي شخصيّت نخستين مظهر ولايت، پيشواي پرهيزكاران، علي بن ابي طالب (ع) بر فراز تاريخ، نصيب هر يك از مردان بزرگ گيتي در مقام پيشوايي معنوي به جز شخصيّت پيامبر (ص)نشده است. نور عظمت او، چنان پرتوافكن است كه آن ها كه در تنگناي محدوده ي تعصّب اند و ناگزير از انكار حقيقت شده اند، آن گاه كه در برابر مقام عظيم و انساني او قرار مي گيرند، بي آن كه خود بخواهند، سر تعظيم فرود مي آورند.»

در بخشي از «مقدّمه» نيز مي خوانيم:

«شهادت علي (ع) اگر چه مظلومانه است و فرق شكافته ي او، اگر چه جگرسوز، امّا اساس مظلوميّت علي (ع) نه در شهادت او، و اوج مظلوميّتش، نه در فرق شكافته اش است. مظلوميّت علي (ع) نه بر پايه ي سكوت علي (ع) استوار است، نه بر مبناي صبر علي، كه صبر و سكوت، تنها دو شاخه اند از راز درخت ستبر و تنومند و مظلوميّت علي (ع)...

تو زيبايي، نه به خاطر چشمان سياهت؛ بلكه به خاطر بينش شعله ورت.

تو زيبايي، نه به خاطر جمال سيمايت؛ بلكه به خاطر صفاي سرشتت.

تو زيبايي، نه به خاطر گلوبندي درخشان برگردن بلورينت، بلكه به خاطر جبروت خصلت ها و خوي شكوهمندت...»

مقالات و اشعاري بسيار زيبا، از آثاري ارزش مند، در اين مجموعه گردآوري شده است.



[ صفحه 174]



مياندرّه، هاجر استان: گلستان

عنوان اثر: نماز شهرستان: كردكوي

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1356

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

به سوي محراب

تنها راه سعادت

رهايي از غفلت

به سوي نماز

و... در قالب داستان بلند، مقاله ي ادبي، شعر و...

«در محراب عشق، با كه سخن بگويم؟

با شبنم صبح، يا بلبل باغ آشنايي؟

نه اين ها همه زودگذر است؛ دلم را قرار نمي دهد.

به كجا بروم؟

در غروب تنگدستي نشسته ام. از خود هيچ ندارم.

حتّي چراغي كه روشناي شب شود؛

آشنايي كه اميد دلم گردد،

و هم سفري كه با او همراه گردم.

اميدم، همه در نااميدي ست.

به كجا بروم؟ چه بگويم؟ چه بخوانم؟»



[ صفحه 175]



ميثاقي، محسن استان: خراسان

عنوان اثر: نماز شهرستان: قوچان

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: ـــ

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ـــ

---

«چه زيبا بود، كه بارش آتش، با بارش عشق توأم گشته بود؛

لحظه ي قيام لاله ها در چمن؛

آن گاه كه با زمزم خلوص، آينه ي دل را شست وشو دادند،

و در محراب عشق، خلوت جان را به جانان سپردند؛

آن گاه مي شد پاكي اخلاص را، در قيام و قنوت و ركوع و سجودشان به نظاره نشست.

چه زيبا بود، آن زمان كه به سالار و سيّدالشّهدا (ع) اقتدا مي كردند؛

نمازشان يادآور تيرهايي بود كه در روز عاشورا، بر بدن حاميان مولايشان مي نشست.

چه زيبا بود، آن گاه كه تاريكي شب، جا را فرا مي گرفت؛

دست نيازشان را به سوي دوست بلند مي كردند؛

به نماز مي ايستادند؛

و زيباتر، آن زماني بود كه در اوج نياز به وصال جانان مي رسيدند.

چه زيبا بود، آن گاه كه مرغ روحشان از دشت سرخ، تا اوج كبريا، بال مي گشود.

آنان وارستگان بودند.

آنان بودند، كه خويش را از كمند دنيا، رهانيده بودند.

آنان بودند، كه از دل گذشتند، تا به دلدار رسيدند.

آنان بودند كه «صراط مستقيم» را يافتند.

آري، آنان با خون خويش وضو ساختند، تا ديگر بار، نداي اذان بلال در كوچه ي تاريك دل ها بپيچد.»



[ صفحه 176]



ميرپوريان، معصومه سادات استان: اصفهان

عنوان اثر: دو ركعت سلام شهرستان: شهرضا

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1356

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين مجموعه شامل 3 داستان است:

داستان اوّل؛ دو ركعت سلام

داستان دوم؛ چشم هاي مادر

داستان سوّم؛ با من حرف بزن

در مقدّمه مي خوانيم:

«اي كاش اگر قلم بر روي كاغذ از شمايان مي نويسد، سرش را بدهد، تا اندكي از فرسودگي اش هم سهم صفحه ي دل باشد، تا بر دل بنگارد ايثارت را.

اي كاش ذهنمان هميشه پر از تو باشد و هيچ عمل نيّت داري، با گرد ريا، از نيّت نيفتد، كه اگر تو باشي سر مشق فعل هاي خلاصي يافته مان، از گرد ريا ديگر دغدغه اي نيست.

مبادمان روزي برسد، كه ياد تو در ذهن هايمان گرد و غبار بگيرد.

نمي دانم كدامين دست، تاب قلم شدن دارد، تا اين گرد و خاك را از خاطره ها پاك كند.

به جان پاك عشق، سوگند؛ كه دل در گرو عشق شما مي ماند، هرگاه در كوچه پس كوچه هاي بي اعتنايي قدم مي زند، گم مي شود و راهش را نمي يابد.

بياييد دلمان را نجات دهيم، از اين دل در گمي.

بياييد تا وجدان را، هم دخالت دهيم؛ مبادا كه اين وجدان از بيكاري درد بگيرد.



[ صفحه 177]



اگر از سرشتمان يك قدم فاصله گرفتيم، آغاز سرگرداني است.

بياييد با انصاف باشيم.»

دو ركعت عشق مي خوانيم:

«باز هم همان بحث هميشگي است، بين من و حاج علي و سيّد و يوسف و محسن؛ و باز هم بدون نتيجه مي ماند. انتخاب يكي از پنج نفر، از پنج دوست، پنج همبازي... و حال پنج هم سنگر، امّا با يك هدف، با عشق واحد. يك نفر بايد باشد تا شرح عشقبازي هر كدام را براي مادرش بازگو كند و اگر خود زودتر پروانه ي اين عاشقي شد، ديگري جانشين او مي شود. عشق بايد بماند، حتّي اگر عاشق برود...

هميشه وقتي سيّد، حرف مي زند، ديگر كسي هيچ نمي گويد. سيّد، آرام مي گويد:

ـ حبيب! تو قاصد باش.

مدّتي به سيّد، خيره نگاه مي كنم.

ـ من؟ ولي من...

عمليّات نزديك است. بچّه ها امشب مي روند براي شناسايي. امّا اين بار من و حاج علي مي مانيم...

پلاك سيّد، دست يوسف است.آن را توي هوا مي چرخاند.

ـ حاجي! فقط سكوت... فقط زير لب گفت:

ـ سيّد، همين را مي خواست.

همه ي نگاه ها به سمت من برمي گردد؛ قاصدك!

و من سكوت مي كنم و ديگر هيچ نمي گويم.»



[ صفحه 178]



ميررفتار حقّي، سيّدرضا استان: گيلان

عنوان اثر: در محراب عشق او شهرستان: لاهيجان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«خدايا!

چگونه توان آن دارم كه تا هنگامي كه دست به درگاه تو دراز كرده ام و تا هنگامي كه رخساره بر خاك نياز تو مي گذارم و حلقه ي بندگي تو را در گوش دارم، از كسي ديگر بخواهم چيزي را كه تنها تو مالك آن بودي و خواهي بود؟!

خدايا!

با تو سخن مي گويم و از تو مي خواهم؛ زيرا مي دانم بنده ي خطاكار خويش را مي بخشي و آنچه را از درگاهت طلب كرده ام، به من عطا خواهي كرد.

خدايا!

تو هماني كه آب را بر موسي (ع) و يارانش شكافتي و آتش را بر ابراهيم (ع) گلستان نمودي؛ پس به حق بزرگواري و ربانيتت ببخش، آنچه را از تو طلب مي كنيم.

اي نور النّور!

بنمايان بر من و اين خاكيان گم كرده راه، طريق معرفتت را، شايد ذرّه اي از خويش را دريابيم، در هواي بي كس خويشتن.

خدايا!

اين چه طريقي است كه هر گاه در كار اين دنياي رنگين، وا مي مانيم، با دل شكسته، نام زيبا و بلند مرتبه ي تو را مي خوانيم، و چون اجابتمان مي كني، باز هم در هواي شهوت خويشتن، گم مي شويم؟!»



[ صفحه 179]



ميرزابابايي، بي بي معصومه استان: يزد

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: يزد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ آن صنوبري را مي دهم، كه راز سربلندي را مي طلبد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ سوسني را مي دهم، كه راز رستگاري را مي پرسد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ نخل هايي را مي دهم، كه رمز آسماني شدن دل را مي طلبند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ بلبلاني را مي دهم، كه رمز عبوديّت و نياز آدمي را جويايند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ طاووس هايي را مي دهم كه رمزهايي از خود و پيوند با خدا را جويا مي شوند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ عقاب هايي را مي دهم كه رمز رهايي از اشرار و ارتباط با نيكان را مي پرسند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، پاسخ آهوان در دام افتاده اي را مي دهم، كه راز رهايي از اسارت بيگانگان را مي خواهند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، آرايش نرگس ها را در برابر چشم هاي زمستاني، محكوم مي كنم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، مهيّا مي شوم و هرگز ساقه هاي تُرد و نازك زلفم را به دست گرازهاي آتشين نمي سپارم...»



[ صفحه 180]



«ميرزا بابابي» در نوشتار خويش از «نماز رزمندگان» نيز نگاشته؛ با كلمات و تركيباتي زيبا، كه مي تواند طراوت و تازگي بيش تري داشته باشند. وي بايد به كاربرد سمبل ها، توجّه داشته باشد و بداند جايگاه كلمات و واژه ها، چه سان است.



[ صفحه 181]



ميرزاده، الهه سادات استان: خراسان

عنوان اثر: نماز در اديان الهي شهرستان: مشهد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نماز، محكم ترين رشته ي الفت بين بندگان و خداست.

نماز، ريسمان اتّصالي است كه همه ي هستي و موجوديّت آدمي را به ملكوت پيوند مي دهد.

نماز، صفابخش حيات جاودان و روشني بخش راه رهروان است.

نماز، تكيه گاه سالكان و راز و نياز عارفان است.

نماز، عمود دين و در رأس همه ي احكام دين است.

نماز، فرمان خدا و پيامبر (ص) و وسيله ي قرب به حضرت داور است.

مقدّمه ي نوشتار «ميرزاده» از دبيرستان «شهيد حاتمي» به نقل از اثري ارزش مند، چنين آغاز مي شود. وي با الهام و بهره گيري از نهج البلاغه، فرهنگ معين، تاريخ جامع اديان، نهج الفصاحه، كيمياي سعادت، فروع كافي، علل الشّرايع، تاريخ تمدّن و برخي منابع ديگر، پژوهش خويش را در 3 فصل تنظيم كرده است:

فصل اوّل؛ جايگاه نماز در اديان غير وحياني

فصل دوم؛ جايگاه نماز در اديان وحياني، به جز اسلام

فصل سوّم؛ جايگاه نماز در آيين مقدّس اسلام

«نماز در اديان الهي» با مقدّمه ي مؤلّف آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 182]



ميرزاده، سيّد محمّد استان: تهران

عنوان اثر: نماز و رزمندگان شهرستان: تهران

موضوع: پژوهشي پيرامون نماز و رزمندگان تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ـ تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

1. در چه عمليّاتي شركت داشته ايد؟

2. انگيزه ي شما از حضور در جبهه، چه بود؟

3. اقامه ي نماز در روحيّه ي رزمندگان، چه تأثيري داشت؟

4. براي حفظ و تداوم خاطره ي ايثارهاي دوران دفاع مقدّس چه پيشنهادهايي داريد؟

5. اگر خاطره اي از مراسم معنوي و نماز در دوران دفاع مقدّس از خود يا دوستانتان داريد، به اختصار توضيح دهيد؟

«ميرزاده» مجموعه اي زيبا فراهم آورده؛ با خاطراتي آسماني و دل نشين هم چون ياد خدا، آرامش، سجده ي آخر، سنگر فرماندهي، خودسازي، چشم هاي عاشق:

«منصور هوشمند هم از بچّه هايي بود، كه از بهشت برگشته بود؛ چون بوي بهشت مي داد، البتّه براي خودش، ولي خوشا به حال ما كه اين موجود بهشتي را در ميان خودمان داشتيم. منصور، نه دست داشت و نه پا! انفجار «مين» براي بچّه ها مثل انفجار نور است؛ شايد هم خود انفجار نور باشد؛ كسي چه مي داند! منصور وقتي به هوش آمد، اوّلين حرفي كه زد، مُهري بود كه براي نماز خواندن مي خواست و هنگامي كه فهميد دست ندارد، از ما خواست مُهر را روي پيشاني اش بگذاريم، تا در مقابل اين همه نعمتي كه خدا به او داده، سجده كند!»

«ميرزاده» پس از آوردن خاطراتي چنين، «پرسش نامه اي» نيز تنظيم كرده، با



[ صفحه 183]



پرسش هايي كه خوانديد. پاسخ هاي احمد فاطمي، صمد سپهري و آنان كه حتي از روي اخلاص، نام خويش را ننگاشته اند، بسيار خواندني است.

«سيّد» مجموعه ي خود را از آثاري زيبا هم چون پيشاني سوخته، نماز در اسارت، من هم مثل شما، فرياد بلند اسارت، لحظات مرگ و زندگي، بالين نور، ستاره اي در زمين، آشنا با موج، سكوت سرخ، خاطرات سيّد، مشق هاي آسمان و بينش و نيايش، گردآورده، با مقدّمه و جمع بندي همراه كرده است.

«بچّه هاي بسيجي، «حاج همّت» را خيلي دوست داشتند. يك روز در اردوگاه شهيد بروجردي در چادر نشسته بوديم كه ناگهان ديديم حاج همّت، داخل شد؛ آمده بود به بچّه ها، سربزند. بچّه ها روي سر و كولش ريخته بودند و او را مي بوسيدند. خلاصه، حاجي با زحمت زياد از دست بچّه ها خلاص شد. خارج از چادر، من ديدم كه انگشت شستش را گرفته، با خنده مي گويد: «بي انصاف ها، انگشتم را شكستند!»

من باور نكردم، امّا چند روز بعد كه او را ديدم، انگشت شستش را بسته بود. انگشت دست حاجي، راست راستي شكسته بود.»



[ صفحه 184]



ميرزاصالحي، مرضيّه استان: اصفهان

عنوان اثر: آن سوي نماز شهرستان: اصفهان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«وقتي به دانايي تو، فكر مي كنم، آهنگ نمازم در كوه هاي اطراف خانه مي پيچيد و همه ي شهر را با خبر مي كند.

آيا گناه است بدانند نادانان، كه كسي در اين شهر، ذكر تو را مي گويد: از ته دل؟

بگذار، اگر نمي دانند، بدانند چقدر دانايي؛ چقدر مهرباني.

هر بار، به زيبايي هايت مي نگرم، بيش تر تو را مي فهم...»

بي انتها، بي نياز، عاشقانه خواندن، باران، رنگارنگ، تو را مي بينم، آدينه، سجده ي شكر، داناترين، و تواناترين،عناوين مقالات ادبي «ميرزا صالحي» است.

«عكس ماه را، در بركه، و درخشش خورشيد را در آبي آسمان مي بينم و به شكوه نورشان غبطه مي خورم. آه مي كشم و سكوت سايه هاي شب را با نماز تو، گلگون مي كنم.

شايد روزي با سجودم و ركوعم، نوري چون آن ها به دست آورم.

قلبم به لرزه مي آيد، هنگامي كه نامت را به زبان مي آورم.

اشك هايم، اشك هايم در تلاطم هستند، وقتي دست هايم را براي قنوت، بالا مي آورم.

بغض، گلويم را مي فشارد، هنگامي كه قرار است براي چند ساعت با تو سخن بگويم؛

امّا نگران نيستم؛

چون تو را مي بينم، اي تنها.»



[ صفحه 185]



عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ورامين

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، روحم طغيان مي آغازد!

آن گاه در عطش بي كران عشق، رها مي شوم.

در برابر قدرت لايزال الهي، سرفرود مي آورم و سجده مي كنم.

ذرّه ذرّه ي وجودم را، نياز مي بلعد.

كسي آرام در مسجد قلبم، اذان مي گويد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، گلبرگ هاي سجّاده ام ـ همه ـ سكوت مي كنند، تا من حرف بزنم. همه ي ثانيه ها، آرام مي گيرند.

همه ي فرشته ها مي خروشند؛

و همه ي پنجره ها، رو به دريا، باز مي شوند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، اشك ها را واسطه مي كنم، تا بار گناهانم را بكاهند.

دل از تعلّقات دنيا، برمي گيرم و بر آسمان مي كوبم.

مي پَرم، تا آسمان كبود را، به مستي عشق، زير بال هاي نياز بگيرم.

صداي بلال از مسجد پيامبر (ص) مي آيد...»

پنج صفحه از زيبا نگاشته هاي «ميرزايي» فرا رويمان است؛ به نيّت نمازهاي پنج گانه، پنج تن آل عبا و... پرواز تا خدا، دل كندن از دنيا، دل بستن به نيكي ها، دل زدن به دريا...



[ صفحه 186]



ميرزايي، انسيه استان: مركزي

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ساوه

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«اي نماز، اي زيباترين شعر خدا، اي كه نامت هر سختي را بر ما آسان مي كند!

تو، هم چون خورشيدي!

تيرگي ها را مي شكافي، و با نورت جهان تاريك قلبمان را تابناك مي سازي.

اي پيام آسماني!

چنان باران، بي ريا و ساده و با طرواتي!

هم چون چشمه، صاف و پاك،

و مثل خورشيد، درخشان.

هر شب، خانه ي دل را برايت مهيّا مي سازم، تا مهمان دلم باشي...»

«ميرزايي»، كوتاه نوشتارش را چنين مي آغازد و عاشقانه به موضوع برگزيده اش مي پردازد.

«آن گاه كه نماز مي خوانم، به تو نزديك ترم؛

به تو، كه تمام اميد مني.

آن گاه كه نماز مي خوانم، گويي غنچه هاي پژمرده ي دلم، دوباره زندگي كردن را تجربه مي كنند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، ديگر تنهايي را احساس نمي كنم.

خداي من!

چقدر زيباست، آن گاه كه نماز مي خوانم؛

آن گاه كه تو با مني، و من با توام.»

كيستم من؟ من هم اويم

نيستم من، گر چه هستم!



[ صفحه 187]



ميرزايي، شيرين استان: زنجان

عنوان اثر: چنين فرياد عاشقانه شهرستان: زنجان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1357

قالب: تحليلي ـ ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

پيش گفتار

چنين (فرياد عاشقانه)

نماز و اجتماع بشريت

فصل زمان

سلسال (آب گوارا)

قربت (نزديكي)

علي (ع)، نماز، نهج البلاغه

سخن آخر

«اعجاز شب

ترنّم روح بخش هميشه بهار

عطوفت متجسّم

شراره هاي عشق و دوستي

اين ركوع و اين سجود

اين قنوت و اين تكبير

اين قيام و اين سلام

نماز، ضيافت با اللّه است و به راستي كه وصول به لقاي حق است. نماز، معناي عشق



[ صفحه 188]



است. نماز، ثناي در ستايش است. تسبيح در تنزيه است، و عشق در عشق است.

نماز، پرواز روح از خلق به حق است؛ چلچراغ شب هاي ايمان است و همه ي معناي بودن آدمي ست. نماز، هويّت انسان است و انسان، با نماز، هويّت مي يابد، عشق مي ورزد، ادب مي آموزد و در برابر بلنداي معرفت و مهرباني، سر به زير مي آورد. نماز، شكيبايي روزگار است و دوستي با حق و ابديّت است. آدمي با نماز در زمين، از خدا امان مي گيرد، كه قرارگاه او، بهترين قرارگاه است.

نماز، آيينه ي تمام نماي مسلمان است و مسلمان با نماز، نه گمراه مي كند و نه گمراه مي گردد و بسا، بلنداي قدر و فضيلت او را مرتبت مي يابد. نماز، موجب نعمت و فراخ سينه و نشان از بي نشان هاست...»

مجموعه اي خواندني، فرارويم است؛ برگرفته از آيات قرآن عزيز، خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار نهج البلاغه نيز، و ديوان هاتف اصفهاني، ديوان فخرالدين عراقي، محرم راز، بينش اسلامي سال دوّم دبيرستان و پيام آور...



[ صفحه 189]



ميرغفوريان، زهرا استان: تهران

عنوان اثر: در نماز چه مي گويم و چه مي خواهم؟ شهرستان: تهران

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1361

قالب: شعر ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«بيا اي عشق! با من همزبان شو

بيا و لحظه اي هم مهربان شو

بيا، تا دل به اوجت باز گردد

به محض ديدنت، همراز گردد

بيا، تا مدّتي دلشاد باشم

به ميان باغ تو، شمشاد باشم

در باغ دلم، بر غم ببندان

گل اميد را، در من بخندان

منم يك قطره از باغ وجودت...»

ريزش شبنم، عطر زمزم، نورهاي صبح، راز گل، خاصيّت عشق، ساحل آواز، نوبت تكبيرها، مروه ي دل، سخن عشق، و سفره ي آلاله ها، عناوين اشعار كوتاه و بلند «ميرغفوريان» در قالب هاي مختلف شعري است، كه بايد با حك و اصلاحي اندك همراه گردد. از هر چه بگذريم «سخن عشق» خوش تر است:

«اي عبور روشن مقصود من!

اي اميد و مبدأ و معبود من!

اي خيال سبز من، در بي كسي

اي اميد و نور، در دلواپسي



[ صفحه 190]



گوش كن، اين واژه از جان من است

گوش كن، اين حرف، ايمان من است...»

و باز مي خوانيم؛ «ساحل آواز» را:

«دوست دارم، آسمان باز را

دوست دارم، مهلت پرواز را

لحظه هايي در خم دلدادگي

دوست دارم، عشق سنگ انداز را

در هواي خلوتت، جاري شوم

دوست دارم، خلوت دلباز را

نوبهار من، تويي؛ با من بمان

دوست دارم، ياور دمساز را

با سكوت خود، پريشان مي شوم

دوست دارم، ساحل آواز را...»



[ صفحه 191]



ميكاييلي، طاهره استان: تهران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: تهران

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

فرزند

نامه

اميد

«مرد با حالتي گرفته و پريشان از منزل خارج شد. سياهي شب، همه جا را فرا گرفته بود. تصميم داشت مدّتي قدم بزند، بلكه كمي آرامش يابد. ديگر طاقت ماندن در خانه را نداشت و نمي توانست شاهد پرپر شدن تنها فرزندش باشد. اين همه درد و رنج، از ظرفيت و توانش خارج بود. همه ي مشكلاتش يك طرف و بيماري فرزندش، يك طرف؛ كه سخت عذابش مي داد. چطور مي توانست هزينه ي درمان او را فراهم كند؟ چه كسي حاضر مي شد به او كه يك كارمند دولت است، پول هنگفتي براي عمل فرزندش قرض بدهد.

با خود فكر مي كرد كه زندگي اش مثل يك كلاف گره خورده اي ست كه نمي توانست نقطه ي آغاز و پاياني برايش مشخّص كند. سردرگم بود. تنها پاسخش اين بود: سرنوشت من اين گونه است. با خود انديشيد چگونه مشيت الهي، حكم مي كند بعضي اشخاص در قلّه ي پيروزي و سعادت و راحتي و آسايش به سربرند، در حالي كه بعضي ديگر مثل من در قعر چاه بدبختي، دست و پا مي زنند؟ يك لحظه احساس كرد نكند خداوند، او را از فهرست بندگانش كنار گذاشته، كه اين چنين گرفتار شده است؟



[ صفحه 192]



ديگر به انتهاي خيابان رسيده بود، كه براي ماشيني دست تكان داد... راننده، مردي با موهاي جوگندمي بود. از لحظه ي سوار كردن مسافر، متوجّه گرفتگي اش شده بود. مي خواست سر صحبت را به طريقي باز كند، ولي مسافر هم چنان در افكارش غوطه ور بود.

ـ عذر مي خواهم، گفتي تا كجاي تجريش در خدمت باشم؟

ـ خواهش مي كنم، تا سر ميدان گاهي.

ـ ان شاءاللّه مي خواهي به زيارت آقا (ع) بروي؟

ـ بله، اگر خدا بخواهد.

ـ حتماً حاجت مهمّي داري، كه در اين دل شب، راهي شدي...

در حال پياده شدن بود، كه پيرمرد، چيزي را به سرعت روي تكّه كاغذي نوشت و به دستش داد...

مرد، در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، عرض خيابان را پيمود و راهي حرم شد. به در حرم كه رسيد، دست بر سينه گذاشت و خالصانه سلامي عرض كرد. وارد حرم مطهّر كه شد، ديگر نتوانست خود را كنترل كند. حال خوبي داشت. دلشكسته بود. در درون، شرمسار بود. شايد حالا گره كور زندگي اش را يافته بود؛ او از خداوند، دور افتاده بود؛ دور و نااميد. اكنون احساس مي كرد نور اميدي در دلش تابيدن گرفته .

پس از زيارت، نمازي از سر شكر خواند؛ نمازي كه تا به حال با آن خلوص نيّت و دقّت نخوانده بود... اكنون به حلّ مشكلاتش اميدوار گشته بود و مي دانست به مدد او، سدهاي زندگي را پشت سرخواهد گذاشت.»



[ صفحه 195]




بازگشت