حرف (ق)


قادري، سيد حميدرضا

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: دانشجو- حوزوي

عنوان اثر: آرامش سبز

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

از «قادري»، نويسنده ي قادر و شاعر ماهر، بسيار خوانده بوديم؛ «آفتاب نيمه شب»، «سجده بر تربت»؛ «نامه ها»يش را نيز حتما به خاطر داريد! اين بار، در قالبي نه چندان متفاوت، مجموعه اي خواندني از وي فرارويم است؛ مجموعه اي زيبا و خواندني:

- فصل اول؛ كنكور

- فصل دوم؛ باغ تف

- فصل سوم؛ آرامش سبز

- فصل چهارم؛ محراب

- فصل پنجم؛ سلطان كوهستان

- فصل ششم؛ مسافر

- فصل هفتم؛ مثل كاج

- فصل هشتم؛ تمنا

- فصل نهم؛ فرصت

- فصل دهم؛ به سفيدي ذغال

«قادري» در داستان هايش همايش جنگ، نماز و عشق را به نمايش گذاشته است.



[ صفحه 238]



قاسمي، اصغر

استان: اصفهان

شهرستان: شهرضا

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: فلسفه ي عبادت

موضوع: آزاد

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 10 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ تاريخچه ي عبادت و مفهوم آن

- فصل دوم؛ نماز چيست و چگونه بايد خوانده شود؟

- فصل سوم؛ حضور قلب در نماز

- فصل چهارم؛ اهميت نماز در اسلام

- فصل پنجم؛ ترك نماز و آثار آن

- فصل ششم؛ آثار دنيوي نماز

- فصل هفتم؛ آثار اخروي نماز

- فصل هشتم؛ نماز اولياي خدا

- فصل نهم؛ داستان هاي پيرامون نماز

- فصل دهم؛ در آفاق سجود

«نماز، ياد يار و سرود سبز ديدار است، كه جان آدمي را آرامش مي بخشد و او را، همدوش عرشيان مي كند. اين هديه ي ناب آسماني، زمزمه ي دل نشين پرستشي است كه در هنگامه ي وصال، شيفتگان حضرت دوست را به زيارت فرامي خواند و روح عطش ناكشان را از شهد شهود، سيراب مي سازد. پرواز دل در فضاي قرب حق، جز با نماز و راز و نياز ممكن نيست...»

«قاسمي» نوشتار خويش را، براساس كليد بهشت، داستان ها و حكايت هاي نماز، فرهنگ نماز، نماز و نمازگزاران، نكته هاي نوراني، چهارصد سخن پيرامون نماز، نماز چيست؟، سرود يكتاپرستي، پرتوي از اسرار نماز، آشنايي با نماز، و برخي آثار ديگر به رشته ي تحرير درآورده است.



[ صفحه 239]



قاسمي، شيما

استان: اصفهان

شهرستان: اصفهان

تاريخ تولد: 1364

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ جشن تكليف

- داستان دوم؛ شهادت در محضر خدا

- داستان سوم؛ آن روز كه نماز خواندم

«سال سوم دبستان بودم. آن سال برايم بهترين سال بود. از حالا كه اول سال بود، انتظار مي كشيدم؛ چون قرار بود برايمان جشن تكليف بگيرند. البته آن موقع، معناي جشن تكليف و مكلف شدن را نمي دانستم و خيلي دوست داشتم تا هرچه زودتر درباره ي چيزهايي كه نمي دانستم، اطلاعاتي به دست آورم. آن روز وقتي به خانه رسيدم، گفتم:

- مامان! امسال مي خواهند برايمان جشن تكليف بگيرند. اين جشن يعني چه؟ مادر، دستي بر سرم كشيد و گفت:

- دختر گلم! اول لباس هايت را دربياور، دست و صورتت را بشوي و چيزي بخور؛ آن وقت معناي همه ي اين ها را برايت مي گويم...»

و مادر، همه ي گفتني ها را گفت. سرانجام آن روز مبارك نيز از راه رسيد و به دل ها و جان ها، شادي و نشاط بخشيد.

«آن روز احساس ديگري داشتم. از مامان شنيده بودم كه وقتي انسان با خدا حرف مي زند، مثل اين كه همه ي غم هايش را از ياد برده و خوشبخت ترين آدم دنياست... اما هميشه برايم سؤال بود كه چطور مي شود آدم با خواندن نماز، به چنين احساسي برسد. اما آن روز بالأخره خودم هم به اين احساس رسيدم.»



[ صفحه 240]



قاسمي، عفت

استان: اصفهان

شهرستان: اصفهان

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: شهيدان نماز

موضوع: شهيدان نماز

قالب: ادبي

«سلام من به آفتاب زندگي. سلام من به آن كه از همان آغاز، دردم را مي دانست و رازم را مي سرشت. آن كه به وضو بسته مي شد و مرا به معبود، وصل مي داد. آن كه در لحظات بي كسي و تنهايي، مرا به سوي محراب، شوق مي داد. مرا نويد يار مي داد. مرا به درگاهي بس لطيف تر و عظيم تر و شريف تر، ندا مي داد. آن كه روز و شب، آفتاب زندگي من بود.

راستي! چه چيزي مي توانست جسم گنهكارم را، قلب پليدم را و فكر دروغينم را، به سوي احسن الخالقين متوجه سازد؟ مگر مي توان اين شخص بلاديده را، نوشدارويي عطا كرد؟ مگر مي شد او را كه سال ها با عقل، فاصله داشت، به طريق الاصل رسانيد؟ پس چه معجوني بود، كه قلب سنگي او را ذوب كرد؟ روح زخمي و معذب او را آرامش بخشيد؟ و جسمش را از ناپاكي، پاك گرداند؟»

آفتاب زندگي، معراج ياران، ساقي، شهيدان نماز، درددلي با نماز، اشك ندامت، شب توبه و ديدار، عناوين برخي مقالات ادبي و اشعار اين مجموعه است.

«اين جا، به پاي دل، قدم بگذار، اي دوست!

معراج ياران را، سبك نشمار، اي دوست!

اي اهل دل؛ آيينه ي معراج، اين جاست

اي مانده در دام بلا! پرواز اين جاست

آري، بيا اين جا، بيا اين جا، تا گويمت اين جا، كجاست.

اين جا، فضايي كوچك است. اين راه اصلي بر در است. اين رفتني بي ضرر است. اين كاروان حيدر است. اين ردپاي كوثر است. اين حاصل مهر و صفاست. اين عامل صلح و وفاست. اين قطره هاي ساغر است.»



[ صفحه 241]



قاسمي، علي رضا

استان: اصفهان

شهرستان: فلاورجان

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

«اين مجموعه ي نفيس و زيبا، به نام «نهج البلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه هاي نوتر و روشن تر، هماره بر ارزش آن افزوده است، منتخبي از «خطابه ها»، «دعاها»، «وصايا»، «نامه ها» و «جمله هاي كوتاه» مولاي موحدان علي (ع) است كه به وسيله ي «سيد رضي» در حدود هزار سال پيش گردآوري شده است.

آنچه ترديدناپذير است، آن است كه امام علي (ع) چون مرد سخن بوده است، خطابه هاي فراوان، انشا كرده، هم چنين به تناسب هاي مختلف، جمله هاي حكيمانه ي كوتاه فراوان از او شنيده شده است؛ چنان كه نامه هاي بسيار به ويژه در زمان خلافت نوشته است و مردم مسلمان، علاقه و عنايت خاصي به حفظ و ضبط آن ها داشته اند.

كلمات اميرالمؤمنين (ع) از قديم ترين ايام با دو امتياز، همراه بوده است و با اين دو امتياز، شناخته مي شده است: يكي فصاحت و بلاغت، و ديگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز، چند بعدي بودن. هر يك از اين دو امتياز به تنهايي كافي است كه به كلمات امام علي (ع) ارزش فراوان بدهد، ولي توأم شدن اين دو با يك ديگر، سخن امام را قريب به حد اعجاز قرار داده است. اين امتياز نهج البلاغه براي فردي كه سخن شناس باشد و زيبايي سخن را درك كند، نيازي به توضيح ندارد. اساسا زيبايي، درك كردني است، نه وصف كردني...»

گردآورنده، نوشتار خويش را از آشنايي با نماز، پندهاي كوتاه از نهج البلاغه، راز نماز، يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز، نماز و برخي منابع ديگر گرد آورده و از موضوعاتي گونه گون سخن گفته است.



[ صفحه 242]



قاسمي، ليلا

استان: كرمانشاه

شهرستان: اسلام آباد غرب

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: سيري در پرستش، ديانت و عبادت

موضوع: آزاد

قالب: تحليلي

ديانت و انگيزه هاي گرايش به آن، پرستش همراه هميشگي بشريت، عبادت، يهوديت، مسيحيت، اسلام، معبد، معبد زرتشتيان، كنيسه ي يهوديان، كليساي مسيحيان، مسجد مسلمانان، و هنر و پرستش، عناوين برخي مطالب اين پژوهش، با الهام و بهره گيري از خداشناسي و فطرت، بينش تاريخي شيعه، نيايش، چنين گفت زرتشت، اختناق هندوستان، تاريخ تمدن، سرگذشت انديشه ها، مباني اعتقادات در اسلام، سيك ها، اسلام در ايران، تاريخ اديان و مذاهب در ايران، دين هاي ايران، رمزپردازي آتش، تاريخ اديان جهان، اديان زنده ي جهان، بررسي عقايد و اديان و... است.

در بخشي از مقدمه ي مؤلف مي خوانيم:

«در اين نوشته كوشيدم با بضاعت اندك خود، مطالبي را در باب پرستش و شيوه هاي عبادت و مذهب، گرد آورم. مراد از مذهب، تنها اديان الهي و آسماني كه بر پايه ي وحي به بشر، ارزاني شده اند نيست، بلكه مقصود، تمام شكل هاي تكريم و تقدس نيروهاي برتري است كه در جوامع بدوي و امروزي وجود داشته و دارند و در همه ي آن ها «خدا» يا «خدايان»ي بر انديشه ي مردم حكومت مي كرده اند. خود به يقين بر اين نكته واقفم كه نه تنها حقيقت، بلكه واقعيت را نيز نتوانسته ام به وضوح و درستي منعكس نمايم. اقرار مي كنم آنچه ديده ام، به تمامي نه آن است كه بود و آنچه گفته ام جز مقدمه ي ناقص و نارسايي بر آنچه بايد نيست...»

اطلاعات و دانستني هاي ارزش مند اين پژوهش، آن گاه نمود بيش تري خواهد يافت كه با نقد و بررسي، همراه گردد و صحت و سقم مطالب، آشكار شود؛ هر چند گردآوري چنين نوشتاري نيز بسي گران بهاست.



[ صفحه 243]



قاسمي، معصومه

استان: يزد

شهرستان: بهاباد

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز و دوران هاي زندگي

موضوع: آزاد

قالب: داستان كوتاه

«صداي جيغ مريم، فضاي ساكت محله را، پر مي كند. اكبر آقا كه رشته ي افكارش پاره شده، مي گويد:

- دخترم! چرا داد و بيداد مي كني؟

مريم كه بغض، گلويش را گرفته، مي زند زير گريه و مي گويد:

- پدر! صبرم تموم شد. اين خونه، يا جاي منه، يا سعيد.

و بعد اشكش از گونه هايش سرازير شد.

- پسر جون! چرا اين قدر ما را اذيت مي كني؟ تو، دهن بيني و همين باعث بيچارگيت مي شه... از خونه برو بيرون...»

و «سعيد» شب را در پارك به سر مي برد. صبح روز بعد به سراغ دوستش «حسين» مي رود و... چندي بعد، بمبي را در مخزن مسجد محل، جاسازي مي كند و:

«با عجله از سالن بيرون مي رود. پيرمردي از سعيد درخواست كمك مي كند. به ناچار به كمكش مي شتابد. ناگهان نگاهش به خواهرش مريم مي افتد. با عجله وارد سالن مي شود. دستي را بر روي شانه اش احساس مي كند. به عقب برمي گردد. پيرمردي روحاني با چهره اي متين و آرام سلام مي كند. سعيد سرش را پايين انداخته، سلام مي كند. مي خواهد بيرون برود، كه مرد دستش را مي گيرد؛

- پسرم! ما امروز مكبر نداريم...



[ صفحه 244]



- نه، من بلد نيستم

- ياد مي گيري...

ناگهان به ياد بمب مي افتد. با عجله بمب را از زير مخزن برداشته... در انتهاي حياط منفجر... صداي جيغ مريم، فضاي ساكت محله را پر مي كند.»

و 5 داستان كوتاه و زيباي ديگر...



[ صفحه 245]



قاسمي نژاد، شيوا

استان: لرستان

شهرستان: بروجرد

تاريخ تولد: 1358

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 7 فصل فراهم آمده است:

- فصل اول؛ توحيد

- فصل دوم؛ عشق در نگاه علي (ع)

- فصل سوم؛ تقوا و معنويت

- فصل چهارم؛ دنيا از ديد علي (ع)

- فصل پنجم؛ من در فلسفه ي علي (ع)

- فصل ششم؛ عبادات علي (ع)

- فصل هفتم؛ نماز در محراب عشق

«قاسمي نژاد» نوشتار خويش را با مقدمه و غزل «شيداي عشق» آغازيده است. فصلي از نوشتارش را مرور مي كنيم:

«.. تا عشق نباشد، ستايشي نخواهد بود و بندگي وجود نخواهد داشت. عشق، تنها موهبت خداوند به آدمي است كه رقيب ناپذير است و اگر وجودي را از خود سرشار كند، ديگر چيزي به نام «من» در آدمي شكل نمي گيرد.

از ديدگاه علي (ع) عشق چون «گل» است كه صاحب خود را سرشار از وجد مي كند و مي تواند بازگوي تمام احساسات عاشق به معشوق خود باشد، و آن گونه كه براي رسيدن به اين زيبايي بايد متحمل زحماتي شد، براي كسب عشق نيز مي بايد سختي هايي را پشت سر نهاد. عشق به ذات حق، مستلزم دست كشيدن از تمام لذات كاذبي است كه در



[ صفحه 246]



حيطه ي دنيا براي آدمي شكل مي گيرد و كسي كه ميل به اين عشق كند، مي بايست تمام آن ها را پشت سر نهد و فقط به آنچه مطلوب و معشوق اوست، دل بندد.

در ذهن علي (ع) عشق چون چراغي است روشن به شب هاي تاريك زندگي آدمي كه به راستي آنچه را آن گونه كه هست به انسان بنماياند؛ بي آن كه شبهه اي براي آدمي شكل گيرد.

عشق به ذات حق، سواي عشق مجازي آدمي است، حتي اگر وسعتش به اندازه ي تمامي وجود شكل گرفته اش باشد. در مجاز، انسان هر چند طالب عشقي باشد، باز در بحران هاي زندگي آنچه را مصلحت خويش است، بر عشق خود ترجيح مي دهد؛ در صورتي كه عشق به حق با هيچ دارايي و نداري و تحت هيچ شرايطي از ذهن آدمي جدا نمي شود و چنان با روح، عجين مي گردد كه تمام زيبايي ها را در مقابل زيبايي حق، زشت جلوه مي دهد.

انسان از منظر علي (ع) چون كشاورزي مي ماند، كه بر زمين دنيا، تلاش مي كند، بلكه از نور عشق، بر پياله ي خويش، سهمي هر چند اندك تدارك بيند، كه در فرداي دنيايش (قيامت) ره توشه ي راهش باشد... از ديدگاه علي (ع) انسان ها از همان بدو خلقت، اسير عشق ازلي شده، وجودشان با آن عجين شده است؛ با اين تفاوت كه عده اي در خود آن را زنده مي كنند و عده اي با روي آوردن به اميال سركش و ناپايدار خود، به مرور از آن، غافل...»



[ صفحه 247]



قائدي، كلثوم

استان: فارس

شهرستان: لارستان

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ به سوي نور

- داستان دوم؛ بوي بال فرشته

- داستان سوم؛ قبيله ي عشق

در مقدمه مي خوانيم:

«شبي كه بسيار دلم گرفته بود، قلم و دفتري برداشتم و چشم در نگاه ستارگان- به عادت هميشگي ام- شروع به نوشتن حرف هاي دلم كردم... آن شب در سكوت و خاموشي خانه، اولين داستانم را نوشتم... گاهي وقت ها احساس مي كنم بغضي سنگين راه گلويم را بسته است؛ بغضي كه هيچ جا نمي توانم آن را سبك كنم. اما هميشه اشك هايم مرا ياري داده اند.

هميشه نوشتن برايم مانند يك فانوس كه در جنگلي تاريك، گم شدگان را به كار مي آيد، به ياري آمده است تا خروش هاي درونم را در قالب كلمات به آرامش تبديل نمايم. نماز، نياز آدمي را برطرف مي سازد؛ آن هنگام كه روح از نامرادي هاي روزگار، خسته و ملول است...»

تمامي داستان هاي «قائدي» خواندني است و فرازهايي از آن به ياد ماندني! وي اين بار نيز در تقديم نامه اش، چنين سروده:

«به همدلي كه صدايش مرا آسايش، نگاهش مرا آرامش و وجودش مرا هميشه اميد مي بخشد. به عزيزي كه لحظه اي كلمات گرم و ارزش مندش از خاطرم نمي رود.

تقديم به او، كه به من زندگي دوباره بخشيد.»



[ صفحه 248]



قائمي، هدي

استان: خراسان

شهرستان: مشهد

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: آثار روحي- رواني نمازدر رفتار و عملكرد انسان

موضوع: آزاد

قالب: تحليلي- ادبي

تأثير نيايش و پرستش، راز و نياز و عبادت، نماز، نقش عبادت در سازندگي فرد و جامعه، تأثير پرستيدن خدا و ياري خواستن از او، نقش نماز در آمرزش گناهان، آثار دنيوي نيت، تأثير نيت هاي سالم، تأثير بزرگ در نظر داشتن خدا، نتيجه ي اخلاص، نشانه هاي اخلاص، اخلاص در متن جامعه، آثار سجده، تأثير تسبيح خدا، آثار نماز جماعت، فضيلت نماز اول وقت، آثار بهداشتي نماز، آثار معنوي نماز، و تأثير عميق نماز در انسان، عناوين برخي مطالب «قائمي» با الهام و بهره گيري از آثاري ارزش مند هم چون داستان هاي نماز، نماز چيست؟، پرتوي از اسرار نماز، چكامه هاي نيايش و برخي منابع ديگر است، كه با «سرآغاز» و فهرست مطالب، آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 249]



قبله، مريم

استان: يزد

شهرستان: يزد

تاريخ تولد: 1353

ميزان تحصيلات: حوزوي

عنوان اثر: رنگ زندگي من

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: داستان بلند

«قبله» داستان زيبايي از زندگي «مينا» نگاشته و آن را در 7 بخش تنظيم كرده است؛ زندگي مينا، سينا و حسين؛ در كنار شخصيت هايي هم چون «منا» و برادرها و پدر و مادرش و... وي داستان را خوب مي شناسد و قلمي شيوا و نثري جذاب و گويا دارد. هر چند آغاز داستان مي تواند به گونه اي ديگر و زيباتر جلوه نمايد! فراز و نشيب هاي داستان مينا، خواندني است و برخي فرازها، به ياد ماندني! فرجام داستان نيز نيك و شيرين است؛ هر چند با مرگ «بي بي» همراه است. برخي هشدارهاي آموزنده در فرازهاي پاياني و در جاي جاي داستان، زيبايي آن را دو چندان كرده و حاكي از پختگي قلم نويسنده است.

مينا و حسين، هر دو به دنبال گم شده اي بودند؛ هم چون همه ي جوانان كه اگر به آن گنجينه دست يابند و خويشتن خويش را بشناسند، بي ترديد به فرجامي خوش دست پيدا مي كنند. جدايي چند ماهه ي آنان فرصتي خوب براي تحولات و دگرگوني هايي اساسي بود. آن گاه حسين با دنيايي از زيبايي ها بازگشت و فرزندش سينا را در آغوش گرفت. مينا نيز هر چند غمين و پريشان از ماه هاي جدايي بود، اما با ديدن رفتار و كردار شويش، تمام اندوه هايش را از ياد برد، اما راستي! حسين چگونه تغيير كرده بود؟

«چند ماه اول، تمام تقصيرها را از تو مي دانستم و در نظرم زني وظيفه نشناس بودي... يك روز كه از تنهايي و سكوت خانه و نيز آشفتگي اوضاع زندگي ام به ستوه آمده بودم و از طرفي نمي خواستم با تو رو دررو بشوم، با خود گفتم به مدرسه ي علميه مي روم



[ صفحه 250]



و هر چه دلم خواست به «عمو جمال» راجع به تو و خانواده ات مي گويم تا دو روز آخر هفته كه به ده آمد، پيغام مرا به شما برساند به آن جا رفتم و در بين طلبه هاي جوان به دنبال جمال گشتم. برخي گفتند: نيست. و برخي گفتند: نمي دانيم. فردا بازگشتم، اما او نبود؛ انگار خودش را از من پنهان مي كرد. طلبه ها اكثرا يك شكل و يك لباس بودند و دنيايي بي رنگي، آن ها را در برگرفته بود؛ دنيايي كه با من غريبه بود. گاهي از آن همه سادگي و صفا، مبهوت مي شدم...

دفعه ي پنجم كه به حوزه آمدم، ديدن جمال، ديگر يك بهانه بود. بالأخره فهميدم او براي تبليع، دو هفته به يكي از نقاط دور اطراف شهر رفته است. با «كريم» دوست آقا جمال صحبت كردم. از اين كه خداوند، مرا با اين محيط و اين آدم هاي خوب، آشنا كرده، خيلي خوشحال بودم. مثل كودكي كه كارهاي بزرگان را تقليد مي كند، همراه آن ها وضو گرفتم. در نماز جماعت شركت كردم. در جمع دوستانه شان مي نشستم. همراه شوخي هاي آن ها مي خنديدم...

دنيايي داشتم براي خودم! كم كم دوستان واقعي ام را پيدا كردم...»



[ صفحه 251]



قدرتي، آزاد

استان: سمنان

شهرستان: سمنان

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: شعر



همراز مي شوم، با آيه هاي نور

هنگامه ي «نماز»، در لحظه ي ظهور



دمساز مي شوم، با بي نشانه ها

با نغمه هاي تو، با بانگ «ربنا»



سرشار مي شوم، با هر پيام تو

بيدار مي شوم، با نغمه ي «اذان»



با ياد سبز تو، اي خوب مهربان!

آزاد مي شوم، از هر چه هست و نيست



تا پيش چشم من، نور است و روشني ست

دلشاد مي شوم، از همزباني ات



از آشنايي ات، از مهرباني ات

تا نور راه من «الله اكبر» است



«سجاده»ام، پر از گل هاي باور است

فرياد من، رهاست، تا بي كرانه ها



در راز و در نياز، در ذكر و در دعا

اقرار مي كنيم، يكتايي تو را



والايي تو را، تنهايي تو را





[ صفحه 252]





تا لطف و مهر توست، همواره رهبرم

مثل كبوتري، تا اوج مي پرم



مثل كبوتر، گل سرخ شهادت، پرواز، من صدايت مي كنم، بشارت، زمزمه ي جان، شميم آشنا، نواي تو، مؤذن!، سرود سبز، و صفاي نور، عناوين اشعار كوتاه و بلند «قدرتي» است كه در قالب هاي مختلف شعر كلاسيك سروده شده است.

پرچم «لا اله الا الله»

باز در اهتزاز مي آيد

مي رسد، بانگ آشنايي ها

وقت راز و نياز مي آيد

از فراسوي عرصه ي پرواز

بوي خوب نماز مي آيد

فرصت سبز تا خدا رفتن

لحظه ي ناب راز مي آيد

دل از دست رفته ام، به خدا

سوي اين قبله، باز مي آيد

سمت آيينه هاي روشن نور

غرق سوز و گداز مي آيد

از پي چاره، جان پنهانم

بر در چاره ساز مي آيد

با سرود هميشه سبز اذان

هستي ام، در نماز مي آيد



[ صفحه 253]



قدرتي، رخساره

استان: سمنان

شهرستان: سمنان

تاريخ تولد:

ميزان تحصيلات: كارشناسي

عنوان اثر: واژه ي سبز

موضوع: آزاد

قالب: شعر

«قدرتي» نيز به سبزانديشان پيوسته است:

با هم يكي از سروده هايش را زمزمه مي كنيم:



«واژه ي افتخار! نامت سبز

عطر انديشه ات، كلامت سبز



اين سروده شكفتن گل ها!

نغمه ات آشنا، سلامت سبز



مي شناسي صفاي آينه را

مثل آيينه ها، مرامت سبز



امتداد زلال دريايي

موج در موج، هر پيامت سبز



مستم از باده ي محبت تو

سبزم از جرعه ي مدامت سبز...»





[ صفحه 254]



قدرتي، نسترن

استان: سمنان

شهرستان: سمنان

تاريخ تولد: 1320

ميزان تحصيلات: كارشناسي

عنوان اثر: سرود عشق

موضوع: گوناگون

قالب: شعر

شاعر نام آشناي معاصر، «قدرتي» ما را به «بهترين بندگي» و «سرود عشق» مهمان كرده است:



بهترين ذكر، ذكر توحيد است

بهترين قصه، قصه ي پرواز



بهترين نغمه، نغمه هاي اذان

بهترين لحظه، لحظه هاي نماز



بهترين دل، دلي كه شاد و رهاست

بهترين شعر، شعر پيوند است



سادگي، عاشقي، وفاداري

رمز پيوند با خداوند است



بهترين وصف، وصف زيبايي

بهترين كارها، عبادت ما



در قيام و ركوع و بيداري

بهترين فرصت زيارت ما



بهترين واژه، واژه ي عشق است

بهترين بندگي، اطاعت عشق



فرصت خوب با خدا بودن

دل سپردن به بي نهايت عشق...



بهترين راه، راه سبز عروج

بهترين فصل، فصل كوچيدن



سفري تا به بي نهايت دور

در بهاري دوباره روييدن





[ صفحه 255]





تا به كي، در مسير گمراهي؟!

تا به كي، عمر بگذرد به شتاب؟!



وقت، وقت حضور و بيداري ست

فرصت عاشقانه را، درياب!



مهرباني هاي استاد را، مي ستاييم و «سرود عشق» مي سراييم:



مسجد كوفه بود و مولا بود

با نمازي در اوج زيبايي



در نيايش به بارگاه خدا

دل بريده، زقيد دنيايي



زنده مي كرد، جان هستي را

با دم تازه ي مسيحيايي



دم به دم مي سرود يزدان را

به جمال و جلال و يكتايي



آن يگانه به عالم هستي

آن يگانه به فضل و دانايي



باز مي كرد، عقده ي دل را

با دلي دردمند و شيدايي



در قيامش، قيامتي گويا

خلوتش عاشقانه، رؤيايي



با ركوعي، رهاتر از پرواز

ترجمان زلال والايي



مي گذشت از سر فلك، مولا

با سجودي عجب تماشايي!



باصفاتر، زچشمه ي مهتاب

بي رياتر، ز روح دريايي...



سر به راه خدا نهاد، علي (ع)

كز شهادت نداشت پروايي



بارالها! به حق خون علي

خون اين اسوه ي شكيبايي



بار الها! به حرمت مولا

مظهر لحظه هاي تنهايي



بارالها! به حق حرمت عشق

قسمتم كن، نماز مولايي!





[ صفحه 256]



قدس، زهره

استان: مركزي

شهرستان: دليجان

تاريخ تولد: 1366

ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

در اين مجموعه مي خوانيم:

- معجون روح

- نخستين نمازگزار

- نماز، فريضه ي ثابت

- نماز بي روح

- اقامه ي نماز، نشانه ي مليت اسلامي

- صبر و نماز

- نماز شب ياران پيامبر (ص) از ديدگاه حضرت علي (ع)

- نماز، ستون دين

- نماز، عامل رهايي انسان

- زن، نماز و روزه

- اصلاح بين مردم، بالاتر از نماز و روزه

- نماز در نظر علي (ع)

- سخني از دل، براي دل

«تا به حال، اشك شوق را بر مژه هايت رقصانده اي؟ و دل شكسته ات را شسته اي؟ و به دل، اجازه ي سخن داده اي؟ اگر قصد اين كار را داري، به نيايش روي آور، تا به نهايت شوق برسي...»

اين پژوهش، اثري مشترك است از:

- زهره قدس

- عبدالله قدس



[ صفحه 257]



قدس، عبدالله

استان: مركزي

شهرستان: دليجان

تاريخ تولد: 1364

ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

در اين مجموعه مي خوانيم:

- معجون روح

- نخستين نمازگزار

- نماز، فريضه ي ثابت

- نماز بي روح

- اقامه ي نماز، نشانه ي مليت اسلامي

- صبر و نماز

- نماز شب ياران پيامبر (ص) از ديدگاه حضرت علي (ع)

- نماز، ستون دين

- نماز، عامل رهايي انسان

- زن، نماز و روزه

- اصلاح بين مردم، بالاتر از نماز و روزه

- نماز در نظر علي (ع)

- سخني از دل، براي دل

«تا به حال، اشك شوق را بر مژه هايت رقصانده اي؟ و دل شكسته ات را شسته اي؟ و به دل، اجازه ي سخن داده اي؟ اگر قصد اين كار را داري، به نيايش روي آور، تا به نهايت شوق برسي...»

اين پژوهش، اثري مشترك است از:

- عبدالله قدس

- زهره قدس



[ صفحه 258]



قديري، انسيه

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز در آينه ي قرآن

موضوع: نماز در آينه ي قرآن

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 9 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ قبله گاه

- فصل دوم؛ خلوص

- فصل سوم؛ اعمال

- فصل چهارم؛ جهاد

- فصل پنجم؛ فويل للمصلين

- فصل ششم؛ مرگ

- فصل هفتم؛ امر به معروف و نهي از منكر

- فصل هشتم؛ جماعات

- فصل نهم؛ چرا نماز مي خوانيم؟

«قديري» در پژوهشي كوتاه، مقدمه ي خويش را با پاسخ به دو پرسش، آغاز مي كند:

1. قرآن، چه كتابي است؟

2. نماز در قرآن، چه جايگاهي دارد؟

آن گاه با الهام از قرآن عزيز، داستان راستان، چهل حديث از چهارده معصوم (ع)، گل ياد (چهل حديث نماز)، هفتصد حديث از اولياي دين اسلام، و پيشاني و خاك به تبيين موضوع برگزيده اش مي پردازد.



[ صفحه 259]



قديمي، فاطمه

استان: زنجان

شهرستان: زنجان

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: گل هاي جاودان

موضوع: گوناگون

قالب: شعر

راز نماز، نجواي دل، لطف خدايي، لحظه ي نيايش، راز درون، مهماني خدا، عشق نماز، كلاس عشق، و موعد ديدار، عناوين اشعار و نوسروده هاي «قديمي» در اين مجموعه است، كه با اندكي حك و اصلاح و بازنگري توسط سراينده، به مجموعه اي خواندني براي «نوجوانان» بدل خواهد گشت.

«در دلم، غوغايي است

فكر من، آشفته

سيل اشكم جاري ست...

مي روم سوي نماز

مي كنم راز و نياز

مي وزد باز نسيم

مي برد حسرت و بيم

مي نشيند بر دل

آيه ي سبز رحيم

مي كند دل، نجوا

كه بيا، سوي خدا»

«قديمي» بايد از «تقليد» بگريزد و از تركيب هاي كليشه اي و واژه هاي كهنه و قديمي بپرهيزد.



[ صفحه 260]



قربان پور، زهرا

استان: مازندران

شهرستان: رامسر

تاريخ تولد: 1355

ميزان تحصيلات: حوزوي

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ پرتوي از زندگاني امام علي (ع)

- فصل دوم؛ پرتوي از سيره ي عبادي امام علي (ع) در قرآن و سنت

- فصل سوم؛ الگوي عبادي از اميرالمؤمنين علي (ع)

«چگونه از سيره ي عبادي آقايي، سخن گويم، كه خود اميرالمؤمنين است؟ او، قرآن ناطق و قبله نماي هر عارفي است. او، مولود كعبه است؛ در خانه ي خدا تولد يافت و عروج ملكوتي اش نيز در خانه ي خدا بود. روزي كه كعبه، مهماني چون علي (ع) داشت، سراسر مكه با نور وجودش تابناك گرديد و كعبه بر چنين مولودي بر خود مي باليد. كسي كه در دامان رسول الله (ص) پرورش يافت و پا به پاي پيامبر (ص) گام برمي داشت و همه جا، رهرو، حامي و يار و ياورش بود.

اميرالمؤمنين (ع) ميزان سنجش عبادت است و اگر كسي به او اقتدا نكند، عبادتش مقبول حق نيست و چگونه مي شود از كسي كه همه ي وجودش عبادت است، حق مطلب را ادا نمود؟ و از سيره و منش عبادتش سخن گفت؟ بايد اعتراف كنم زبان و قلم را، در وادي عبادت مولاي متقيان، راهي نيست؛ زيرا فاصله ي اين دو به قدر زمين خاكي تا عرش الهي است. روح ملكوتي و سلوك عارفانه و عاشقانه ي مولا (ع) در كلام نمي گنجد...»

«قربان پور» نوشتار خويش را با الهام و بهره گيري از قرآن عزيز، نهج البلاغه، صحيفه ي سجاديه، غررالحكم، تفسير نمونه، علي (ع) كيست؟، سيري در نهج البلاغه، سراي ديگر، سيره ي پيشوايان، تاريخ اسلام، جاذبه و دافعه ي علي (ع) و بسياري منابع ديگر، فراهم آورده است.



[ صفحه 261]



قربانعلي، كوروش

استان: مركزي

شهرستان: ساوه

تاريخ تولد: 1352

ميزان تحصيلات: كارشناسي

عنوان اثر: من، نماز و تو

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

«اي گرماي پيوسته با جريان باريك نفس هاي سردم!

آن گاه كه نماز مي خوانم:

كبوتران سپيد و زيباي فكرم را به آسمان آبي حضور بلندت روانه مي كنم.

و تار و پود بي حجم روحم را، به ديار بي ظرف روشنايي ات مي سپارم.

تن را، با همه ي هجوم هايش از ياد مي برم.

و در باغ پربار نماز، يك سبد سپاس تقديمت مي دارم.

بگو تا وزش خنك عطوفتت چند غزل ديگر مانده، كه در امتداد نمازم بخوانم؟

تا شكوفايي محبتت در گلستان احساسم، از راه چند پروانه بايد بگذارم؟

چگونه مي شود بر گيسوي دعاهايم، شانه كشي؟

از مهر بي دريغت، سرشارم كني؟

به نيلوفرهاي سرانگيز از آب، سوگند، در شعاع گرم نماز، آزادم از هر بند.

به نغمه ي پريان فرح مند، سوگند، خشنودم از اين پيوند...»

«قربانعلي» نثر و قطعه ي ادبي را خوب مي شناسد و در نگاشته هايش به راحتي از تكنيك هاي شعري، بهره گرفته است.

«آن گاه كه نماز مي خوانم:

اي چشمه ي هميشه ي لطف!

بر عرصه ي پر تب و تاب ذهنم مي تابي!

آن وقت، معراج انديشه ام به هستي مي پيوندد،

ساقه ي سخت حزن روييده از پنجره ي وجودم، آب مي شود



[ صفحه 262]



و هر خيال بيهوده مي شكند.

و من در جاده ي نماز، با هر تپش، نهاد نگاهم را بيش تر از پيش به پنجره ات مي دوزم، تا از برق فراگير چشمانت، هوشم را آهنگ جلا بخشم.

و از عصاره ي شيرين حيرت بنوشم.

با هر حرف، احساسم را به فضاي متعالي ات مي سپارم، تا نسيم باراني صدايت بوزد و مرا با خود ببرد.

آن گاه كه نماز مي خوانم:

روحم را آشنايت مي كنم.

و پلك انديشه را از غبار دنيا مي تكانم و خود را از لغزش ها خالي مي كنم.

اي زمزمه ي خوش بي پايان!

آن گاه كه نماز مي خوانم:

پرتوهاي بلند و نرم عشقت بر ديوار شيشه اي احساسم هجوم مي آرند،

و پنجره ي بي تماشايي ام را فرومي ريزند.

من سنگفرش به تاريكي گراييده ي خاطرم را، سر راه شعله هاي يادت كشيدم، و خودم را در آينه ي تابش بي نظيرت، انعكاس دادم.

آن گاه كه نماز مي خوانم:

در باورم نمي گنجد،

در ذهنم نمي رود:

كه از گذرگاه انديشه ام، وجودي دگر گذر كند.

با دلم نمي آميزد،

در رگ بودنم نمي رود:

كه به عمق تراوشم، نقشي دگر، گره زند.»



[ صفحه 263]



قربان نژاد، ليلا

استان: گلستان

شهرستان: گرگان

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: تحليلي- ادبي

«آن گاه كه نماز مي خوانم،

مي خواهم وجودم او را بخواند،

روحم به عشق او به اوج برسد،

و با ذره ذره ي وجودم او را حس كنم.

مي خواهم در نماز عشق را فرياد كنم؛ كه او معناي عشق است و هر چه هست، اوست.» «قربان نژاد» و «عسگري جمكراني» موضوع نوشتار خويش را از ديدگاه دانشجويان به مخاطبان مي نمايانند.

- صداي آرام زمزمه ي دل نشين روحم، مرا خود به اوج آسمان ها مي برد؛ به آن جا كه جز نيكي و نور و خوبي چيزي ديگر نمي توانم يافت.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، هم چون كوير تشنه اي كه باران سيرابش مي كند، جان مي گيرم. احساس وجود مي كنم؛ زيرا مفتخر به مصاحبت با والاترين وجود شده ام.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، دست و دل را از هر آنچه هست و نيست، جدا مي كنم. احساس مي كنم زندگي چيزي غير از داشتن دل پاك؛ دلي كه دايم به ياد خدا باشد، نيست.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، به خدا پناه مي برم.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، گويي بر جاده اي ايستاده ام كه انتهايش نور است و نور.

- آن گاه كه نماز مي خوانم...



[ صفحه 264]



اين اثر حاصل تلاش 2 نويسنده ي جوان «ليلا قربان نژاد» و «فاطمه عسگري جمكراني» است و نام ياوران نويسندگان جوان اين پژوهش خواندني نيز به اين شرح است:

- نجمه فرمانبر

- جمال ميرباقري

- صالح نظري

- عباس رحيمي

- عاطفه رحيمي

- اكرم رضايي

- مريم نيكويي

- خانم محسن فر

- محمد سهرابي



[ صفحه 265]



قرباني، فرزانه

استان: كرمان

شهرستان: كرمان

تاريخ تولد: 1358

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: عروجي تا ملكوت

موضوع: نماز از ديدگاه قرآن و حديث

قالب: تحليلي

«اسلام، دين جاودانگي و پايندگي، رهنمون سعادت و پلكان عروج تا خدا رسيدن است. اسلام، پناهگاه مستحكم بشريت و منزلگاه قرب است و نماز... نماز، پايه هاي پابرجاي اين منزلگاه است. نماز، تكيه گاه وجود اسلام، پله هاي پلكان عروج و ستون استوار سقف جهان گستردين، نشانه و پرچم برافراشته ي مليت اسلام و فرياد طنين انداز جهان گير دين است. ستون راست قامت از پنج ستوني است كه اسلام بر فراز آن، وجود، گسترده و نماز، برترين اين ستون ها پس از ستون جاودان ولايت است.

خورشيد اسلام، با نماز، نورافشاني مي كند؛ نوري كه جايي براي ممانعت ابرهاي تيره و سياه كفر باقي نگذاشته، نوري كه گرمايش يخ هاي قنديل شده ي كفر را در غار تاريك دل، آب مي كند و نماز، دل را به آرامگاه گرم و روشن ايمان، مبدل مي سازد. عطر نماز از گل هاي سرخ اسلام (شهيدان) به مشام مي رسد و نويد وصال مي دهد. نماز، عطر گلستان قرب دارد، عطري كه از طراوت سرخ عشق برخاسته و جاذب دل هاي عاشق است. ارزش نماز، بسي فراتر از وصف است و قالب كلام در تعريف عظمت آن، تنگ؛ ولي خالق اسلام، مخلوقات را در عجز و جهل، رها نكرده، بلكه با تأكيدات مكرر، ارزش نماز را يادآور شده، معصومين نيز كه از پيشتازان اين راه هستند و نماز را آن طور كه هست، لمس كرده اند و ارزش آن را با تمام وجود دريافته اند، جرعه هايي از عظمت نماز را در كاسه ي درك ما ريخته اند.»

اين پژوهش در 15 بخش تنظيم شده است:



[ صفحه 266]



- بخش اول؛ وضو، ورودي نماز

- بخش دوم؛ چه كساني امر به نماز شده اند؟

- بخش سوم؛ اقامه ي نماز، يا نماز خواندن؟

- بخش چهارم؛ برپا دارندگان نماز، چه كساني هستند؟

- بخش پنجم؛ آثار تربيتي نماز

- بخش ششم؛ نماز در ترازوي قيمت

- بخش هفتم؛ پرستش، مخصوص خداست

- بخش هشتم؛ روح نماز

- بخش نهم؛ نماز، همراه هميشگي انسان

- بخش دهم؛ نماز، دريچه ي رحمت

- بخش يازدهم؛ ترك نماز، خروج از دين

- بخش دوازدهم؛ اوقات نمازهاي يوميه

- بخش سيزدهم؛ نماز جماعت

- بخش چهاردهم؛ نماز شب

- بخش پانزدهم؛ نماز جمعه



[ صفحه 267]



قرباني دانا، نسرين

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: مسجد و نقش آن در تمدن اسلامي

موضوع: جايگاه مسجد در تمدن اسلامي

قالب: تحليلي

«مسجد، خانه ي خدا و مكاني براي خلوت عبد با معبود، و حضور خالصانه در پيشگاه دوست است. مسجد، جهاني است كه عابد، عاشقانه بر رازهاي جهان دست مي يابد و به جهان شناسي عميق خلقت مي پردازد. و هم جاي شگفتي است كه در عصر صنعت، فن آوري، اضطراب، دلهره، هراس هاي آدمي و افتادن در روزمرگي هاي نابودكننده ي روح و در دوران يخ بندان دل و قلب انسان هاي و بيگانگي آدم ها از خود و از يك ديگر، مسجد امكان آرامشي رؤياگونه و خلوتي پرمعنا را فراهم مي سازد، تا آدمي در اين زندان سرد و بي روح جسم نميرد، به خويش بازگردد، خود را دريابد و در خدمت همنوع براي رضاي خدا تلاش كند.»

اين پژوهش با مقدمه اي زيبا- به نقل از مقاله ي تجلي حقيقت در معماري خانه هاي خدا- آغاز مي شود و حاوي مطالبي گونه گون هم چون واژه ي مسجد و مسجد در قرآن، تاريخچه ي پيدايش مسجد، انواع مساجد، فلسفه ي بناي مسجد، سير تحول مسجد بعد از مسجد پيامبر (ص)، مسجد مقدس در مكه، مسجد پيامبر (ص) در مدينه، قبله، محراب، منبر، مسجد و اجتماع، و نقش كتابخانه در مسجد با الهام و اقتباس از آثاري هم چون نگاهي به تاريخ اسلام، تاريخ هنر معماري ايران در دوره ي اسلامي، معماري مساجد جهان و مقالاتي چند از مجله ي مسجد، با عناوين جايگاه كتابخانه در مسجد، نقش آموزشي مسجد در عصر پيامبر (ص)، پيدايش مناره در اسلام، نگاهي به تزيين محراب، مسجد و ارزش ها، ضابطه هاي راهبردي و كاربردي در ساخت مساجد،



[ صفحه 268]



نقش مسجد در گذر تاريخ، مسجد در قرآن و حديث و تجلي حقيقت در معماري خانه هاي خدا است.

در فراز پاياني اين تحقيق مي خوانيم:

«مسجد، نه تنها نقش خود را، از دست نداده، بلكه بر نقش هاي آن افزوده شده، هيچ فردي نمي تواند منكر آن شود كه مسجد به عنوان يك عامل در شكل گيري تمدن اسلامي، نقشي نداشته، بلكه مي توان يكي از عوامل زيربنايي تمدن اسلامي را مسجد دانست و اگر كسي چنين نظري را نداشته باشد، تنها سخني خام داشته، از روي تفكر و انديشه نبوده است. اگر در معناي مسجد و نقش ها و هدف والاي آن- كه جايگاه پرستش مسلمانان است- نظر بيفكند، متوجه خواهد شد و منكر چنين امر بديهي نخواهد بود.

در «منار» خود را نزديك به او خواهي ديد؛ گويا حائلي ميان تو و معبود نيست. در «گنبد» عرش آسمان را سيرخواهي كرد. در زير پاها، كاشي هاي لاجورد، آبي آسمان و زلالي دريا را نمايان مي كند.

در «محراب» كوچكي و بندگي ات به نمايش گذاشته مي شود.

از «منبر» به ياد پيامبر (ص) و خطابه هاي او خواهي افتاد؛ كه چگونه مسلمانان را در جاده ي روشن اسلام، عبور داد، تا معبود را در هر گوشه ي زندگي نظاره كنند و به ياد بياورند كه بايد شاكر او باشند و او را شكر و حمد و ثنا گويند. در مسجد، هر گوشه ي آن با تو زمزمه مي كند. با تو، رازهاي پنهان خلقت را مي گويد. بايد پاك شد از آلودگي ها، تا بشنوي نجواي آهسته ي محراب، منبر، گنبد و... را، كه چگونه از قصه ي اسلام، حكايت مي كنند.»



[ صفحه 269]



قرباني صادق، توران

استان: اردبيل

شهرستان: اردبيل

تاريخ تولد: 1343

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: پشت ميله هاي كفر

موضوع: آزاد

قالب: داستان كوتاه

«پدر، غروب، مادر را براي معالجه با هواپيما به تهران برد. من ماندم و مادربزرگ؛ با كوهي از غم و غصّه!

ما براي مادر خيلي ناراحت بوديم. شب كه شد، دلم گرفت. هميشه وقتي چنين احساسي داشتم، مي رفتم پيش دوستم طيبه. با او كمي بازي و درددل مي كردم، اما اين وقت شب كه نمي شد بيرون بروم.

مادربزرگ داشت نماز مي خواند. تلويزيون را روشن كردم، ولي برنامه ي مناسبي براي سن و سال من نداشت. بلند شدم؛ به اتاقم رفتم و خودم را با تكاليفم مشغول كردم. چند ساعتي گذشت. حسابي گرسنه ام شده بود. نزد مادربزرگ برگشتم، اما او هنوز نماز مي خواند و دعا مي كرد. عصباني شدم:

- مادربزرگ! من گرسنه ام. چقدر نماز مي خوانيد؟ ما هر شب تا اين موقع شاممان را مي خورديم.

او با سر، اشاره كرد كه كمي صبر كنم. به آشپزخانه رفتم. جاي مادر، خالي بود. او حتي در آخرين لحظه ها هم به فكر من و مادربزرگ بود. غذايمان را آماده كرده، در يخچال گذاشته بود. بالأخره مادربزرگ آمد و هر دو، در سكوتي مطلق، غذايمان را خورديم و به اتاقمان رفتيم. روي تختم كه دراز كشيدم، هنوز از دست مادربزرگ، عصباني بودم. او فكر مي كرد با بيش تر نماز خواندن و دعا، حال مادرم خوب خواهد شد، اما من به اين چيزها معتقد نبودم.»



[ صفحه 270]



«زهره» قهرمان داستان «قرباني» است. او در آن شب غمگنانه با رؤيايي هراسناك، بيدار مي شود. او همراه با دوستش طيبه، راهي زيارت سپيده ي هشتم (ع) مي شوند. در تونلي تاريك و گرم، راه را بر آنان مي بندند. يك سوي، بوي گلاب و مادر و مادربزرگ به همراه ديگران مشغول زيارت بودند و در ديگر سوي، انسان هايي كه هر كدام سر يك حيوان را داشتند و هياهو مي كردند...

«تمام تنم عرق كرده بود. به سرعت از جايم بلند شدم؛ چه خواب عجيب و گويايي! به آشپزخانه رفتم. مادربزرگ زودتر از من بيدار شده بود و داشت وضو مي گرفت؛ انگار وقت نماز صبح فرارسيده بود. بي هيچ كلامي وضو گرفتم و چادر نماز مادرم را برداشتم و پشت سر مادربزرگ به نماز ايستادم. وقتي چشمم به صورت مادربزرگ افتاد، تبسم با شكوه و رضايت بخشي را ديدم. شايد او هم، وقتي هم سن و سال من بود، يك شب چنين خوابي ديده باشد...»



[ صفحه 271]



قره باغي، نادر

استان: خوزستان

شهرستان: اهواز

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز جمعه از ديدگاه امام خميني (ره)

موضوع: آزاد

قالب: تحليلي

«نماز، آزاد شدن بندگان است از گرداب هاي عذاب و آلودگي، و از بين نمازهاي واجب و مستحب، «نماز جمعه» اهميتي خاص دارد. اتحاد و اجتماع و همبستگي در فرهنگ اسلام، ارزشي ويژه دارد و همواره مسلمانان به تدارك نيرو و اتحاد عليه توطئه هاي شوم دشمنان، ترغيب شده اند و نماز جمعه، تمريني است براي همبستگي.

نماز جمعه، ميعادگاهي است كه مسلمان را، دوشادوش هم و در صف هايي به هم پيوسته، گرد هم مي آورد، و تمريني است تا آن ها هر هفته در اوج اتحاد و همبستگي، خويش را به معرض نمايش درآورند. نماز جمعه، كه پيمودن كرانه هاي وسيع عالم ملكوت و هم آوا شدن با قديسان عالم بالاست، نيازمند راهنما و راهبر است.

مهم ترين الگو در اين وادي، اولياي الهي و خداشناساني هستند كه از عمق وجود به پروردگار عالم، عشق مي ورزند و يكي از برجسته ترين اين اسوه ها در عصر حاضر، امام خميني (ره) است. امام راحل كه نقشي بسزا در احيا كردن اين سنت حسنه ي ديني داشت، خود نيز تمام عمر در طريق اخلاص و بندگي خداوند، گام نهاد و همه ي هستي خود را وقف اسلام و سنت هاي جاويد اسلامي نمود.

از نظر امام (ره) نماز جمعه در رأس همه ي امور بود و اين عبادت از ديدگاه ايشان فريضه ي بزرگ الهي، دژ محكم، سنگر اسلامي و از بركات نظام جمهوري اسلامي، نام گرفت. احياي واقعي نماز جمعه در ايران و دستور حضرت امام مبني بر اقامه ي اولين نماز جمعه در 5 مرداد 1358 (ه. ش) توسط مرحوم آيت الله سيد محمد طالقاني (ره)



[ صفحه 272]



آغازي بود بر حضور و مشاركت مردم در صحنه هاي ديني و مذهبي، و تثبيت اين اصل مهم، كه ديانت، عين سياست است.

در اين تحقيق، به بررسي نماز جمعه از ديدگاه حضرت امام (ره) پرداخته مي شود. ابتدا جمعه و اهميت آن و تاريخچه ي نماز جمعه و نظر حضرت امام، شرح داده مي شود و سپس در بخش هاي جداگانه اي به اهميت و جايگاه والاي نماز جمعه و نقش ائمّه ي جمعه، اهميت سياسي نماز جمعه، تقوا و وحدت در نماز جمعه، محتواي خطبه ها و ويژگي ها و خصوصيات خطيب جمعه، پرداخته مي شود. اين پژوهش كه براساس متون مذهبي و سخنان حضرت امام (ره) در مناسبت هاي گوناگون و بيش از 20 جلد در مجلدات كتاب صحيفه ي نور، تنظيم شده است، بيش از 30 منبع علمي، مطالعه شده و يك سال كار مطالعاتي مستمر، صورت گرفته است.»

برخي منابع و مآخذ اين پژوهش، عبارت اند از: احكام نماز جمعه، نماز از ديدگاه قرآن و عترت، امام (ره) در سنگر نماز، با رهبر در سنگر جمعه، نماز، اخلاق اسلامي، نماز در رواق انديشه ي امام، بيست گفتار، رمز نماز، صحيفه ي نور و...



[ صفحه 273]



قريشي، روجا

استان: مازندران

شهرستان: تنكابن

تاريخ تولد:

ميزان تحصيلات:

عنوان اثر: نماز و ولايت

موضوع: آزاد

قالب: شعر



«به دل، نقشي زدلبر مي كشيدم

خط «الله اكبر» مي كشيدم



شنيدم شيوني، از كوي دلبر

سروش دلكش الله اكبر



مؤذن، نعمه اي آغاز كردي

تمام عقده هايم، باز كردي



گمانم آتشي در سينه داري

كه داغي بر دل ما مي گذاري



بيا، اين ناله ي تكبير، سر كن

مرا از عالم بالا، خبر كن



بزن تكبيرهاي آسماني

بزن فريادهاي كهكشاني



عجب سوز صدايت دل نشين است

صداي آسماني آتشين است



چه مي خواهي؟ چه مي گويي مؤذن؟!

در آن بالا، چه مي جويي مؤذن؟!



قيامت كرده اي، غوغا نمودي

به جانم، آتشي برپا نمودي...





[ صفحه 274]





چه رازي، از سر گلدسته ديدي؟

كه بر سجاده ام، آتش كشيدي؟



مگر روي مه معشوقه ديد؟

كه مجنون وار، پيراهن دريدي؟



نوارا، در كدامين پرده خواني؟

كه ما را، سوي ليلا مي كشاني؟



سرو و سري، يقين با يار داري

كه با ليلاي، ليلي، كار داري...



اساس هستي عالم، نماز است

در رحمت، به سوي خلق، باز است



نمازي، لايق و شايسته باشد

كه بيعت با ولايت، بسته باشد...



خوشا آنان كه دايم در نمازند

و از غوغاي عالم، بي نيازند»





[ صفحه 275]



قزل، آوادان

استان: گلستان

شهرستان: آق قلا

تاريخ تولد: 1355

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: تحليلي- ادبي

«هيچ چيز براي انسان، دردناك تر از بي هويتي و سرگرداني نيست. آدمي، احساسات و نيازهاي گوناگون فردي و اجتماعي دارد، كه هر كدام در جاي خود، اهميت بسزايي دارد. در زمان تولد، احساسي دارد ناشناخته، ناخودآگاه و بي اختيار؛ به اين دليل از هر كس درباره ي زمان تولد و كودكي اش پرسيده شود، چيز زيادي به خاطر نمي آورد و دريافتي كه بتواند در زمان حال، آن را يادآوري كند، نداشته است.

دوران كودكي با سادگي و بازي مي گذرد؛ با وجود اين در همان سنين 5 - 6 سالگي، اولين سوره هاي نماز كه ياد گرفته مي شود، زيربناي نماز هم در ذهن فعال و بازيگوش و در عين حال كنجكاو كودك گذاشته مي شود. شيريني يادگيري اولين آيه هاي قرآن، خواندن اولين نماز، اولين روزه، مسلما شيرين ترين خاطره اي است كه در ذهن هر كسي نقش مي بندد؛ نقشي كه هرگز پاك نخواهد شد.»

اين مجموعه، مقاله اي مبسوط و خواندني، همراه با اشعار و حكاياتي دل نشين است، كه با آيات قرآن عزيز و روايات تابناك امامان معصوم (ع) پيوندي ناگسستني دارد.



«در خلوت شب، شكار مي بايد كرد

از بوالهوسي، كنار مي بايد كرد



دل را به حريم يار، مي بايد برد

تن را به فداي يار مي بايد كرد»





[ صفحه 276]



قزويني، مرضيه

استان: سمنان

شهرستان: شاهرود

تاريخ تولد: 1364

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: آن مرد نوراني

موضوع: آزاد

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ آن مرد نوراني

- داستان دوم؛ ترانه ي ماندن

- داستان سوم؛ عطر ياس

«به غروب خورشيد، نگاه مي كرد. رنگ هاي زرد و سرخ و آبي آسمان، چه تركيب زيبايي داشتند. خورشيدي كه نگاه كردن به آن، غيرممكن بود، اكنون چه زيبا، بستر آسمان را ترك مي گفت. و انگار دلش براي انسان ها سوخته باشد، گوشه اي از زيبايي خود را در بين رنگ ها به رخ آدميان مي كشيد. كوه ها، كوچه ها، آدم ها، ساختمان ها، همه در يك لحظه به نظرش زيبا آمدند.

به پدرش چشم دوخت؛ به لب ها و موهاي دور لبانش، به نرمي صورت مادر. به دست هاي زحمتكش پدر و به چشمان مهربان مادر. چه زيبا بودند. دلش نمي خواست هيچ كدام را از دست بدهد. با خود گفت چرا آزارشان مي دهم؟! مگر چه مي گويند؟ مي گويند: «نماز بخوان.» با اين كه دليلش را نمي گويند، ولي چرا ناراحتشان كنم؟ خوب، مي خوانم. دليلش را هم شايد بعدا پيدا كنم.»

و خداوند، زيباست؛ زيبايي را نيز دوست دارد؛ اگر زيبابين باشيم، همه چيز را زيبا خواهيم يافت. «مهتاب» نيز در جست و جوي زيبايي بود و خداوند، زيبايي را بي درنگ به او نمود:



[ صفحه 277]



«سارا، با چادري سفيد در حال نماز خواندن بود. سرش را روي مهر گذاشت و پس از مدتي برداشت. گل هاي جانماز و سجاده... مهتاب، يك لحظه احساس كرد مهر گردروي جانماز، مثل خورشيد شده، مي درخشد. احساس مي كرد پيشاني سارا نيز رنگ خورشيد گرفته است. نوراني شده. مي درخشد. بي اختيار نشست. سارا، چه زيبا نماز مي خواند. مهتاب زمزمه هاي سارا را- پس از نماز- نيز مي شنيد؛

خدايا! نمازم را قبول كن. كمكم كن تا وقتي در پيشگاهت حاضر مي شوم، خجل نباشم. خدايا! من كوچك تر از آن هستم كه بتوانم نعمت هايت را... اجازه بده در برابرت به خاك بيفتم و بپرستمت؛ هر چند كه تو بي نيازي و...

مهتاب، جواب چراهايش را در دعاهاي سارا مي يافت. از خودش خجالت مي كشيد. به سارا حسودي مي كرد. چقدر دلش مي خواست مثل سارا باشد و مثل او بتواند با خدا حرف بزند...

مهتاب بيرون رفت. صداي اذان قطع شده بود. چقدر دلش مي خواست دوباره به آن گوش بدهد. به نظرش زيباترين ترانه ي زندگي بود. ترانه ي ماندن مثل آواز قناري ها. آري، نوعي ترانه ي خدايي بود.»



[ صفحه 278]



قلندري، بتول

استان: خوزستان

شهرستان: اهواز

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«برخيز! كه خورشيد از پس كوه بلند، طلوع كرد.

برخيز! كه آوازخوان سحر، ترانه ي بيداري سر داد.

برخيز! كه شب اندوه كوچيد.

برخيز! بزن به درياي نماز؛ دريايي كه در آن، موج ها همه پر غوغا، آخر سر هم، سوار قايق زيبايي شو، و به ساحل رهايي برگرد.»

قطعه هاي زيباي ادبي، در اين مجموعه گرد آمده است:

«آواز زندگي بخش باد را، گويي تنها گوش گل مي شنود.

باد مي وزد و با خود، تصوير روشن فردا را مي آورد؛ گويي تنها چشم گل، آن را مي بيند.

اي گوش و چشم، همه بسته!

باز كن چشمانت را، و به بي نهايت بنگر.

خوب گوش كن، تا بشنوي، نيايش گل ها را، و از آن ها بياموزي درس عبادت را.

سپاس آدمي در اين هستي، نيايش عاشقانه ي اوست؛ نماز و دعاي اوست.

چو رقص گل ها در باد، سجده ي آن ها بر خاك»

و باز مي خوانيم:

«در تاريكي نشسته اي. به نماز ايستاده اي. دست به دعا برده اي. اشكت شده جاري. سر داده اي زمزمه هاي عاشقانه اي. غم فروخته و شادي خريده اي. گل نور و اميد را، از عرش پروردگار چيده اي، و تو، عشق را در آن خاموشي، فرياد زده اي. پنجره ي دل را، سوي نسيم رهايي گشوده اي.»



[ صفحه 279]



قلي پور بالف، ليدا

استان: تهران

شهرستان: كرج

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: زير سايبان عشق تو

موضوع: نماز و عشق به خالق مهربان

قالب: شعر



«اي همه ي پنجره ها، رو به تو!

شهر و ده، آشفته ي آشوب تو



اي عسل از شوق تو، شيرين شده

شعر شب، از چشم تو، آذين شده...



من همه حيراني و ويراني ام

حك شده اين نقش، به پيشاني ام



سرد و نفس گير و ترك خورده ام

زير تلنبار خودم، مرده ام...»



همدم هميشگي، بهانه، تكرار سخن، نيايش، آرزو، رؤياي شيرين، عبور، مي بينم در اين ديار غريب، زمزمه ي سروش، لحظه و لبخند، و گفت و گو، عناوين اشعار اين مجموعه است.

«قلي پور» اشعاري زيبا از «محمدحسن سهرابي منش» را نيز براي مان ارسال كرده است.



[ صفحه 280]



قليچ خاني، سامان

استان: آذربايجان غربي

شهرستان: اروميه

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 8 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ سخني كوتاه در فلسفه ي نماز

- فصل دوم؛ علي (ع) و ستايش خداوند

- فصل سوم؛ سيره ي عبادي حضرت علي (ع)

- فصل چهارم؛ علي (ع) همواره به نماز توصيه مي كرد

- فصل پنجم؛ علي (ع) و هويت و حالات نمازگزاران

- فصل ششم؛ علي (ع) مخالف با جهل و غرور

- فصل هفتم؛ علي (ع) حقيقت نماز را مي داند

- فصل هشتم؛ تهدمت اركان الهدي...

«نماز علي (ع) و پيوند علي (ع) با نماز را مي توان در صفحات نهج البلاغه بوييد و با چشم هاي بسته آن را حس كرد. چه زيباست آن گاه كه كتاب نهج البلاغه، ما را به دنياي عبادي علي (ع) مي برد و زيباتر، آن لحظه اي است كه علي (ع) با ما سخن مي گويد و مي آموزدمان كه چگونه دست دوستي به گردن نماز افكنيم و معاشقه كنان با نماز در كوچه پس كوچه هاي منتهي به پروردگار، قدم زنان حركت كنيم و پيش برويم.»

«قليچ خاني» پژوهش خويش را با الهام و بهره گيري از آثاري ارزش مند به رشته ي تحرير درآورده است.



[ صفحه 281]



قليچ لي، فاطمه

استان: گلستان

شهرستان: گنبد كاووس

تاريخ تولد: 1364

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: جايگاه مسجد در تمدن اسلامي

موضوع: جايگاه مسجد در تمدن اسلامي

قالب: تحليلي

«مسجد، مكان و پايگاهي است كه جهت انجام برنامه هاي مختلف اسلامي قرار داده شده، به اين عنوان بنا مي گردد و در واقع، خانه ي عمومي همه ي مسلمانان و داراي قداست و ارزش و احترام خاصي است. موضوع مسجد، يكي از مهم ترين موضوعات فرهنگ متعالي و تربيتي اسلام است، كه علاوه بر اختصاصي آياتي چند از قرآن مجيد، در احاديث و روايات پيامبر اكرم (ص) و امامان معصوم (ع) سخناني مهم و جامع پيرامون اين جايگاه مقدس وجود دارد.

مساجد، سرچشمه هاي خروشاني هستند كه عطش سوزان دل و روان ما را بهتر از هر جاي ديگر فرومي نشاند؛ از اين رو مسجد، پناهگاه و مأمن هر شخص مسلمان و محل امني در مقابل توفان نفس شيطان است. مسجد، مكاني براي پرورش احساس ديني و ايجاد تعامل پايدار بين زندگي فرد و يادگيري هاي ايماني و مذهبي اوست.»

اين مجموعه در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ معابد قبل از اسلام

- فصل دوم؛ مساجد بعد از اسلام

- فصل سوم؛ جايگاه مسجد در تمدن اسلامي

و دربرگيرنده ي بخش ها و موضوعاتي گونه گون هم چون اهميت فلسفه و جايگاه مسجد، مسجد و جايگاه ويژه ي آن در اسلام، وظايف مسجد، اهميت اجتماعي مسجد، نقش مسجد در وحدت اجتماعي مسلمانان، آداب و احكام و مقررات مسجد، حفظ و احياي ارزش هاي معماري در مساجد، مساجد كهن ايران، آثار حضور زنان در مسجد و... است.



[ صفحه 282]



قلي زاده اصل، حسين

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1354

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ اصول دين (راه هاي خداشناسي، توحيد و مراتب آن، شرك و انواع آن، دلايل توحيد، توحيد در قرآن، مراتب توحيد، صفات خداي سبحان و سخنان علي (ع) در توحيد، توحيد در دعاي كميل، علي (ع) و سوره ي توحيد، علي (ع) و عدل الهي، نبوت و حضرت علي (ع)، امامت و علي (ع)، شفاعت و علي (ع)، معاد و علي (ع)، معاد در قرآن و...)

- فصل دوم؛ فروع دين (نماز و علي (ع)، سخنان علي درباره ي نماز، روزه و علي (ع)، حج و علي (ع)، اقوال علي (ع) درباره ي حج، علي (ع) مولود كعبه، جهاد و علي (ع)، جنگ هاي علي (ع) با منافقان، شجاعت علي (ع)، خمس و علي (ع)، موارد مصرف خمس، حرمت صدقه بر اهل بيت (ع)، زكات و علي (ع)، زكات در قرآن، اقوال و احوال علي (ع) در زكات، صدقه و زكات هاي و...)

- فصل سوم؛ اخلاق و علي (ع) (سخنان علي (ع) درباره ي اخلاق، فضايل علي (ع)، علي در قرآن، علي از زبان پيامبر (ص)، شباهت علي به پيامبران، معجزات علي (ع)، ايمان و عبادت علي (ع)، اخلاص علي (ع)، صدقه و انفاق علي (ع)، شجاعت و هيبت علي (ع)، صبر و حلم علي (ع)، سخاوت و ايثار علي (ع)، زهد علي (ع)، امانتداري، حسن خلق و علي (ع)، تواضع علي، عدالت علي (ع)، عفو و كرم علي (ع)، تقوا و خوف علي (ع)، صداقت علي (ع)، و...)

مؤلف، پژوهش خويش را از آثاري ارزش مند هم چون جلوه هاي حكمت، تجلي امامت، نگاهي به علي (ع)، علي و حماسه ي جاويدان، علي (ع) از ولايت تا شهادت، سي



[ صفحه 283]



درس از نهج البلاغه، مردان علم در ميدان عمل، ارمغان كعبه، آيين جهاد از ديدگاه امام علي (ع)، علي در بستر شهادت، فلسفه و اسرار حج، پندهاي جاويدان، انصاف در امامت، آفتاب ولايت، نبرد حمل، قيام و انقلاب مهدي (عج)، درس سخنوري، عرفان اسلامي، ناسخ التواريخ، اصول اعتقادات، فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام (ص)، آموزش فقه، علي (ع) در كتب اهل سنت، انفاق از ديدگاه اسلام، علي (ع) كيست؟، اخلاق آموزشي، منتهي الآمال، ديوان حافظ، مثنوي مولوي، مناقب، صد و پنجاه موضوع از قرآن كريم و برخي آثار ديگر گرد آورده و در ابوابي خواندني، تنظيم كرده است.



[ صفحه 284]



قمري وفا، كبري

استان: همدان

شهرستان: بهار

تاريخ تولد: 1358

ميزان تحصيلات: --

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اولين نمازگزار، نماز بي روح، ترس از خدا و نماز شب، نماز و توبه، نماز در خانواده، نماز و عبادت احرار، كبرزدايي نماز، گناه زدايي نماز، اهميت نماز اول وقت، حق نماز، صبر و نماز، قدرشناسان نماز، نماز عيدين، فضايل نماز جمعه، نماز سحر، حضور قلب، روح نماز، نماز جماعت، شرايط امام جماعت، سفارش به شب زنده داري، سفارش به نماز، نماز پيامبر (ص)، دادن زكات در هنگام ركوع نماز، نخستين نمازگزار، توصيه ي علي (ع) به كمل، اهتمام علي (ع) به نماز اول وقت، نماز چيست؟ آيات اميدبخش، غرق در عبادت، عبادت در نخلستان، مناجات علي (ع) در نيمه شب، شب و علي (ع)، عاطفه به خدا، پيشواي پرهيزكاران، نماز خواندن در بيت المال، وضوي حضرت علي (ع)، نماز و معاد، و شهادت در حال نماز، عناوين برخي مطالب نوشتار «قمري وفا» و «اكرم فاضلي پرور» از آثاري هم چون گنجينه ي حكمت، گل هاي نبوت، شكوفه هاي ميلاد، تاريخ اسلام، سيماي نماز در نهج البلاغه، طهارت روح، در قلمرو نياز، اسرار قلبي نماز، چهل داستان از نماز، در مكتب اميرالمؤمنين علي (ع)، مختصري پيرامون زندگاني حضرت علي بن ابي طالب (ع)، الغدير، بحارالانوار، نهج البلاغه و برخي منابع ديگر است.

در بخشي از مقدمه ي مؤلفان مي خوانيم:

«علي (ع) انساني هميشه در حال عبادت بوده و زيسته است؛ چه در هنگامه ي نماز و نيايش، چه در مزرعه و نخلستان، چه در ميدان زندگي و چه در صحنه ي نبرد و كارزار. او، عبدي نمازگزار بود و نه عابدي نمازخوان؛ كه نماز را جرعه جرعه با تمام وجودش در دل شب هاي كويري عربستان مي نوشيد و در بارگاه قدس الهي با طمأنينه اي عميق، خيمه مي زد و...»



[ صفحه 285]



قنبري، رقيه

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان: تبريز

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: تحليلي

«نماز، بهترين عبادت هاست.

نماز، به روح انسان، جلا مي دهد و او را به خداي مهربان نزديك مي كند.

نماز، سرود توحيد و يكتاپرستي است.

نماز، قلب و جسم و روح آدمي را از آلودگي ها پاك مي كند.

نماز، يعني پرستش خدا و راز و نياز با او، كه آمرزنده و مهربان است.

نماز، سرود صلح و صفا، براي همه ي بندگان نيكوكار خداوند است.

نماز، مهم ترين سفارش همه ي انبيا و اوليا است.

نماز، ما را به ياد نعمت هاي خدا مي اندازد.

نماز، ياد خدا را در دل، زنده نگه مي دارد.

نماز، ستون دين است.

نماز، سپاس از خداوند است.

نماز، ارتباط انسان با پروردگار است.

نماز، نور الهي است.

نماز، بازدارنده از گناه و فساد است...»

نماز چيست؟، پيامبران چگونه به نماز اهميت مي دادند؟ ياد كردن از نعمت هاي خداي مهربان، همراه با نماز، آن گاه كه نماز مي خوانيم، چگونه خالص شويم، اخلاص چيست و چگونه آن را بشناسيم؟، قبله، قرآن بخوانيم، دعا، توبه، از دنيا دست كشيدن، عبرت گرفتن و يك اتفاق، عناوين برخي مطالب اين نوشتار است.



[ صفحه 286]



قنبري، فاطمه

استان: مازندران

شهرستان: ساري

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

غرق در خدا، عشق خاضعانه، نماز سر وقت، بخشش در نماز، مظلوميت علي (ع)، قدر علي (ع) نزد خدا، نماز در خفا، تواضع و فروتني علي (ع)، چرا در قرآن از حضرت علي (ع) نامي برده نشده است؟ و سخنان آن حضرت (ع) عناوين برخي مطالب نوشتاري «قنبري» است كه در مدتي كوتاه، تحقيقي خواندني فراهم آورده است.

«علي (ع) پاك ترين بشر، والاترين انسان و نزديك ترين فرد به خدا بود. اين آرزوي قلبي همه ي ماست كه روزي به مقام و اعتباري كه آن حضرت در برابر خداوند داشت دست يابيم و هماره در اين آرزو، باقي خواهيم ماند. هر چند، گفتني است كه ما هرگز نخواهيم توانست هم چون علي باشيم، ولي مي توانيم رفتار خويش را به آن حضرت (ع) نزديك كنيم و ايشان را اسوه ي خود در زندگي قرار دهيم.»

اما درباره ي درخواست «قنبري» و مختصري پيرامون نقد و بررسي نوشتارش: نخست اين كه بايد درباره ي موضوع مقاله و تنظيم طرح آن انديشيد. به عنوان مثال چه جنبه هايي از سيره ي عبادي امام علي (ع) را بايد شكافت؟ از كجا بايد آغاز كرد و به كجا ختم نمود؟ چه شواهدي را بايد ارائه داد؟ و... سپس يادداشت برداري از منابع و مآخذ گوناگون و متنوع و نيز دانستني هاي خود. بايد نشاني دقيق منابع را هرگز فراموش نكرد. بعد از اين مرحله، نوبت تنظيم و اصلاح يادداشت ها مي رسد. بايد به آن ها نظمي ساختاري و تربيتي منطقي داد. آن گاه متن نهايي مقاله را فراهم آرد. آشنايي با اصول نگارش و ويرايش در اين مرحله بسيار ضروري است و سرانجام آن كه عنواني زيبا براي آن برگزيد؛ نامي كوتاه، آهنگين، روان، شيوا و غيرتقليدي. البته در اين باره گفتني بسيار است و مجال، اندك. باشد تا «قنبري» هماره بنگارد؛ هر بار زيباتر و پربارتر.



[ صفحه 287]



قويدل اقدم، اكرم

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان: مرند

تاريخ تولد: 1353

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: به سوي نماز

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

راز بصيرت، راز رنگين كمان، سلام بر فرشتگان، ولايت، ديار عشق، در حسرت يك جفت سجده، والاترين نماز، واژه ي خوشبختي، به كدام سو؟، چراغ آشتي و در خلوت شب، عناوين برخي قطعه هاي ادبي «قويدل» در اين مجموعه است.

در مقدمه مي خوانيم:

«خدايا!

قبل از هر سخني، با تو سخن دارم... درون عالم هستي، ميان اين همه اعجاز، اسرار و شگفتي ها، چند صفحه اي را به الهام از تو مي نگارم؛ چنان كه الهام بخش دل هايي!

بار الها!

به سلاح تقوا، مسلحم ساز و قلم اين ناچيز را در بيان حقايق و ارزش ها، ياري كن.

ياري ام نما، آنچه در احساسم نهفته، بيان كنم و بر سطر سطر اين دفتر، شعاع بيداري و محور جاودانگي، عطا فرما.

بار الها!

تمام گلبرگ هاي دنيا را جدا كرده، تنها گلبرگ انديشه ي سبز را به تن كرده ام. به اين گلبرگ ها، نور سبز بودن و طراوت و شادابي، عنايت فرما...»

و مي خوانيم:

«آن گاه كه نماز مي خوانم، از ظلمت و تاريكي بيزارم و دل را به طلب نور مي سپارم. آن گاه كه نماز مي خوانم، به آفاق نور بار مطلع انوار، نظر مي اندازم و درخشش هاي تقوا



[ صفحه 288]



را، مشعل راهم مي سازم.

هنوز صبح ندميده و آفتاب در پس ديوار ظلمت، آرميده است.

شب، اسراري در خويش نهفته؛ شايد طاووس خيال بشر، در صبح و ظهر و شام، پايان گرفته باشد، اما در ميان تاريكي و ظلمت شب، هزاران سپيدار و صدها نارون به شور او، دست به دعا برداشته اند. آنان در مقابل ايزد يكتا، قد به بندگي و اخلاص، خم كرده اند...»

و باز مي خوانيم:

«هنوز نمي دانم كدام ركعت نماز عشق است!

با اين كه وجودم را، تا نهايت صميميت رسانده اي، باز در شماره هاي ركعت عشق، دست و پا مي زنم...

سال ها، روزها و گاه ها، سجاده گشوده ام، و جامه هايي از گلشن معنويت تو، بر تن نموده ام، اما هنوز نمي دانم كدام ركعت عشق است...

اگر مي خواهي تفكر آبي را، جست و جو كني، اين واژه ها را، تعقيب كن و بيا... به دنبال ركعت هاي عشق بيا، تا به باراني از رنگ عشق، دلت را صيقل دهي. بهتر است تا در كوله بار سفرت، چند شمع در سقاخانه ي دلت برافروزي و...»



[ صفحه 291]




بازگشت