حرف (ع)


عابدي، زهرا

استان: اصفهان

شهرستان: درچه

تاريخ تولد: 1359

ميزان تحصيلات: --

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

نخستين نمازگزار، اهميت نماز اول وقت، حق نماز، قدرشناسان نماز، گناه زدايي نماز، كبرزدايي نماز، نماز و توبه، نماز و عبادت احرار، نماز در خانواده، زن و نماز، نماز جمعه، اعتدال در نمازهاي مستحبي، ترك نماز و عذاب الهي، اصلاح بين مردم برتر از نماز، ترس از خدا و نماز شب، و حديث عشق، عناوين برخي مطالب اين پژوهش به نقل از سيماي نماز، اسرار عبادت، سيري در نهج البلاغه، فرهنگ نماز، چهل سخن درباره ي نماز، شب مردان خدا، پرتوي از اسرار نماز، معراج سبز، طهارت روح، آشنايي با نماز و برخي منابع ديگر است.

«نماز، سخن برخاسته از دلي است كه مي داند عالم، خدايي دارد؛ خدايي كه با رحمت بي كرانه ي خويش همه ي هستي را آفريده و پرورده است. نماز، راز و نياز بنده اي است كه مي داند خداي او از رگ گردن به وي نزديك تر و بسيار مهربان است. نماز، اعلام اعتقاد قلبي مؤمن است.

نماز، اظهار ايمان است.

نماز، تجديد عهد و بيعت با خداست.

نماز، اعلام اين حقيقت است كه ما از ياد خدا، عفلت نكرده ايم و چراغ ايمان در شبستان جان و دل ما، روشن است و نور مي بخشد.

نماز، ملاك ارزش آدمي و معيار قبولي و رسميت تمامي اعمال و عبادات اوست.

نماز، حديث عشق و بهترين وسيله ي ارتباط طرفيني مؤمن با حضرت دوست است.»

اين تحقيق، با مقدمه ي مؤلف و فهرست مطالب آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 82]



عابدي، طاهره

استان: اصفهان

شهرستان: درچه

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: شهيدان نماز

موضوع: شهيدان نماز

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ شهادت، نردبان آسمان

- بخش دوم؛ نماز، سرآمد عبادات

- بخش سوم؛ نماز، همدوش شهادت

«شهيدان نماز، هم آنان كه در محراب عشق به ربوبيت پيوستند و بي پروا جان دادند؛ جان دادني هم چون بيرون آوردن لباس از تن، آرام و بانشاط...

آري، شهيدان نماز، چون حضرت علي (ع)؛ او كه در زهد و نيايش چنان بود كه گويي جهان و انساني وجود ندارد و هم اوست با خدايش سرگرم عشقي داغ و شوقي پرالتهاب. چشمه ي اشك از چشمانش بر دامان پاكش جاري است و قلبش در سوز عشق خدايش مي تپد...»

در فرازي ديگر از اين مجموعه مي خوانيم:

«شهيد، زاده ي طوفان و پرورده ي موج است. اگر خروشي عليه دشمني لازم باشد، فرياد شهيد، در رواق تاريخ انعكاس مي يابد. شهيد از تبار رسول الله و از سلسله ي آل علي (ع) و پرورده ي مكتب عاشوراست.»

اين پژوهش، كاري مشترك است از:

- طاهره عابدي

- زهرا عليجاني



[ صفحه 83]



عابدي، منيره

استان: اصفهان

شهرستان: درچه

تاريخ تولد: 1364

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

حديث درد فراق، زمزمه ي ترنم، يك كاسه شبنم، نداي عشق، حديث دل، نجواي شب، نيايش شلمچه، قصيده ي جمعه، چشم بيدار علي (ع)، پرواز با نماز، پيشاني خاكي، در آيينه ي علي (ع) و سهمي از معراج تو، عناوين اشعار و متون ادبي اين مجموعه از آثاري گران سنگ هم چون از ژرفاي نماز، فرهنگ نماز، شعر جنگ، پيشاني و خاك، شعر زمان (سهراب سپهري) و برخي منابع ديگر است.

«دشت دنيا، با همه ي وسعتش برايم تنگ شده بود. هيچ شقايقي در من نمي روييد. هيچ چكاوكي در سكوتم لانه نداشت. احساس غريبي به قلبم نهيب مي زد، كه گرماي يك عشق، برف هاي وجودت را آب خواهد كرد. پس با عشق گل ها مأنوس شدم، اما زمستان ها تنها ماندم. همدم پرستوها گشتم، آوازشان برايم تكراري شد. به خورشيد، دل بستم و او گاه فراموشم مي كرد. با باد، راز دل گفتم، اما او رازدار خوبي نبود. از دريا، كمك خواستم، اظهار عجز نمود. با ماه، عجين شدم، ولي هر وقت خواستم با او حرف بزنم، نمي يافتمش.

باز هم زمستان، مهمان قلبم شد و خود را تنهاي تنها يافتم. حتي نوري نبود، تا بر اين تنهايي بتابد. دريافتم اين ها هيچ كدام معشوق مطلوبم نيستند. اما آيا هيچ كس پيدا نمي شد، كه به روحم آرامش بخشد؟ در اوج نااميدي، در دريايي از حسرت، دست و پا مي زدم، كه ناگاه «مادر» آن فرشته ي مهرباني و آشناي هميشه ي دردهايم، با جانمازي در دست به سويم آمد و قلبم را با «عشق خدا» پيوند زد. به سوي زلالي آب



[ صفحه 84]



شتافتم و جسم و روحم را تطهير كردم. حالا كه معشوق حقيقي خويش را يافته ام و مي روم تا برايش از كشندگي درد فراق بگويم، بايد آيين طهارت را به جا آورم و با روحي لطيف به سراغش بروم.»

بخشي از مقدمه ي گردآورنده را نيز مرور مي كنيم:

«وقتي دست به قلم بردم، تا در مورد نماز و حالاتي كه موقع خواندنش به انسان دست مي دهد بنويسم، فهميدم تقريبا هيچ چيز در اين باره نمي دانم. در آن لحظه از خودم شرمنده شدم؛ عزمم را جزم كردم كه نه تنها براي نوشتن، بلكه براي بالا بردن سطح علم و عمل خويش به تحقيق و مطالعه پيرامون اين فريضه ي الهي بپردازم.

خوشبختانه با مراجعه به كتابخانه هاي مختلف و هم چنين ياري دوستان و اطرافيان، موفق به خواندن تعداد زيادي كتاب شدم. گفتني است بسياري از مطالعاتم، با آنچه بايست مي نوشتم، كم ترين مناسبتي نداشت و يا اصلا به كارم نيامد، اما روحم با رمز زندگي- البته تا حدودي- آشنا گشت. احساس مي كنم در اين چند ماه كه در مورد نماز مي نويسم، از نظر معنوي، تحولات زيادي در جسم و روحم به وجود آمده؛ به طوري كه براي خواندن نماز با حضور قلب كامل، در حال تلاش و تمرين هستم؛ ضمن اين كه به انجام مستحبات آن نيز علاقه مند شده ام.

خلاصه ي كلام: اين مسابقه، مفيدترين و مؤثرترين مسابقه اي است كه تا به حال در آن شركت كرده ام و اميدوارم هر سال با گسترش و استقبال بيش تري برگزار شده، بتواند عشق نماز و نيايش را در قلب همه ي نوجوانان و جوانان بنشاند.»



[ صفحه 85]



عابديني، زهرا

استان: اصفهان

شهرستان: اصفهان

تاريخ تولد: 1354

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: نماز، نياز به درگاه بي نياز

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 7 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ نفس عبادت

- بخش دوم؛ چرا نماز مي خوانيم؟

- بخش سوم؛ عالي ترين شكل پرستش

- بخش چهارم؛ رابطه ي بزرگان با نماز

- بخش پنجم؛ نماز در مقام راز

- بخش ششم؛ نماز، مرز كفر و ايمان

- بخش هفتم؛ آثار و نتايج نماز

«به ريسمان عشق تو چنگ مي زنم و بر سجاده ي عشقت پيشاني مي نهم.

با عطر اشك هايم، روح خشكم را باراني مي كنم،

و با دستان نيازم، قنوت را به تماشا مي گذارم؛

تا شايد در درياي رحمتت با كشتي نجاتت خود را به ساحل بركت رسانم.

من، تو را دوست دارم،

و محبوب قلب خود مي دانم؛

زيرا تو را از خود، و خود را از تو مي دانم.

با تو صميمي ترين لحظه ها را در جاده ي نيايش، پيدا مي كنم،

و با اشتياق به خاطر تو، قدم به جلو مي نهم،

و خود را به انتهايي مي رسانم،

كه فقط تو را ببينم.»



[ صفحه 86]



عابديني، مهناز

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1354

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

علي از زبان علي (ع)، مراعات امر نماز، اوقات نماز، در فضيلت طاعت و بندگي، نماز پرواپيشگان، پيروي از دستور خدا، در اسرار عبادات، در معناي ايمان، در اقسام عبادت، در ترغيب به عبادت، در پاره اي از نشانه هاي ايمان، زهد و ترك دنياپرستي، عظمت نهج البلاغه، تلقي نهج البلاغه از عبادت، ياد خدا و نماز، مواظبت نماز، سفارشي درباره ي نماز، حقيقت ايمان، وصف ايمان و... عناوين مطالب پژوهش «عابديني» است كه با الهام از آثاري ارزش مند هم چون نهج البلاغه، از پارسايان برايم بگو، سيري در نهج البلاغه، القاب و صفات مولاي متقيان، انسان كامل، دانستني هاي نهج البلاغه، نماز در قرآن و برخي منابع ديگر گردآوري شده است.

«آن هنگام كه همه، در كار، سستي مي نمودند و هر كس سر در لاك خود فروبرده بود، به ياري دين خدا برخاستم و اين من بودم كه سر برافراشتم.

در آن هنگام كه زبان همگان بسته بود، اين من بودم كه به سخن آمدم.

در آن هنگام كه همه در راه مانده بودند، اين من بودم كه به هدايت نور خدا، راه خويش پي گرفتم. ادعايم از همه كم تر بود؛ حال آن كه بر همگان پيشي گرفته بودم و زمام كارها به دست گرفته و پيش مي تاختم.

هيچ كس نتوانست بر من عيبي بگيرد و در غيبت من سخن بگويد...»



[ صفحه 87]



عالمي ناييني، محمدباقر

استان: اصفهان

شهرستان: نايين

تاريخ تولد: 1359

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي- ادبي

اين تحقيق در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ زندگي نامه

- فصل دوم؛ داستان

- فصل سوم؛ نهج البلاغه

علي از زبان قرآن، علي از زبان پيامبر (ص)، علي از زبان علي (ع)، مديحه، از دريچه ي چشم ديگران، علي (ع) كه بود؟، انسان كامل، ديانت علي (ع)، جلوه هاي نماز علي (ع)، اوج ارزش ضربت علي (ع) در جنگ خندق، مباهات خدا به فرشتگان در مورد جانبازي علي (ع)، مرد ناشناس، بار نخل، در محضر قاضي، علي و عاصم، مسيحي و زره علي (ع)، در ركاب خليفه، مهمانان علي (ع)، داستان عقيل در مجلس معاويه، سخني درباره ي نهج البلاغه، وصاياي حضرت علي (ع) در بستر شهادت، وصف متقين از زبان علي (ع)، نماز در نهج البلاغه و چهل جمله از كلمات قصار علي (ع)، عناوين برخي مطالب اين مجموعه است كه با الهام از آثاري ارزش مند هم چون قرآن عزيز، نهج البلاغه، داستان راستان، مرد نامتناهي، نماز در نهج البلاغه، نگاهي بر زندگي حضرت علي (ع)، علم از ديدگاه علي (ع)، فروغ هدايت، فروغ ابديت، سيري در نهج البلاغه، انسان كامل، زندگاني امام حسين (ع) و برخي منابع ديگر گردآوري شده است.

- خصم و دشمن ستمگر، و ياور مظلوم باشيد.



[ صفحه 88]



- غيبت، منتهاي كوشش انسان ناتوان است.

- روح مؤمن، از سنگ خارا، قوي تر و محكم تر است.

- تقوا، داروي بيماري دل هاي شماست.

- برادرت را با نيكي كردن به او، توبيخ كن و آزارش را با انعام، پاسخ گوي.

- به گوينده، نگاه نكن، بلكه به گفته هايش توجه نما.

- اختلاف، ويرانگر انديشه است.

- با مردم چنان معاشرت كنيد، كه اگر مرديد، بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، به شما عشق ورزند.

- مردن، شيرين تر، تا از ناكسان، چيزي خواستن.

- سزاوارترين مردم به عفو و گذشت، تواناترين ايشان است در كيفر.

- بهترين زهد، آن است كه آن را پنهان داري.

- هيچ دانشي، مانند تفكر نيست.



[ صفحه 89]



عبادي، احمد

استان: زنجان

شهرستان: زنجان

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: كارداني

عنوان اثر: حنين فرياد عاشقانه

موضوع: گوناگون

قالب: تحليلي- ادبي

در اين مجموعه مي خوانيم:

- پيش گفتار

- حنين (فرياد عاشقانه)

- نماز و اجتماع بشريت

- فصل زمان

- سلسال (آب گوارا)

- قربت (نزديكي)

- علي (ع)، نماز، نهج البلاغه

- سخن آخر

«اعجاز شب

ترنم روح بخش هميشه بهار

عطوفت متجسم

شراره هاي عشق و دوستي

اين ركوع و اين سجود

اين قنوت و اين تكبير

اين قيام و اين سلام

نماز، ضيافت باالله است و به راستي كه وصول به لقاي حق است. نماز، معناي عشق



[ صفحه 90]



است. نماز، ثناي در ستايش است. تسبيح در تنزيه است، و عشق در عشق است. نماز، پرواز روح از خلق به حق است؛ چلچراغ شب هاي ايمان است و همه ي معناي بودن آدمي ست. نماز، هويت انسان است و انسان، با نماز، هويت مي يابد، عشق مي ورزد، ادب مي آموزد و در برابر بلنداي معرفت و مهرباني، سر به زير مي آورد. نماز، شكيبايي روزگار است و دوستي با حق و ابديت است. آدمي با نماز در زمين، از خدا امان مي گيرد، كه قرارگاه او، بهترين قرارگاه است.

نماز، آيينه ي تمام نماي مسلمان است و مسلمان با نماز، نه گمراه مي كند و نه گمراه مي گردد و بسا، بلنداي قدر و فضيلت او را مرتبت مي يابد. نماز، موجب نعمت و فراخ سينه و نشان از بي نشان هاست...»

اين مجموعه برگرفته از منابعي چون: آيات قرآن عزيز، خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار نهج البلاغه نيز، و ديوان هاتف اصفهان، ديوان فخرالدين عراقي، محرم راز و پيام آور مي باشد.



[ صفحه 91]



عبادي، عبادالله

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1355

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«تنها براي تو مي نويسم؛ تو كه از عشق، هزاران خاطره داري.

تنها براي تو مي نويسم؛ كه خيلي محتاج بودنت هستم.

تنها براي تو مي نويسم؛ كه به اندازه ي دريا زلالي...

راستش «غصه» امان درست انديشيدن را نمي دهد. آرزوي محالي ست كه آمدن تو را طلب كنم.

راستش تو از من چيزي مي داني؟ اين كه چرا غم دارم، چرا هيچ كس را ندارم و چرا تنها براي تو مي نويسم؟

نوشتن از تو و درباره ي تو، كار آساني نيست...»

مجموعه ي «عبادي» با مقدمه اي چنين آغاز مي شود و در 4 بخش تنظيم شده است:

- فصل اول؛ غزليات

- فصل دوم؛ مثنويات

- فصل سوم: نثر ادبي

- فصل چهارم: نو سروده ها

نجوا، به نام دوست، چكاوك، لاله، به نام دوست، چشم انتظار من، برخيز، شميم ياس، در انتظار سبزپوش، عشق به خدا، من كجايم؟، آرزوهاي رفته بر باد، كاش، آن جا كه اقاقي مي خنديد، عناوين برخي آثار اين مجموعه است.



[ صفحه 92]



عباديان، رضوان

استان: اصفهان

شهرستان: فلاورجان

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه شامل 3 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ بوي ياس ها

- داستان دوم؛ در پناه نماز

- داستان سوم؛ وقتي نماز خواندم

تمامي داستان هاي اين مجموعه، خواندني و زيبا هستند. «عباديان» در شعر نيز تواناست و مي تواند در قالب «نيمايي» خوب بسرايد:

«صبح يك فصل غريب

صبح يك شعر زلال

عشق، از راه رسيد

چشم هاي نگرانم را ديد

شبنمي، گونه ي غمگين مرا

غمگين كرد»



[ صفحه 93]



عبادي منامن، رايت الله

استان: اردبيل

شهرستان: خلخال

تاريخ تولد: 1352

ميزان تحصيلات: حوزوي

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

اين پژوهش خواندني در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ آيين مهرورزي

- فصل دوم؛ به سوي رهايي

- فصل سوم؛ نماز در نهج البلاغه

«حق علي، ايثار علي، مقام علي، جهاد علي، عدالت و شهادت و هر كدام از خصال علي را اگر بتوان نوشت، صدها كتاب مي شود. آنچه ما اشاره مي كنيم بسيار اندك است؛ هم چون نمي در برابر يمي. حق علي (ع) بر مردم چون حق پدر بر فرزندش است. چه كسي مي تواند از زيربار چنين مسؤوليت و حقيقتي شانه خالي كند و آن را انكار نمايد؟ ايثار علي (ع) به روزگاران، تا ابد خواهد ماند. به ليلة المبيت، به روز مباهله، به خيبره و احد و خندق و... و آن زمان كه پيامبر (ص) اميدي جز علي (ع) نداشت و كفر تا پشت در خانه هاي مسلمانان هجوم آورده بود و كسي را جرأت مقابله نبود...

اين تحقيق جامع و كامل، با مقدمه اي مبسوط و خواندني آغاز مي شود:

«از آن جا كه ما نمي توانيم علي (ع) را آن گونه كه بوده و زيسته، معرفي كنيم و بشناسانيم! زيرا خود به آن جا نرسيده ايم كه علي را بشناسيم و او را درك كنيم، نه تنها ما، بلكه هيچ كس نمي تواند ادعا كند كه من علي را مي شناسم و درك كرده ام؛ چون علي (ع) در عصر خويش هم ناشناخته ماند و كسي او را جز عده اي معدود، درك نكردند.

علي را آن كس مي تواند بشناسد كه مثل علي باشد. علي را، علي، خداي علي، پيامبر علي و همسر علي و فرزندان معصومش مي شناسند.»

طرح روي جلد اين مجموعه، از «علي اسماعيلي» است.



[ صفحه 94]



عباس پناه، ايران

استان: اردبيل

شهرستان: اردبيل

تاريخ تولد: 1354

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 11 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ موسيقي آبشار

- داستان دوم؛ تربت پاك

- داستان سوم؛ خواب خيال انگيز

- داستان چهارم؛ اوج

- داستان پنجم؛ تحول دو سنگ

- داستان ششم؛ تنهايي

- داستان هفتم؛ آواز

- داستان هشتم؛ نذر

- داستان نهم؛ گلبرگ

- داستان دهم؛ مادر

- داستان يازدهم؛ آن گاه كه نماز مي خوانم

نامه اي عاشقانه از اين مجموعه را مي خوانيم:

«سلامي به گرمي خورشيد فروزانت، به نورانيت مهتابت و گل هاي زيباي شكوفه زده ات.

حال ما خوب است. حال شما چگونه است؟

راستي! نگفتمت كه دوستت دارم و عاشقت گشته ام! اگر روزي با تو حرف نزنم، گويي تمام هستي ام را از دست داده ام. تو، الهه ي ناز مني، پروانه ي بخت مني، صنوبر زيباي مني. تو، روح مني، جان مني، تمام زندگي مني؛ كه خودت داده اي، اي بزرگ ترين ياور بي ياوران!»



[ صفحه 95]



عباس زاده، زهرا

استان: اردبيل

شهرستان: اردبيل

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: مجسمه ي خيال

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

«سه پايه را مقابل جنگل سرسبز خيال گذاشته، قلم را به آرامي بر روي آن به حركت در مي آورد. يكباره از حركت ايستاده، اطراف را به دقت مي نگرد. تغييرات مداوم آسمان پرهياهو توجه اش را جلب مي كند.

دوباره با سرعت بيش تري شروع به كار مي كند. با گذر ثانيه ها همه چيز از حالت خود خارج گشته و دگرگوني عظيمي در آن ها به وجود مي آيد.

آنچه در تابلوي خود مي بيند، تنها نقش و نگارهاي نامنظم و آشفته است، كه هيچ شباهتي با تابلوي اصلي ندارد.

چشمانش به خماري مي گرايد و همه ي آن تصاوير در مقابل چشم هايش به حركت در مي آيند.

تاب نگاه كردن را ندارد. دستانش در حالي كه نقش ديگري در فضا مي زنند، به حركت درآمده و با فرياد دور مي شود.

باد به آرامي شروع به وزيدن مي كند و سبزه ها را به رقص مي اندازد.

سه پايه را در ميان بازوان پرقدرتش گرفته، مدام بالا و بالاتر مي برد.

آسمان در حال تغيير ديگري است؛ صداي نقاش از دوردست ها به گوش رسيده و در ميان صداي طبيعت پخش مي شود.»

تابلو، نقش، نگاه، اميد، فاصله، حركت، پرتو عشق، حيات، گذر ثانيه ها، خانه ي دوست، مجسمه ي خيال، پرواز، گلوله ي نجات، خواب خيال انگيز، جزيره ي رويايي، و يا انيس، عناوين تمامي داستان هاي كوتاه اين مجموعه است.



[ صفحه 96]



عباس زاده، صادق

استان: اصفهان

شهرستان: شهرضا

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ حضور قلب

- فصل دوم؛ تفطير الصلوة

- فصل سوم؛ مراقبت بر نماز اول وقت

«ارتباط، ارتباط با خدا. چقدر زيباست و چقدر شگفت انگيز! به راستي انسان چگونه مي تواند با آفريدگار خود، تا اين حد، بي پرده، سخن به زبان آورد. در هيچ كدام از اديان، چنين ارتباط عرفاني بين خالق و مخلوق ايجاد نمي شود. تصور اين كه در لحظه ي نماز، خدا نظاره گر ماست، توان ايستادن را از ما مي گيرد...

در صورتي كه انسان، نماز را با حضور قلب بخواند و روح خود را از هر نوع گناه و لغزشي بزدايد، بعد از نماز، گويي بار سنگيني از دوشش برداشته مي شود...»

«عباس زاده» پژوهش خويش را، با الهام از قرآن عزيز، نهج البلاغه، تفسير نمونه، تفسيرالميزان، صلوة الخاشعين، پرواز در ملكوت، پرورش روح و.. گرد آورده، آن را با مقدمه اي كوتاه آغاز كرده، با فهرست منابع و مآخذ، پايان بخشيده است. عوامل تحصيل حضور قلب، اركان نماز، توصيه هايي در مورد اذان و اقامه، برترين مقرب ها و تفسير آيات 238 و 239 از سوره ي بقره، عناوين برخي مطالب وي در اين مجموعه است.



[ صفحه 97]



عباس زاده، مسعود

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1351

ميزان تحصيلات: كارشناسي ارشد

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: ادبي- تحليلي

«.. همه ي ما دوستدار اميرالمؤمنين هستيم، اما شيعه ي علي بودن، تنها به نام و نشان ظاهر نيست، بلكه به رهروي راه او و خودسازي با انديشه ي اوست، كه پيروان راستين را از ديگران جدا مي سازد. براي پيروي از اميرالمؤمنين (ع) و پرهيز از خبط و خطا، بي ترديد به شناخت عالمانه و صادقانه ي او، نياز است. چه بسيار بودند مدعياني كه در اين شناخت و پيروي، به دليل جهل و تنگ نظري، خودبيني و بي درايتي به بيراهه رفتند و هم چون خوارج نادان، در نهايت به سياه چال «ضد علي بودن» سقوط كردند.

نهج البلاغه، كتاب انسان در هر زمان و مكان بوده، اميرالمؤمنين (ع) مربي و هدايتگر نسل ها در طول تاريخ است. كه كلمات نوراني و سازنده ي آن حضرت، چون معجزه اي هميشگي از وراي پرده ي سنگين زمان، داروي شفابخشي است كه هر روز بر آلام بشري، درمان است. امام علي (ع) دست پرورده ي پيامبر اسلام (ص) با دانش بي نهايت و ارتباط معنوي و الهي كه از آن حضرت فراگرفته بود، اساس حكومت اسلامي و عدالت اجتماعي را بنيان نهاد و آن را عملا به جهانيان ارائه كرد.»

در بخشي ديگر مي خوانيم:

«رفتار و گفتار حضرت امير (ع) در همه ي ابعاد مختلف زندگي، الگويي كامل و تمام عيار از ايشان در اختيار بشريت قرار داده، بهترين و مناسب ترين مرجع رجوع كنندگان، محققان و عوام و خواص براي دست يابي به بهترين ملاك هاي خوب زيستن



[ صفحه 98]



آدمي است.»

اين مجموعه، كشكولي از دانستني هاي مفيد، همراه با متوني ادبي از نويسندگان معاصر است، كه به كوشش «عباس زاده» گردآوري شده است.

بخشي ديگر از اين مجموعه را، به نقل از استاد جواد محدثي مي خوانيم:

«كدام مولود، چون علي (ع) در كعبه، چشم به جهان گشوده است؟

كدام ميلاد، چون 13 رجب، گوهري در صدف هستي به جهان داده است؟

كدام مادر، چون علي (ع)، زاده است؟

حيات علي (ع) به زندگي، روح بخشيد.

راه علي (ع) ميزان رفتن و بودن بود.

سخن علي (ع) بلاغت را بارور ساخت.

رفتار علي (ع) سنت پيامبر (ص) را احيا كرد.

حكومت علي (ع) الگوي جهانداري و رهبري بود.

مناجات هاي علي (ع) را از عبوديت را به عارفان آموخت...»



[ صفحه 99]



عباسي، فريده

استان: زنجان

شهرستان: خرمدره

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: امير هم دوست داشت...

موضوع: نماز

قالب: داستان بلند

داستان زيباي «امير هم دوست داشت...» سه شخصيت اصلي دارد: حميد، سيد مهدي و امير. هر كدام از اين ها براي رسيدن به برپايي بهترين نمازها، تلاش هاي زيادي مي كنند و اتفاق هاي زيادي براي آن ها مي افتد؛ اتفاق هايي كه گاه لبخند بر لب مي نشاند؛ گاه نيز چشم ها را به گريه مي خواند.

«زنگ خانه به صدا درآمد. حميد با عجله رفت و در را باز كرد. دوستش امير بود. طبق قرار بايد با هم به جبهه اعزام مي شدند.

- سلام حميد! دير كه نيامدم؟

- نه، به موقع آمدي. ببينم از پدر و مادرت خداحافظي كردي؟

- معلوم است. پدرم مي خواست بيايد به بدرقه امان؛ به زور منصرفش كردم.

- يادم رفت تعارف كنم بيايي داخل. بفرما...

حميده در گوشه اي از حياط به برادرش حميد، نگاه مي كرد؛ انگار از ديدنش سير نمي شد. حميد، تنها كسي بود كه حميده بعد از خدا و مادرش در اين دنيا داشت. حالا با رفتن او، احساس تنهايي مي كرد. مادر حميد، پسرش را بوسيد. به امير نيز سپرد كه مراقب حميد باشد...»

اين آغازه ي داستان بلند «عباسي» است كه شتاب در نگاشتن، باعث جابه جايي نام هاي امير و حميد در اولين صفحه ي داستان شده است؛ آن هم درست در سطر آخر پاراگراف آخر! وي نام زيبايي براي داستان خود برگزيده؛ طرح روي جلد هم، حرف ها



[ صفحه 100]



دارد! اصلا بگذاريد ببينيم امير، چه چيزي را دوست داشت؟

«حميد در تاريكي شب به سراغ يكي از بچه ها رفت كه به شدت زخمي شده بود. او را بلند كرد و به داخل سنگر برد.

- امير! خودت هستي؟ امير جان! جواب بده.

- مرا بگذار زمين. تعجب مي كني كه من هم زخمي شده ام... دوست دارم از قول من به «سيد» بگويي كه امير گفت: هميشه از نماز شب هايي كه در تاريكي مي خواندي، خوشم مي آمد. بگو امير هم دوست داشت مثل تو نماز بخواند و... اما هرگز نتوانست.»

سري هم به سيد و نمازهايش مي زنيم:

«سيد، بدون مقدمه تيمم كرد و در آن هياهو و شلوغي به نماز ايستاد؛ انگار كه عاشورا بود و او نماز ظهر عاشورا را مي خواند. حميد با حيرت، سيد را نگاه مي كرد، تا اين كه به سجده رفت و ناگهان... بعد از تمام شدن گرد و خاك، سيد را ديد كه هنگام سجده، دو نيم شده...»

فرازي ديگر را نيز با «عباسي» همزباني مي كنيم:

«حميد را به بيمارستان، انتقال دادند. حميده و مادرش به ملاقات حميد آمدند. حميده از حال سيد مهدي پرسيد. حميد در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، گفت:

- رفت آسمان؛ كه از آن بالا به من نگاه كند...

آن گاه دستش را روي صورتش گذاشت و با صداي بلند گفت:

- سيد! تو رفتي، اما من راهت را ادامه مي دهم، تا آخرين نمازت را ياد بگيرم...»



[ صفحه 101]



عباسي، محبوبه

استان: تهران

شهرستان: شميران

تاريخ تولد: 1353

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: عروس بي بديل

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

«زينت عرش، طلوع و غروبي ست كه رنگدانه هاي زرد و قرمز را درهم آميخته، آميزه اي بي نظير را به تصوير كشيده، به نوازش چشم ها مي پردازد، و نوازشگر روح، موسيقي دلنوازي ست، كه تبار عاشقان را فرامي خواند...

گلزار عشق با نغمه سرايي بلبلي مست از باده ي وصال، شكوفا مي شود؛ ريشه هاي محبت در سينه ي عشاق، راه خويش را پيدا مي كند و جارچيان، در شهر، ندا سر مي دهند:

«بشتابيد... بشتابيد... بيدار باشيد... كه نوعروس زيبا، قدم در آستان دل ها مي نهد.»

حي علي الصلوة...

حي علي الصلوة...

آن گاه كه نوعروس زيبا، در درونمان به گردش مي پردازد، بر سكوي تعالي، قدم مي نهيم... سر بر آستان يار مي گذاريم و از درون خويش به بيرون پرواز مي كنيم؛ دل در كف مي گذاريم، در حالي كه دست بر سفره ي معرفت، مهمان است.

عشق را از دريچه ي چشمان او مي بينيم و بامداد به خواستگاري اخلاص مي رويم، تا هرگز تزوير و ريا به خواستگاريمان نيايد.

سبزينه ي عشق، در صحراي دل، جوانه مي زند، تا براي قدوم مبارك او سزاوار شود،



[ صفحه 102]



و آنچه بر زبان نظاره گران، جا خوش مي كند، واژه ي مباركي ست، همراه با تحسين و تشكر:

الله اكبر... الله اكبر...

اشهد ان لا اله الا الله... اشهد ان لا اله الا الله...

سرخ از عشق، سبز از ايمان، زرد از طمأنينه اي بجا و زيبا، و آبي از وسعتي چون دريا... آنچه مي خوانيم، رنگين كماني است از اوصاف؛ نيتش با عشق است و پيكره اش از ايمان، صورتش را طمأنينه زينت بخشيده، و سيرتش را گسترده اي ست بي انتها، كه به آساني مي توانيم تا عمق جان در آن، غرق شويم.

در گستره ي سبز ايمان، نقش هاي سرخ عشق، رقصان پديدار شده، با آرامشي زيبا، در وسعت بي انتهاي شعورمان- تحفه ي ناب الهي- حك مي شوند.

روح عشق در كالبد ايمان، دميده مي شود و پيكرها يكي پس از ديگري، در پسِ صلايي دلكش، قيام مي كنند...»

عروس بي بديل رنگين كمان زندگي، سرود ملي، بت شكن، آيه هاي شعور، قصه ي پهلواني، قطرات كرامت، مرغ خوشبختي، آيه هاي باران، خورشيد معرفت، انعكاس آينه، سرود باران، سفر خورشيد، دانه هاي بشارت، و صاعقه هاي هدايت، از جمله متن هاي ادبي «عباسي» در اين مجموعه است كه خواندني مي نمايد.



[ صفحه 103]



عباسي، مهرانگيز

استان: خوزستان

شهرستان: بندرامام

تاريخ تولد: 1354

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: تحليلي

اين تحقيق در 6 فصل فراهم شده است:

- فصل اول؛ وصف نماز و احاديث مربوط به آن

- فصل دوم؛ نماز اوليا و انبيا و امامان

- فصل سوم؛ اركان نماز

- فصل چهارم؛ قصه هاي نماز

- فصل پنجم؛ عرفان نماز

- فصل ششم؛ نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

«معصومان و اوليا و بزرگان، عامل تمام پيشرفت ها و سعادت خود را در ارتباط قلبي با خداي متعال مي دانستند؛ پس چرا ما رهرو كارهاي بزرگان نباشيم و اعمال نيك آنان را سرمشق خود قرار ندهيم؟

همگان نيك مي دانيم بزرگ ترين عاملي كه انسان را از افتادن در منجلاب هاي پست دنيوي و تعلقات مادي به دور مي دارد، همين ارتباط قلبي با خداي يگانه است. انسان طوري آفريده شده كه هميشه به موجودي بالاتر و برتر از خود معتقد است و دوست دارد محبت و عشقش را به موجودي برتر و والاتر از خود تقديم كند. بت پرستي ها، خورشيدپرستي، ماه و ستاره پرستي، عشق مفرط به جنس مخالف، عشق به همنوع و... همگي نشانگر اين عشق و اعتقاد است...»

«عباسي»، نوشتار خويش را از آثاري گران سنگ، هم چون آداب نماز، پرواز در ملكوت، سخنان علي (ع) از نهج البلاغه، فرهنگ فارسي دانش، قصه هاي قرآن و برخي منابع ديگر گرد آورده است.



[ صفحه 104]



عبداللهي، اثمر

استان: قزوين

شهرستان: قزوين

تاريخ تولد: 1355

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 5 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ امام علي (ع) و عبادت

- فصل دوم؛ امام علي (ع) و زهد و پارسايي

- فصل سوم؛ توبه از نظر حضرت علي (ع)

- فصل چهارم؛ امام علي (ع) و تزكيه ي نفس

- فصل پنجم؛ ذات و صفات پروردگار در كلام مولا

نيايش امام علي (ع)، امام علي و ديدار پروردگار، جهاد بي امان امام (ع) با خواسته هاي نفساني، تو به ي نصوح از ديدگاه حضرت علي (ع)، شرايط قبولي توبه، امام و جهان گذران و آخرت جاودان، دنيا در نزد حضرت علي (ع)، نمونه هايي از سيره ي زاهدانه ي حضرت علي (ع)، مناجات امام علي (ع) از ديدگاه شهيد مطهري (ره)، خوف و خشيت حضرت علي (ع) در نخلستان ها، شمه اي از عبادات امام علي (ع)، تلقي نهج البلاغه از عبادت، اقسام عبادت بندگان از زبان علي (ع)، عبادت علي (ع)، درجات عبادت، عبادت در اسلام از نظر شهيد مطهري، عناوين برخي موضوعات اين نوشتار به نقل از آثاري ارزش مند هم چون درس هايي از نهج البلاغه، انسان كامل، سيري در نهج البلاغه، گفتارهاي معنوي، پيرامون انقلاب اسلامي، حكمت ها و اندرزها، فلسفه ي اخلاق، آخرين ديدار و پاره اي منابع ديگر است.

«اي آن كه علي، علي كني، كيست علي؟

آن كس كه تواش وصف كني، نيست علي!

يك لحظه بزي، چنان كه مي زيست علي (ع)

آن گاه بيا، به ما بگو كيست علي (ع)»



[ صفحه 105]



عبداللهي، سميه

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: زنداني خفتگان

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

«دستم توي دستش بود. اصلا دلم نمي خواست ولش كنم. سردم بود. لرزش دستم را حس كرد و مرا زير عبايش برد. جلوي اتاق مدير ايستاد و گفت:

- كمي صبر كن، تا من برگردم.

نگران بودم. اگر مرا نبرد، دوباره بايد فريادهاي ننه رقيه را بشنوم. به قول او، شانس يك بار در خانه ي آدم را مي زند. ولي هيچ وقت معناي اين را نفهميدم. دلم براي لباس قهوه اي درز گرفته ام تنگ مي شد. مي خواستم ازش بپرسم مامانم كجاست؟ ولي ترسيدم.

طرز لباس پوشيدنش برايم جالب و جديد بود. از اتاق بيرون آمد. گفت:

- نمي خواهي از دوستانت خداحافظي كني؟

چه لحن قشنگي داشت. از خوشحالي مي خواستم مثل كارتون «هاچ؛ زنبورعسل» بال در بياورم. دويدم. ننه رقيه كنار در ايستاده بود. لبخندي به رويم زد. فكر كردم اين اولين بار است كه احساس مي كنم او را دوست دارم. بغلش پريدم. با اين كه كمرش خميده بود، ولي من تا ران پايش بودم. خم شد و گفت:

- تو هم رفتي. كوچولوي من! اميدوارم خوشبخت بشوي.»

مريم كوچولوي 5 ساله نيز از خانه ي كودكان بي پرست، راهي خانه ي جديدش شد؛ خانه اي سرشار از صميميت و مهرباني، با مادري مسلمان و ديندار و پدري روحاني.

«يك ماه از زندگي شيرينم مي گذشت. به همه چيز خو گرفته بودم. در اين مدت



[ صفحه 106]



توانسته بودم حمد و سوره را حفظ كنم و بفهم براي چه نماز مي خوانيم. پدر، امام جماعت مسجد و معلم اخلاق بود. وقتي نماز مي خواند، از خوف خدا، رنگش مي پريد. چه لحن دل نشيني داشت. صبح تابستان بود. به كمك مادر، خانه را تميز كرديم. دستم را در دستش گذاشتم. خنديد و گفت:

- امروز حس ديگري دارم: فكر مي كنم مي خواهم از تو جدا شوم.

گريه ام گرفت و گفتم:

- يعني مي خواهيد مرا بازگردانيد؟

دستي به سرم كشيد و گفت:

- نه، عزيزم! تو هيچ كجا نمي روي!»

او، راست مي گفت. در مسجد، همراه با بسياري نمازگزاران به شهادت رسيدند و مريم ماند.

«دست و پاهايم سست شده بود. خيلي خوابم مي آمد... نمي دانم چند ساعت خواب بودم تا اين كه نور، چشم هايم را آزار داد. نمي توانستم جايي را ببينم. حس كردم عده اي مرا بغل كردند. شنيدم يكي مي گفت:

- بيچاره دخترك! يك روز اين زير مانده.

ديگري مي گفت:

- مواظب باشيد. ببينيد زنده است، يا نه؟!»

اينك مريم 16 ساله است؛ با يك پا! مادر را در راه خدا از دست داد، و پدر، جراحت هايش بهبود يافت. اما مريم هنوز يك آرزوي بزرگ دارد: خدمت به كودكان بي سرپرست در سازمان بهزيستي و مسجد!



[ صفحه 107]



عبداللهي، فرزانه

استان: اصفهان

شهرستان: لنجان

تاريخ تولد: 1359

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نامه اي براي تو

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«غروب است و آفتاب چون مسافري خسته از راه، بي رمق. از گلدسته هاي مسجد، صدايي دل نشين شنيده مي شود و درهاي آسمان تا بي نهايت باز و منتظر است. لحظه ي ديدار نزديك است و دل، درون سينه بي قرار مي كند. بلوايي در سراسر وجودم برپاست. اين آشوب و غوغا، چنان مرا درهم ريخته كه توان وصف كردنش نيست.

چشمانم را آرام مي بندم، تا صداي اذان، تمامت وجودم را در برگيرد. باغ، عاري از هر صدايي است. دستم را درون آب مي گذارم. سرماي عجيبي وارد بدنم مي شود... درختان، آرام در حال قنوت اند و آب، با حركت آرام خود، مشغول تسبيح، و من نشسته ام و در خيال، سير مي كنم.

يك لحظه با خود انديشيدم كه چگونه نماز خواندن را ياد گرفتم. بعد با خود مي گويم همان طور كه درس خواندن را! و هزار جور فكر و خيال ديگر. مي دانم كه آماده ام با خدايم به صحبت بنشينم؛ صحبتي كه ساعت هاست منتظرش هستم. گويي خستگي روز از تنم به در رفته. از هر جهت آماده ام، اما دلم راضي نمي شود چشم هايم را بگشايم. گويي با چشمان بسته، بهتر مي توانم ببينم.

دنياي زيبايي دارم؛ در حين اين كه آرام و بي صداست، سرشار از رمز و راز است. حس مي كنم دستي به شانه ام مي خورد. چشم هايم را باز مي كنم. رنگ آسمان تغيير كرده. ستاره ها به مهماني شب آمده اند. ماه در گوشه اي از آسمان خودنمايي مي كند.



[ صفحه 108]



دستم هنوز توي آب است...»

«رحيما!

تو مي داني كه آن گاه كه نماز مي خوانم، بيش تر مي انديشم و اين انديشه است كه مرا بيش تر به تو مي رساند.

مهربانا!

مي داني كه مهرت در دل و جانم ريشه كرده و مي رود تا روزي به ثمر بنشيند.

پس اي مهربان!

مرا در انتظار مگذار؛ كه ديوانه وار، مشتاق آمدن نزد تو هستم.

بزرگا!

وصال هميشه براي بشر، شيرين و به ياد ماندني بوده و هست؛ و چه حلاوتي بهتر از وصال به حضرت دوست.

حكيما!

من مرده اي بيش نيستم كه با تو سخن مي گويم، اما تو مي شنوي. پس مي خواهم تو را تا بي نهايت عشق، سپاس مي گويم؛ اي نهايت و اي غايت!

حكيما!

چند سطري نوشتم، تا اندكي با تو سخن گفته باشم و مي دانم كه لايق مقام با عظمت تو نيست. مهربانا! لحظات با تو بودن را چون گل، دوست مي دارم. آن گاه كه نماز مي خوانم، فقط و فقط تو را مي خوانم و از تو مدد مي جويم. پس مرا مددرسان؛ كه به آن اميد زنده ام. اي معبود من، اي عشق من، اميد من، خداي من!»



[ صفحه 109]



عبدالملكي، سعيد

استان: كردستان

شهرستان: قروه

تاريح تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: بانگ ناي

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

«سعيد» بانگ جواني در ناي تاريخ كرده، چنين نواي خوش مولايش علي (ع) را سر مي دهد و همه را به اعجاب و ستايش از دست پرورده «احسن الخالقين» وامي دارد:

«... عبوديت امام علي (ع) فراتر از نيايش ها و عبادات بندگان عادي خداست. نيايش علي (ع) نشان از تجلي عشق و عظمت روح و نگاه اوست. چه، هر اندازه ديدگاه انسان وسعت مي يابد و روح او روشن تر و منورتر مي گردد، معرفت او به حق عميق تر مي شود و احساس عبوديت در مقابل معبود فزوني مي يابد و به كانون و منبع لايزال اله مقرب تر مي شود. نيايش علي (ع) از سر فقر مادي و ارضاء نيازهاي روزمره و برآورده شدن احتياجات شخصي- كه اغلب افراد نيايش و دعا را به همين نيت انجام مي دهند- نيست. بلكه از سر اخلاص و عشق به خدا و جذبه ي حق و از سر جدايي و تنهايي و دور ماندن از نيستان خويش و آرزوي پيوستن به آن است...

از منظر علي (ع) رسيدگي به امورات روزمره ي مردم و دلداري يتيمان و برآوردن نياز محرومان و احقاق حق آنان، از عبادات وضعي و مقرر، بسي حساس تر و ضروري تر است.

امام علي (ع) صاحب روح و منشي بزرگتر و والاتر از اهل زمانه ي خويش است و عظمت ها را خوب حس و درك مي كند. دغدغه ي رسيدن به معشوق، او را هر لحظه پريشان تر مي سازد و همچون ني مولانا، ناله سر مي دهد و احساس دلتنگي و تنهايي مي كند و همواره با سينه اي پرسوز، درد اشتياق را سر مي دهد. به همين خاطر است كه وقتي ابن ملجم ملعون فرق مباركش را مي شكافد، از شوق، نداي «فزت برب الكعبه» ي او بلند مي شود. اينگونه زيستن ها و حالات و بي تابي هاي علي (ع) هيچگاه در ظرف زمان و مكان نمي گنجد و با زندگي زمينيان همخواني و همخوني ندارد.»



[ صفحه 110]



عبدالملكي، گوهر

استان: تهران

شهرستان: كرج

تاريخ تولد: --

ميزان تحصيلات: --

عنوان اثر: داستان هايي از نماز

موضوع: گوناگون

قالب: تحليلي- ادبي

عبادت يك شب براي يك حيوان، اعاده ي 30 سال عبادت ريايي، متعبد شدن كنيز هارون، تقاضاي عابد جاهل، جواني و نماز، استدلال علي (ع)، اهميت اوقات نماز، شرط قبولي نماز، داستان شگفت شيطان و معاويه و... عناوين برخي داستان هاي نقل شده از آثاري ارزش مند، در اين مجموعه است، كه در 2 بخش تنظيم گرديده، با نظمي با عنوان «نمازي كه من مي خوانم» آغاز مي شود.

«روزي، سيد هاشم، امام جماعت مسجد «سردوزك» بعد از نماز، منبر رفت و در ضمن توصيه به لزوم حضور قلب فرمود: روزي پدرم مي خواست نماز جماعت بخواند. من هم جزء جماعت بودم. ناگاه مردي به هيأت دهاتي وارد شد. از صفوف عبور كرده، تا صف اول، پشت سر پدرم قرار گرفت. مؤمنان از اين كه يك نفر دهاتي در صف اول ايستاد، ناراحت شدند. او اعتنايي نكرد، و در ركعت دوم در حال قنوت، قصد فرادي كرد و نمازش را به تنهايي به اتمام رساند. همان جا نشست و مشغول نان خوردن شد.

چون نماز تمام شد. مردم از هر طرف به او حمله و اعتراض كردند. او جواب نمي داد. پدرم فرمود:

- چه خبر است؟

گفتند:

- مردي دهاتي و جاهل به مسأله آمد صف اول... آن گاه وسط نماز، قصد فرادي كرده



[ صفحه 111]



و نشسته نان مي خورد!

پدرم به آن شخص گفت:

- چرا چنين كردي؟

در جواب گفت:

- سبب آن را آهسته به خودت بگويم، يا در اين جمع؟

- در حضور همه بگو.

- من وارد مسجد شدم، به اميد آن كه از فيض نماز جماعت با شما بهره مند شوم. چون اقتدا كردم، ديدم شما در وسط حمد از نماز بيرون رفتيد و در اين خيال، واقع شديد كه من پير شده ام و از آمدن به مسجد، عاجزم. الاغي لازم دارم. پس به ميدان الاغ فروش ها رفتيد و خري را انتخاب كرديد و در ركعت دوم در خيال تدارك خوراك و تعيين جاي او بوديد.

من عاجز شدم و ديدم بيش از اين سزاوار نيست با شما باشم؛ از اين رو نماز خود را تمام كردم...

اين را بگفت و رفت. پدرم بر سر خود زد و ناله كرد و گفت:

- اين مرد بزرگي است. او را بياوريد. من با او كار دارم.

مردم رفتند كه او را بياورند، ناپديد گرديد و ديگر ديده نشد.»



[ صفحه 112]



عبدلي، قدير

استان: مازندران

شهرستان: آمل

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: --

عنوان اثر: ستون دين

موضوع: گوناگون

قالب: تحليلي- ادبي

اين مجموعه در 3 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ معناي كامل نماز به صورت شعر و ساده

- بخش دوم؛ داستان ها و حكايت هاي نماز

- بخش سوم؛ در پاي كلام معصومين (ع)

«يكي از دوستان نزديك شهيد رجايي (ره) چنين مي گويد:

روزي حدود ظهر، نزد شهيد بزرگوار رجايي بودم. صداي اذان شنيده شد. در حالي كه ايشان از جايشان حركت كرده، مي خواست خود را براي اقامه ي نماز آماده كند، يكي از خدمتكاران وارد اتاق شد و گفت:

- غذا آماده است؛ سرد مي شود؛ اگر اجازه مي فرماييد، بياورم.

شهيد رجايي فرمود:

- خير، بعد از نماز.

وقتي خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اي متبسم و دلي آرام، خطاب به من فرمود:

- عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز، ناهار نخورم و اگر زماني ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مي گيرم.»

قسمتي از بخش سوم را نيز مرور مي كنيم:

«- نماز، معراج مؤمن است.



[ صفحه 113]



- اصل و ريشه ي اسلام، نماز است.

- نماز، پرواز مؤمن به قرب الهي است.

- كسي كه نماز را ترك كند، بهره اي از اسلام نبرده است.

- شفاعت ما به كسي نمي رسد كه نماز را سبك بشمارد.

- خشوع و فروتني، زينت نماز است.

- نماز، چراغ تاريكي قيامت است.

- نماز، ستون دين است.

- نماز، اصل و پايه ي بندگي است.

- نماز حرام خواران، مثل بناي ساختمان بر ريگ است.

- سارق ترين و دزدترين افراد، آنانند كه از نمازشان بكاهند.

- خداوند، نماز را واجب كرد، تا انسان را از كبر، دور كند.

- آخرين وصيت انبيا (ع) درباره ي نماز بوده است.

- هر كه نماز را سبك بشمارد، از امت من نيست.»



[ صفحه 114]



عبدي، زهره

استان: مازندران

شهرستان: نكا

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

«ندايي مي شنوم از درون:

- بلند شو. چيزي به اذان نمانده. وقت موعود فرارسيده و تو هنوز گرفتار خيالات باطلي. تكاني به خودت بده. بلند شو...

و ندايي ديگر:

- كمي صبر كن. حالا كو تا وقت نماز؟! كلي وقت داري. مي تواني كمي ديرتر بخواني. اول به كارهاي عقب افتاده ات برس و...

- نه بلند شو. به خودت بيا. زيباترين ثانيه ها را از دست مي دهي. تا كي سستي و بي حالي؟

بالأخره نهيب زدم بر خواسته ي دلم و برخاستم.

خداوندا!

گويي نيازي حس مي كنم، براي با تو بودن.

گويي درونم، غوغايي است براي درددل كردن.

الها!

بي تو، من هيچم.

خداوندا!

دلم گرفته از اين دنيا.

منتظرم تا بر محراب عشق، بر سر قرارم، حاضر شوم و مستانه با تو، گفت و گو كنم.»

متوني زيبا از «عبدي خانه سري» فرارويم است كه «تذهيب» فاطمه نصيري خليلي، آن را دل نشين تر مي سازد.



[ صفحه 115]



عبيات، سهيلا

استان: خوزستان

شهرستان: اهواز

تاريخ تولد: 1359

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: ذوق لقاءالله

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ اهميت نماز

- فصل دوم؛ فلسفه و روح نماز

- فصل سوم؛ انواع نماز

«نماز، جوششي از اعماق وجود، پاسخ نداي فطرت انسان گم شده، راز آفرينش و اصلي ترين نياز بشر به سوي معبود بي نياز است. نماز چيزي نيست كه بشود آن را وصف و يا معناي اصيل آن را درك كرد، بلكه وصف آن برعهده ي كساني است كه راز و حقيقت اين طاعت عظيم را فهميده، لذت آن را چشيده اند. آنان كساني نيستند جز ائمه ي اطهار و فرستادگان حقيقي رب الارباب.»

اسرار عام نماز، بازگشت از گناه، اسرار خاص نماز، حضور قلب در نماز، مداومت بر نماز، محافظت از نماز، محبوب ترين عمل، نماز و مسؤولان، نماز اول وقت. نماز در رأس امور، اوقات نماز، آخرين كلام علي (ع)، فلسفه و روح نماز، آثار نماز در كلام معصوم (ع)، حكايت هاي نماز، انواع ذكر، نماز جماعت در كلام علي (ع)، اهميت حضور در نماز جماعت، نماز شب، نشانه ي پيروان حضرت علي و... عناوين برخي موضوعات اين پژوهش، برگرفته از قرآن عزيز، نهج البلاغه، تفسير الميزان، تفسير نمونه، حكمت عبادات، ديدار با محبوب، حضور قلب در نماز، پرورش روح، سلامت روح، ثواب نماز جماعت، اخلاق نمازگزاران، نماز و عبادت امام علي (ع)، سيري در نهج البلاغه، نماز از ديدگاه قرآن و عترت و برخي آثار ديگر است.



[ صفحه 116]



عبيري، شهلا

استان: خراسان

شهرستان: نيشابور

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز؛ جلوه ي ايمان

موضوع: گوناگون

قالب: تحليلي

«وقتي تنهاي تنها مي شوي، وقتي دوستانت- آن ها كه نيازمند ياري شان هستي- درست در حساس ترين لحظه، رهايت مي كنند، وقتي زير سنگي كه به استواري اش قسم مي خوردي، ماري خزيده مي بيني، كه در تكان حادثه از خواب جهيده است.

وقتي در دست همان ها كه پشتوانه و پشت گرمي محسوبشان مي كردي، خنجر مي بيني، وقتي امواج امتحان، خاشاك دوستي هاي سطحي را مي روبد و لجن متعفن خودخواهي و منفعت طلبي را عريان مي سازد، تنها يك اميد و ملجأ و پناهگاه مي ماند: و او غفار است و غفور؛ رحيم است و حكيم؛ و او خداست.»

«نماز» جلوه ي ايمان»- به نقل از اثري خواندني از «سيد مهدي شجاعي» اين سان آغاز مي شود و در برگيرنده ي مطالبي هم چون محتواي پرستش، آفات عبادت، شرايط صحت عبادت، خدايان رنگارنگ، مسلمان كيست؟، نماز و معاد، نماز عشق، در پيشگاه خدا، ارتباط با خدا، اقامه ي نماز چيست؟، آثار كم توجهي به نماز و برخي موضوعات ديگر است، كه در 3 بخش، تنظيم شده است:

- بخش اول؛ پرستش

- بخش دوم؛ عبادت

- بخش سوم؛ نماز



[ صفحه 117]



عرب، محمد

استان: اصفهان

شهرستان: نجف آباد

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 11 فصل فراهم گرديده است:

- فصل اول؛ شخصيت و مردانگي حضرت علي (ع)

- فصل دوم؛ ايمان و عبادت حضرت علي (ع)

- فصل سوم؛ علم و حكمت حضرت علي (ع)

- فصل چهارم؛ هيبت و شجاعت حضرت علي (ع)

- فصل پنجم؛ صبر و بردباري حضرت علي (ع)

- فصل ششم؛ سخاوت و ايثار حضرت علي (ع)

- فصل هفتم؛ فصاحت و بلاغت حضرت علي (ع)

- فصل هشتم: خوراك و پوشاك حضرت علي (ع)

- فصل نهم؛ عدل و حقيقت خواهي حضرت علي (ع)

- فصل دهم؛ شهادت حضرت علي (ع)

- فصل يازدهم؛ قسمتي از وصيت نامه ي حضرت علي (ع)



[ صفحه 118]



عرب اسدي، ام ليلا

استان: سمنان

شهرستان: شاهرو ديپلم

تاريخ تولد: 1355

ميزان تحصيلات: كارشناسي

عنوان اثر: روايت مهر

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

«آن گاه كه در كهكشان هاي بي كسي مان، كسي نيست و دلتنگي غروب هامان را سلام هيچ دستي پاسخ نمي گويد؛ آن زمان كه هيچ كس در امتداد غيبت مان حضور ندارد و ديوارهاي خانه هامان را لبخند هيچ كبوتري آرامش نمي بخشد؛ آن گاه كه فرياد سكوتمان ناشنيده مي ماند و سماع هاي شوريده مان ناباورانه انگاشته مي شود، مي توان با «او» آغاز شد؛ پر باز كرد؛ پرواز كرد.

مي توان در كنار سكوت نشست و به صداي خوشبختي دل بست. مي توان با ستاره ها آشتي كرد و به خلوت آيينه ها سر زد. آن هنگام غبار خاموشي از لوح سينه ها زدوده مي شود، دل هاي نجيب در سايه سار مهرباني او پناه مي گيرند و پروانه هاي قنوت دست هامان از آسمان پر مي شود.

و «نماز» بهترين آغاز است، كه مي توان در آن تا دورترين حوالي عشق راند.

نماز، يا ديار است و نمازگزار، بي قرار.

نماز، برترين كار است و نمازگزار، نيكوكار.

نماز، سفر است و نمازگزار، رهگذر.

نماز، بلندترين فرياد است...»

«روايت مهر» نخستين تجربه ي نويسنده اي جوان از خيل جوانان نويسنده و در قالب «نثر ادبي» است كه مي توان در لابه لاي سطور آن، نشان هايي از آثار برخي بزرگان شعر و ادب را نيز به نظاره نشست، اما با وجود اين تأثيرپذيري ها، مجموعه اي درخور



[ صفحه 119]



و شايسته نشان مي دهد.

در اقليم خويشتن، از آسمان، بر بال ملايك، احساس لحظه ها، ياديار، نافله ي ناز، در امتداد حضور، روايت مهر، زلال آرامش، نردبان عروج، باران اجابت، لحظه ي ديدار، تمناي حضور، زير باران عشق، هنوز تا پريشاني، در سايه سار ولايت، در آستان مناجات، فرياد محراب، ساحل نجات، صحيفه ي محبت، با نواي كاروان، در خلوت دل، قافله ي حيرت، در آستانه ي دريا، پرواز روح، حلقه ي وصال، شكفتني ديگر، خلوتگاه راز، بر بلنداي كرنش، تا رهايي، فرياد سكوت، حضور يكرنگي، نسيم رحمت، در سايه ي آفتاب، چشمه ي رضوان، زورق اميد، شوق هجران، و شايد روزي، عناوين برخي نثرهاي ادبي اين مجموعه است كه با الهام از آثاري ارزش مند به رشته ي تحرير درآمده است.

«آن گاه كه نماز مي خوانم، بر تارك بلند و بي كران محبوب با محبتي مي نشينم كه سرشار از وفا و صميميت است. در صحنه ي خوش زيستن، با عشقي به بازي مي پردازم كه خود سازنده ي سريال آفرينش است. به مهرورزي با بي همتايي خواهم پرداخت كه سر دفتر محبوبيت را به نام خود رقم زده است؛ و به مشاركت در نمايشي دست مي زنم كه گرداننده ي آن، ياري دلنواز است.»

اين مجموعه- پس از ويرايش و حك و اصلاح- از سوي ستاد اقامه ي نماز به بازار كتاب راه يافته است.



[ صفحه 120]



عزتي، مصطفي (كيوان)

استان: اصفهان

شهرستان: اصفهان

تاريخ تولد: 1356

ميزان تحصيلات: حوزوي

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ مقدمات

- بخش دوم؛ اهميت نماز

- بخش سوم؛ آثار نماز

با مطالبي گونه گون، هم چون نخستين نمازگزار، جلوه هاي نماز علي (ع)، بهترين وسيله، علامت دين، همه ي اعمال تابع نمازند، نماز اول وقت حتي در جنگ، نماز اول وقت شرط شيعگي، نماز وسيله ي تقرب، نماز عامل رهايي انسان و... با الهام از غررالحكم، گفتارهاي معنوي، معراج السعاده، ميزان الحكمه، نماز در نهج البلاغه، مثنوي معنوي مولوي، اهداف، ينابيع الموده، اسرار عبادات، الغدير، تفسير الميزان، جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، شرح نهج البلاغه، رساله ي لقاءالله، خلوتگه راز، علي آيينه ي حق نما، تفسير نمونه و برخي منابع ديگر.

«از مفاهيم بسيار زيبا و خيال انگيزي كه فكر بشر قديم و كنوني را به خود مشغول كرده است، مفهوم خوشبختي و سعادت است. به همين علت هر كسي آن را از منظر ديد خود و مطابق ميل باطني اش تفسير و توجيه مي كند. اهل دنيا كه آمال و آرزويشان دنياست و محدوده ي ديدشان فراتر از مسايل مادي و دنيوي نيست، سعادت خود را در رسيدن به دنيا و برخورداري هر چه بيش تر از لذايذ آن مي دانند. ولي اهل ايمان كه به دنيا هم چون پلي براي رسيدن به آخرت مي نگرند و آن را مثل كاروانسرايي مي دانند كه



[ صفحه 121]



اقامت هميشگي در آن نشايد، دنيا و مقامات دنيايي در نظر آنان حقيرتر از آن است كه مقصد و مقصود آنان قرار گيرد.

آنان سعادت و رستگاري را در اطاعت و بندگي مي دانند و بس، و همواره امور معنوي براي آن ها در رأس امور است و بندگي خداوند را بر هر چيزي ترجيح مي دهند. خداوند نيز در قرآن مجيد، رستگاري را در گرو 2 چيز مي داند:

1. تزكيه ي روح از رذايل اخلاقي (خودسازي و تهذيب نفس)

2. نماز خواندن و به ياد خدا بودن.

البته اين دو عامل، تأثير متقابل برهم دارند. انسان تا خودسازي نكند و با كنترل صفات رذيله، جان و تن را نوراني نسازد، نمي تواند نماز واقعي به جاي آورد. از سوي ديگر، نماز- خود- عاملي است در بازداري انسان از گناهان و پليدي ها، و بدون شك، چنين طهارتي موجب مي گردد تا انسان به سعادت دنيا و آخرت دست يابد و رستگار گردد...

در ميراث گران بهايي كه از پيشوايان دين به جاي مانده، گنجينه ي پرباري را درباره ي نماز مي يابيم، كه سيري در آن حتي به صورت گذرا، دنيايي از معارف را بر قلب انسان سرازير مي كند و كوير خشكيده ي جان را به به بوستاني معطر، مبدل مي سازد... انسان با مطالعه ي نهج البلاغه در مي يابد يكي از جالب ترين و لطيف ترين مباحثي كه در اين كتاب مشاهده مي شود، مبحث «نماز» است. هر چند مسأله ي نماز در اين كتاب شريف، حجم زيادي را به خود اختصاص نداده، ولي با وجود الفاظ كم، شامل مضامين والايي است كه راهنما و راهگشاي هر نمازگزاري است كه آن را مطالعه كند...»



[ صفحه 122]



عزيززاده، لاله

استان: تهران

شهرستان: كرج

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: سفر عشق

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: تحليلي

اين مجموعه در 10 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ آن گاه كه نماز مي خوانم

- بخش دوم؛ نماز

- بخش سوم؛ اهميت نماز چيست؟

- بخش چهارم؛ چرا نماز بخوانيم؟

- بخش پنجم؛ فلسفه ي عبادت در قرآن

- بخش ششم؛ هدف از نماز

- بخش هفتم؛ عواملي كه باعث مي شود نماز بخوانيم و به آن روي بياوريم

- بخش هشتم؛ عواملي كه مانع حضور قلب مي شوند

- بخش نهم؛ عوامل مؤثر در پيدايش حضور قلب

- بخش دهم؛ پيام معنويت

اين پژوهش با مقدمه ي مؤلف آغاز مي شود و با «كلام آخر»، «دعا و ختم» و فهرست «منابع و مآخذ» پايان مي يابد. «عزيززاده» نوشتار خويش را به روح تابناك اقامه كننده ي واقعي نماز؛ حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و ياران باوفايش پيشكش كرده است.



[ صفحه 123]



عزيزي، عباس

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: داستان كوتاه

«ظهر بود. تازه اذان گفته بودند. سارا كوچولوي هفت ساله در حياط خانه بازي مي كرد. سرگرم بازي بود، كه پدربزرگ از اتاق بيرون آمد و يكراست به طرف حوض آب رفت. سارا تعجب كرد و با خود گفت «يعني چي؟ پدربزرگ مي خواد شنا كنه؟!»

تعجب او لحظه به لحظه بيش تر مي شد. بعد از چند لحظه پدربزرگ به حوض رسيد. شير آب را كمي باز كرد. اول دست هايش و سپس صورتش را شست. بعد از آن، دوبار روي دست راست و دوبار هم روي دست چپش آب ريخت. سپس دست راستش را بالاي سرش برد و از وسط سرش پايين آورد. بعد از آن با كف دست راست، روي پاي راست و با كف دست چپ، روي پاي چپش كشيد.

سارا از كارهاي پدربزرگ چيزي نفهميد. وقتي پدربزرگ به اتاق برگشت، سارا هم به بازي خود ادامه داد، اما بعد از لحظه اي به خود گفت «اين چه كاري بود كه پدربزرگ كرد؟» و باز گفت «بهتره برم از خودش بپرسم» وقتي به داخل اتاق رفت، ديد كه پدربزرگ ايستاده است و چيزهايي مي گويد كه او چيزي نمي فهمد. گاهي خم مي شود و گاهي نيز سرش را بر روي چيزي مي گذارد. سارا كه از ديدن حركات پدربزرگ در حياط، متعجب شده بود، با ديدن كارهاي او در اتاق، تعجبش بيش تر شده بود؛ بنابراين با همان لحن كودكانه اش به پدربزرگ گفت:

- پدربزرگ! داري چكار مي كني؟

ولي پدربزرگ، جوابش را نداد. سارا بازهم سؤالش را تكرار كرد. پدربزرگ اين بار هم جوابش را نداد. چند بار سؤالش را تكرار كرد، بلكه پدربزرگ جوابش را بدهد، ولي پدر



[ صفحه 124]



بزرگ اصلا به او نگاه نمي كرد...»

آن روز و روزهاي ديگر، سارا جواب همه ي سؤال هايش را پيدا كرد، اما هنوز يك پرسش، باقي مانده بود: «آن گاه كه نماز مي خوانم، چه احساسي به من دست مي دهد؟» ماه ها بعد، سارا، اين را نيز فهميد.

«... فورا به سراغ پدربزرگ رفت و گفت:

- پدربزرگ! وقتي نماز مي خواني، چه احساسي داري؟

اما پدربزرگ، جواب نداد. سارا چند بار سؤالش را تكرار كرد. آن گاه پدربزرگ جوابش را داد. سارا پرسيد:

- پدربزرگ! چكار مي كرديد؟

- نماز مي خواندم.

- با اين حالي كه داريد، چطور نماز مي خوانديد؟

- بگذريم.

- پدربزرگ! هنگام نماز، چه احساسي به شما دست مي دهد؟

پدربزرگ كه اينك سرفه هاي شديدي مي كرد، به سختي گفت:

- همون احساسي... كه... من... رو... وادار كرد... توي اين... وضع... باز هم... نمازم رو... ترك نكنم.

- خب؛ من هم مي خوام بدونم همون احساس چيست.

اما پدربزرگ ساكت بود. سارا فكر كرد شايد پدربزرگ باز هم دارد نماز مي خواند. دوباره سؤالش را تكرار كرد، ولي... سارا نزديك تر رفت. چشمان پدربزرگ بسته بود و لب هايش تكان نمي خورد.

چند دقيقه بعد، اتاق، پر از جمعيتي بود كه با گريه و زاري، پدربزرگ را صدا مي زدند. سارا، حالا ديگر جواب سؤالش را يافته بود: آرامش!»

در اين مجموعه دو داستان كوتاه و زيباي ديگر نيز به چشم مي خورد.



[ صفحه 125]



عزيزي اصل، سميه

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

عبوديت، فهرست موضوعي نماز، فرهنگ آفتاب، قربت، رنج بيهوده، ارتباط، اصل دين، امانت، ارزش نماز جماعت، فرمان نور، نماز رشد يافتگان، نماز شب، مبارزه با ابليس، مردان خدا، نماز جمعه و نماز جماعت، عناوين برخي مطالب اين نوشتار، با الهام و بهره گيري از آيين كشورداري از ديدگاه امام علي (ع)، شرح نهج البلاغه، كلمات قصار نهج البلاغه، ترجمه و تفسير نهج البلاغه و فرهنگ آفتاب است.

«كتاب نهج البلاغه در شمار كتاب هايي است كه والاترين مقام را در ادب عرب، كسب كرده است. «سيد رضي» بيش تر از زاويه ي بلاغت و فصاحت و ادب به سخنان مولا مي نگريسته، به همين جهت در انتخاب آن ها اين خصوصيت را در نظر گرفته، يعني آن قسمت ها بيش تر نظرش را جلب مي كرده، كه از جنبه ي بلاغت، برجستگي خاص داشته؛ از اين رو، نام مجموعه ي منتخب خويش را «نهج البلاغه» نهاده است.

اما امتياز ديگر نهج البلاغه، چند جانبه بودن و چند بعدي بودن آن است و توأم شدن اين دو امتياز با هم؛ يعني اين كه سخن در مسيرها و ميدان هاي مختلف و احيانا متضاد رفته و در عين كمال فصاحت و بلاغت است، سخن علي را در حد اعجاز قرار داده؛ به همين جهت درباره اش گفته اند: فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق.»



[ صفحه 126]



عسكري جواران، مهديه

استان: كرمان

شهرستان: كرمان

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: اشك هاي شبانه

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«در آن فصلي كه با غم و اندوه، سحر را در آغوش مي گيرم،

در آن فصلي كه با لبخند ياس، در سجاده ام عطر تو را حس مي كنم،

در آن فصلي كه نواي مرغ حق، سكوت شب را به سجده مي آورد،

در آن فصلي كه همه ي پرستوها به آغوش خواب، پناه مي برند،

در آن فصلي كه زمين، راز آفتاب را گم مي كند،

در آن فصلي كه شب، قربانگاه قلب مي شود،

در آن فصلي كه تمام اطلسي ها براي رسيدن به فضاي في الله مي كوشند،

در آن فصلي كه ماهي آبگير ژرف، به آغوش ساحل سيمگون سحر مي خزد و غمگين به سوي قصر آسمان با معبود خويش سخن مي گويد،

در آن فصلي كه محمدي ها در سجاده ي شب با تو حرف مي زنند،

در آن فصل به سرزمين تو، كوچ مي كنم. اي آخرين سرزمين انسان خاكي!

اي آخرين تكيه گاه! با تو سخن مي گويم...»

آخرين تكيه گاه، قصر نيايش، شب ميكده، زنداني قصر سينه، عاشقانه، سيمرغ اميد، پرواز آخر، شب محكمه، استغاثه، و آخرين آدرس، عناوين متون ادبي «اشك هاي شبانه» است.



[ صفحه 127]



عسگري، صديقه

استان: گلستان

شهرستان: گنبد كاووس

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 13 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ سيماي نماز در آيينه ي وحي

- بخش دوم؛ نماز، معراج است، از خاك به افلاك

- بخش سوم؛ بر محمل بال ملايك

- بخش چهارم؛ نيازهاي رواني انسان

- بخش پنجم؛ نماز يعني رهبري

- بخش ششم؛ نماز خداپرستان و مؤمنان

- بخش هفتم؛ نماز مشركان

- بخش هشتم؛ نماز شهيدان

- بخش نهم؛ نماز اول وقت

- بخش دهم؛ نماز جماعت

- بخش يازدهم؛ چند حكايت

- بخش دوازدهم؛ نكات تربيتي نماز

- بخش سيزدهم؛ نتيجه گيري



[ صفحه 128]



عسگري جمكراني، فاطمه

استان: گلستان

شهرستان: گرگان

تاريخ تولد: 1357

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: تحليلي- ادبي

«آن گاه كه نماز مي خوانم،

مي خواهم وجودم او را بخواند،

روحم به عشق او به اوج برسد،

و با ذره ذره ي وجودم او را حس كنم.

مي خواهم در نماز عشق را فرياد كنم؛ كه او معناي عشق است و هر چه هست، اوست.»

«عسكري جمكراني» و «قربان نژاد» موضوع نوشتار خويش را از ديدگاه دانشجويان به مخاطبان مي نمايانند.

- صداي آرام زمزمه ي دل نشين روحم، مرا خود به اوج آسمان ها مي برد؛ به آن جا كه جز نيكي و نور و خوبي چيزي ديگر نمي توانم يافت.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، هم چون كوير تشنه اي كه باران سيرابش مي كند، جان مي گيرم. احساس وجود مي كنم؛ زيرا مفتخر به مصاحبت با والاترين وجود شده ام.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، دست و دل را از هر آنچه هست و نيست، جدا مي كنم. احساس مي كنم زندگي چيزي غير از داشتن دل پاك؛ دلي كه دايم به ياد خدا باشد، نيست.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، به خدا پناه مي برم.

- آن گاه كه نماز مي خوانم، گويي بر جاده اي ايستاده ام كه انتهايش نور است و نور.



[ صفحه 129]



- آن گاه كه نماز مي خوانم...

و مي خوانيم نام ياوران نويسندگان جوان اين پژوهش خواندني را:

- نجمه فرمانبر

- جمال ميرباقري

- صالح نظري

- عباس رحيمي

- عاطفه رحيمي

- اكرم رضايي

- مريم نيكويي

- خانم محسن فر

- محمد سهرابي

از «عسگري» در مسابقه ي پيشين نيز خوانديم و چكيده اي از آن را در «باغ سبز» به چاپ رسانديم. پژوهش «آن گاه كه نماز مي خوانم» به مراتب خواندني تر از نوشتار پيشين اوست، نوشته اي خواندني در قالب ادبي، از:

- فاطمه عسگري جمكراني

- ليلا قربان نژاد



[ صفحه 130]



عطاء اللهي، زينب

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: شهيدان نماز

موضوع: شهيدان نماز

قالب: داستان كوتاه

«امشب دهمين شبي است كه تا صبح نخوابيده اي. امشب آخرين شبي است كه اميدوار بر سر سجاده نشسته اي و اشك مي ريزي. آيا امشب پاسخت را مي دهد؟ ده شب انتظار، ده شب تلاش و فغان. باران مي بارد... سرت را به سوي آسمان بلند مي كني و فرياد مي زني: الله اكبر. صداي توپ و تانك، اعصابت را به هم مي ريزد. عمليات قبل را به خوبي گذراندي. نگران امشب هستي. بايد پيروز شوي. سربازانت شهيد شدند. تنها و بي كس هستي. امشب بايد همه چيز تمام شود.

همه چشم اميدشان به تو خيره است و اين نگاه ها تو را بيش تر عذاب مي دهد. هر كس به سويي مي دود. همه خود را براي امشب مهيا مي كنند. دلت شور مي زند. راه مي روي. مي نشيني و گاهي هم بر سر بسيجي ها فرياد مي كشي. تفنگت را به دوش مي گيري. آماده مي شوي. شب شده. سنگين است تفنگ! نه، شب! دلت گرفته. انگار مي داني امشب همه چيز تمام مي شود.

باران، قطع شده، ولي سجاده ات خيس است. آسمان هم منتظر است. با بچه ها حرف مي زني. ساعتي بعد، عمليات را، با رمز «يا زهرا» شروع مي كني. هر چه بيش تر پيش مي روي، از تعداد يارانت كم مي شود. برايت مهم نيست؛ هيچ چيز، به فكر او مي جنگي. ناگهان خود را تنها مي بيني. به سويت شليك مي كنند. شهادتين را مي گويي. آسمان مي تركد. از پيراهنت آب مي چكد... باران نمي بارد. شب به پايان مي رسد.»



[ صفحه 131]



عظيمي ميبدي، نسترن السادات

استان: يزد

شهرستان: يزد

تاريخ تولد: 1365

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«امروز اگر قلم در دست گرفته ام و كاغذ سفيد را، گوش حرف هايم مي دانم، فردا اين كاغذ، حرف گوش هايي خواهد بود كه شايد خود به دنبال گوشي براي گفته هايشان هستند.

باد مي وزد،

باران مي بارد،

برف كولاك مي كند؛

و نويسنده چون باد و باران مي وزد و مي بارد.

اگر قلم بشكند، يا چنانچه كاغذ سپيدي را نيابم، با خون دل خود بر صفحه ي دلم مي نويسم و آن را هرگز از ياد نخواهم برد.

اگر بلبلان نخوانند، گل ها از رقص پروانه ها مي شكفند.

اگر باران نبارد، تشنگان از سيل اشك ها، سيراب خواهند شد...

علي (ع) با ذوالفقار، نماز مي خواند،

حسين (ع) با سر بريده، قرآن مي خواند؛

و ما، كه نه رقيب جنگ داريم و نه سر بريده، نماز و قرآن را رها كرده ايم!

خدايا!

كاش اين كاغذ سياه كردن ها در دل هر مسلمان، اثري بگذارد.»



[ صفحه 132]



عقيلي، ريحانه

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: چگونه هدايت شدم

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ تومور مغزي و زندگي دوباره

- داستان دوم؛ اولين و آخرين دزدي

- داستان سوم؛ چگونه هدايت شدم

«عقيلي» دانشجوي علوم سياسي در نخستين داستانش از مردي منحرف، سخن مي گويد كه همسري نمازگزار و پرهيزكار داشت؛ هم او كه پيوسته نگران آينده ي فرزندانشان «نيما» و «شيما» بود. او همسرش را به دارالشفاي جمكران برد و نذر كرد تا در صورت درمان بيماري وي... و «هومن» كه عمري با خدا بيگانه بود، «عبدالصاحب» شد.

دومين داستان «عقيلي» داستان جواني است كه با فوت پدر، در معرض تندباد حوادث قرار گرفته و با تشويق و حمايت دوست نابابش، دست به سرقت مي زند؛ آن گاه با يادآوري تعاليم پدرش در گذشته، بي درنگ به «توبه» دل مي بندد و...

اما داستان سوم:

«وقتي پا به دوره ي راهنمايي گذاشتم، بچه هايي را مي ديدم كه شلوارهاي خيلي تنگ و بلوزهاي مخصوصي داشتند و احيانا اگر مدير مدرسه ايراد نمي گرفت، موهاي خود را روغن زده، يا به كمك ژل مخصوصي لَخت مي كردند.

كم كم احساس كردم از پوشيدن لباس هاي به قول پدرم: جلف، خوشم مي آيد...»

اين هم داستان نوجواني كه برخورد روان شناسانه ي پدر، او را نجات مي دهد. پسر،



[ صفحه 133]



به همه ي آرزوهايش رسيده بود: لباس ها و كفش دلخواه، يك شيشه روغن براي موهايش و...

«يك روز پدرم گفت:

- اگر شب ها در نماز جماعت مسجد، شركت كني، ماهي سه هزار تومان پيش من داري!

ده - پانزده روز كه مسجد رفتم، با چند تا از بچه هاي مسجد، دوست شدم. اگرچه ظاهري ساده داشتند، اما بچه هاي خوب و دوست داشتني بودند. رفاقت با آنان كم كم مرا به سوي هيأت و حفظ قرآن و نهج البلاغه كشاند. جمعه ها با آنان كوه مي رفتم. به مرور ايام متوجه شدم كه بايد تغيير لباس بدهم. البته آن ها ابدا ايراد نمي گرفتند.»

فراز پاياني اين داستان نيز خواندني است:

«پدرم گفت:

- ديدي باباجان! لباس هاي زيبايي كه مطابق عرف جامعه ي اسلامي ما است، چقدر بهتر است.

من هم سر به زير انداختم و گفتم:

- ديدي پدرجان! برخورد روان شناسانه، چقدر كارسازتر است...»



[ صفحه 134]



علاف راست، كمال

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان: تبريز

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: عرش المؤمن

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 12 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ در بيان آشنايي با معنا و مفهوم نماز

- فصل دوم؛ بيان مفهوم حضور قلب و درجه ي آن

- فصل سوم؛ بيان برخي موانع حضور قلب همراه با درمان آن

- فصل چهارم؛ شناخت نماز

- فصل پنجم؛ انسان در مقابل خداوند قرار دارد

- فصل ششم؛ احساس نياز كردن

- فصل هفتم؛ آماده شدن براي نماز

- فصل هشتم؛ بيان فضيلت گفتن اذان و اقامه

- فصل نهم؛ تعيين كردن وقت معين براي نماز

- فصل دهم؛ امور خارجي و داخلي

- فصل يازدهم؛ آخرين نماز

- فصل دوازدهم؛ نوافل

اين پژوهش با مقدمه ي مؤلف آغاز مي شود و با فهرست مطالب و هم چنين فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 135]



علي اكبري ساماني، وجيهه

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريح تولد: 1355

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: آدم هاي سرزمين خدا

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: داستان بلند

«اتاق، ساكت و خالي از هر جنب و جوشي بود. باران نرمي كه از دقايقي قبل آغاز شده بود، آرام به شيشه ي پنجره مي زد و صدايش با صداي قدم هايي كه با سرعت، طول و عرض راهرو را، طي مي كردند، درهم آميخته بود.

«فلورا» روي صندلي كنار پنجره نشسته بود و سرش را به پشتي آن تكيه داده بود. چشمانش را بسته بود و مثل هميشه در افكار دور و دراز خود غرق شده بود.

در اتاق، ناگهان باز شد. «برايان» يكي ديگر از پرستاران شيفت شب، با عجله سرش را داخل اتاق كرد و نگاه جست و جوگرش را داخل دواند...»

داستان بلند «آدم هاي سرزمين خدا» بسيار جذاب و خواندني مي نمايد و نويسنده ي جوان آن، بي گمان در پرتو فراگيري ادبيات فارسي مي تواند زيباتر و بهتر بنگارد.



[ صفحه 136]



عليان، معصومه

استان: اصفهان

شهرستان: اصفهان

تاريخ تولد: 1359

ميزان تحصيلات: كارداني

عنوان اثر: وصف ايمان امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين مجموعه در 2 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ زندگاني علي (ع)

- فصل دوم؛ مكتب علي (ع)

و داراي بخش هايي چنين است:

- از ولادت تا رحلت حضرت محمد (ص)

- شهادت اميرمؤمنان (ع)

- علي تنهاست

- دوران حكومتي علي (ع)

- جو حكومتي علي (ع)

- گذري بر نهج البلاغه (شيواترين گفتار)

- بخشي از خطبه هاي امام علي (ع)

- خودشناسي و در نهايت خداشناسي

«عليان» پژوهش زيباي خود را با الهام از آثاري ارزش مند هم چون علي (ع) و رنج هايش، علي (ع) تنهاست، رهبري امام علي (ع) در قرآن و سنت، حكومت نمونه ي اميرمؤمنان، بررسي مسايل كلي امامت در عصر علي (ع)، جاذبه و دافعه ي علي (ع)، تاريخ اسلام در عهد امام علي (ع) و برخي منابع ديگر گرد آورده است.



[ صفحه 137]



علي پور، ميكائيل

استان: آذربايجان غربي

شهرستان: شاهين دژ

تاريخ تولد: 1358

ميزان تحصيلات: دانشجو

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 7 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ دو ركعت نماز عشق

- داستان دوم؛ تولدي دوباره

- داستان سوم؛ نماز آخر

- داستان چهارم؛ سلسله ي موي دوست

- داستان پنجم؛ نمازي تا خدا

- داستان ششم؛ نماز شفا

- داستان هفتم؛ آن گاه كه نماز خواندم

«اتوبوس با سرعت هرچه تمامتر راه خود را از وسط جاده باز مي كرد و به طرف جلو پيش مي رفت. در ته اتوبوس، خانمي افسرده و غمگين با دختر فلجش نشسته بودند. اين زن از هنگامي كه دخترش در حادثه ي رانندگي فلج شده بود، روي خوشي و شادي را نديده بود. دكترها هم از معالجه ي دخترش عاجز بودند. حتي او را به خارج از كشور هم برده بود، ولي فايده اي نداشت و آن ها هم از خوب شدن دختر وي قطع اميد كرده بودند.

اين زن قبلا مسيحي بود، اما چند ماه قبل به دين مبين اسلام، مشرف شد و نام «زهرا» را براي خود انتخاب كرده بود. او شنيده بود اگر كسي با دل پاك و نيت خالص به آن جا برود، دست خالي برنمي گردد و هر نيت و آرزوي خيري داشته باشد، اجابت



[ صفحه 138]



مي شود، و اينك با زينب، راهي مزار امام هشتم بودند...

دم حرم از ماشين پياده شدند. دختر را روي ويلچر گذاشت و به داخل رفت. پس از اين كه دختر را به ضريح بست، بيرون رفت و وضو گرفت. سپس نزد دخترش آمد و مشغول نماز خواندن و راز و نياز با خدا شد. دخترش به خواب رفته بود. زن، دايم وضو مي گرفت و نماز مي خواند. دم دماي صبح، همين طور كه در حال نماز بود، دخترش فريادي كشيد و بلند شد.

صحنه ي عجيبي بود. دخترك روي پاهاي خود ايستاده بود و مي توانست راه برود. زينب شفا يافته بود! مادر در حالي كه به شدت گريه مي كرد، او را درآغوش گرفته، خدا را شكر مي كرد. دست هاي نيازمند بنده اي كه با خلوص در نماز، بلند شده بود و ضريح نياز را گرفته بود، اينك با رفع نياز، پايين مي رفت...»



[ صفحه 139]



عليپور باغبان نژاد، يوسف

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان: تبريز

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز و امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 2 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ نماز، فلسفه و اهميت آن

- فصل دوم؛ نماز و علي (ع)

اسرار و فلسفه ي نماز، ارزش و عظمت نماز، فلسفه ي وجوب نماز، فلسفه ي پنج نوبت نماز، اهميت و جايگاه نماز از ديدگاه قرآن، اهميت نماز از نظر روايات، نماز و ولايت، جواز عبور از صراط، استخفاف و كوچك شمردن نماز، مذمت كوچك شمردن نماز، سيماي نماز علي (ع)، آخرين نماز، وصيت اميرالمؤمنين (ع)، عناوين برخي موضوعات اين نوشتار با بهره گيري از آثاري ارزش مند هم چون قرآن مجيد، نماز و عبادت امام علي (ع)، نماز از ديدگاه قرآن و عترت، سيماي نماز، نماز از ديدگاه نهج البلاغه، نماز از ديدگاه قرآن و روايات، خلوتگه راز، و علي (ع) اولين مظلوم تاريخ است.

«در ابتداي بعثت، هرگاه وقت نماز مي رسيد، رسول خدا (ص) به دره ها يا كوه هاي مكه مي رفت و علي (ع) بدون اطلاع پدر و عمو و ساير خويشاوندان به همراه آن حضرت بيرون مي رفت و نماز مي خواندند، تا آن كه روزي ابوطالب، هر دو را در نماز ديد. به آن حضرت گفت:

- پسر برادرم! اين چه ديني است، كه به آن دل بسته اي؟

گفت:



[ صفحه 140]



- اي عمو! اين دين خدا و دين فرشتگان او، دين پيامبران او، دين پدر ما ابراهيم (ع) است...»

«علي پور»، استادان راهنماي خود را در اين تحقيق به اين شرح معرفي نموده است:

- علي رضا قائمي

- حجت الاسلام مجتبي نظري

- حسين سليمي باهر



[ صفحه 141]



عليجاني، زهرا

استان: اصفهان

شهرستان: درچه

تاريخ تولد:

ميزان تحصيلات:

عنوان اثر: شهيدان نماز

موضوع: شهيدان نماز

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ شهادت، نردبان آسمان

- بخش دوم؛ نماز، سرآمد عبادات

- بخش سوم؛ نماز، همدوش شهادت

«شهيدان نماز، هم آنان كه در محراب عشق به ربوبيت پيوستند و بي پروا جان دادند؛ جان دادني هم چون بيرون آوردن لباس از تن، آرام و بانشاط...

آري، شهيدان نماز، چون حضرت علي (ع)؛ او كه در زهد و نيايش چنان بود كه گويي جهان و انساني وجود ندارد و هم اوست با خدايش سرگرم عشقي داغ و شوقي پرالتهاب. چشمه ي اشك از چشمانش بر دامان پاكش جاري است و قلبش در سوز عشق خدايش مي تپد...»

در فرازي ديگر از اين مجموعه مي خوانيم:

«شهيد، زاده ي طوفان و پرورده ي موج است. اگر خروشي عليه دشمني لازم باشد، فرياد شهيد، در رواق تاريخ انعكاس مي يابد. شهيد از تبار رسول الله و از سلسله ي آل علي (ع) و پرورده ي مكتب عاشوراست.»

اين پژوهش، كاري مشترك است از:

- زهرا عليجاني

- طاهره عابدي



[ صفحه 142]



عليخاني، علي اصغر

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 7 بخش تنظيم شده است:

- بخش اول؛ اهميت و جايگاه نماز

- بخش دوم؛ فلسفه و روح نماز

- بخش سوم؛ ابعاد معنوي و محتوايي نماز

- بخش چهارم؛ نكات تربيتي نماز

- بخش پنجم؛ نكات اجتماعي و مردمي نماز

- بخش ششم؛ نكات قرآني نماز

- بخش هفتم؛ گزيده اي از سخنان حضرت آيت الله خامنه اي

«عليخاني» مطالب نوشتار خويش را از منابع زير، نقل كرده است:

- نماز، پرواز به سوي بي نياز

- نماز، بهشت خلوت انس

- يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز

«كسي كه ديگري را دوست مي دارد، سخن گفتن با او را نيز دوست دارد. آن ها كه با زبان، مدعي خداخواهي و خدادوستي اند، ولي علاقه اي به نماز ندارند، در ادعاي خود صداقت ندارند. نماز، ملاك و معيار تعهدي است كه انسان در اظهارات خود دارد؛ به همين دليل، نماز منافق هم چون ساير اعمالش همراه با صداقت نيست.»



[ صفحه 143]



عليخاني، يونس

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1363

ميزان تحصيلات: مقطع متوسطه

عنوان اثر: عشق، عشق است

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

- داستان اول؛ ناز و نياز

- داستان دوم؛ خدايا! دل زمو بستان به زاري

- داستان سوم؛ عشق، عشق است

«آفتاب مستقيم مي خورد توي سرم. از شدت گرما بدنم خيس عرق شد. پايين لب هايم از شدت تشنگي، قدري خون آلود شده بود. بي حال نقش بر زمين شده بودم. از سمت چپ من، رضا، مجيد و محمد كنارم بودند. از عمليات به اون بزرگي، از اون همه بچه ها كه با هم جلو رفتيم، فقط ما چهار تا برگشتيم. وقتي يادش مي افتم، از شدت ترس، بي حال مي شوم...»

فراز پاياني داستان دوم «عليخاني» را مرور مي كنيم:

«واقعا چرا؟ خيلي دوست دارم بدونم محمد، چه حسي داشت؟ چرا رضا، عاشقانه سينه اش را به گلوله ها سپرد؟ رضاها و محمدها، چه چيزي مي دانستند، كه اين قدر راحت رفتند؟ اين قدر راحت حماسه آفريدند؟ چشم هايم را باز كردم. نگاهي به مجيد انداختم. ايستاده بود و در حالي كه اشك جلوي چشمانش را گرفته بود، گفت:

- سمع الله لمن حمده...»

«عليخاني» با مقوله ي داستان نويسي، آشناست و بي ترديد مي تواند آثار پِرباري در زمينه ي داستان كوتاه، پديد آورد.



[ صفحه 144]



علي خواجه، جمشيد

استان: خراسان

شهرستان: تايباد

تاريخ تولد: 1352

ميزان تحصيلات: كارداني

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي (ع)

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

«علي (ع) گنج عبادت خداي تعالي را در سينه و جانش قرار داده بود و هيچ گنج و ثروتي بهتر از آن، او را شيفته ي خود نساخته بود. آري، او مشتاق ماديات نبود و طمع مال دنيا، وي را بازيچه قرار نداده بود، بلكه با چهره اي نوراني و قلبي آكنده از نور معرفت الهي، در سايه ي معنويات، رشد و سعادت ابدي را نصيب خود ساخت و از هرگونه ناهنجاري و پليدي و هوس هاي شيطاني نفس شوم، به دور ماند و از برترين بندگان خدا گرديد.

علي (ع)، حق و عدالت و پاكدامني را در جامعه ي اسلامي پديد آورد و به دشمنان و گمراهان فهماند كه حق از باطل، جدا و برتر است و هرگز باطل به هدف نهايي- كه همان سعادت مطلق است- نخواهد رسيد و در ظلمات، تا ابد خواهد سوخت. راز و نيايش علي (ع) بهترين افتخار برايش بود...

دين اسلام، حاصل فداكاري و جانبازي علي (ع) و راز و نيازهايش به درگاه خداوند بزرگ است، كه با آيين و روش پيامبر (ص) توانست دنباله روي اهداف پيامبر (ص) و قرآن باشد. علي (ع) آگاه ترين فرد زمان خويش و تاريخ اسلام است. عبادتش بسي شگفت انگيز و خيره كننده است. او، كوهي استوار بود، كه تندباد حوادث نمي توانست او را بلرزاند و از مسير هدايت و راستي و حق، دور كند. او هماره در مسير حق بود و پيروانش را به همان سو دعوت مي كرد...»



[ صفحه 145]



علي زاده، خديجه

استان: گلستان

شهرستان: مينودشت

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«پيچك نماز از ديوار دلم بالا مي رود. پر از تمنا مي شوم و پر از عطر خوش ريحانه كه در سبزه زار وجودم روييده است. پيچك نماز، چه غوغايي مي كند! باز هم پر از تمنا مي شوم؛ پر از گل هاي سوسن و گل هاي شقايق. اينك از صداي خوش اذان، كه به مفهوم برخاستن است، سرشار مي شوم؛ سرشار از موج، سرشار از ماه، و ستارگان و خورشيد...

به نماز برمي خيزم، تا از انتهاي جاده ي خلوص، صفا و صميميت عشق را احساس مي كنم. هديه اي از گلشن رضوان به دستم مي رسد و بر روي سجاده ام باغي از عاطفه و محبت را مي بينم. دشت هايي از اميد و اطلسي و ياس هايي بي شمار، كه مرا با خود به فراخناي آفرينش مي برند. با قلبي از خورشيد، چشم در چشم مهتاب، آمدن اذان را انتظار مي كشم...

اهل هر شهر و ديار كه باشي، فرقي نمي كند. از هر طرف كه بيايي، نشانه اي هست تا تو را به كعبه ي اهل ولايت، راهنمايي كند. سواره بيايي، يا پاي پياده، طي طريق كني، چندان تفاوتي ندارد. اين جا كسي غريبه نيست و كسي هم تو را غريبه نمي پندارد. نگاه جستجوگرت را بي هيچ پرسش، پاسخ مي دهند. آن قدر نشانه در جاي جاي اين سرزمين هست، كه نيازي به هيچ پرسشي نيست. اولين گام را كه به قصد قربت برداشتي، نشانه ها خود به سراغت مي آيند، تا گام هايت را تا رسيدن به تجلي گاه عنايات و كرامات نماز، همراهي كنند.»

اين مجموعه ي ادبي، توسط دو خواهر گردآوري شده است:

- خديجه علي زاده

- صغري علي زاده



[ صفحه 146]



علي زاده، صغري

استان: گلستان

شهرستان: مينودشت

تاريخ تولد: 1362

ميزان تحصيلات:

عنوان اثر: نماز

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

«پيچك نماز از ديوار دلم بالا مي رود. پر از تمنا مي شوم و پر از عطر خوش ريحانه كه در سبزه زار وجودم روييده است. پيچك نماز، چه غوغايي مي كند! باز هم پر از تمنا مي شوم؛ پر از گل هاي سوسن و گل هاي شقايق. اينك از صداي خوش اذان، كه به مفهوم برخاستن است، سرشار مي شوم؛ سرشار از موج، سرشار از ماه، و ستارگان و خورشيد...

به نماز برمي خيزم، تا از انتهاي جاده ي خلوص، صفا و صميميت عشق را احساس مي كنم. هديه اي از گلشن رضوان به دستم مي رسد و بر روي سجاده ام باغي از عاطفه و محبت را مي بينم. دشت هايي از اميد و اطلسي و ياس هايي بي شمار، كه مرا با خود به فراخناي آفرينش مي برند. با قلبي از خورشيد، چشم در چشم مهتاب، آمدن اذان را انتظار مي كشم...

اهل هر شهر و ديار كه باشي، فرقي نمي كند. از هر طرف كه بيايي، نشانه اي هست تا تو را به كعبه ي اهل ولايت، راهنمايي كند. سواره بيايي، يا پاي پياده، طي طريق كني، چندان تفاوتي ندارد. اين جا كسي غريبه نيست و كسي هم تو را غريبه نمي پندارد. نگاه جستجوگرت را بي هيچ پرسش، پاسخ مي دهند. آن قدر نشانه در جاي جاي اين سرزمين هست، كه نيازي به هيچ پرسشي نيست. اولين گام را كه به قصد قربت برداشتي، نشانه ها خود به سراغت مي آيند، تا گام هايت را تا رسيدن به تجلي گاه عنايات و كرامات نماز، همراهي كنند.»



[ صفحه 147]



اين مجموعه ي ادبي، توسط دو خواهر گردآوري شده است:

- صغري علي زاده

- خديجه علي زاده



[ صفحه 148]



علي زاده، منيژه

استان: مازندران

شهرستان: بابل

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: بهانه ي عشق

موضوع: گوناگون

قالب: ادبي

در اين مجموعه مي خوانيم:

- تحميديه

- نماز

- پيام مقام معظم رهبري

- نماز (شعر)

- رهگذر عاشق (داستان)

- خنده ي مهتاب (داستان)

- سد غرور (داستان)

- و اما در سايه ي نماز (10 قطعه ي ادبي)

- آن گاه كه نماز مي خوانم (10 قطعه ي ادبي)

- مناجات

«و اما در سايه ي نماز، پيوندها با خدا، شكل مي گيرند و روز به روز پاينده تر مي شوند. گلبانگ مؤذن، موج مي زند؛ مرغ دل، پر مي گشايد و گل ها از عطر سكرآور عشق به شور مي آيند... چون بياباني هستم، كه به چيزي دل بسته ام؛ و چه چيزي بهتر از باران، براي يك بيابان.

آن گاه كه نماز مي خوانم، ميان زمين و آسمان، بال و پر مي گشايم و سلام خود را به آستان حضرت دوست مي رسانم.»



[ صفحه 149]



علي لو، مريم

استان: آذربايجان

شهرستان: خوي

تاريخ تولد: 1358

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان

قالب: داستان بلند

داستان «علي لو» درباره ي«مريم» و خاطره اي واقعي است كه براي يكي از دانش آموزان رخ داده است. اين داستان، شخصيت هاي پويا و مثبت زيادي دارد؛ هم چون سميرا و رضا؛ هم چنين شخصيت هاي منفي مانند فريبا و پروين.

مريم، بارها مورد حسادت قرار مي گيرد؛ از آن گاه كه در ايران، درس مي خواند و تمام حيثيت و آبرويش به وسيله ي پروين بر باد رفت و در مدرسه و كوچه و محل، انگشت نما شد، تا آن گاه كه به وسوسه هاي فريبا، دل بست و راهي «واشينگتن» شد، تا معلم رقاصان گردد!

نخستين بار، پدر، فريادرسش شد؛ هم او كه معتمد اهالي و محل بود و مسؤول هيأت امناي مسجد؛ تا آن جا كه براي نجات دخترش از بدنامي، به آلمان مسافرت كرد و پرده از راز پروين و فريب او برداشت، تا فرزندش بتواند هم چنان سرافراز زندگي كند. ديگر بار نيز «رضا» او را به بيمارستاني در آمريكا رساند و... مريم كه همه چيز را فهميده بود، به سوي خدا بازگشت.

«- رضا! اگه اجازه بدهي، يك ماه ديگه مي ريم پيش پدر و مادرم.

- اين همه مدتي كه اين جا ماندي، چه گلي به سرت زدي، كه مي خواهي يك ماه ديگر هم بماني.

- اين جا نه! مي خواهم وقتي رفتيم ايران، يك ماه بريم مرقد امام رضا (ع)؛ مي خواهم آن جا توبه كنم.

- مطمئن باش كه توبه ات قبول مي شود

... حالا كه اين ماجرا را براي شما تعريف مي كنم، من و رضا داراي يك پسر كاكل زري هستيم، كه به نيت مولايمان امام علي (ع) نامش را علي گذاشتيم.»



[ صفحه 150]



علي محمدي، سميرا

استان: تهران

شهرستان: تهران

تاريخ تولد: 1361

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم

قالب: ادبي

«من نمازم را وقتي مي خوانم، كه مادرم اذان لالايي اش را برايم خوانده باشد.

من نمازم را، پي آرايش شاپرك ها مي خوانم.

من نمازم را وقتي مي خوانم، كه ماهيان قدم به ساحل گذارده، پري هاي دريايي به زيبايي آن ها غبطه مي خورند.

من نمازم را، در پي وحشت شب مي خوانم؛ وقتي همه در خواب هستند.

من نمازم را، در پي نافذترين نگاه هاي پلنگ برپا مي دارم...

من نمازم را وقتي مي خوانم، كه طوفان تسبيح گو، به سويم بيايد.

من زنده ام،

و زنده بودنم را از آن پروردگار عالمي مي دانم، كه گردن بند محبت را به گردنم آويخت.

آن گاه كه نماز مي خوانم، به شادي، همه ي عالم، پايكوبي مي كند.

آن گاه كه نماز مي خوانم، تمام شرق و غرب عالم، يكي شده و تمام خفتگان در قبر، بيدار شده اند.

من نمازم را وقتي مي خوانم، كه ستاره ها به دورم حلقه زنند.

خدايا!

مرا به درگاهت خواندي،

و من مي خواهم نمازي را برپا دارم، كه به ملكوت فرشتگانت ره يابم...»



[ صفحه 151]



علي نجيمي، حسين

استان: اصفهان

شهرستان: خورزوق برخوار

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: ساعت

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

«با صداي اذان ساعت كنار رختخوابش، بيدار شد. كمي چشمانش را ماليد، تا ساعت را بهتر ببيند. لبخندي زد. گذاشت تا اذان تمام شود. بعد رختخوابش را جمع كرد و گوشه ي اتاق گذاشت؛ ساعت را هم روي تاقچه، كنار عكس مادرش.

از اتاق بيرون رفت. نگاهي به حياط كوچكشان انداخت. درخت اناري در باغچه بود كه انارهاي سرخ بزرگ، نشان مي داد كه رسيده اند. حوض كوچكي، كنار باغچه بود. باد كه نه، نسيم خنكي مي وزيد. پسرك كمي سردش شده بود...

دست نماز گرفت و به اتاق برگشت. وقتي وارد شد، به طرف برادر كوچكش كه هنوز خواب بود، رفت. خواست بيدارش كند، ولي نه، دوباره برگشت به طرف تاقچه و جانماز كوچكي كه كنار ساعت بود، برداشت.

جانمازش را پهن كرد و ايستاد براي نماز خواندن: «الله اكبر» و بلندبلند شروع كرد به خواندن سوره ي حمد. ركعت دوم بود كه برادر كوچكش هم بيدار شد. با عصبانيت به او نگاهي كرد و رفت وضو گرفت و پيش برادرش نشست. حالا ديگر نماز پسرك تمام شده بود. به او گفت:

- داداش علي! چرا بيدارم نكردي؟

- خوب ببخشيد. بايست تا برات بگم.

آهسته- آهسته برايش مي خواند. برادرش هم تكرار مي كرد... همين طور نماز را تمام كرد. گفت:



[ صفحه 152]



- انگار داري ياد مي گيري. حالا برو سفره را پهن كن تا منم بروم چاي و پنير بياورم.

بعد از اتاق بيرون رفت... هر دو آماده شدند و به طرف در خانه راه افتادند. در را كه باز كردند دوستش را ديدند:

- مثل اين كه زود بيدار شده اي؛ نكنه بالأخره خريدي؟

علي گفت:

- سلام. آره، ديروز كه گفتم. واقعا به زحمتش مي ارزيد.»

دو برادر به نام هاي علي و محمد؛ حسين هم دوست علي بود. برادران، مادر از دست داده بودند و پدرشان صبح زود از خانه بيرون مي زد. همين باعث مي شد نمازهايشان دير بشود. علي، كاري پيدا كرد و بعد از چند ماه، ساعتي خريد و... گفت و گوي علي و دوستش حسين:

- امروز وقتي با صداي اذان ساعت، بيدار شدم، به خودم گفتم ببين علي آقا! به بركت نماز صبح، هم ساعت خريدم- اونم با پول خودم- هم صبح زود بيدار شدم، هم به درسام رسيدم و هم به درساي داداش محمد...

همين موقع بود كه محمد هم صدايش در اومد... رو به علي كرد و گفت:

- داداش! منو هم مي بري سركار؟»

و دو داستان كوتاه و خواندني ديگر.



[ صفحه 153]



علي نژاد، ناهيد

استان: كرمان

شهرستان: كرمان

تاريخ تولد: 1353

ميزان تحصيلات: كارشناسي

عنوان اثر: من هم پولدارم

موضوع: گوناگون

قالب: داستان كوتاه

اين مجموعه، شامل 4 داستان كوتاه است:

- داستان اول؛ بي بي نمازي

- داستان دوم؛ تا امامزاده زيد، راهي نيست

- داستان سوم؛ من هم پولدارم

- داستان چهارم؛ خدا با من است

«هوا، گرگ و ميش بود. صداي مؤذن از مسجد محل به گوش مي رسيد. «بي بي» مثل هميشه چادر نمازش را پوشيده بود... هوا خيلي گرم بود. بي بي، عرق هاي روي پيشاني اش را پاك كرد. «ماشاءالله» بيدار شده بود. بي بي، او را در آغوش گرفت و راه افتاد. سبدها را، هم برداشت و راهي شد. خانه ي بي بي، تا باغ ارباب خيلي فاصله داشت. قدم هايش را تندتر كرد. چند لحظه بعد پشت در بزرگ باغ ايستاده بود. سبدها را روي زمين گذاشت و با مشت، شروع به كوبيدن در كرد. مباشر ارباب با چشم هاي پف كرده، در حالي كه اخم هايش را درهم كشيده بود، در را گشود و با عصبانيت فرياد زد:

- تو دوباره دير آمدي؟ امروز ديگر سر و كارت با ارباب است...»

البته اين داستان ها به گونه اي ديگر نيز مي توانند، جلوه كنند؛ و آن اين كه «گويش محلي» از آن ها حذف شود؛ فقط همين!



[ صفحه 154]



ارباب، احترام زيادي براي بي بي، قائل بود و به رغم بدگويي ديگران، وجود او را مايه ي بركت مي دانست... در اين ميان «مش صغري» شايد بيش از همه به «بي بي» حسادت مي ورزيد و تمام كارها و نمازهاي اول وقت او را، ظاهرسازي مي دانست؛ همسايه اش را!

«مش صغري» كه چشم ديدن بي بي را نداشت و دلش پر از كينه و نفرت شده بود، تصميم گرفت صبح زود، پيش از آن كه هوا روشن شود، كپر بي بي را زيرنظر بگيرد و با خبرهاي تازه وارد باغ ارباب شود و به همه بگويد كه بي بي در خانه، نماز نمي خواند!

هوا هنوز تاريك بود. كفتارها مشغول آواز خواندن بودند. مش صغري در حالي كه از ترس، زهره اش آب شده بود، چراغ دستي را برادشت و از روي ديوار كوتاه باغ... صداي اذان از مناره ي مسجد به گوش مي رسيد... بي بي وضو ساخت و با معبود خود، گرم راز و نياز شد. چند لحظه بعد، ماده كفتاري كه بچه هايش گرسنه بودند، وارد كپر بي بي شد. كوزه ي گلي را كه روبه روي بي بي بود شكست. ماشاءالله كوچك را به دندان گرفت و با سرعت از كپر بيرون آمد. مش صغري دست و پاي كوچك ماشاءالله را نگاه مي كرد؛ كه دور و دورتر مي شد و صداي ناله اش ضعيف تر!!

لحظه اي بعد ديگر نه كفتاري بود و نه نوزادي؛ و مادر، غرق عبادت. مش صغري مات و مبهوت سر جايش خشكش زده بود. نماز بي بي تمام شد. نگاهي به گهواره ي خالي كودك انداخت و بيرون آمد. بي بي چشم به آسمان دوخته بود. قطره ي اشكي مثل مرواريد از گوشه ي چشمش روي صورت رنگ پريده اش غلتيد. بي بي زير لب زمزمه كرد: خدايا! راضي ام به رضاي تو!!»

حالا مي شود فهميد چرا به «بي بي» مي گفتند: بي بي نمازي!



[ صفحه 155]



علي نواز، خديجه

استان: تهران

شهرستان: كرج

تاريخ تولد: 1360

ميزان تحصيلات: ديپلم

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ عبادت براي معبود يكتا

- فصل دوم؛ نماز، نشانه ي رهروان بي نشان

- فصل سوم؛ اوقات نماز

«جمله هايي كوتاه از نماز» را، مرور مي كنيم:

- بندگان خدا! شما و آرزوهايتان در اين دنيا مهمان هستيد، كه مدت ميهماني تان معلوم شده و وامداراني هستيد كه بستانكار، وامش را مطالبه مي كند. مدت مهماني، اندك، و وامتان عبادت و بندگي است كه نزد نويسندگان، محفوظ است.

- كار نيكو، كار نيكو (خدا را بسيار عبادت و بندگي كنيد و به اندك آن، اكتفا نكنيد) پس آن را به پايان رساند، و استوار باشيد.

- گناهي كه پس از آن، مهلت دو ركعت نماز گزاردن داشته باشيم، اندوهگين نمي دارد.

- هرگاه تو را به خداي سبحان، نيازي است، در آغاز بر رسول خدا (ص) درود فرست، پس حاجت خود را بخواه؛ كه خدا بزرگ تر است از آن كه يكي را برآورد و ديگري را بازدارد.

«علي نواز» پژوهش خويش را با الهام از قرآن عزيز، نهج البلاغه، پرتوي از اسرار نماز، دانستني هاي نهج البلاغه، بهترين پناهگاه، مثل ها و پندها، اندرزهاي پدرانه و برخي آثار ديگر، گرد آورده است.



[ صفحه 156]



عنايتي، مرضيه

استان: اصفهان

شهرستان: نجف آباد

تاريخ تولد: 1355

ميزان تحصيلات: كارشناسي

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه

موضوع: نماز در نهج البلاغه

قالب: تحليلي

معرفي امام علي (ع)، شناخت اجمالي نهج البلاغه، امتيازهاي نهج البلاغه، نماز، حق نماز، صبر و نماز، نماز بر پايه ي يقين و ولايت، اهميت نماز اول وقت، گناه زدايي نماز، كبرزدايي نماز، نماز و توبه، نماز در خانواده، اعتدال در نمازهاي مستحبي، ترس از خدا و نماز شب، نماز بي روح، نماز و عبادت احرار، عناوين برخي مطالب اين نوشتار، با الهام و بهره گيري از آثاري گران سنگ است، كه با مقدمه اي چنين آغاز مي شود:

«.. اي علي! نام تو آرام بخش دل هاي خستگان است.

تو، اختر تابناكي، كه ستاره ي زهره ي كهكشان ولايتي؛ نخستين ستاره، كه در كنار ماه نبوت، طلوع كردي.

يا علي! آسمان شب هاي دنياي ما، با وجود تو و رسول اكرم (ص) روشن است.

يا علي! شيريني دهان ما از نام توست؛ نور ديدگان ما از چهره ي نوراني توست؛ سلامتي ما از دعاي توست.

يا علي! هدف ما، در زندگي رسيدن به هدف توست. هدف تو، رضايت خدا بود؛ هدف ما نيز اين است كه بتوانيم با مطالعه ي كلام گهربارت در نهج البلاغه به خدا نزديك تر شويم و با او مناجات كنيم.

اي علي! تو هماي رحمتي؛ تو، آيت خدايي.

اي علي! نمي دانيم تو را، چه بخوانيم.

تو، مقتداي مايي. تو، هميشه نامت در همه كار، بر زبان ما جاري است.»

يا علي!



[ صفحه 157]



عيوضي، حيدر

استان: قم

شهرستان: قم

تاريخ تولد: 1358

ميزان تحصيلات:حوزوي

عنوان اثر: علي (ع) تجسم انسان كامل

موضوع: سيره ي عبادي امام علي (ع)

قالب: تحليلي

اين پژوهش در 6 فصل تنظيم شده است:

- فصل اول؛ علي از ديدگاه خداي علي (ع)

- فصل دوم؛ علي از ديدگاه پيامبر (ص)

- فصل سوم؛ علي از ديدگاه علي (ع)

- فصل چهارم؛ علي از ديدگاه شاگردان علي (ع)

- فصل پنجم؛ علي از ديدگاه اغيار

- فصل ششم؛ فضايل و سيره ي عبادي علي (ع)

«باري تعالي، هدف حكيمانه ي خويش از آفرينش انسان را عبادت و عبوديت و معرفت مي شمارد. عبادت، مقصد آفرينش و معيار ارزش وجودي انسان است، اما كيفيت آن نيازمند به الگو است و الگو بعد از رسول خدا (ص) كسي جز حضرت علي بن ابي طالب (ع) نيست. عقل انسان، عاجز است از انديشه در كار علي (ع)؛ چرا كه وقتي در فضايل او مي انديشد، عقل به طيران در مي آيد...

الهي! در اين شب كه قلم، صفحه ي كاغذ را سياه مي كند، تو را شاهد مي گيرم اگر مردم عوام اهل سنت از پيروي اين ابر مرد تاريخ، معذور باشند، عالمانشان معذور نيستند...»



[ صفحه 161]




بازگشت