حرف (س)


سادات رضاعي، اكرم السّادات استان: تهران

عنوان اثر: قنوت و قنّاسه شهرستان: تهران

موضوع: نماز رزمندگان تاريخ تولّد: 1355

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

حتماً داستان هاي كوتاه «زيارت» و «نماز» و نيز «مصلّاي عشق» را با موضوع «بهترين نمازگزاران» در مسابقات پيش از «سادات رضاعي» به خاطر داريد! امّا اين مجموعه داستان خواندني، شامل 5 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ كريم نجوا

داستان دوم؛ زيارت

داستان سوّم؛ قنوت و قنّاسه

داستان چهارم؛ مهاجر

داستان پنجم؛ زينبيّون

«سادات رضاعي» مجموعه اش را با مقدّمه اي كوتاه آغاز مي كند:

«سال ها از آن روزهاي آتش و خون مي گذرد.

روزهايي كه همان طور كه بوي خون و خمپاره و دود مي داد، بوي عشق و صفا و محبّت نيز داشت. هر چه از آن روزها مي گذرد، فاصله ي ما با آن روزهاي خدايي و مردان خدا، بيش تر مي شود. برماست كه نگذاريم زحمات و فداكاري هاي آنان و ايثار آن بزرگ مردان از ياد رفته، به بوته ي فراموشي سپرده شود.»

«قنوت و قنّاسه» مجموعه اي خواندني است و همراه با بازنگري و بازنويسي نويسنده، خيلي راحت مي تواند عنوان كتابي زيبا گردد؛ البتّه اگر «سادات رضاعي» از زبان محاوره اي اش دل بكند!



[ صفحه 218]



ساريخاني، علي محمّد استان: مركزي

عنوان اثر: اهمّيّت نماز شهرستان: اراك

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1327

قالب: شعر ميزان تحصيلات: حوزوي

---

«هزاران راز و نعمت، در نماز است

مدال قرب و عزّت، در نماز است



فداكاري و ايثار و شهادت

رشادت، استقامت، در نماز است



عمود محكم دين است و معراج

رهايي از ضلالت، در نماز است



كلام خالق پيوند دل هاست

ثواب بي نهايت، در نماز است



به بازار عمل، در پاي ميزان

قبولي اطاعت، در نماز است...»



با دو بيت ديگر از اشعار «ساريخاني» به استقبال «عشق» مي رويم:



«اي خداوند كريم و بي نياز!

اي غفور و مهربان و چاره ساز!



در قيامت، وقت ميزان و حساب

ساز محشورم، خدايا! با نماز»



آمين!



[ صفحه 219]



ساكت فومني، فرزانه استان: گيلان

عنوان اثر: نماز، نور مؤمن است شهرستان: رشت

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«عشق، تفسير تمام كوچه هاي ساكت و دلواپسي است

عشق، معناي قشنگ مِهر، در آيينه است



عشق، تنها حامي دل هاي حسرت خورده است

عشق، در سجّاده اي بي رنگ و تنها، خفته است



عشق، يعني تا خدا، پَرپَر شدن

عشق، يعني خلوت راز و نياز



عشق، يعني قاصد رنگين كمان

بَعِد باران قشنگي از دعا»



عشق يعني كلمه اي مثل نماز، معناي اخلاص، حقيقتِ عبادت، نماز چاره ساز، گِلِه، شفاعت، بررسي نماز از ديدگاه جوان، احتياج، خيز و به درگاه خدا تكيه كن، درد دل، خواهش، شب هاي تنهايي، تا درّه ي محبّت و... عناوين برخي مقالات ادبي و اشعار گونه گون «ساكت» در اين مجموعه است. به نظر مي رسد وي در «شعر نيمايي» موفّق تر است.



[ صفحه 220]



ساكي، مرضيه استان: لرستان

عنوان اثر: پژوهشي درباره ي جنگ تحميلي و نماز رزمندگان شهرستان: خرّم آباد

موضوع: پژوهشي درباره ي نماز رزمندگان تاريخ تولّد: 1357

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 3 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ تاريخچه ي جنگ تحميلي

فصل دوم؛ زمزمه هاي لب هاي تشنه (نيايش)

فصل سوّم؛ دعاهاي رزمندگان در جبهه

«رزمندگان اسلام، تنها هدف خود را در اسلحه به دوش گرفتن و پوشيدن لباس هاي نظامي نمي يافتند؛ زيرا قصد آنان از به جبهه رفتن حفظ نماز و اسلام بود. در جنگ هشت ساله ي ايران و عراق، نماز به طور كامل انجام مي گرفت. زماني كه بچّه هاي رزمنده در پشت جبهه بودند و معمولاً براي توقّف و سكني گزيدن، چادر، عَلَم مي كردند، در هر چادر، حداقّل يك راديو براي اذان گفتن وجود داشت و هر صبح و ظهر و مغرب با شنيدن صداي اذان، هر رزمنده اي، دست از كار كشيده و از تانكر آبي كه در منطقه وجود داشت، وضو مي گرفت و زماني كه آب به علّت دوري منطقه براي آشاميدن، سهميه بندي شده بود، با خاك جبهه تيمّم مي نمود و سعي مي كرد نماز در اوّل وقت و به جماعت برگزار شود.»

«ساكي» با الهام و بهره گيري از آثاري ارزش مند، و با همكاري ستاد اقامه ي نماز استان لرستان، برادر رزمنده «سياوش آشوبي» و برادر «اميري» از عقيدتي سياسي لشكر 84 و نيز روابط عمومي جهادسازندگي لرستان، پژوهشي جامع و خواندني فراهم كرده، كه با مقدّمه اي مبسوط آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 221]



سالاري، سهيلا استان: تهران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: تهران

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم،

آسمان زير سجّاده ي پاهايم مي لرزد؛



مي تپد!



در قهقهه ي نيايش

دستانم مي بارند.



مُهر سجّاده، پيشاني ام را صدا مي زند؛



و من، «او» را.

من، او را در نبض هميشه هم آهنگ دستانم ديدم!



پلك هايم به تماشاي هميشه بودنش،

و گريستن در همه عمر،



دل دل مي كند.

من مسافر نيازم.»



[ صفحه 222]



سالاري، مرضيه استان: كرمان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: بردسير

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: -

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: -

---

«آري، «نماز» قيام درخت است در برابر بهار؛ تكبيرةالاحرام برگ است در مقابل خورشيد؛ سجده ي تاك است بر چشمه ساري پاك؛ زمزمه ي متبرّك عاشق است در برابر معشوق، و گردش ستاره هاي نياز است در منظومه ي راز. در جنگ، حرف از نماز بود و عبدات و راز و نياز در دل شب. در جنگ، نيمه شب ها، اشك ها ريخته مي شد و ميدان جنگ، دانشگاه ايثار و فداكاري و از جان گذشتگي بود؛ ميعادگاه عاشقان شهادت بود.»

فصولي خواندني از كشكول «شهيدان نماز» بيا موضوعاتي فراتر از سوژه ي پديدآوردندگان، فراروي مان است:

نماز در كلام شهيد

نماز در قرآن

مهماني ملكوت

نماز چيست؟

اهمّيّت نماز

نمازهاي واجب

نياز به نماز

نوجوان و معنويت

امر به معروف و نهي از منكر

و..



[ صفحه 223]



سالمي، آزاده استان: اصفهان

عنوان اثر: حرف هاي تنهايي شهرستان: اصفهان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: شعر ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«سر به سوي آسمان ها مي كنم

دست ها، بالا و در حال دعاست



چشم هايم لحظه اي، تر مي شوند

قلب سردم، مملو از ياد خداست



درد دل گويم به او، باشور و شوق

خالي ام از قصّه هاي بي كسي



دارم امّا خلوتي، رنگ اميد

من به دور از غصّه و دلواپسي



خنده هم گُل مي كند، بر چهره ام

لحظه ي آغاز شعر پنجره



غصّه ها، قدري تأمّل مي كنند

هم صداي شادي ام، در حنجره»



در هواي ملكوت، ره دور، زمان شكوه ي من، لحظه ي سكوت من، دعاي دوستي، لحظه ي دل سپردنم، آفاق ها، لحظه هاي هو، دفتر لب، و رنگ اميد، عناوين اشعار زيباي «سالمي» در قالب هاي مختلف شعري است... اينك «دعاي دوستي» مي خوانيم:



[ صفحه 224]



«سادگي، از پشت پرچين دلش

لحظه اي من را تماشا كرده است



شايد او با خنده ي مستانه اي

گريه اش را باز، حاشا كرده است



روح من، غرق دعاي دوستي

خويشتن را لحظه اي گم كرده است



خاك، مي خواند دَمي همراهِ من

گشته او هم مثل من، لبريز و مست



دست ها، در ابتداي سجده اند

گريه اينك راز، پنهان كرده است



عطر سجّاده، فراروي دل است

شوق، دل را باز مهمان كرده است»



و هنوز، تا شعر ناب، يك فرياد، باقي مانده است!



[ صفحه 225]



سبط نبي، سيّدمحمّد استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: نماز،مهم ترين عامل هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: شهركرد

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارداني

---

اين پژوهش در 10 فصل، فراهم آمده است:

فصل اوّل؛ اهمّيّت و جايگاه نماز

فصل دوم؛ اثر خداشناسي و نماز بر انسان

فصل سوّم؛ ياد خدا

فصل چهارم؛ نماز، شناسنامه ي معنوي انسان مسلمان

فصل پنجم؛ نماز و تهذيب درون

فصل ششم؛ نماز و انسان سازي

فصل هفتم؛ شناسايي عوامل برانگيزاننده و بازدارنده ي نماز

فصل هشتم؛ جنبه هاي اجتماعي نماز

فصل نهم؛ نماز بر خويش؟!

فصل دهم؛ به خود رسيدن تا خوديابي

«ما انسانيم و داراي فكر و انديشه. در اين جهان به مطالعه مي پردازيم و با مطالعه ي كافي در مي يابيم كه خدا داريم و هر لحظه به او نيازمنديم و عبادت و بندگي او، عامل ترقّي و تكامل ماست. همان گونه كه پيروي شاگرد از استاد، سبب رشد او مي شود، پس بايد در راه شناخت و عبادت او، كوشا باشيم.»



[ صفحه 226]



ستاره بادي، بتول استان: اصفهان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: نطنز

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1360

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: -

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ مؤذّن دلير

داستان دوم؛ ياد خدا

داستان سوّم؛ قنوت مبارزه

«هر جا كه بود، با شنيدن «اللَّه اكبر» دست از كار مي كشيد و آماده ي عبادت مي شد. هيچ يك از ما به ياد نداشتم نماز او، قضا يا دير شده باشد. شبي در پادگان ابوذر، وقتي همه آماده ي خوابيدن شديم، حاجي هم پتو و متكّايش را برداشت و دراز كشيد. ساعت كوچكي هم داشت كه آن را هم كوك كرد و بالاي سرش گذاشت... ساعتي پيش از اذان بيدار شدم. از جابرخاستم. صداي آرام مناجات كسي به گوش مي رسيد. «يداللَّه» بود، كه پس از مدّتي آمد و دراز كشيد.

پس از چند لحظه، اذان صبح، جانمان را بيدار كرد. با صداي اذان، چند نفر از بچّه ها كه بلند شده بودند، با شوخي به پاي يداللَّه زدند، كه: «بابا! بلند شو، اذان است؛ وقت نمازه!» و حاجي نيز برخاست. فقط من مي دانستم كه او بيدار بود. و «يداللَّه كلهر» هميشه اين طور بود. حتّي در سخت ترين شرايط و اوج بمباران ها، هميشه و همه جا ياد خدا بود و ذكر خدا، نام خدا، ذكر لب هاي پاك او بود.»

باشد تا ذكر «شهيدان نماز» نيز همواره ورد زبان بتول و فاطمه ستاره بادي باشد!



[ صفحه 227]



ستاره بادي، فاطمه استان: اصفهان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: نطنز

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1356

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ احتياج به نماز

داستان دوم؛ معجزه ي نماز

داستان سوّم؛ به جاي نماز

«من وقتي شش ساله بودم، در ركعت اوّل نماز، نصف سوره ي حمد را خواندم، ولي ناگهان بقيّه ي سوره يادم رفت. من فكر مي كردم سرِ نماز، هر چيزي كه بخوانيم خدا قبول مي كند و شروع كردم به خواندن شعر! در هر ركعت، يك جور شعر مي خواندم. وقتي نمازم تمام شد، مادرم از من پرسيد:

- نماز خواندن، راحت بود؟

من گفتم:

- مامان! من سوره ي حمد، يادم رفت و شروع كردم به خواندن شعر.

مادرم، لبخند كوتاهي زد و گفت:

- اشكالي ندارد! در نماز بعدي، من بلند مي خوانم و تو، بعد از من بخوان.

قبول كردم. آن وقت مادرم گفت و من تكرار كردم. بعد از اين كه نماز، تمام شد، مادرم گفت:

- حالا، سه تا صلوات.

بعد از صلوات ها، مادرم به من تسبيحات حضرت زهرا(س) را ياد داد و من هميشه بعد از نماز، تسبيحات حضرت زهرا(س) را مي خوانم.»



[ صفحه 228]



ستّاري، سحر استان: تهران

عنوان اثر: درك زيبايي هاي نماز و عظمت خدا شهرستان: تهران

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«باز هم آمده است

موعد سبز نماز



مي كنم با دِل خود

خلوتي زيبا، باز



آسمان، پر ز شهاب

پنجره، رو به خدا



مي گشايم پر و بال

در گلستان دعا



زير لب مي گويم

صحبتي با معبود



اي خدا! كاش دلم

پاك، چون دريا بود



شب، ز رَه آمده است

باد هم مي آيد



اين زبان در حَمدت

گاه، كم مي آرَد»





[ صفحه 229]



ستايشي، جهانبخش استان: كهكيلويه و بويراحمد

عنوان اثر: موسيقي اشك شهرستان: بويراحمد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1351

قالب: شعر ميزان تحصيلات: -

---

فرصت سبز، گريه ي دل، ديدار يار، شور جنون، نسل خدا، ايمان عاشق و... عناوين برخي اشعار «ستايشي» با موضوعاتي هم چون نماز، بسيج و نماز، امام خميني(ره) و نماز، فلسفه ي نماز، شهيدان نماز و... است كه در قالب هاي مختلف شعري سروده شده است.

تا توطئه هاي نفس، نافرجام است

شيريني لذّت خدا، در كام است



بر حبل نمازتان، تمسّك جوييد

زيرا كه نشان امّت اسلام است»



«برخيز و بخوان خداي را، وقت دعاست

در فرصت سبز بيدلي، حال و صفاست



دل را بكشان، به سمت نوراني عشق

زيرا كه نماز، مايه ي قرب خداست»



«او، مَحرمِ «اسرار مگو»ي من و توست

پاينده ي عِرض و آبروي من و توست



داني سبب تقرّب او، در چيست؟

تقوا: كه رئيس خُلق و خوي من و توست»





[ صفحه 230]



ستوده، سحر استان: خراسان

عنوان اثر: نماز در آيينه ي تحقيق شهرستان: نيشابور

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در 12 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ علّت وجوب و اهتمام به نماز

فصل دوم؛ سابقه ي تاريخي نماز

فصل سوّم؛ آثار و فوايد نماز

فصل چهارم؛ آداب نماز

فصل پنجم؛ آماده شدن براي نماز

فصل ششم؛ در محراب نماز

فصل هفتم؛ تعقيبات نماز

فصل هشتم؛ اَشكال نماز (نماز جماعت و جمعه)

فصل نهم؛ نمازهاي واجب و مستحب

فصل دهم؛ آفات نماز

فصل يازدهم؛ عوامل بي توجّهي به نماز

فصل دوازدهم؛ توبه

«وقت آن است به خود آييم و اين فريضه ي الهي را كه همواره بر انجام آن تأكيد شده است، با بينشي نو و فكري بازتر بنگريم و به جاي آوريم.

پرستش يعني دل كندن از ماديّات و پرواز دادن روح، يعني پا را فراتر از ديدني و شنيدني ها نهادن، پرستش، تأمين كننده ي عشق انسان هاست كه گاه با ثنا و ستايش،



[ صفحه 231]



زماني با تسبيح و تقديس و پاره اي اوقات با شكر و اظهار تسليم، ادب خود را نسبت به پروردگار، بيان مي دارند.

كه:

عبادت، غذاي روح است و همان طور كه بهترين غذا آن است كه جذب بدن شود، بهترين عبادت نيز آن است كه جذب روح گردد؛ يعني با نشاط و حضور قلب، صورت پذيرد.

كه:

عبادت، وسيله ي دريافت امدادها و الطاف الهي است.

كه:

نماز بر همه ي وجود انسان آرامش مي بخشد. چشم ها را خاشع و خاضع مي گرداند. نَفْس سركش را، رام، و دل ها را نرم، و تكبّر و بزرگ بيني را، محو مي سازد.

كه:

نماز، در ميان عبادات، مثل انسان كامل در ميان انسان هاست.»

اين پژوهش، زير نظر استاد «مصطفي بلوكي» انجام پذيرفته است.



[ صفحه 232]



سخاوتي، مريم استان: گلستان

عنوان اثر: نماز شهرستان: گرگان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1359

قالب: داستان بلند ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«بغض وحشتناكي، گلويم را مي فشرد. اشك در چشم هايم حلقه زده بود، امّا سرازير نمي شد. ديگر حتّي گريستن نيز به من آرامش نمي داد. به كتاب هايم خيره شده بودم؛ كتاب هايي كه روزگاري از آن ها جدا نمي شدم، اكنون خوره ي روحم بودند. دلم مي خواست بلند شوم و همه را پاره كنم. خيلي دوست داشتم كه از جايم برخيزم و تمام اين اتاق را- كه هميشه تنها خلوتگاهم بود- به هم بريزم. همه چيز را بشكنم. همه چيز را نابود كنم. امّا ناي بلند شدن را نداشتم. انگار هيچ نيرويي در من وجود نداشت؛ نه رمقي براي اشك ريختن و نه تواني براي حرف زدن. فقط يك جمله رامرتّب در ذهنم تكرار مي كردم: من بدبخت شده ام؛ بدبختِ بدبخت.

صداي درِ اتاق، مرا به خود آورد، امّا جوابي ندادم. دوباره به در كوبيدند. پيش خود گفتم حتماً مادرم براي دلداري دادنم... باز هم جوابي ندادم. در باز شد. بدون اين كه كنجكاوي نشان دهم، پشتم را به در كردم؛ در حالي كه هنوز با كوله باري از غصّه هايم، تك و تنها، نشسته بودم. صداي پايش را مي شنيدم. به من نزديك شد. جلويم قرار گرفت. سرم را بلند كردم و ديدمش. زهرا بود. زهرا.»

بهترين دوست «سارا»؛ مثل خواهري مهربان، كه لحظه اي از هم جدا نمي شدند. هنوز هم پاك و معصوم بود و واقعاً از ته دل، سارا را، دوست داشت. امّا سارا، كه هيچ وقت نمازش قضا نمي شد، هميشه قرآن و مفاتيح، همراهش بود، خدا نزديك ترين دوستش بود و ذكر خدا، اوّلين حرفش، بچّه هاي مدرسه را هدايت مي كرد، پيوسته دَم از خدا و



[ صفحه 233]



قرآن و ايمان مي زد، و دفترش پُر بود از نامه هاي قشنگي كه براي خدايش مي نوشت، حالا؟...

«زهرا وارد اتاق شد و در را بست. به در، تكيه داد و گفت:

- خُب، دوست قديمي! حرف بزن. برام بگو چرا بي تابي و بي تابم مي كني؟ بگو اين هفت ماه، كه دل منو، خون كردي، با دل خودت چكار كردي؟ بگو. از همون روز اوّل كه بارتو بستي و رفتي. بگو سارا! من منتظرم.

روي صندلي نشستم. به نقطه ي نامعلومي خيره شدم و گفتم:

- مطمئني حال شنيدنشو داري؟

- هميشه حال شنيدن حرف هاي تو رو داشتم؛ همون طور كه تو، حال شنيدن حرف هاي منو داشتي. پس بگو...»

و «زهرا» هر آنچه را گفتني بود، گفت: داستان «هومن» را، آغاز زندگي مشتركش، سفر به ديار سپيده ي هشتم، در يكي از شب هاي سرد آذرماه...



[ صفحه 234]



سدويي اصفهاني، اكرم استان: خراسان

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: مشهد

موضوع: سيره ي عبادي امام عل(ع) تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نمي دانم درباره ي بزرگ مردي كه دشمنانش اعتراف به فضايلش كردند و نتوانستند مناقبش را ناديده بگيرند و يا فضايلش را كتمان كنند، چه بگويم. منظره ي يك درياي عظيم و پهناور، براي كساني كه در آن شناورند، درست روشن نيست، ولي براي كساني كه به وسيله ي هواپيما بر فراز آب، پرواز مي كنند به مراتب آشكارتر است. تاريخ پر غوغاي زندگي بشر، با آن همه نقاط درخشنده و تاريك نيز هم چون درياي عظيمي است كه گاهي طوفاني پر خروش و زماني آرام و خاموش است. عالي ترين گوهرهاي شاهوار و بي ارزش ترين موجودات را در دل خود مي پروراند، ولي درك آن براي كساني كه در عصر يك حادثه زندگي مي كنند، كار آساني نيست...»

پژوهش «سدويي» با آغازه اي چنين به نقل از زندگي نامه ي امام علي(ع) رخ مي نماياند و با بهره گيري از مهر تابان، حكمت اصول سياسي اسلام، تسبيح هزار دانه، طلوع خورشيد، نگاهي به علي(ع)، جلوه هاي حكمت، علي(ع) كيست؟، پرتوي از بيكران علم علي(ع)، زندگاني حضرت علي(ع)، آفتاب ولايت، فلسفه ي امامت و رهبري، احياي تفكّر اسلامي، تجلّي فضيلت، داستان ها و حكايت هاي نماز، نماز و عبادت امام علي(ع)، كتاب علي(ع)، راه علي(ع)، هزار حديث از حضرت علي(ع)، علي در قرآن و سنّت، زندگي نامه ي علي(ع) و برخي منابع ديگر به تبيين موضوعاتي هم چون استعانت از نماز، نماز و رفع ناراحتي، در محراب عشق، نماز امام علي(ع)، عبادت علي(ع)، علي در شب معراج، علي و خداشناسي، اوّلين سجده و نيايش علي(ع)، دو ركعت نماز و... مي پردازد.



[ صفحه 235]



سرافراز اردكاني، طاهره استان: يزد

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: اردكان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي- تحليلي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، دل از همه چيز، برمي كنم. فقط به او مي انديشم. از هيجان حرص و صولت خشم و حمله ي حسد و ضعف صبر، به درگاه او پناه مي آورم، تا او نيز پناهم دهد؛ تا موجودي خويشتن دوست و آزمند نباشم. او كه مبدع آفرينش است. او كه هستي از اوست. او كه مايه ي آسايش و منبع اميدهاست. او كه گرداننده ي شب ها و روزها و پديد آورنده ي تاريكي و روشنايي هاست.

آري، آن خداوندي كه شكست ناپذير است و قوي ترين قدرت ها را درهم مي شكند. كسي كه دست ياري اش همواره ياريگر ستم زدگان است و هرگز ستم پيشگان را شايسته ي ياري و حمايت نمي داند... آن گاه كه نماز مي خوانم، با قلبي سليم و به دور از شرك و عُجب و ريا، از مادّيات فاصله مي گيرم و به معنويات نرديك تر مي شوم. آن گاه كه نماز مي خوانم، تنها او را حاضر مي يابم. تمام فكر و ذهنم اوست. خويش را بنده اي شرمسار مي دانم كه با آلايش به گناه، به درگاه خداوند خود، بازگشته است؛ تيره بختي كه جز او بخشنده و بخشاينده اي نمي شناسد. درمانده اي كه جز او دستگيري ندارد.

آن گاه كه نماز مي خوانم، لب به استغفار مي گشايم و پيشاني مسكنت و مذلّت بر خاك مي نهم. او را شكر و سپاس مي گويم و مي خواهم دامن آلوده به گناهم را از بركت توبه و انابت، تطهير فرمايد و از نعمت عفاف و عصمت برخوردار سازد و عمرم را به عافيت، فرجام بخشد. كام تلخ مرا از شربت مغفرت خويش شيرين گرداند.

آن گاه كه در محراب عشق مي ايستم، خود را موجودي مي يابم كه در چنگ گناهان



[ صفحه 236]



خويش گرفتار است. معصيت ها اسيرش كرده اند و لغزش ها به سوي پرتگاه سقوطش داده اند. اهريمن ناپاك، به اغواي وي همّت گمارده، از اطاعت آفريدگار بزرگ، بازش داشته است.

من نمازم را در سپيده دَم دل مي خوانم؛ آن لحظه كه الواح غيبي، حجم هاي سبز نيايش را به سوي دريچه هاي سينه ام هديه مي آورند. آن لحظه كه منشورهاي بلورين ايمان در چار سوي اين كالبد خاكي ام نورافشاني مي كنند، و قلبم روي چشمه سارهاي آبي شوق، روان مي شوند، و لب هايم به سوي آبشارهاي طلايي صبح...»



[ صفحه 237]



سرودي، ليلا استان: آذربايجان شرقي

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: تبريز

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1356

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 5 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ سيري در حالات نمازگزاران شهداي امامان معصوم(ع)

فصل دوم؛ نماز شهداي روحانيت

فصل سوّم؛ نماز شهداي بسيجي

فصل پنجم؛ نماز شهداي تفحّص

«شما در نماز شب هايتان با خدا، چه گفتيد كه معبود اين گونه زود پذيرفتتان؟ شما خدايتان را با ديده ي بصيرت چگونه ديديد كه عاشق شديد؟

شما، چه كرديد كه خدا عاشقتان شد، و به حضورتان پذيرفت؟

در اشكتان علامت عشق بود و در شوق تان، نشانه ي شهادت.

اي عارفان مسلّح! شما به فرموده ي علي(ع) بصيرت هاي خويش را بر سلاح هاي خود نشانديد و باطل را نشانه گرفتيد. اگر چه تركش كينه ي كين توزان بعثي، سر و سينه تان را شكافت و دريد. از نجواي شبانه تان معلوم بود كه: مسافريد.»

ياوران «سرودي» در اين كشكول خواندني، سازمان تبليغات اسلامي تبريز، بنياد شهيد (واحد تحقيق و پژوهش)، اداره ي آموزش و پرورش ناحيه ي 4 تبريز، اداره ي معاونت پرورشي استان (بخش بسيج)، معاونت فرهنگي شهرداري تبريز، كتاب فروشي مؤسّسه ي فرهنگي شهيد حسن شفيع زاده، دفتر نمايندگي وليّ فقيه در دانشگاه علوم پزشكي تبريز، اداره ي بيمه ي طّابيه ي تبريز، ستاد اقامه ي نماز تبريز، ستاد امر به



[ صفحه 238]



معروف و نهي از منكر، لشكر 31 عاشورا (بخش حفظ آثار شهدا و تبليغات)، مؤسّسه ي قرض الحسنه ي بسيجيان تبريز، حوزه ي 4 مقاومت بسيج شهري تبريز، مؤسّسه ي شهيد هاتف و گروه تفحّص شهدا مستقر در اين مؤسّسه، خانواده هاي معظّم شهداو مفقودين و برخي افراد بلندپايه ي استان آذربايجان شرقي و نيز بسيج اتّحاديه ي ريس فروشان تبريز هستند.

گردآورنده، با الهام از آثاري خواندني، هم چون ميدان كربلا و شهداي كربلا، طهارت روح، سرگذشت هاي ويژه از زندگي استاد شهيد مطهّري، نماز چيست؟، حكايت سرخ، يادنامه ي شهيد آيت اللَّه قدّوسي (ره)، دُردنوشان بلا، گل معراج، فرزانگان شاهد و بسياري منابع ديگر، پژوهشي خواندني فراهم آورده است.



[ صفحه 239]



سطوت، مهناز استان: اصفهان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: اصفهان

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1350

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارداني

---

«سيماي نماز در قرآن و نهج البلاغه» و «نماز و مفاهيم نمادين آن» عناوين پژوهش هاي «سطوت»در مسابقات پيشين در قالب «تحليلي» بود. اينك نيز «نماز در نهج البلاغه»؛ كه در 2 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ نهج البلاغه و نماز

فصل دوم؛ علي(ع) و نماز

با موضوعاتي هم چون سفارش به نماز، اوقات نماز، حكمت نماز، نماز اميرالمؤمنين(ع)، نماز خانه ي حضرت علي(ع)، اضطراب در حال نماز، هزار ركعت نماز در پايان عمر علي(ع)، عبادت علي(ع)، ركوع طولاني، ارزش نماز جمعه نزد علي(ع)، نماز و رفع ناراحتي، توجّه علي(ع) به نماز هنگام جنگ، علي(ع) و نماز در نخلستان، علي(ع) و نماز شب در عمليات، استعانت در نماز براي جنگ، برپايي نماز به وجود علي(ع)، مناجات و...

نماز، سبب تقرّب و نزديكي هر پرهيزكاري به رحمت خداست.

همانا نماز خواندن، وسيله ي نزديكي مؤمن به خداست.

در بخشي از مقدّمه ي كوتاه مؤلّف مي خوانم:

«از نماز نوشتن، كار هر كس نيست. نماز را كه نور نردبان قرب است، در كلام امام شيعيان، جست وجو مي كنيم؛ علي كه خود در قبله ي نماز به دنيا آمده، و در محراب نماز، عروج كرده؛ به وضوح مي توان فهميد كه خود، قبله است براي نماز...»



[ صفحه 240]



سعادت، الهام استان: تهران

عنوان اثر: سرزمين ما، جاي ديگري است شهرستان: تهران

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1358

قالب: داستان بلند ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«خورشيد مثل هميشه مي رفت تا روزي ديگر را به سرانجام برساند. ميز شام را چيدم و به ساعت نگاه كردم. هشت و بيست دقيقه بود. ديگر بايد مي رسيد. من و سعيد مدّت يك سال پيش ازدواج كرديم. سعيد، نمايشگاه ماشين داشت و هر شب ساعت هشت و نيم به خانه برمي گشت. من هرگز پدر و مادرم را نديدم؛ چون در زمان خردسالي، سرنوشت، آن ها را به رايگان از من گرفت. من در نزد خاله ام بزرگ شدم؛ اگرچه او نيز به محض اين كه من ازدواج كردم، به خارج از كشور سفر كرد و مرا به كلّي از ياد برد. من و سعيد، عاشق هم بوديم و همين باعث شد تا ما از دو قشر و طبقه ي مختلف با هم ازدواج كنيم. سعيد هر روز چندين بار از نمايشگاه به من زنگ مي زد، امّا باز هم براي آمدنش لحظه شماري مي كردم؛ درست مثل روزهاي اوّل...»

و اين ابتداي داستان «هستي» است. «سعادت» اين داستان را به زيبايي نگاشته، به فراز و نشيب هاي زندگي وي پرداخته است. يك زندگي سالم، خوب و شيرين؛ حياتي پاك و معصومانه با ياد خدا و لحظه هايي دوست داشتني و زيبا. ديگر شخصيّت هاي داستان حضور چنداني از خود نشان نمي دهند و محور داستان، شخصيت «هستي» و «سعيد» است. «هستي» در دام «سرطان» مبتلا بود و خود نمي دانست، امّا پس از آن كه فهميد مسير زندگي اش عوض شد و سعي كرد تا سعيد و علاقه ش را انكار كند؛ چون او را دوست مي داشت. او به سعيد، هيچ نگفت... سرانجام، سعيد به ماجرا پي برد و روحيه اش را به كلّي از دست داد و راهي بيمارستان شد.



[ صفحه 241]



و «نماز»؛ پيوند با خدا؛ و معجزه اي عجيب و زيبا... سعيد نمي توانست هستي اش را از دست دهد، و هستي آفرين، هستي خود را آشكار كرد؛ تولّدي ديگر و زندگي دو عاشق، باز هم در كنار يك ديگر:

«... همه به طرف من برگشتند. با چهره هاي بهت زده، مات و مبهوت و خيره خيره نگاهم مي كردند. هنوز كسي باور نداشت كه من دوباره زنده شده ام... من دوباره فرصت زندگي يافتم، امّا آيا واقعاً چنين فرصتي براي همگان وجود دارد؟! همه خوب مي دانيم كه روزي بايد به سرزمين اصلي خودمان برويم. پس بهتر نيست به كوله بارمان بنگيريم و ببينيم چه داريم و كجاييم؟»



[ صفحه 242]



سعادتي، فاطمه استان: خراسان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: نيشابور

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 5 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ نقش نماز در تعليم و تربيت اسلامي

فصل دوم؛ نقش نماز در خصوصيّات فردي انسان

فصل سوّم؛ نقش نماز در اجتماع مسلمانان

فصل چهارم؛ نقش نماز در اقتصاد اسلامي

فصل پنجم؛ نقش نماز در عاقبت به خيري و شهادت

«از آسمان چكيدم و به جويبار انسان هاي نمازگزار رسيدم. در كنار قطره ها، راه پيمودم و به انتها رسيدم. پس با كارواني از امواج به سوي نامتناهي، اوج گرفتم. در راه، عدّه اي ماندند، عدّه اي بيراهه را پيمودند و عدّه اي مُرد هدفشان. پس ما، مانديم و نرم نرمك قدمي؛ روزمان در طلب رسيدن بود و شبمان در ناله هاي پنهان. اين بود كلام ممتدّ ما، زايران گم كرده راه: كجايي اي نامتناهي؟!»

«سعادتي» نوشتار خويش را از آثاري ارزشمند، برگرفته، آن را با قطعه هاي ادبي از خود، به پايان رسانده است.



[ صفحه 243]



سعادتيار، نازيلا استان: خراسان

عنوان اثر: نماز شهرستان: بجنورد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: -

---

«چه شكوه مند است، آن گاه كه دست ها همه با هم به يگانگي او، بالا مي روند و قامت مي بندند بر ابهّت و يكتايي اش. آن دَم كه سرها تعظيم مي كنند در مقابل عظمتي كه تنها شايسته ي اوست؛ گويي زمين و زمان نيز همراه با خاكيان، سر تعظيم فرود آورده اند.

قلب ها و زبان ها، يكدل و همصدا، عبوديّت او را فرياد مي كنند.

و بعد، به خاك افتادن در پيشگاه منوّر و مقدّسي كه آكنده از محبّت و لطف و مهرباني است.

چه زيباست وقتي همگان، شانه به شانه در صف دوست داشتني ترين عشق مي نشينند و ملتمسانه او را صدا مي زنند.

چه بي رنگ است بوي تقرّب خدا.»

بالاترين كوچ، شقايق عاشق، جماعت روشن، نجواي غمناك، چشمان انتظار، و آهنگ زلال محراب، عناوين برخي قطعه هاي ادبي اين مجموعه است.

«در كنج آشياني كه به يقين واژه ي تابناك محبوب است، مقدّس ترين عشق غوغا مي كند. سنگفرشي از اشك و آه و هلهله ي دردناك فراق. نام بزرگي كه طاغوت ها را برمي ريزد و چهره ي شيطان را درهم مي شكند. درگاه روشني كه اختران، فانوس فروزان محفل جان بخش نيمه شب آن هستند...

چهار گوشه اي با بي زباني، هياهويي است در عمق تنهايي.

اين جا، سجده گاه من است؛ سجده گاهي كه آشفته ترين شب جهان را از من مي ستاند و آرامشم مي دهد...

اين جا، ميعاد ملاقات است.»



[ صفحه 244]



سعادتيار، نشاط استان: خراسان

عنوان اثر: نماز شهرستان: بجنورد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: -

---

«از فراق تا حضور، از اشك تا لبخند، از عطش تا سيرابي؛

نگاه انتظار، انتظار حضور.

چه مشتاقانه با بدرقه ي غزل عشق، به استقبالت مي شتابيم.

امروز و دگر روز، و هر آن لحظه ي حضور، آفتابي ترين لحظات است؛

كه من بر سجّاده ي نقره ام، در لحظه ي لحظه ي حضورش متولّد مي شوم.

نگاه تاريك و سردم را، از فراق به هنگامه ي نيايش و رازگويي به خورشيدي مي نمايم در اين پهنه خاكي؛

كه من بار ديگر طلوع خواهم كرد، در سجده گاه حضور...»

از فراق تا حضور، دست هاي نياز، اذان موسيقي معراج، ياد يار، سر تسليم، از خضوع تا خضوع، التماس اجابت، در كوچه هاي مهتاب، و نماز انتظار، همراه با ديباچه اي اديبانه، تمامت گفتار نگارنده در اين مجموعه است.

«مدّت هاست در انتظار طلوع خورشيد فَرَج، چشم هامان به غروب غم بار، مبدّل گشته است. مي رسد آن زمان كه در بهار نگاه شاد تو، اي همه عشق! پاييز و خزان اين سرزمين، پايان گيرد. مي رسد آن روز كه نداي مؤذّن از مناره هاي ظهور، بشكند اين حصارهاي ميان ما و آن سراسر نور را.»



[ صفحه 245]



سعيدي، فاطمه استان: تهران

عنوان اثر: بهار دل ها شهرستان: كرج

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«مي خواهم احساس باشم، روح ادراك ها

مي خواهم دل باشم، مرز انسان ها



مي خواهم نگاه باشم، پيامبر دل ها

مي خواهم عشق باشم، فروغ نگاه ها



مي خواهم وفا باشم، بهار عشق ها

مي خواهم اميد باشم، راز وفاها



مي خواهم اشك باشم، افسون اميدها

مي خواهم شعر باشم، اشك سخن ها



مي خواهم غزل باشم، سخن اشك ها

مي خواهم حماسه باشم، مغرور دلاوري هاي پروا نشناخته



مي خواهم فلسفه باشم، مهيب ترين سرسبزي كه انديشه مندان براي خود به وجود آورده اند.

مي خواهم پند باشم، مظلوم ترين دوست هر كس

مي خواهم سوز و آه باشم، مي خواهم نغمه باشم، خروش باشم، شبگير و سپيده باشم، باران و ژاله باشم و سرانجام، يك سيل باشم، كه به هر چيز رسم، ارج هستي اش را به گوشش بخوانم و... ناگهان با طلايه داري يك روح آواره به ميهماني باشكوهت بيايم، تا با توشه اي انباشته از پند و اندرز، پيراهنم را زيبا سازم. آن گاه سوار بر اسبي بالدار، در



[ صفحه 246]



آسمان آبي، به پرواز درآيم.»

اين مجموعه در 3 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ خداگونه

بخش دوم؛ آهنگ ستايش

بخش سوّم؛ ضيافت عشق

«مگر چقدر فرصت داريم كنار خاطرات بنشينيم؟ مگر چقدر مي توانيم دوشادوش عقربه ها، لحظه ها را پشت سر بگذاريم؟ كجا را نگاه كنيم؟ آسمان، كمي آن طرف تر، كنار درختان بيد، جريان دارد.

مگر چقدر مي توانيم ساكن آرزوهاي بي سقف باشيم؟ چرا خودمان را نمي بينيم؟ همه ي شيشه ها دارند ما را مي بينند. همه ي پنجره ها دارند ما را به ديگران نشان مي دهند.

كاش، پيراهن رفتارمان اين قدر چرك نبود.

بيا، به ابرها بگوييم، تا باران را به پنجره ي خانه مان بنشاند...»

اين نوشتار، اثري مشترك است از:

فاطمه سعيدي

ليلا سعيدي



[ صفحه 247]



سعيدي، فاطمه استان: تهران

عنوان اثر: بهار دل ها شهرستان: كرج

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«مي خواهم احساس باشم، روح ادراك ها

مي خواهم دل باشم، مرز انسان ها



مي خواهم نگاه باشم، پيامبر دل ها

مي خواهم عشق باشم، فروغ نگاه ها



مي خواهم وفا باشم، بهار عشق ها

مي خواهم اميد باشم، راز وفاها



مي خواهم اشك باشم، افسون اميدها

مي خواهم شعر باشم، اشك سخن ها



مي خواهم غزل باشم، سخن اشك ها

مي خواهم حماسه باشم، مغرور دلاوري هاي پروا نشناخته



مي خواهم فلسفه باشم، مهيب ترين سرسبزي كه انديشه مندان براي خود به وجود آورده اند.

مي خواهم پند باشم، مظلوم ترين دوست هر كس

مي خواهم سوز و آه باشم، مي خواهم نغمه باشم، خروش باشم، شبگير و سپيده باشم، باران و ژاله باشم و سرانجام، يك سيل باشم، كه به هر چيز رسم، ارج هستي اش را به گوشش بخوانم و... ناگهان با طلايه داري يك روح آواره به ميهماني باشكوهت بيايم، تا با توشه اي انباشته از پند و اندرز، پيراهنم را زيبا سازم. آن گاه سوار بر اسبي بالدار، در



[ صفحه 248]



آسمان آبي، به پرواز درآيم.»

اين مجموعه در 3 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ خداگونه

بخش دوم؛ آهنگ ستايش

بخش سوّم؛ ضيافت عشق

«مگر چقدر فرصت داريم كنار خاطرات بنشينيم؟ مگر چقدر مي توانيم دوشادوش عقربه ها، لحظه ها را پشت سر بگذاريم؟ كجا را نگاه كنيم؟ آسمان، كمي آن طرف تر، كنار درختان بيد، جريان دارد.

مگر چقدر مي توانيم ساكن آرزوهاي بي سقف باشيم؟ چرا خودمان را نمي بينيم؟ همه ي شيشه ها دارند ما را مي بينند. همه ي پنجره ها دارند ما را به ديگران نشان مي دهند.

كاش، پيراهن رفتارمان اين قدر چرك نبود.

بيا، به ابرها بگوييم، تا باران را به پنجره ي خانه مان بنشاند...»

اين نوشتار، اثري مشترك است از:

فاطمه سعيدي

ليلا سعيدي



[ صفحه 249]



سلحشور، شهناز استان: اصفهان

عنوان اثر: كعبه ي مقصود شهرستان: اصفهان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1356

قالب: داستان بلند ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

«هنگام غروب، كنار رودخانه نشسته بودم و به گذشته مي انديشيدم. گاهي موجي به پاهايم برخورد مي كرد و رشته ي افكارم را مي گسست. هر روز را به اميد روزهاي آينده سپري مي كردم. هميشه به خود مي گفتم: حتماً روز رهايي و آزادي هم در پيش است. روزي خواهد آمد كه من هم طعم و مزه ي شيرين زندگي را بچشم. هر روز، حادثه اي عجيب و خاطره انگيز در زندگي من رخ مي داد و يك روز مرا پيرتر مي كرد. سختي هاي زندگي، مرا از ادامه ي راه، نااميد كرده بود و گاهي توان فكر كردن را هم از من مي ربود.»

داستان زندگي «مينا» با تما فراز و نشيب هاي غمگنانه اش خواندني است؛ مرگ مادربزرگ، جدايي پدر و مادر مينا، دربه دري و زخم زبان خوردن ها و تحقير شدن ها و...

«من، پدر و مادر واقعي نداشتم و هميشه در حسرت كشيدن دست نوازش پدر بر سر بودم. شب ها را در آرزوي خوابيدن در آغوش گرم و با محبّت مادر سپري مي كردم و روزها را در انتظار ديدن چهره ي پدر. مادرم زنده بود، امّا هيچ گاه براي من دلسوزي نكرد. من تشنه ي محبّت بودم و مادر، سنگدل تر از اين حرف ها بود كه به من محبّت كند...»

مينا، نزد مادر رفت؛ در كنار ناپدري... از آن ديار به نزد پدر بازگشت؛ در كنار نامادري. با زحمت زياد به دانشگاه، راه يافت، امّا پدر، وي را به كلفتي گمارد! در آن جا، مينا با پيرزني ثروتمند، آشنا شد، كه هيچ كس را نداشت و خوشبختي را در ثروت نمي ديد. يعني دو فرزندش براي هميشه به فرنگ رفته بودند و «اردلان» تنها پسرش در كشور بود كه هرگاه پول مي خواست، به سراغ مادر مي آمد...



[ صفحه 250]



سلماني، گلثومه استان: خراسان

عنوان اثر: بررسي وضعيّت...مساجد قوچان شهرستان: قوچان

موضوع: جايگاه مسجد در تمدّن اسلامي تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين تحقيق در 5 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ طرح تحقيق

فصل دوم؛ پيشينه ي تحقيق

فصل سوّم؛ روش جمع آوري اطّلاعات

فصل چهارم؛ نتايج و يافته هاي تحقيق

فصل پنجم؛ خلاصه و نتيجه گيري

در بخشي از «پيش گفتار» مي خوانيم:

«از آن جا كه فرهنگ غنيّ اسلام، به گستره ي خود اسلام، وسعت دارد و مي تواند جامعه اي را در همه ي ابعاد اجتماعي، تربيتي و اخلاقي به بهترين وجه پايه ريزي كند و سكّاندار حركت اجتماع باشد، اين پرسش به ذهن مي آيد كه آيا مساجد، اين كانون هاي بسط و توسعه ي فرهنگ اسلام در اين خصوص موفّق بوده اند، يا خير؟... مساجد، علاوه بر نقش اصلي خود- كه عبادت گاه مي باشد- محلّ ايفاي وظايف اجتماعي زير نيز بوده است:

1. مسجد را مي توان وزارت آموزش و پرورش ناميد؛ چون محلّ تعليم و تربيت است.

2. مسجد را مي توان وزارت ارشاد ناميد؛ چون محلّ گسترش فرهنگ و هنرهاي اسلامي است.

3. مسجد را مي توان وزارت دفاع ناميد؛ چون محلّ آمادگي دفاعي و اعزام نيرو به



[ صفحه 251]



جبهه و جنگ است و...»

در پنجمين و آخرين فصل مي خوانيم:

«از نظر من، به مسجدي فعّال گفته مي شود كه:

1. در طول شبانه روز حداقل يك بار نماز جماعت در آن برگزار گردد.

2. امام جماعت به صورت دايم داشته باشد.

3. در تمام طول سال، رفت و آمد مردم با آن برقرار باشد.

4. كاركرد آن مسجد، در سطح جامعه، نمود داشته باشد...»

اين تحقيق، با تأييد نامه ي مركز محترم بسيج خواهران شهرستان قوچان، تأييد نامه ي ستاد اقامه ي نماز اداره ي آموزش و پرورش شهرستان قوچان، نمونه اي از پرسش نامه ي مطالعه و تحقيق ياد شده، پاسخ نامه ي مقام معظّم رهبري به نوجوان مسجدي در سال 1378، پاسخ نامه ي مقام معظّم رهبري به نوجوان مسجدي در سال 1376، لوح هاي افتخار و تقديرنامه هاي گوناگون نوجوان مسجدي در مسابقات فرهنگي و هنري، آلبوم عكس تحقيق و... همراه است.

اين تحقيق به منظور شناخت اوضاع مساجد شهر قوچان در شهرستان و ارائه ي پيشنهادها و انتقادها براي برطرف كردن مشكلات و معضلات موجود، تنظيم گرديده، اصل آن در مسجد «اكبريه»ي همان ديار است. كوشش و همّت والاي «سلماني» در اين تحقيق، ستودني است؛ اثرش خواندني و قلم شيوا و روانش به ياد ماندني.



[ صفحه 252]



سليماني، اُمّ البنين استان: اصفهان

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: درچه

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1355

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

---

«سخن گفتن از شخصي كه همه معنا است و شخصيّت، به وصف درنيايد، چه رسد به تعريف از آن. آري، وجود علي نيز از موضوعات معرفت فطري است. او وصيّ پيامبر گرامي اسلام(ص) بود، و همتا و همدوش وي، در امر ابلاغ حق. امام مسلمين و اميرالمؤمنين. برگزيده ي خداي ما و به فضل و عصمت و علم، بي همتاي. اوصياي ديگر همه زاده ي او، و اولياي حق، همه فيض داده ي او. منصب ولايت را نيز دارا بود؛ كه خود مقامي الهي است.»

شناخت علي(ع)، جامعيت نهج البلاغه، اوصاف علي(ع)، مناجات علي(ع)، ويژگي هاي ديگر علي(ع)، خصوصيّات و صفات علي(ع)، رمز جاذبه ي علي(ع)، دشمن سازي علي(ع)، سيري در نهج البلاغه، فضايل اميرالمؤمنين، در كثرت علم علي(ع)، در كثرت زهد و عبادت علي(ع)، نزديك ترين افراد به پيغمبر(ص)، آخرين روزهاي حيات علي(ع) و... عناوين مطالب اين پژوهش به نقل از آثاري خواندني است، كه بايد با «بازنويسي» و «ويرايش فنّي» همراه گردد.

«اگر علي(ع) را الگو و امام خود بدانيم، يك انسان كامل و يك انسان متعادل و يك انسان را كه همه ي ارزش هاي انساني به طور هماهنگ در او رشد كرده، پيشواي خود قرار داده ايم. وقتي شب مي شود و خلوت شب فرا مي رسد، هيچ عارفي به پاي او نمي رسد. روز كه مي شود، گويي اصلاً اين آدم، آن آدم نيست؛ با اصحابش كه مي نشيند، چنان چهره اش باز و خندان است، كه از جمله ي اوصافش اين بود كه قيافه اش باز و شكفته است...»



[ صفحه 253]



سليماني، زهرا استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: پرواز به سوي بي نياز شهرستان: بروجن

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي- تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«سلام بر تو، اي تمثيل همه ي خوبي ها، در پاك ترين صبح تجلّي!

سلام بر تو، اي زلال ترين نيايش انسان در پگاه بندگي!

سلام بر تو، اي فروريزنده ي سنگين ترين حصارهاي بيگانگي انسان با ملكوت!

سلام بر تو، اي فرازنده ي درخشان ترين رنگين كمان هاي كبريا، بر لاجوردي ترين آسمان يگانگي!

سلام بر تو، اي كشاننده ي انسان ها به قبله ي پرستش!

سلام بر تو، اي برگرداننده ي همه ي اشاره ها به خدا!

سلام بر تو، اي تركيب رؤيايي عرفان و سياست!

سلام بر تو، اي مصداق دل انگيز پيوند تدبير و تهليل!

سلام بر تو، اي اسفار عاقلانه ترين عشق ها!

اي فتوحات عارفانه ترين تغفّل ها!

اي آشتي دهنده ي ابن سيناي علم وابن عربي شهود و عرفان در هنگامه تخصّص جدايي ها و تنهايي ها!

هنوز مي شنوم زمزمه ي چتر شقايق را؛ انگار تمام لحظه ها در تو تكثير مي شوند.

خدايا! از آفتاب تو، به سايه ي تو پناه آوردم! پس مرا درياب!»



[ صفحه 254]



سليماني، فاطمه استان: لرستان

عنوان اثر: شكوه حضور شهرستان: ازنا

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1355

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين پژوهش در 6 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ درباره ي ذات و صفات پروردگار

فصل دوم؛ سلوك و عبادت

فصل سوّم؛ تقوا

فصل چهارم؛ زهد و پارسايي

فصل پنجم؛ دنيا و ارزش آن

فصل ششم؛ علي(ع) از ديدگاه علي(ع)

«سخن از علي(ع) گفتن، آسان نيست. از او نوشتن و درباره اش تحقيق كردن، ايماني مي خواهد كه تنها در دل هاي پرنوري يافت مي شود كه اطاعت و عبادت به طريق او را، شيوه ي خويش قرار داده اند و با مسلك پرشكوه وي به اقتدار رسيده اند. در اين تحقيق، با شخصيّتي روبه رو بودم كه زندگي و دنيايي پرشور داشت؛ در عين حال، اين دنيايي نبود. مولاي مردم بود، در حالي كه از مردم و حيات و وادي اشان جدا بود. زمامداري بود كه عدالت و شجاعت، سند وارستگي اش، بلاغت و فصاحت، سبب آزادگي اش، شرافت و صداقت، ابزار سازندگي اش.

انديشه اي والا، اخلاصي در خور، و قلمي پرمحتوا مي خواهد تا از علي(ع) بخواني و فهم كني و بنويسي...»



[ صفحه 255]



سليماني، نرگس استان: تهران

عنوان اثر: سفري به دنبال حقيقت عشق و نماز شهرستان: تهران

موضوع: نماز تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«در تاريكي شب، در جست وجوي حقيقتي هستم، دست نيافتني



سر به بيابان مي گذارم

تا نوايم را با تنهايي او درآميزم



حسّ غريبي داشتم

همه جا تاريك بود



هيچ كس كنارم نبود...

صداي اذان برخاست



هماي سعادت به زمين آمد

و بر شانه ام بوسه زد...



به شهر حقيقت رسيدم

اللَّه اكبر»



و نماز، عشق است؛ چيزي است به رنگ حقيقت؛ و من چه سرسبزم وقتي باران، طلوع سرخ خونم را به فصل سبز روييدن، پيوند مي زند.



[ صفحه 256]



سليماني آشتياني، مهدي استان: مركزي

عنوان اثر: ستيز با تاريكي شهرستان: آشتيان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1356

قالب: داستان بلند ميزان تحصيلات: حوزوي

---

«ستيز با تاريكي» داستان «مسلم» است؛ هم او كه همگان را مي آزرد و از اين كار، لذّت مي برد. او، دوستاني ناباب داشت؛ هم چون «جمشيد»، تا اين كه با «حسين» آشنا شد؛ هم او كه مسلم را ناشناخته به دوستي پذيرفت؛ هم چون برادري در كنارش ماند و او را به سعادت و خوشبختي رساند. هم او كه مسلم را با «مسجد» آشنا كرد و با «نماز» پيوند داد. خوبي ها را به او آموخت، تا وي نيز به ياري ديگران برخيزد و با تاريكي ها بستيزد.

«سليماني» فراز و نشيب هاي زندگي مسلم را تا گاه رفتنش از اين دنياي فاني، براي ما باز مي گويد؛ با مقدّمه اي كوتاه و شيرين:

«داستان مي تواند در جذب افراد- به ويژه جوانان- مؤثّر باشد. اگر نويسنده هاي ما بتوانند مسايل مهم را به صورت داستان، شعر، طنز و... درآورند، خيلي بهتر مي توانند در خواننده اثر بگذارند؛ حتّي خوانندگان اين نوع مطالب نيز بيش تر مي شوند. اين داستان، شخصي را نشان مي دهد كه نماز، او را هدايت كرد. و غير از آن، خود به وسيله ي نماز، ديگران را هدايت كرده است. مأنوس شدن وي با نماز باعث شد عمري را در خدمت مردم باشد و با آرامش خاطر از دنيا برود.»

به راستي، مگر ما، چه مي خواهيم؟! من كه «خدمت به مردم» در راه خدا را، بهترين حلاوت مي دانم و «عاقبت به خيري» را برترين سعادت! نويسنده در پايان مقدّمه اش، مراتب تقدير و تشكّر خود را از آقاي «سيف اللَّه قنبري» ابراز مي دارد.



[ صفحه 257]



سليمي، مينو استان: كرمانشاه

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: سرپل ذهاب

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

تو كه مرا مي خواني، وضو مي گيرم، موعد ديدار، رو به تو ايستاده ام، اداي كلمات، نيازمندي من، دعاهاي نماز، پاكي نيايشم، تشهد، و آخر نماز، تمامي متن هاي ادبي «سليمي» از گاه «اذان» تا انتهاي «نماز» در اين مجموعه است.

با آغازي چنين:

«آن گاه كه تمام حقايق تلخ، زندگي ساده شان را به صورت پارچه اي ظريف و آوايي شكننده بر تار و پود من عرضه مي كنند و دل بي تاب مرا سزاوار اين همه سختي مي بينند، دل من كسي جز تو را سراغ آشنايي نمي گيرد. تو مرا مي خواني؛ و من در برابر اكرام تو، حضور خالصانه مي يابم و بي هيچ دلتنگي، سفره ي پُر غم اشك هايم را سرازير كرامت خانه ي تو مي كنم و لحظه به لحظه خويشتن را غرق نيازت مي بينم.

مي بيني! اين كوير، تفديده تر از آن است كه سرودي سيرابش كند، بي خودتر از آن است كه رنگي از الوان طبيعت، او را به خود بكشاند، تا غرق تمنّاي وجود خويشش نمايد، و بي رنگ تر از آن است كه رنگي، تعلّق خاطرش را در حضور طرحي به تصوير بكشاند.

تو مرا مي خواني و من سرشار عطر ايمان مي شوم و تمام ابهّت نگاهم را در چارچوب پنجره اي خلاصه شده، به هِق هِق ترانه ي عاشقي، يعني تكلّم كلام حق مي رسانم، مي خوانم و هر لحظه فقط و فقط نام تو را بر زبان جاري مي سازم، و تو، نيك تر از من مي داني چه دريايي ست اين آرامش بعد از طوفان!»



[ صفحه 258]



سميعي، سهيلا استان: مركزي

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: اراك

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نماز، معراج مؤمن است.

نماز، پيمان خداوند است.

نماز، پايه و ستون دين است.

نماز، وسيله ي نزديك شدن انسان به خداست.

نماز، گناهان را از بين مي برد.

نماز، اوّلين پرسش در روز قيامت است.

نماز، اساس دين است.

نماز، وسيله ي سنجش مردم است.

نماز، كليد بهشت است.

نماز، نور چشم پيامبر(ص) است.

نماز، داروي تكبّر است.

نماز، سيماي مكتب است.

نماز، كوبنده ي شيطان است.

نماز، نشانه ي تواضع است.



[ صفحه 259]



سميعي آشتياني، شيما استان: تهران

عنوان اثر: نماز شهرستان: تهران

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين مجموعه شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ جوان و نماز

داستان دوم؛ نماز عشق

داستان سوّم؛ هنگام نماز

«صداي زنگ ساعت، در اتاق پخش مي شود؛ يك ضرب و باصدا!

جوان چشم باز مي كند. نيمه تاريك است فضاي اتاق. دست مي برد طرف ساعت و صداي آن را قطع مي كند.

جوان چشم برهم مي گذارد. طعم شيرين خواب، زير پلك هايش مانده. روي تخت، جابه جا مي شود. خواب، غلبه پيدا مي كند.

بانگ مؤذّن از پنجره ي باز اتاق به داخل مي ريزد. جوان چشم باز مي كند. هوا هم چنان نيمه تاريك است. نور ضعيفي تا كنار پلك ها پيش مي آيد، امّا نفوذ نمي كند. جوان، پلك ها را بر هم گذاشته است.

خواب صبح، پشت پلك ها مانده، مؤذّن هم چنان بانگ برمي آورد:

- حَيّ علي الصلوة.

نماز! جوان به ياد نماز مي افتد...



[ صفحه 260]



كسي به در مي كوبد و صداي جواني از پشت در، بلند مي شود.

جوان به سمت در اتاق مي رود. در كه باز مي شود، چشمش به دوستش مي افتد.

- سلام! خواب بودي؟

- نه، تازه بلند شدم؛ سلام... كجا؟

نگاهي به لباس گرم كُن تَن او مي اندازد و خميازه اي مي كشد و به بدنش كش و قوسي مي دهد و دستش را مشت كرده و به سينه مي كوبد.

- نماز خوندي؟

- نماز، نه! بريم ورزش، بعد نماز. هنوز وقت هست!

جوان، آستين پيراهنش را بالا مي زند.

- نه، اوّل نماز، بعد ورزش! باشه؟!»

همه ي داستان هاي اين مجموعه، خواندني است؛ و «نماز عشق» به يادماندني!



[ صفحه 261]



سميعي پاقلعه، سميرا استان: گلستان

عنوان اثر: گوشه اي از زندگاني اميرالمؤمنين(ع)... شهرستان: آزادشهر

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

خانه زاد، نام هاي نامي اش، شمايل او، نهالي كه پيامبر آن را پرورد، پيشي در اسلام، وزارت علي، امام و هجرت، مجاهد، داماد، جان پيامبر، ماجراي غدير و شعر گفتن در مدح ائمه، آنچه بعد از پيامبر(ص) رخ داد، اوّلين كسي كه با ابوبكر بيعت كرد، جمع آوري قرآن به دست اميرالمؤمنين، قرآن علي در دست كيست؟، اميرالمؤمنين هنگام شهادت، وصيّت نامه ي اميرالمؤمنين(ع)، كلام خدا و پيامبر(ص) درباره ي اميرالمؤمنين، ده خصلت اميرالمؤمنين كه از پيامبر گرفته است، معجزه اي از اميرالمؤمنين، و چند حديث از اميرالمؤمنين، عناوين مطالب اين پژوهش در 5 فصل و با الهام از آثاري گران سنگ و خواندني است.

احاديثي چند از حضرت مولا(ع) را مرور مي كنيم:

نماز، وسيله ي تقرّب تمام پرهيزكاران است.

صله ي رحم، مال را زياد مي كند و مرگ را به تأخير مي اندازد.

بدترين دوستان، كسي است كه براي او به زحمت بيفتي.

شرافت مندترين ثروت ها، ترك آرزوهاي دور و دراز است.

زبان عاقل، پشت دل اوست، و قلب احمق، پشت زبانش.

غيرتمند، هرگز زنا نمي كند.

بخشش، نگهبان آبروهاست.

كسي كه در زندگي، اقتصاد را رعايت كند، بي چاره نمي گردد.

آن گاه كه عقل، فزون گردد، سخن، كاستي گيرد.



[ صفحه 262]



سواري، آرزو استان: خوزستان

عنوان اثر: ولايت شهرستان: اهواز

موضوع: امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«امامت از علي، آغاز گرديد

عدالت با علي، همراز گرديد



ولايت از علي(ع) نشأت گرفته ست

شجاعت از علي(ع) همّت گرفته ست...



علي جان! وصف تو را، نه با شعر مي توان گفت، و نه با زبان نثر. تنها تويي كه در پناه و قرارگاه خداوند به دنيا آمدي و سراسر خاك كوفه، قدم هاي مباركت را بوسه مي زند. علي جان! تمام كوچه هاي كوفه مي دانند شبانگاه با كوله باري از خرما و نان، از درِ خانه هاي كوفيان مي گذري و طعامشان مي دهي. و تنها بعد از رفتنت از اين دنياي فاني، كودكان يتيم، درد بي پدري را چشيدند. مهرباني تو را اي علي! در بازي هاي كودكانه ات با بچّه ها مي توان يافت. صبر و استقامتت با نامردان، بي مثال است؛ آن گاه كه آزارت دادند، آن گاه كه در برابرت ايستادند، و آن گاه كه شهيدت كردند.

خداوند، با آفريدن تو، خلقت را به نهايت كمال رساند. اي علي! اگر تو نبودي، محمّد(ص) بي يار و ياور، فاطمه بدون همسر، و حسن و حسين، بدون پدر مي ماندند. علي جان! كلامت هم چون ضربات ذوالفقار، بُرنده و آموزنده است...»



[ صفحه 263]



سوري، معصومه استان: همدان

عنوان اثر: نماز شهرستان: نهاوند

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1358

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ چادر نماز

داستان دوم؛ مسجد محل

داستان سوّم؛ بي نا!

سوّمين داستان كوتاه اين مجموعه را- كه بي نام است- با تلخيص مي خوانيم:

«فصل پاييز از راه رسيده بود. درخت توت كهن سال توي حياط، روزبه روز برگ هاي زردش بيش تر مي شد و دونه دونه روي زمين مي افتاد... اون روز صبح با صداي عصاي پدربزرگ- كه بر زمين مي خورد- از خواب بيدار شدم. آروم آروم به حياط رفت. لب حوض نشست. تصويرش در آب افتاده بود. دستي به سر و صورتش كشيد. با باز كردن شير آب، تصويرش شكسته شد. آستين هايش را بالا زد و شروع كرد به وضو گرفتن. بعد عصايش را برداشت و بلند شد.

همين طور از پنجره ي اتاقم به پدربزرگ، خيره شده بودم. دكتر، توصيه كرده بود كه به آب سرد، دست نزند، امّا او به اين حرف ها توجّهي نداشت... سجّاده اش را- كه كنار عكس مادربزرگ، روي تاقچه بود- برداشت و روي زمين گذاشت... نمازش كه تمام شد، دستانش را به دعا بلند كرد؛ انگار از خدا چيزي مي خواست. سجّاده اش را جمع كرد و روي تاقچه گذاشت. براي چندمين بار به عكس مادربزرگ، خيره شد. برگشت، توي رختخوابش دراز كشيد و چشم هايش را براي هميشه، آرام روي هم گذاشت!»



[ صفحه 264]



سهرابي، اكرم استان: قم

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: قم

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1359

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارداني

---

ريشه هاي عبادت، توجّه به نعمت ها، نقش عبادت، نقش عبادت در هويّت بخشيدن به انسان، نماز در مكتب وحي، صفات نمازگزاران، اهتمام به نماز، تجلّي دين در نماز، تكرار نماز، نقش نماز در اصلاح جامعه، ترك نماز، و سبك شمردن نماز، عناوين برخي مطالب اين پژوهش، با الهام از آثاري گران سنگ هم چون هزار و يك نكته درباره ي نماز، من نماز مي خوانم زيرا...، پرتوي از اسرار نماز، نماز از ديدگاه دانشمندان و متفكّران، آبشار رحمت، پرستش آگاهانه و برخي منابع ديگر است.

«نماز، اين تنها رشته ي اتّصال به محبوب، بهترين راه براي اداي سپاس به آن پروردگار بي همتا است و آدمي در اقيانوس ژرف آن، چون غوّاصي است كه هنوز پي به اسرارش نبرده است. نماز، مرز ميان كفر و اسلام و بهترين راه ستيز با شيطان است. نماز، يعني فصل سبز نو شدن، آهنگ جاري شدن در درياي هستي و سرود آرامش بخش رسيدن. نماز، يعني عاشق شدن، فدا شدن، بي صبرانه به ديدار يار رفتن و در سايه سارش به راز و نياز نشستن. نماز، يعني اشك ريختن در درگاه يار و از درد فراق با او سخن گفتن.

نماز، يعني به معراج روح رسيدن...»

پرده ها را دريدن، نجواي دوست شنيدن، در آسمان سبز پريدن، انبوه اندوه ها را به جان خريدن، از غربت قفس رهيدن، خويشتن خويش را نديدن، و خدا را ديدن!



[ صفحه 265]



سهرابي فامنيني، روح اللَّه استان: مركزي

عنوان اثر: زيباترين فرياد شهرستان: اراك

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1357

قالب: شعر ميزان تحصيلات: دانشجو

---

زيباترين فرياد، بمان با من، يا علي گفتن، ز دل بشناس، رضايت جانان، بهترين راز و نياز، عشق يعني، نوشدارو، چند دو بيتي، ساز كن تكبير را، درد دل، نوازش كن، محبّت خداوند، مادرم مي گويد، رنگ خيال، بازگشت، ديدار، معجزه ي نور، عبادت در جواني، و تو چيستي؟، عناوين برخي اشعار «سهرابي» در 3 دفتر از مجموعه شعر اوست كه در قالب هاي مختلف شعري سروده شده است. بي آن كه بخواهم در جست وجوي منابع الهام «سهرابي» برآيم، بي مقدّمه مي گويم: وي در قالب هاي كوتاه، موفّق تر است؛ آن هم اگر سر از «تقليد» در نياورد و به سرنوشت مرحوم «رباعي امروز» دچار نشود!



«دردا، كه ز عاصيان، اطاعت كرديم

از جا و زمان خود، شكايت كرديم



از دين و نماز خود گريزان گشتيم

افسوس، كه از هوس، حمايت كرديم»



«براي تشنگان، «مسجد» چو رودي ست

براي صالحان، هم چون شهودي ست



نمازي را كه در آن مي گذارند

به چشم دشمنان، مانندِ دودي ست»



«معجزه ي عشق» نيز عنوان داستان بلندي در موضوعات گونه گون از اوست.



[ صفحه 266]



سياهي، سمانه استان: تهران

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: تهران

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در3 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ جاذبه و دافعه ي علي(ع)

فصل دوم؛ نماز از ديدگاه علي(ع)

فصل سوّم؛ احاديث مولا(ع)

احاديثي از مولا(ع) را، مرور مي كنيم:

علم و دانش، گم شده ي مؤمن است.

ناتواني، بلاست.

كسي كه با حق به مبارزه برخيزد، مغلوب گردد.

فيروزي از بردبار و شكيبا، جدا نمي شود؛ هرچند روزگار سختي اش طولاني گردد.

با قناعت مي توان پادشاهي نمود، و با نيك خويي در نعمت و ناز زيست.

هر كه در كارها، سستي كند، بهره ها از كف بدهد.

آن كه به گفتار سخن چين، گوش دهد، دوست خويش را از دست مي دهد.

با فروتني، نعمت، تمام مي شود.

با نيكي كردن، منزلت ها بزرگ مي گردد.

به انصاف و برابري، پيوستگان و دوستان، بسيار گردند.



[ صفحه 267]



سيّد، طاهره استان: سمنان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: سمنان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1353

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

نماز چيست؟، اذان، ركوع و سَجده ي نماز، اهمّيّت نماز در عبادات، شرايط كمال عبادات، نماز معصومين(ع)، وضو، قبله، اهمّيّت نماز جماعت و آثار آن، عامل مهمّ حضور قلب، اسرار نماز، نخستين نمازگزار، اهمّيّت نماز اوّل وقت، پرواز به اوج آسمان به وسيله ي نماز، تأثير نماز در تربيت اسلامي، ميانه روي در عبادت، و ارزش عبادت، عناوين برخي مطالب اين پژوهش، با الهام از نماز در نهج البلاغه، نماز يعني رهبري، تفسير نماز، نماز در آيينه ي قرآن، نماز از ديدگاه قرآن و عترت، سيماي نماز، نياز به نماز، اسرار نماز، پرتوي از اسرار نماز، و تفسير و پيام آيات نماز است.

«رازها و رمزهاي نماز، اسرار بي پايان و آثار درخشان آن، درس هاي ارزنده اي كه در آن نهفته، تأثيرات شگرف و ژرف آن در ساختن فرد و اجتماع، چيزي نيست كه به آساني در اين سطور نمي گنجد. نماز، اسرار و نتايج بسياري دارد، كه نه در اين مقدّمه ي كوتاه و نه در اين مجموعه، نمي توان به آن پرداخت، امّا تلاش شده است به گوشه اي از اين آثار، اشاره اي شود، به ابعادي كه وقتي انسان نماز مي خواند و در درگاه الهي مي ايستد، دست مي يابد. هم چنين تفسيري كوتاه و گذرا به كلماتي كه در نماز مي خوانيم، كرده ايم.»

اين پژوهش با مقدّمه ي مؤلّف، آغاز مي شود و با فهرست مطالب و نيز منابع و مآخذ، پايان مي يابد.



[ صفحه 268]



سيّداصفهاني، ساناز استان: تهران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: تهران

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1360

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه با موضوع «آن گاه كه نماز مي خوانم» است.

«بي آبي، بيداد مي كرد. آنقدر هوا گرم بود و داغ و سوزان، كه اشعه هاي خورشيد را روي پوست خود، حس مي كردي؛ اشعه هاي بُرنده، تيز، نامهربان...

آسمان را كه نگاه مي كردي، چيزي پيدا نمي كردي، نه ابري، نه پرنده اي، نه صدايي؛ فقط حلقه ي سوزان آتشي را مي ديدي كه لبخندزنان، گويا تو را مسخره مي كرد و مي خواست حلق آويزت كند. انگار اين حلقه و يا بهتر بگويم اين قرص آتشين، قصدش سوزاندن مردم بود، كه اين چنين مشتاقانه به زمين، نگاه مي كرد و خود را به زمين، نزديك.

آسمان، هم ديگر لَه لَه مي زد... آسمان هم گرمش بود. آسمان هم خشك بود. ديگر خبري از رعد و تگرگ و ابر و مه و رگبار و برف نبود. ديگر عقاب ها و كلاغ ها و پرنده ها ديده نمي شدند. گويا همه با آسمان، قهر بودند... ولي نه... همه با خود قهر بودند. صبر مردم روي زمين، ديگر داشت تمام شد. آه، اين چه ستاره اي است كه اگر نباشد... ضرر دارد و اگر باشد، باز هم ضرر... ديگر كاري از رايانه و موبايل و ماهواره ساخته نبود.»

و ناگهان «پيامي خوش»؛ پيغامي زيبا؛ هم چون دريا! تمنّا از خدا، در هيأت دعا و بهترين فرياد: نماز!

«فقط هفت نفر باقي مانده بودند... سجده ي آخر بود... اتّصال آخر. همه مضطرب بودند. ناگهان باد محكمي وزيد. سايه اي بر كوير، پهن شد و توده ي ابرهاي سياهي، جلوي نور طلايي خورشيد را گرفت. نماز تمام شد. همه رو به آسمان كردند. باران، گرفتن گرفت. باران ريخت...»



[ صفحه 269]



سيّدتاج الدّيني، محمّد استان: آذربايجان غربي

عنوان اثر: سيماي نماز در نهج البلاغه شهرستان: اروميه

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1365

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«از ميان عباداتي كه در شريعت مقدس اسلام، جعل و وضع گرديده، نماز از جايگاه ويژه اي برخوردار است و همين ويژگي هاست كه نماز را از ساير اعمال عبادي، ممتاز نموده، بر تارك عبادات نشانده است. نماز، صفوه و برگزيده ي ساير عبادات است. نماز، ميزان و مفتاح قبولي ساير اعمال است. پس از ذكر توحيد و ايمان به خدا و رسولش، نماز بهترين وسيله ي تقرّب و توسّل به خداست. نماز، واسطةالعقد بين عابد و معبود است. نماز، نردبان معرفت، معراج مؤمن، عمود دين، وسيله ي قرب، نجواي عارفان، شفيع بندگان، جوهر عبوديّت، گوهر آدميّت، روح عبادت و ذكر الهي است.

نماز، حرم امن الهي براي رهايي از چنگ حراميان نفساني و راهزنان شيطاني است.»

در اين تحقيق، موضوعاتي هم چون علي و نهج البلاغه، نماز در نهج البلاغه، نماز فرشتگان، تسبيح همگاني موجودات، نماز آگاهانه و جاهلانه، نماز شاهدانه، اهتمام به نماز جمعه، صفات اصحاب پيامبر(ص)، عيد اولياءاللَّه، ميقات خدا، اصلاح بالاتر از نماز، و آثار و بركات نماز، با الهام از آثاري گران سنگ، به رشته ي نگارش در آمده است.



[ صفحه 270]



سيّدي، خديجه استان: آذربايجان غربي

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: بوكان

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1356

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين مجموعه در 4 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ علي(ع) و نيايش

فصل دوم؛ علي(ع) و حقوق بشر

فصل سوّم؛ علي(ع) و مرگ

فصل چهارم؛ علي(ع) و نماز

«دنياي امروز، در آستانه ي انهدام ايستاده است؛ زيرا مردم، دعا كردن را فراموش كرده اند. ما عميق ترين منبع نيرو و كمال را، بي استفاده نگاه داشته ايم. واقعاً چرا اين بزرگ ترين نعمت خداوندي براي بشر امروزي، بدون استفاده مانده است؟ امّا امام علي(ع) در طول سال هاي دراز، همواره اين نداي الهي را با خود داشتند و حتّي شبي را بدون نيايش، سپري نكرده اند؛ زيرا اين انسان پاك و وارسته، با نيروي باطني از اعجاب اين نعمت خداوندي، خبردار بوده اند.

چه بسا تمامي انسان هاي بزرگ از دعا، مدد جسته اند؛ چون دعا بزرگ ترين منبع انرژي است و با دعا كردن، قوّت كسب كرده اند، تا بنده اي شاكرتر باشند ودر جهت خشنودي خداوند، بيش تر گام نهند...»

«سيّدي» را به مطالعه و فراگيري فنون تحقيق و تأليف مي خوانيم و در انتظار آثاري پربارتر از وي مي مانيم.



[ صفحه 271]



سيف، اشرف استان: همدان

عنوان اثر: جانماز شهرستان: نهاوند

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«اون روز، مثل روزهاي ديگر خدا، سر كلاس نشسته بوديم.

حال و هواي عجيبي داشتيم. هياهوي خاصّي بين معلّمانمان برقرار بود. از بچّه ها خواسته بودند برگ هاي پاييزي را با رنگ هاي مختلف، جمع كنند؛ البتّه برگ هاي سالم را. و اغلب بچّه هايي كه آن ساعت «ورزش» داشتند، مشغول جمع كردن برگ هايي بودند كه از درختان انبوه داخل مدرسه مان سيلي دست هاي پاييز را خورده بودند...

بالأخره بچّه ها به صف ايستادند. مدير، عاقبت لب هايش را باز كرد. دل تو دل بچّه ها نبود. تا اين كه گفته هاي مدير، ضربه ي محكمي بر تار و پود همه ي بچّه ها فرود آورد؛ بچّه هاي سال سوّم، خوشحال بودند و چهارمي ها و پنجمي ها، افسرده. البتّه بچّه هاي اوّل و دوم چون مي دانستند كه سال هاي آينده، شامل حال آن ها هم خواهد شد، ناراحت نبودند. مدير مدرسه، هدف از تشكيل صف را براي مطّلع كردن بچّه ها از «جشن تكليف» بيان كرد...

حالا ديگر فهميده بوديم آن برگ ها براي چه بود؛ با آن ها مي خواستند سالن را تزئين كنند. بعد از اين كه زنگ كلاس به صدا درآمد، يكراست به سراغ دفتر مدرسه رفتيم كه شايد شكايتمان راه به جايي ببرد، امّا مدير مدرسه در جوابمان گفت:

- تقصير من نيست كه امسال، اوّلين سالي است كه بخشنامه ي مراسم جشن تكليف را به ما داده اند. ما هم چاره اي نداريم، امّا قول مي دهم براي شما هر كدام يك جانماز خواهم گرفت و...



[ صفحه 272]



بالأخره روز موعود رسيد. بچّه هاي سال سوّم با مقنعه هاي سپيد و آراسته شده به گل هاي رنگارنگ به مدرسه مي آمدند. ما پشت در مدرسه با حالت هاي خاصّي شكلك درمي آورديم. وقتي كادوها را به بچّه ها تقديم مي كردند، برق از چشم هاي ما مي پريد. از پشت شيشه هاي سالن، چه حرص ها كه مي خورديم و چه عذاب ها كه مي كشيديم... سرانجام روز ولادت يكي از امامانمان رسيد و ما از قولي كه داده بودند هيچ اثري نديديم و اميدمان به يأس تبديل گرديد. از آن روز به بعد، هر چه آشغال داشتيم، در كلاس بچّه هاي سال سوّم مي ريختيم. هميشه تابلوي كلاسشان را خط خطي مي كرديم... امّا شايد كسي باور نكند، با وجود اين كه در حال حاضر دانشجو هستم، امّا هنوز منتظر آن جانمازم!»



[ صفحه 273]



سيفي، سودابه استان: تهران

عنوان اثر: نقش نماز و تأثير آن در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: تهران

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 14 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ خداجويي؛ صفتي فطري

فصل دوم؛ مسلمان كيست؟

فصل سوّم؛ اسلام، ديني مجزّا و جايگاهي امن

فصل چهارم؛ شناسنامه و هويّت يابي انسان مسلمان

فصل پنجم؛ رابطه ي ارتباط با خدا (نماز) با هويّت شناسي

فصل ششم؛ انسان به عنوان جزئي از كُل

فصل هفتم؛ نماز جماعت، فرياد آزادي و خودشناسي

فصل هشتم؛ روايتي از رسول اكرم(ص) درباره ي فوايد نماز

فصل نهم؛ همه ي انسان ها از يك سرشت اند

فصل دهم؛ هويّت شناسي، آرامش خاطر، دوري از منجلاب فساد

فصل يازدهم؛ مسلمان ها، هدايت را براي همه مي خواهند

فصل دوازدهم؛ لياقت قرار گرفتن در مسير سعادت بخش

فصل سيزدهم؛ نماز، سير معنوي

فصل چهاردهم؛ تفسير چند صفت از صفت هاي خدا در نماز

«آن گاه كه لحظه هاي سرد و بي روح زندگي، به دل خسته مان چنگ مي زند و انبوهي ظلمت و هراس، آسمان روشن دلمان را در خود مي بلعد، در اوج نااميدي و نياز،



[ صفحه 274]



دست هاي خسته و محتاج، و دل شكسته و پر ملالمان از گلدسته هاي حصين مسجد، چون پيچكي بي تاب، تا معراج، اوج مي گيرد. ناخودآگاه، قدم هاي بي قرارمان به سوي محراب، آن ميعادگاه عاشقان، گام برمي دارد و مي ايستد؛ و زبان از هجر و هجران و از غريبي و غربت، سخن مي گويد. اين دل سرگشته تا وصل به بي نهايت، پيش مي رود...»



[ صفحه 275]



سيفي، مريم استان: گلستان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: گرگان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

پژوهش «سيفي» چنين آغاز مي شود:

«... انسان بايد بكوشد هر نَفَسش با ياد و نام خدا باشد و هماره در جست وجوي معنويات برآيد. امورش را در راه حق، جهت دهد و مال اندوزي نكند. هرگز تكبّر نورزد و از نعمت هايي كه خداوند به او بخشيده، مغرور نشود. رياكار نباشد و پيوسته به تهيدستان و مسكينان، كمك كند؛ زيرا بازگشت همه به سوي خداست و پروردگار، تمامي اعمال انسان را از كوچك و بزرگ، خوبي و بدي و زشتي و زيبايي، مورد بررسي قرار مي دهد.»

تزكيه ي نَفْس، انديشه در آفرينش، ذكر بعد از نماز، انسان و ايمان و يقين، هدف از عبادت، نماز و نيايش، هدايت الهي، مراتب قرائت، قرائت نمازگزاران، انسان و مسئووليّت، فرهنگ نماز، توكّل، فضايل اخلاقي، انفاق مال در راه خدا به مردم، نماز و تواضع، تقواي نمازگزار، خاطره اي از امام، عظمت نماز جماعت، و چرا نماز مي خوانيم؟ عناوين برخي مطالب اين پژوهش است كه با الهام از آثاري ارزش مند هم چون پرواز در ملكوت، سيماي معصومين در انديشه ي امام(ره)، بيست گفتار، قلب سليم، راهي به سوي نور، پرستش آگاهانه، محراب عشق، اخلاق نمازگزار، انسان و ايمان، و تربيت از ديدگاه اسلام، به رشته ي تحرير درآمده است.



[ صفحه 276]



سيفي، مريم استان: گلستان

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: گرگان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1357

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

«روزگار پر هياهوي جواني، با نسيم «نماز» آرامش مي يابد. آن گاه كه سر به سجده ي آن بي نياز غفور مي گذاري، دل را به زلالي سَحَر بشوي، و راه سپيد مستغفرين بالاسحار را بپوي، و عرصه ي زمين و گستره ي زمان را براي روح بلند خود، تنگ بدان، و از وابستگي دنيا خود را برهان و به رضوان محبوب، دل ببند. هيچ وسيله اي محكم تر از نماز براي ارتباط انسان با خدانيست. مبتدي ترين انسان ها، رابطه ي خود را با خدا به وسيله ي نماز آغاز مي كنند. برجسته ترين اولياي خدا نيز بهشت خلوت اُنس با محبوب را در نماز مي جويند.

اين گنجينه ي ذكر و راز را هرگز پاياني نيست و هر كه بيش تر با آن آشنا شود، درخشش بيش تري در آن مي يابد. مردم ما و جامعه ي ما به خصوص جوانان، كه اكنون بار امانت سنگيني را به دوش گرفته اند، بايد نماز را منبع قدرتي لايزال بدانند و در برابر جبهه ي فساد و بي عدالتي و بي قيدي كه امروزه بشر را تهديد مي كند، از نماز و ياد خدا، نيرو بگيرند.»

عبادت و پرستش، تلقّي نهج البلاغه از عبادت، عبادت در اسلام، غفلت از ياد خدا، ياد حق، ماهيّت نماز، نماز به زبان قرآن، نماز با حضور قلب، خصوصيّت نمازگزار حقيقي، نظم و انضباط نمازگزار، نماز جماعت، نماز اولياي خدا، هيجان انگيزترين نماز تاريخ، رفع موانع نماز، ترك نماز، سبك شمردن نماز، و نماز از ديدگاه عقل و وجدان، عناوين برخي موضوعات اين نوشتار به نقل از آثاري ارزش مند هم چون سيري در نهج البلاغه، ده گفتار، اسلام و مقتضيات زمان، آشنايي با نماز، قلب سليم، اخلاق نمازگزار، اين است آيين ما، و برخي منابع ديگر است.



[ صفحه 277]



سيفي نجاركلايي، مونا استان: مازندران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: قائم شهر

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نماز كه مي خوانم، به بلنداي عظمتت بيش تر روي مي آورم و در درخشش پنجره هاي آسماني، محو مي شوم.

در نمازم تا مرحله ي رستگار شدن، پيش مي روم و از ابرهايي كه حقايق را مي پوشانند، فاصله مي گيرم.

وقتي روزگار، قلب كوچكم را آرام در آغوش مي كشد؛

هنگامي كه روحم نشاني گم شده اي را از من بازخواست مي كند،

آواز قشنگ وصال را از ميان سكوت حوريان ميزبان، فرياد مي كنم...»

در اين مجموعه مي خوانيم:

نماز آسماني

ترمه ي نياز

سجده ي سبز

حرف دلتنگي

حوريان ميزبان

يگانه معبود

قلب هاي پاك

عبور

آن گاه كه نماز مي خوانم...



[ صفحه 281]




بازگشت