ايمني از تلخي جان كندن


فرد صالحي به عيادت بيماري رفت، او آخرين لحظات زندگاني اش را مي گذرانيد، به او گفت: دوست من! آيا جان كندن تلخ است؟

بيمار گفت: من جز شيريني و خوبي نمي بينم، و هيچ گونه تلخيي را حس نمي كنم.

آن شخص صالح متعجب شد؛ زيرا او مي دانست كه دل كندن از اين دنيا و جان دادن بسيار ناگوار و تلخ است.

شخص بيمار چون تعجب او را ديد، به او گفت: تعجب مكن؛ زيرا من حديثي از پيامبر (ص) شنيده بودم كه: «هر كس زياد بر من صلوات بفرستد، از تلخي جان دادن در امان است.» از آن پس من به فرستادن صلوات مداومت نمودم و بسيار صلوات فرستادم. اينك تو علت جان دادن راحت مرا فهميدي. [1] .


پاورقي

[1] داستان هايي از صلوات، ص 73.


بازگشت