يقين كامل به خدا در نماز
روزي، امام سجاد عليه السلام سرگرم نماز بود و كودك نازنينش، امام محمدباقر عليه السلام درون چاه عميقي كه در خانه بود، افتاد. فرياد همسر امام برخاست و از امام سجاد عليه السلام كه در نماز بود، درخواست كمك كرد.
حضرت، همچنان به نماز ادامه داد. همسر امام نزديك حجره آمد و عرض كرد: «چقدر سخت دلي... فرزندت را نجات بده!» ولي امام از نماز باز نايستاد، تا آنكه نمازش را به جاي آورد.
سپس كنار چاه آمد و دست مبارك را درون چاه برد و بدون آن كه از طناب
[ صفحه 112]
كمك بگيرد، فرزندش محمد را بيرون كشيد. در حالي كه كودك روي دست مبارك حضرت به بازي و خنده مشغول بود، بدون آن كه بدن و لباسش تر شده باشد. آن گاه كودك را به مادرش سپرد و فرمود: «اين هم فرزندت، اي كسي كه يقينت به خدا ضعيف است!» و به دنبال آن فرمود: «سرزنش بر تو نيست، من در مقابل خداوند جبار بودم و اگر از او روي مي گردانم، او از من روي برمي گرداند. چه كسي در اين حال به من ترحم مي كرد». [1] .
پاورقي
[1] خلوتگه راز، ص 275.