نماز ظهر عاشورا


بسياري از ياران باوفاي شهيد كربلا، امام حسين عليه السلام، به خاك و خون غلتيده



[ صفحه 97]



و به شرف شهادت نايل آمده بودند. «ابوثمامه صيداوي» - يكي از فداكاران و ياوران امام شهيد عليه السلام - متوجه شد كه وقت نماز ظهر فرارسيده است. بي درنگ به حضور امام حسين عليه السلام شتافت و گفت: «يا اباعبدالله! جانم فدايت باد، مي بينم كه اين دشمنان بي دين، دست به نبردي سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمي گذارم تو كشته شوي، مگر اينكه پيش از تو به خون درغلتم! اينك دوست دارم، كه اين آخرين نماز ظهر را با شما به جاي آورم». امام حسين عليه السلام سر به آسمان فراز كرد و چون ديد هنگام نماز فرارسيده، فرمود: «اي ابوثمامه! از نماز ياد كردي. خداوند تو را در صف نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمود: از اين گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زيرا ما مي خواهيم اقامه ي نماز كنيم».

در اين هنگام يكي از سربازان سپاه يزيد، با صداي بلند و گستاخانه و بي شرمانه فرياد برآورد: «نماز شما مقبول درگاه خداوند نيست!». «زهير بن قين» و «سعيد بن عبدالله» كه چنين ديدند، پيش روي حضرت ايستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جا آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تيرها و نيزه ها ساختند و امام حسين عليه السلام در آن هنگامه ي خون و شمشير، با تعداد اندكي كه از ياران بي نظيرش باقي مانده بود، به اقامه ي نماز خوف پرداخت. [1] .


پاورقي

[1] منتهي الامال، ج 1، ص 420.


بازگشت