خشيت زهرا


چون آيه ي شريفه ي «و ان جهنم لموعدهم أجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم.» نازل گرديد، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به صداي بلند گريه كرد، چندان كه صحابه از گريه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم همه گريستند و جهت اين شدت گريه را نمي دانستند و از هيبت نبوت



[ صفحه 100]



جرئت سؤال هم نداشتند، بالاخره از سلمان فارسي درخواست كردند كه او سؤال بنمايد، سلمان چون مي دانست كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هر گاه فاطمه عليها السلام را ملاقات بنمايد، خوشحال و مسرور مي شود، فلذا به در خانه ي فاطمه آمد كه او را از قصه آگاه بنمايد، از شكاف در نگاه كرد، ديد مقداري جو نزد فاطمه عليها السلام است كه آن را آسياب مي نمايد و اين آيه شريفه را قرائت مي نمايد: «و ما عندالله خير و ابقي؛ آنچه در نزد خداست بهتر و پاينده تر است.»

سلمان ديد فاطمه عليها السلام در آن حال عبايي بر خود پيچيده است كه دوازده جاي او را با ليف خرما خياطي كرده اند، سپس سلمان، فاطمه عليها السلام را از قصه آگاه گردانيد، آن مستوره كبري به محض شنيدن از جا برخاست و همان چادر نامبرده را بر سر كرد و از خانه بيرون آمد، سلمان چون اين را ديد، سيلاب اشك او جاري شد و با خود مي گفت: دختران پادشاه فارس و روم در لباس هاي مخمل و ابريشم غوطه مي خورند و جامه هاي زرتار در بر مي نمايند و اينك دختر سيد پيغمبران چادري بر سر كرده است كه دوازده جاي او را با ليف خرما خياطي كرده اند!

فاطمه عليها السلام از گفتار سلمان مطلع گرديد، چون به نزد پدر بزرگوار خود رسيد، سلام كرده جواب شنيد عرض كرد: اي پدر بزرگوار! سلمان به چادر مرقعه ي من نظر مي كند گريه مي كند، به حق آن خدايي كه تو را به راستي به خلق مبعوث گردانيده است كه اكنون پنج سال است من در خانه علي زندگاني مي كنم، يك پوست گوسفندي است



[ صفحه 101]



كه در روزها شتر آبكش خود را به روي آن پوست علف مي دهيم و شب ها آن را فرش خود قرار مي دهيم و بالشي از پوست درست كرده ام كه آن را از ليف خرما به جاي پنبه پر كرده ام، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم متوجه سلمان شده فرمود: «اي سلمان! بدان كه دختر من فاطمه در دسته سابقين است؛ يعني السابقون السابقون اولئك المقربون، فاطمه از مقربين است كه سبقت در جميع خيرات و فضايل تشريعي دارد و در همه آنها پيش قدم است اصلاً نظر به زخارف دنيا ندارد!»

بالجمله عرض كرد: «اي پدر بزرگوار! جانم فداي تو باد، چه چيز شما را به گريه آورده است؟»

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به فاطمه عليها السلام خبر داد از آنچه جبرييل از جانب خداوند جليل آورده است، فاطمه عليها السلام به محض شنيدن، صيحه اي زد و به روي زمين افتاد و با آه و ناله مي فرمود: «واي! پس واي بر كسي كه داخل آتش بشود!»


بازگشت