سلام ملايك بر محراب عبادت زهرا


يك روز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بود و علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام نيز در نزد او بودند كه پيامبر فرمود: «خداوندا! تو مي داني كه اينها «اهل» من هستند و گرامي ترين مردم در نزد من مي باشند، پس دوست بدار آن را كه آنها را دوست دارد، و دشمن بدار آن را كه با آنها دشمني كند، و راهبري كن آن كس را كه آنها را رهبر خود گيرد، و عداوت كن با آن كه به عداوت با آنها برخيزد، و ياري نما كسي را كه آنها را ياري كند، و آنها - مقصود اهل بيت پيامبر عليهم السلام است - را از هر گونه پليدي پاك گردان و از هر گونه گناهي معصومشان بدار، و ايشان را به وسيله روح القدس تأييد فرما.»

سپس خطاب به علي عليه السلام فرمود: «اي علي! تو امام اين امت و خليفه بر آنها بعد از من هستي، و تو هدايت كننده ي مؤمنان به سوي بهشت خواهي بود و گويي دخترم فاطمه عليها السلام را مي بينم كه در روز قيامت بر شتري از نور سوار است و در طرف راست وي هفتاد هزار فرشته و در طرف چپ او نيز هفتاد هزار فرشته قرار دارند و او زنان مؤمن امت را به سوي بهشت راهنمايي مي كند.

پس هر زني كه پنج نماز واجب را در روز و شب به جاي آورد، و ماه رمضان را روزه بگيرد، و حج واجب را به جاي آورد، و زكات مال



[ صفحه 68]



خود را بپردازد، و از شوهر خود اطاعت نمايد، و پس از من علي را سرپرست و رهبر خود بداند، به شفاعت دخترم فاطمه عليها السلام داخل بهشت مي شود، زيرا او بزرگ و سرور زنان عالميان است.»

سؤال شد: يا رسول الله! آيا فاطمه عليها السلام فقط سرور زنان زمان خويش است؟

پيامبر فرمود: «اين مقام براي حضرت مريم دختر عمران عليها السلام بوده است، اما دختر من فاطمه عليها السلام بزرگ زنان عالميان از اولين و آخرين ايشان است، هنگامي كه او در محراب عبادت مي ايستد هفتاد هزار فرشته ي مقرب به او سلام مي كنند و او را همان گونه كه حضرت مريم عليها السلام را ندا مي كردند مورد خطاب قرار داده و مي گويند: خداوند تو را برگزيده، و از همه ي پليدي ها پاك نموده و بر زنان عالميان برتري داده است.»

سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم متوجه علي عليه السلام گرديد و گفت: «اي علي! فاطمه پاره ي تن من است، و او نور چشم و ميوه ي دل من است، پس آن چه او را آزار دهد مرا نيز مي آزارد، و آن چه او را شادمان گرداند موجب شادماني من مي شود، و همانا او در ميان اهل بيت من اولين كسي است كه به من مي پيوندد، پس بعد از من به او احسان و نيكي كن؛ و اما حسن و حسين، پس آنها فرزندان و گل هاي خوشبوي من هستند، و آن دو سرور جوانان بهشت مي باشند، پس آنها را مانند چشم و گوش خود گرامي بدار.»

سپس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت:



[ صفحه 69]



«خداوندا! من تو را شاهد مي گيرم كه دوستداران آنان را دوست و دشمنان آنان را دشمن باشم، در صلح و سلامت خواهم بود با كسي كه با ايشان در صلح و سلامت باشد، و در حال جنگ خواهم بود با آنان كه با ايشان جدال و جنگ كند، و دشمن كسي خواهم بود كه با آنان دشمني ورزد، و متولي كسي خواهم بود كه اينان را راهبر و سرپرست خود گرفته باشد.»


بازگشت