شكيبايي حضرت مريم و نماز عيسي


پس از آن كه حضرت عيسي عليه السلام به خواست و معجزه ي الهي به دنيا آمد، حضرت مريم عليها السلام كودك عزيزش را كه تازه متولد شده بود در آغوش گرفت و به سوي بيت المقدس آمد، ولي هنوز چيزي نگذشته بود كه يهوديان او را ديدند و زبان به كلمات ناروا و تهمت هاي



[ صفحه 42]



ناراحت كننده گشودند. يهود با عباراتي زشت او را مخاطب كرده و گفتند: اي مريم! مطلب تازه و امري عجيب پيش آوردي، با آن كه مادرت اهل فساد و آشنايي با بيگانگان نبود و پدرت از منكرات و كارهاي زشت بر كنار بود، تو چگونه روش آنها را از دست دادي و بدون شوهر فرزند آوردي؟

مريم بي گناه به طفل نوزادش اشاره كرد كه از وي پرسش نماييد.

گفتند: چگونه با طفلي سخن گوييم كه قابليت تكلم ندارد و با بچه اي كه در گهواره است حرف بزنيم؟

در آن جا به قدرت كامله ي پروردگار كودك به سخن در آمد، عظمت و مقام ارجمند خود را اظهار داشت و گفت:

«من بنده ي خدا هستم، به من كتاب عنايت كرده و پيامبر قرار داده است، و وجودم را مايه ي بركت نموده، هر كجا كه قدم بگذارم مرا سفارش به نماز و زكات فرموده مادام كه زنده هستم».

در اين جا نيز مي بينيم كه حضرت عيسي عليه السلام از همان اوان كودكي كه به قدرت الهي تكلم كرد، مسئله نماز را مطرح نمود و در بين كلماتش اشاره كرد كه سفارش به برپايي نماز شده است و اين حكايت از اين مطلب دارد كه نماز هميشه و در هر زمان بر تمام انسان ها واجب بوده است.


بازگشت