نماز شب


شبانگاه بيدار شد.

قرص ماه درون حوضِ آبي رنگ وسط حياط مي درخشيد.

آسمان شب را غرق ستارگانِ درخشنده ديد.

سخن امام صادق از ذهنش گذشت؛

«خانه هايي كه شبها در آنها نماز و قرآن خوانده مي شود، در نظر اهل آسمان مي درخشند؛ همان گونه كه ستارگان آسمان براي اهل زمين.»

غم چهره اش را پوشانده بود، فكر قيامت رنگ از رخسارش برد.

به خاطر آورد كه به تازگي، چقدر غوغاي زندگي روزمره، توجهش را به خود جلب كرده و فكرش را به وادي هاي گوناگون كشانده، به طوري كه از ياد خدا غافل و حضور قلبش در نماز، كم شده است.

به ياد آورد كه خداوند فرموده است:

«پاسي از شب را براي عبادت و بندگي بيدار باش، اميد است پروردگارت تو را به سبب اين عبادت ويژه به جايگاهي ستوده برانگيزد.»

و سخن امام صادق عليه السلام را كه فرمود:

«نماز شب، مايه شرافت و والائي انسان مؤمن است.»

باور داشت كه دوستان خدا، براي تصفيه روح و تقويت اراده و تكميل اخلاص، از همين عبادتهاي شبانگاهي، نيرو مي گيرند.

تصميم گرفت در محيط آرام شب و دور از هر گونه ريا و تظاهر و با حضور قلبي كه در اين خلوت شب دست داده بود، روحش را پرورش دهد و به تكامل نزديك سازد.

با اين افكار جاني تازه گرفت؛ روح بي قرارش در كمين چنين فرصتي نشسته بود تا به پرواز درآيد،

برخاست و با آب زلال حوض وضو گرفت.

چند ركعتي نماز گزارد كه طنين ملكوتي اذان، گوش جانش را نوازش داد؛ مي بايست نماز صبح را بخواند؛

مي دانست حتي برخي از شب ها كه نماز شب و وصال يار و ملاقات با حضرت دوست، از دست مي رود مي تواند آن را قضا كند.

چون پيامبر فرموده بود:

خداي تعالي به بنده اي كه قضاي نماز شب را در روز به جا آورد، مباهات مي كند كه:

«اي فرشتگان من، اين بنده چيزي را كه به او واجب نكرده ام قضا مي كند، گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.»

وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسي أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً

سوره اسراء، آيه 79.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ الْبُيُوتَ الَّتِي يُصَلَّي فِيهَا بِاللَّيْلِ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ تُضِي ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِيءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الْأَرْض.

بحار الانوار،ج 84، ص 154.

قال رسول الله صلي الله عليه وآله:

ان اللّه يباهي بالعبد يقضي صلوة اللّيل بالنهار يقول ملائكتي عبدي يقضي ما لم افترضه عليه اشهدوا اني قد غفرت له.

بحارالانوار ج 84، ص 202.


بازگشت