نماز در جنگ صفين


روز به نيمه رسيده بود و جنگ همچنان ادامه داشت.

تا چشم كار مي كرد، گرد و غبار بود و تنها صدايي هم كه شنيده مي شد؛ صداي چكاچك شمشير، تاخت و تاز اسبان و شيهه ي آنها بود.

در ميان صف كارزار مراقب وضع آفتاب بود.

در ضمن پيكار، به آسمان نگاه مي كرد تا ظهر را دريابد و نماز بخواند.

هنگامي كه علي (ع) در جنگ صفين سرگرم نبرد بود.

عبدالله بن عباس عرض كرد:

يا علي! اين چه كاري است؟

فرمود: آفتاب را مي نگرم كه اگر وقت نماز رسيد، نماز گزارم.

ابن عباس گفت: آيا حالا وقت نماز است! در اين غوغاي جنگ؟

امام نگاه پر مهرش را به سوي ابن عباس چرخاند و فرمود:

ما چرا با ايشان مي جنگيم؟

آيا نبرد ما تنها به خاطر بر پاداشتن نماز نيست؟

آيا نمي خواهيم كه نماز بر پا شود؟

وَ كَانَ يَوْماً فِي صِفِّينَ مُشْتَغِلًا بِالْحَرْبِ وَ هُوَ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ يُرَاقِبُ الشَّمْسَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ لَيْسَ هَذَا وَقْتُ صَلَاةٍ إِنَّ عِنْدَنَا لَشُغُلًا فَقَالَ عَلِيٌّ ع فَعَلَامَ نُقَاتِلُهُمْ إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ عَلَي الصَّلَاة.

نهج الحق و كشف الصدق، علامه حلي، ج 16،ص 15.


بازگشت